رویش ناگهانی، گرانبار و قارچگونه داعش، - که بهحق دولت اسرائیلی عراق و شام دانسته شده است - در سوریه و آثار زیانبار آن برای این کشور و جهان اسلام، ظهور خائنانه و ناجوانمردانه این جریان در عراق و هزاران جنایت گفتنی و نگفتنی در این منطقه و زمینهسازی تجزیه آن؛ اعلان حضور گروه انصارالشریعه در لیبی و تخریب و تضعیف این کشور و اعلام حکومت در آن، اتفاقات نامیمون بوکوحرام در نیجریه و شهادت جمعی از راهپیمایان روز قدس در این کشور و خلاصه تلخترین فراز تاریخ معاصر یعنی نسلکشی در غزه، توأم با حمایتهای وسیع رسانهای، تسلیحاتی، مالی و دیپلماتیک غرب و برخی از رؤسای ممالک اسلامی، حاکی از طراحی یک نقشه جامع جهانی علیه مسلمانان میباشد که بر اساس سه اصل 1ـ تضعیف درونی مسلمانان؛ 2ـ تخریب تبلیغاتی اسلام در اذهان جهانیان؛ و 3ـ تقویت و تسلط رژیم صهیونیستی، تدوین گشته است.
آنچه بیش از دیگر عوامل، این طرح جهانی به آن نیاز داشته و از آن بهره برده است، جهل جمعی از مسلمانان و همراهی آنان با دشمنان است، بهگونهای که با فریبخوردگی، تبدیل به آلت دست آنها شده و اختیاری از خود ندارند؛ آنها گرچه تابلوی اسلام را در دست دارند، اما عملاً حتی در شعار نیز، نتوانستند اهداف اصلی این جریان را که اسلامستیزی است، پنهان نمایند و در سخنان رهبران این جریانهای ساختگی خرد و کلان، تهدید بیتاللهالحرام، تحریم روزه و دیگر نظرات صریح خلاف احکام مسلم اسلام بهوضوح دیده میشود.
ربودن زنان و دختران مسلمان و مسیحی، تخریب مساجد، قتل فجیع علمای مسلمانان سنی و شیعه، از بین بردن مکانهای مذهبی و مقدس و اصرار بر رسانهایسازی آنها و قرار دادن فیلمها و تصاویر آنها در معرض دید جهانیان، از سویی تضعیف بنیه اقتصادی و اجتماعی مسلمانان را در پی دارد و از سوی دیگر تخریب چهره جهانی اسلام و مسلمانان را؛ و بدین ترتیب فضای رسانهای نامناسبی علیه مسلمانان پدید آمده و نهایتاً در پرده پایانی این سناریو حمله همهجانبه رژیم صهیونیستی به غزه و جنایات فجیع و نانوشتنی با شهادت نزدیک به 2000 نفر از مردان، زنان و کودکان مظلوم در سکوت و بیتفاوتی جهانی، رقم میخورد.
گرچه حادثه تلخ غزه شاید دردی شیرین برای تاریخ این منطقه مظلوم باشد، زیرا مردم مسلمان فلسطین راه خویش را یافتند و با حرکت وسیع نظامی علیه دشمن صهیونیست، نقطه عطفی در تاریخ مبارزه با این رژیم جعلی ایجاد کردند و تأیید و تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مؤید این رویکرد نجاتبخش در غزه است و آمار غیررسمی نیز حاکی از تلفات وسیع اعتباری، جانی و مالی رژیم اشغالگر میباشد، امّا مجموع این رخدادها در کشورها و مناطق مختلف جهان اسلام، گویای برنامهریزی وسیع بینالمللی علیه مسلمانان است که باید آن را کودتایی جهانی علیه اسلام و مسلمانان نامید.
در بیان مباحث پیرامون این حوادث، نکتهای که نباید فراموش نمود، آن است که اتفاقات مذکور حاصل برنامهریزی درازمدت شیاطین بینالمللی است که پس از بررسیهای زیاد آنرا به اجرا در آوردهاند، حال سؤالی که ما باید پاسخ آن را بدهیم این است: آیا ما نیز برای فردا و فرداهایمان برنامهریزی کردهایم؟ آیا برنامههای احتمالی آینده آنان را مطالعه و پیشبینی میکنیم؟
پس باید گوش جان را گشود و از امیر بیان شنید که «من نام لم ینم عنه»! آری دیگران، با خواب ما نمیخوابند! پس باید بیدار بود، بیدار ماند و دیگران را نیز بیدار کرد.
رویش ناگهانی، گرانبار و قارچگونه داعش، - که بهحق دولت اسرائیلی عراق و شام دانسته شده است - در سوریه و آثار زیانبار آن برای این کشور و جهان اسلام، ظهور خائنانه و ناجوانمردانه این جریان در عراق و هزاران جنایت گفتنی و نگفتنی در این منطقه و زمینهسازی تجزیه آن؛ اعلان حضور گروه انصارالشریعه در لیبی و تخریب و تضعیف این کشور و اعلام حکومت در آن، اتفاقات نامیمون بوکوحرام در نیجریه و شهادت جمعی از راهپیمایان روز قدس در این کشور و خلاصه تلخترین فراز تاریخ معاصر یعنی نسلکشی در غزه، توأم با حمایتهای وسیع رسانهای، تسلیحاتی، مالی و دیپلماتیک غرب و برخی از رؤسای ممالک اسلامی، حاکی از طراحی یک نقشه جامع جهانی علیه مسلمانان میباشد که بر اساس سه اصل 1ـ تضعیف درونی مسلمانان؛ 2ـ تخریب تبلیغاتی اسلام در اذهان جهانیان؛ و 3ـ تقویت و تسلط رژیم صهیونیستی، تدوین گشته است.
آنچه بیش از دیگر عوامل، این طرح جهانی به آن نیاز داشته و از آن بهره برده است، جهل جمعی از مسلمانان و همراهی آنان با دشمنان است، بهگونهای که با فریبخوردگی، تبدیل به آلت دست آنها شده و اختیاری از خود ندارند؛ آنها گرچه تابلوی اسلام را در دست دارند، اما عملاً حتی در شعار نیز، نتوانستند اهداف اصلی این جریان را که اسلامستیزی است، پنهان نمایند و در سخنان رهبران این جریانهای ساختگی خرد و کلان، تهدید بیتاللهالحرام، تحریم روزه و دیگر نظرات صریح خلاف احکام مسلم اسلام بهوضوح دیده میشود.
ربودن زنان و دختران مسلمان و مسیحی، تخریب مساجد، قتل فجیع علمای مسلمانان سنی و شیعه، از بین بردن مکانهای مذهبی و مقدس و اصرار بر رسانهایسازی آنها و قرار دادن فیلمها و تصاویر آنها در معرض دید جهانیان، از سویی تضعیف بنیه اقتصادی و اجتماعی مسلمانان را در پی دارد و از سوی دیگر تخریب چهره جهانی اسلام و مسلمانان را؛ و بدین ترتیب فضای رسانهای نامناسبی علیه مسلمانان پدید آمده و نهایتاً در پرده پایانی این سناریو حمله همهجانبه رژیم صهیونیستی به غزه و جنایات فجیع و نانوشتنی با شهادت نزدیک به 2000 نفر از مردان، زنان و کودکان مظلوم در سکوت و بیتفاوتی جهانی، رقم میخورد.
گرچه حادثه تلخ غزه شاید دردی شیرین برای تاریخ این منطقه مظلوم باشد، زیرا مردم مسلمان فلسطین راه خویش را یافتند و با حرکت وسیع نظامی علیه دشمن صهیونیست، نقطه عطفی در تاریخ مبارزه با این رژیم جعلی ایجاد کردند و تأیید و تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مؤید این رویکرد نجاتبخش در غزه است و آمار غیررسمی نیز حاکی از تلفات وسیع اعتباری، جانی و مالی رژیم اشغالگر میباشد، امّا مجموع این رخدادها در کشورها و مناطق مختلف جهان اسلام، گویای برنامهریزی وسیع بینالمللی علیه مسلمانان است که باید آن را کودتایی جهانی علیه اسلام و مسلمانان نامید.
در بیان مباحث پیرامون این حوادث، نکتهای که نباید فراموش نمود، آن است که اتفاقات مذکور حاصل برنامهریزی درازمدت شیاطین بینالمللی است که پس از بررسیهای زیاد آنرا به اجرا در آوردهاند، حال سؤالی که ما باید پاسخ آن را بدهیم این است: آیا ما نیز برای فردا و فرداهایمان برنامهریزی کردهایم؟ آیا برنامههای احتمالی آینده آنان را مطالعه و پیشبینی میکنیم؟
پس باید گوش جان را گشود و از امیر بیان(ع) شنید که «من نام لم ینم عنه»! آری دیگران، با خواب ما نمیخوابند! پس باید بیدار بود، بیدار ماند و دیگران را نیز بیدار کرد.
حسن مولایی