به گزارش خبرگزاری حوزه، این مرجع تقلید درادامه سلسله مباحث اخلاقی خود در اصفهان راجع به استکمال روحی اهل بیت«سلاماللهعلیهم» گفتند: حضرت امام یک جمله دارند که ندیدهام کسی بگوید، میفرمایند: خدا در ازل تجلی کرد با همۀ اسماء و صفاتش و حتّی اسماء و صفات مستأثرهاش و اهلبیت پیدا شدند و بعد هم تجلی دوّم کرد در ازل با همه اسماء و صفاتش و حتی اسماء و صفات مستأثرهاش و آنگاه قرآن پیدا شد. قرآن، عترت و عترت، قرآن؛ و اینها در ازل بودهاند. بعد خدا بر سر ما منت گذاشت و این اهلبیت«سلاماللهعلیهم» به این دنیا آمدند.
ایشان افزودند:در زیارت جامعه در چندین جا از جمله در وسط زیارت جامعه این فرمایش حضرت امام هست. امام هادی«سلاماللهعلیه» میفرمایند: «خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ»[2]
میفرماید پروردگار عالم در ازل انوار مقدس شما را خلق کرد و شما انوار مقدس در پیش خدا بودید و ذکر خدا و ورد خدا و تماس با خدا داشتید تا اینکه خدا بر سر ما منت گذاشت و شما را در این دنیا آورد برای اینکه ما را آدم کنید. برای اینکه ما به مقام بالا برسیم: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»[3]
معظم له تاکید کردند: تنها اهل بیت سلاماللهعلیهم هستند که علم ماکان و مایکون و ما هو کائن را از قرآن بیرون میکشندو چیزی نیست از علم که در قرآن نباشد بنابراین ما مدّعی هستیم که هر کس نمیتواند قرآن را تفسیر کند.
متن سخنان معظم له تقدیم خوانندگان می شود:
بحث امروزمان راجع به اهل بیت«سلاماللهعلیهم» است. همه آنها این را گفتهاند، مثل بوعلی سینا با آن مقامش، مثل صدرالمتألهین با آن عرفانش و هم از نظر قرآن و روایات ما با آن همه مقامش اتفاق دارند و اینست که ما عالم ذر را قائل شویم یا نشویم، ما روح این انسان را جسمانیت الحدوث و یا روحانیت البقاء بدانیم یا ندانیم و یا به قول من ارواح نارس آمدهاند برای استکمال و اگر در راه استکمال بیفتند به مقامهای بالایی میرسند و خدا هم این انسانها را برای همین خلق کرده است که از صفر شروع کنند و به بیست برسند؛ این راجع به انسانهای معمولی است.
حضرت امام یک جمله دارند که ندیدهام کسی بگوید، میفرمایند: خدا در ازل تجلی کرد با همۀ اسماء و صفاتش و حتّی اسماء و صفات مستأثرهاش و اهلبیت پیدا شدند و بعد هم تجلی دوّم کرد در ازل با همه اسماء و صفاتش و حتی اسماء و صفات مستأثرهاش و آنگاه قرآن پیدا شد. قرآن، عترت و عترت، قرآن؛ و اینها در ازل بودهاند. بعد خدا بر سر ما منت گذاشت و این اهلبیت«سلاماللهعلیهم» به این دنیا آمدند.
ائمّه طاهرین! اهلبیت! شما معلم قرآنید. قرآن میگوید من آنم که: «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْء»[4]
قرآن میگوید من آنم که: «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبينٍ»[5]
قرآن میگوید من آنم که: «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ»[6]
نمیتوانی چیزی پیدا کنی از ازل تا ابد که در قرآن نباشدیا چیزی بخواهی از قرآن که در قرآن نباشد. اما معلوم است که این کار معلم میخواهد و معلمش را قرآن تعیین میکند: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»
ما مدّعی هستیم که هر کس نمیتواند قرآن را تفسیر کند: «مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْيِهِ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّار»[7]
هرکسی از ذهن خودش بخواهد قرآن را معنا کند، جایگاه او آتش جهنّم است.
تنها اهل بیت سلاماللهعلیهم هستند که علم ماکان و مایکون و ما هو کائن را از قرآن بیرون می کشندو چیزی نیست از علم که در قرآن نباشد.
بنا ی خداوند اینطور بود که قرآن و عترت توأم یکدیگر باشند و قرآن نازل شود و عترت در پیش قرآن باشد و مفسّر قرآن باشد. لذا پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» این روایت عترت و روایت ثقلین را بیش از هزار مرتبه در هر فرصتی فرمودهاند. «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض»[8]
دو چیز است، یکی قرآن و یکی اهل بیت و این دو از هم از هم جداشدنی نیستند و الاّ اگر جدا شود، ضلالت و گمراهی است. قرآن منهای عترت نمیشود و عترت منهای قرآن نمیشود. و قرآن، عترت و عترت، قرآن و آنست که انسانها را در اخلاق کامل میکند و در عرفان، انسانها را کامل میکند و اگر بنا باشد راجع به علوم طبیعی صحبت شود، انسانها را کامل میکند و بالاخره میتواند هر علمی را به انسانها یاد دهد، البته اگر زمینه باشد و مردم بخواهند.
ولی مردم نخواستند و من عقیده دارم از بیعقلی نخواستندزیرا علی«سلاماللهعلیه» را رها کردند و سقیفۀ بنیساعده را جلو آوردند تاجایی که حتّی به امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» سلام نمی کردند. این بیعقلی و بیشعوری مردم است فقط تقصیر سقیفۀ بنیساعده نبود مردم اگر گفتۀ پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» را سرمشق کرده بودند، سقیفۀ بنیساعده جلو نمیآمد. ولی سقیفۀ بنیساعده از سکوت مردم استفاده کرد، به اندازهای که حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» را کشت و امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» را خانهنشین کرد واین نتیجه بیعقلی و سستی مردم است و بالاخره این حدیث ثقلین باید سرمشق مردم باشد، ولی سرمشق مردم نشد و گمراه شدند زیرا: «مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا»
چهارده معصوم تامّ و کامل هستند و ذرّهای نقص در آنها نیست تا حرکت جوهری ملاصدرا بتواند آنها را کامل کند. مانند قرآن که از اوّل تام است. قرآنِ «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبينٍ»[9]، یک مجموعه علم است و از ازل بوده است و تا ابد نیز همین است. اهلبیت«سلاماللهعلیهم» نیز چنین هستند. همۀ اهلبیت«سلاماللهعلیهم» تام و کامل هستند. زیارت جامعه زیارت خوبیست. آقا امام زمان فرموده زیارت خوبیست. علامه مجلسی«رضواناللهتعالیعلیه» میگوید در سرّمنرای خدمت آقا رسیدم و آقا فرمودند جلو بیا. ابهّت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم بروم و بالاخره آقا فرمودند بیا. میگوید رفتم خدمت آقا و آقا دست مبارک را روی شانه من گذاشتند و فرمودند: «نعم الزیارة هذه». علامه مجلسی تا اینکه چشمش به آقا افتاده بود، زیارت جامعه را مدّاحوار خوانده بود و به جای سلام زیارت جامعه را خوانده بود. آقا فرمودند: «نعم الزیارة هذه»، این چه زیارت خوبیست. علامه مجلسی میگوید اشاره کردم به قبر امام هادی«سلاماللهعلیه» و گفتم از جدتان است؟ ایشان فرمودند: آری. لذا در پیش اهل دل و پیش بزرگان و از جمله علامه مجلسی میفرمایند: بهترین زیارات از نظر سند و دلالت، این زیارت جامعه است و این زیارت جامعه همه چیز دارد. تمام اسرار شیعه در این زیارت جامعه خوابیده است و نمیتوانید سرّی از اسرار شیعه پیدا کنید که در این زیارت جامعه نباشد. این زیارت باید یک صبحگاهی برای همۀ ما باشد، ولی متأسّفانه برای هیچکس نیست. قبل از اینکه از خانه بیرون آیید یک صبحگاهی برای شما باشد. میدانید که قوای مسلّح در هر مملکتی صبحگاهی دارند. الان در همین نظام مقدس ما ارتش صبحگاهی دارد و سپاه صبحگاهی دارد و قوای مسلّح صبحگاهی دارند. و ما ادعا میکنیم قوای مسلّحانۀ امام زمانیم و منتظر امام زمان هستیم تا به دست ما و به رهبری ایشان پرچم اسلام روی کره زمین افراشته شود. پس لاأقل این زیارت جامعه را هر روز همه به عنوان صبحگاهی بخوانند و در این زیارت جامعه این جملهای که خواندم، جمله شیرینی است: «خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ»
این آیه شریفه، آیۀ خوبیست و سنّی نمیتواند معنا کند و شیعه معنا میکند: «في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ»[10]
سنّی آیه را معنا میکند و میگوید مساجد مقدس هستند و باید تقدس آنها را حفظ کنیم[11] و اما شیعه میگوید: «في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ»، مسجد نیست، بلکه علی«سلاماللهعلیه» است. این امام حسن و امام حسین«سلاماللهعلیهما» هستند و این قطب عالم امکان است.
منصور دوانیقی که خدا لعنتش کند، خیلی با امام صادق«سلاماللهعلیه» بد بوده و آن امام را اذیت کرده است. در حالی که حکومت را امام صادق«سلاماللهعلیه» به او داده بودند و درحالی که آقا امام صادق«سلاماللهعلیه» او را تأیید کرده بودند، اما بالاخره خیلی بد بود و یکی از کارهای زشتش این بود که مجلس میگرفت و در آن مجلس معاندین و علمای اهل تسنّن جمع میشدند برای اینکه امام را مسخره کنند. از امام چیزی بپرسند و یکی قبول نکند و یکی هم پوزخند بزند. یکی از مجالس این بود که قتاده یکی از علمای بزرگ اهل تسنن است. میگوید منصور دوانیقی به من گفت امام صادق«سلاماللهعلیه» را دعوت کردم و تو هم بیا و با او حرف بزن و از او مسئله بپرس، شاید آقا گیر کند. خدا نکند کسی احمق باشد و به قول قرآن دانسته در جهنم میافتد. بالاخره جلسه را گرفتند و بنا شد در جلسه وقتی امام صادق«سلاماللهعلیه» وارد شدند، کسی جلوی پای امام صادق«سلاماللهعلیه» بلند نشود و به امام صادق«سلاماللهعلیه» توهین کنند. جلسه مهیا از معاندین و از جمله قتاده از علمای بزرگ اهل تسنن بود. آقا امام صادق«سلاماللهعلیه» وارد شدند، تا اینکه آقا وارد شدند، منصور دوانیقی بلند شد و دوان دوان آمد و آقا را در بغل گرفت و آقا را پیش خود نشاند. همه تعجب کردند که این که اصرار میکرد جسارت و توهین به آقا شود، خودش به آقا احترام گذاشت. سکوت جلسه را گرفت. فرق بین امام و غیر امام همین است. ابهّت تکوینی امام جلسه را گرفت. آقا امام صادق سکوت جلسه را شکستند و رو کردند به قتاده و فرمودند چرا مرا در اینجا آوردی؟! اگر سؤالی داری سؤال کن. قتاده با ترس و لرز گفت: یابن رسول الله! پنیر خوردن چگونه است؟ حضرت تبسمی کردند و فرمودند: خوردن پنیر حلال است. بعد امام صادق فرمودند: سوالت همین بود؟! گفت نه، من چهل سؤال مشکل تهیه کرده بودم از شما بپرسم و تمام آنها یادم رفت و ابهت شما مرا گرفته و نمیتوانم حرف بزنم. مرادم اینجاست که آقا امام صادق«سلاماللهعلیه» فرمودند: میدانی کجا نشستهای؟! في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ ، رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ.[12]
آنگاه قتاده گفت: آقا میدانم که این بیوت در قرآن، مساجد نیست، بلکه بدنهای مقدّس شماست. بدنهای مقدسی که خدا میخواهد روزبهروز رو به ارتفاع باشد. شخصیت اجتماعی، شخصیت سیاسی، شخصیت علمی و بالأخره ارواح مطهّر اهلبیت«سلاماللهعلیهم» ذرهای استکمال ندارند و کامل تمام و تام تمام هستند و در عالم ذر با خدا راز و نیاز داشتهاند و در این دنیا هم با نماز شبشان با خدا راز و نیاز دارند و در بهشت هم با خدا راز و نیاز دارند و تا خدا خدایی کند، مکالمه و معاشقه با خدا دارند و اما استکمال ندارند و حرکت جوهری ملاصدرا از ماست و از غیر اهلبیت«سلاماللهعلیهم» است. این بحثها، بحثهای ارزندهای است و تقاضا دارم به آن اهمیت دهید و ممکن است روزی به درد شما بخورد و اگر در دنیا به دردتان نخورد، یقین داشته باشید که در عالم برزخ و در عالم محشر اینگونه بحثها خیلی به درد میخورد، به اندازهای که انسان را با اهلبیت«سلاماللهعلیهم» محشور میکند.