جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024
حجت‌الاسلام ابراهیمی

روزی که امام خمینی(ره) آن سخنرانی معروف را در فیضیه ایراد کردند، خیلی ها پای منبر ایشان می‎گفتند: "این چه حرفی است که سید بر زبان می‎آورد؟! مگر ممکن است شاه نباشد(؟!)".

خبرگزاری حوزه// حجت الاسلام و المسلمین حسین ابراهيمي متولد بيرجند، نماینده مجلس شورای اسلامی، مسئول عقيدتي سياسي ستاد پدافند هوائي ارتش، نماينده مقام معظم رهبري در امور افغانستان و دانشگاه هنر و... گوشه ای از فعالیت های وی می باشد.

وی سالیان زیادی از نزدیک، با مقام معظم رهبری آشناست، خاطراتی از معظم له، روزهای مبارزه علیه نظام طاغوت و ماجرای مدرسه فیضیه دارد که گذراندنش از ذهن، خالی از لطف نیست. در همین راستا و به مناسبت رحلت حضرت امام خمینی(ره) با این استاد به گفت و گویی هرچند کوتاه پرداختیم. که در پی میآید:

مدرسه فیضیه؛ سخنان و  بیانیه حضرت امام(ره)

بنده در بیرجند بودم که فاجعه مدرسه فیضیه رخ داد و امام خمینی(ره) بیانیه معروفی دادند تحت عنوان «انا لله و انا الیه راجعون». در همان روزها امام سخنرانی معروفی را ایراد کردند که خیلی ها پای منبر ایشان میگفتند: "این چه حرفی است که سید بر زبان میآورد؟! مگر ممکن است شاه نباشد(؟!)". اما امام آن سخنان معروف را قاطعانه بیان کردند:

«من به شما نصیحت می کنم آقای شاه، من به تو نصیحت می کنم دست از این اعمال بردار من میل ندارم که اگر روزی اربابها بخواهند تو بروی مردم شکرگزاری کنند... من نمی‌خواهم تو اینطور باشی من میل ندارم تو مثل پدرت بشوی، نصیحت مرا بشنو، از علمای اسلام بشنو، اینها صلاح ملت را می خواهند، اینها صلاح مملکت را می خواهند، از اسراییل نشنو، اسراییل به درد تو نمی‌خورد. بدبخت بیچاره چهل و پنج سال از عمرت میرود، یک کمی تامل کن، یک کمی تدبیر کن، یک قدری عواقب امور را ملاحظه کن، کمی عبرت بگیر، عبرت از پدرت بگیر، اگر راست می گویند که تو با اسلام و روحانیت مخالفی، بد فکری می کنی، اگر دیکته می کنند و به دست تو می دهند در اطراف آن فکر کن. چرا بی تامل حرف می زنی؟ »

 پس از شنیدن فاجعه مدرسه فیضیه و اطلاع از سخنان امام خمینی(ره)، در قالب گروهی شصت نفره به مسجد رفتیم و دعای توسل قرائت کردیم. مجلس پر معنویتی بود و همه گریه میکردند و بسیار متأثر بودند.

آغاز اعمال فشارهای شدید بر روحانیت

در تابستان همان سال، فشار بر روحانیت بسیار زیاد شد؛ طوری که برخی لباس را کنار گذاشتند یا اینکه کمتر در ملأ عام حاضر می شدند.

در سال هایی که فشار بر روحانیت زیاد بود و بسیاری از مردم از بردن نام مبارزین به ویژه حضرت امام(ره) هراس داشتند؛ بنده در اتاقم عکس های بسیار از علما را نصب کرده بودم که در میانه آنان با برجستگی خاصی، عکس امام(ره) بود. زمان بدی بود، به طوری که در برهه ای بسیاری از رانندگان روحانیت را سوار نمی کردند!

خیلی ها حرف امام را قبول نداشتند

در کوران مبارزات که در زندان طاغوت گرفتار بودم، از زبان برخی آقایان بسیار میشنیدم که حرف امام مبنی بر تغییر نظام را نادرست غیرعملی میخواندند. وقتی در اوین مطرح می شد که انقلاب می شود یا خیر، زندانیان میگفتند: "اگر هم بشود، یا غربی است یا شرقی و محال است غیر از این بشود".

در این بین، برخی نیز معتقد بودند که حرف امام مبنی بر سرنگونی شاه غیر ممکن و محال است. در واقع خیلی ها باور به انقلاب مستقل و آزاد نداشتند.

در همین زمان، مقام معظم رهبری با صلابت خاصی به تبلیغ سخنان امام(ره) میپرداختند و شعله های امید به آینده اسلامی را در دلها گرم نگه می داشت.

حضور مقام معظم رهبری در مدارس مختلف مشهد

در سالهای پیش از انقلاب مدارس علمیه بیرجند و مشهد بسیار فعال، پرتحرک و مرکز مبارزه علیه نظام ستم شاهی بودند. چند نفر در مشهد مانند مرحوم آقای قمی، مقام معظم رهبری و ... به عنوان چهره های برجسته انقلابی شناخته می شدند.

مدارسی همچون نواب و بالای سر حرم امام رضا(ع) محوری ترین مدارس در بحث مبارزه بودند. در آن زمان مقام معظم رهبری مدام به مدارس سر می زدند و از این مدرسه به آن مدرسه میرفتند.

  آیتالله العظمی خامنهای روزی به مدرسه علمیه بالاسر آمدند که چهره جوانی با محاسن سیاه و قد رشید داشتند. طلبه ها دورشان جمع شده بودند و سوال می‏کردند، ایشان نیز با آرامش به آنان پاسخ میدادند.

همراهی با مقام معظم رهبری در مدرسه علوی

وقتی امام در سال 57 به کشور بازگشتند، بنده به همراه آیت الله بهشتی، مقام معظم رهبری و ... در مدرسه علوی ساکن شدیم که در نهایت در آن برهه زمانی، مسئول مراقبت از زخمیها شدم.

سادگی اوضاع مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری بنده را مسئول امور افغانستان و اصلاح وضعیت نهضت اسلامی آنجا کرد که الحمدالله به لطف رهنمودهای حکیمانه ایشان، اوضاع شیعیان در افغانستان سامان یافت.

وقتی هم که مأموریتم آغاز شد به ایشان عرض کردم: وسایلی نیاز دارم. حضرت آقا گفتند: میدانید که بنده چیزی ندارم. ایشان بسیار ساده پوش و ساده زیست بودند.

رهبری آیت الله العظمی خامنهای و نگارش رساله اجوبه الاستفتائات

رحلت امام خمینی(ره) بسیار دردناک بود، به طوری که همگان از آن متأثر شدند. پس از عروج ایشان، همه نگران فضای پس از ایشان و انتخاب رهبری نظام بودند که الحمدالله حضرت آیت الله العظمی خامنهای انتخاب شدند.

پس از این انتخاب بی نظیر، برخی مغرضین شبهاتی درباره مقام اجتهاد ایشان مطرح کردند که ناراحت کننده بود؛ لذا بنده رساله اجوبه الاستفتائات ایشان را نوشتم، فکر می‌کنم این بزرگترین خدمت بنده به مقام معظم رهبری بود. الحمدالله این رساله در آن زمان، 8 بار تجدید چاپ شد.

 

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha