یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
رضا میرکریمی

خبرگزاری «حوزه»/ طبیعی است که قهرمان فیلم کمی غیرعادی به نظر برسد چون ما در مناسبات عادی کمتر چنین افرادی را سراغ داریم، به ویژه این که جامعه امروز به شدت ریاکار شده است.

رضا میرکریمی، کارگردان سینما در گفت‌و‌گو با خبرگزاری «حوزه»، درباره شکل گیری و ساخت فیلم سینمایی «امروز» اظهارگفت: «امروز» بعد از فیلم «یه حبه قند» که اثری فرم‌گرا بود ساخته شد، در «یه حبه قند» من تجربه جدیدی را پشت سر گذاشتم زیرا آن کار تعداد شخصیت و میزانسن بسیار زیادی را در خود جای داده بود، اما در «‌امروز» به دنبال ساخت کاری آرام تر و ساده‌تر همراه با دغدغه‌های خودم که رسیدن به یک قهرمان امروزی است، بودم.

وی افزود: در فیلم‌های قبلی من، قهرمانان افرادی معمولی بودند که از داخل اجتماع بیرون می‌آمدند، اما در «امروز» وضعیت فرق دارد و این کار به نوعی یک رویکرد جدید در قصه‌نویسی من محسوب می‌شود. از جمله این تفاوت‌ها این که قهرمان را بدون در نظر گرفتن گذشته‌اش انتخاب کردم بدین معنا که قهرمان را بر اثر تجربه‌ای که در همان روز می‌بینیم بشناسیم؛ این کار نیز تنها یک ادعا نبود، بلکه ارتباط مستقیمی با قصه داشت؛ قصه‌ای که درباره قضاوت کردن و کمک کردن به دیگران بدون پرسش بود.

این کارگردان اضافه کرد: این فیلم یک قضاوت نهادینه شده در سطح اجتماع را نشان می‌داد با توجه به چنین فضایی روایت یک قصه که قهرمانش بدون هیچ قضاوت و توقعی در پی کمک کردن بود کمی دشوار می‌نمود به ویژه این که من تاکنون چنین تجربه‌ای را نداشتم، ولی این هیجان را داشتم تا چنین کاری را انجام دهم.

چرا قهرمان فیلم حتی حاضر نیست برای کاری که می‌کند کمی توضیح دهد؟

وی تاکید کرد: در چنین جامعه‌ای کمترین کار به بیشترین شکل ممکن نمایش داده می‌شود به همین دلیل شاید این گونه تصور شود که قهرمان «امروز» غیرعادی است، در صورتی که این خواسته و تصور ماست که غیرمنطقی است.

این کارگردان ادامه داد: در «امروز» قهرمان برایش فرق نمی‌کند فردی که پای آبرویش ایستاده زنده است یا مرده، به همین دلیل نقش شوهر وی را برعهده می‌گیرد؛ حتی پسر از مرگ زن هم حرفی نمی‌زند تا باعث بی‌آبرویی آن زن شود. نکته‌ دیگر این که قهرمانان فعلی سینمای ما معمولا افرادی هستند که در ادامه راهشان دچار تشکیک می‌شوند، پس به همین دلیل درباره عملشان توضیح می‌دهند، اما قهرمان «امروز» این گونه عمل نمی‌کند.

تعریف قهرمان در سینما چیست و اساسا قهرمان هر فیلمی باید چه ویژگی داشته باشد؟

وی گفت: قهرمان وقتی قهرمان است که رفتاری قهرمانانه از خودش نشان دهد، اما برای این که این رفتار قهرمانانه شکل گیرد باید حتما شاهدهایی نیز وجود داشته باشند؟ این موضوع مبحثی است که در سینمای غرب روی آن تاکید می‌‌شود، اما به نظر من نسخه‌ای که برای زمان حال نیاز است قهرمانانی از آن جنس نیستند، چون این گونه قهرمانان را به شدت در جامعه می‌بینیم که کمترین کارشان را به بیشترین شکل در حضور مردم فریاد می‌زنند. اتفاقی که در سینمای دفاع مقدس روی داد و ما قهرمانان خود را به شکل غلط تبلیغ کردیم.

فیلم «امروز» قهرمان خود را چگونه تعریف می‌کند و به نمایش می‌گذارد؟

در فیلم «امروز» قهرمان به نحوی ترسیم می‌شود که تماشاگر احساس مدیون بودن به وی را نمی‌کند. چون می‌خواستم بگویم ما هم می‌توانیم چنین رفتارهای را پیش بگیریم و قادریم هر آنچه را که می‌خواهیم تغییر دهیم. با این توضیح قهرمان را طوری نشان دادم که طلبی از مردم ندارد و مردم احساس نکنند که قادر نیستند چنین فردی شوند.

این نحوه از قهرمان پردازی تا چه حد در گیشه با موفقیت روبه رو می‌شود؟

درباره گیشه نمی‌توانم نظر دقیقی دهم البته آن گونه که من در نمایش‌های مردمی و آماری که از مردم رسیده، دیدم متوجه شدم مردم فیلم را دوست داشته‌اند. حتی می‌توانم بگویم که «امروز» بیشتر با مردم ارتباط برقرار کرد تا مخاطبان خاص سینما. این امر هم شاید به ملودرام کسی که در فیلم وجود دارد برمی‌گردد.

میر کریمی درباره منفعل بودن یک شخصیت گفت: از نگاه من منفعل کسی نیست که حرف نمی‌زد بلکه فردی است که عمل نمی‌کند. برای همین قهرمان واقعی آن است که بدون سوال کردن از فردی که نیازمند کمک است از وی حمایت کند اما آنچه تاسف آور است این است که فضای موجود در جامعه چنین قهرمانانی را نمی‌شناسد چون عادت کرده که تماما قهرمان‌هایی را ببیند که حرف می‌زند

وی در پاسخ به این سوال که آیا استفاده از موسیقی کمی به جذابیت بیشتر کار برای مخاطبان عام نمی‌افزود؟ بیان کرد: دو نوع نگاه در این زمینه وجود دارد ابتدا نگاهی که معتقد است موسیقی بیشتر می‌توانست به بار احساسی کار بیافزاید. دوم نگاهی دیگر که معتقد بود موسیقی کمتر قادر بود رابطه بی واسطه‌تری با تماشاگر برقرار کند. با این وجود تصور می‌کنم من موسیقی را به اندازه‌ای که باید در کارم استفاده کردم. برای همین موسیقی در جاهایی آمده که شخصیت اصلی در حال انجام کاری است، البته می‌توانستم در جاهای دیگر هم از موسیقی استفاده کنم اما آن گاه تماشگر از شخصیت اصلی دور می‌شد.

آیا سینمای امروز ما به یک سینمای ضد قهرمان همانند آنچه در سینمای اروپا باب است شبیه نیست؟و نکته دیگر این که اگر ما در فیلم‌هایمان دوربین را روی دست بگیریم برداشتی حرفه‌ای از سینما محسوب می‌شود؟

من در دو فیلم دوربین را روی دست داشتم اما در «امروز» روی سه پایه فیلمبرداری کردم. چون معتقدم دوربین روی دست یک امکانی است که در سینمای ما به یک تصورغلط تبدیل شده است چون عده‌ای به این باورند که اگر دوربین روی دست نباشد واقعیت تصویر نمی‌شود در حالی که واقعیت آن چیزی است که فرد به عنوان فیلمساز درباره آن سخن می‌گوید و از نگاه فیلمساز بر می‌آید.

البته این نوع نگاه که سینمایی که قهرمان دارد واقعی نیست نوعی نگاه روشنفکری است که ریشه‌اش را در سینمای اروپا می‌توان مشاهده کرد، برای همین وقتی مصاحبه‌های اخیر« وین وندرس» را می‌خوانیم می‌بینیم دیگر این المان‌های رایج در سینمای اروپا نیست که قصه را واقعی می‌کند ،بلکه آنچه در داستان روی می‌دهد آن را واقعی نشان می‌دهد.

وی در تکمیل توضیح فوق گفت: متاسفانه برخی از فیلم‌های امروز ما که دوربین روی دست است به سمت یک شلختگی حرکت می‌کند هر چند من در «به همین سادگی» و «یه حبه قند» دوربین را روی دست داشتم اما با این وجود سعی کردم تا کارم نظم داشته باشد. به هر حال در «امروز» با نیت قبلی تصمیم گرفتم که دوربین روی سر پایه قرار دهم و حتی از موسیقی نیز در بخش‌هایی از فیلم استفاده کنم.

وی در بخش دیگر از سخنان خود درباره تلخ بودن فیلم‌های جشنواره سی دوم چنین توضیح داد: با وجود اینکه من تعریف خودم را از تلخ بودن فیلم دارم باید بگویم که فضای تلخی بر آثار جشنواره اخیر حاکم بود البته نشان دادن فقر و بدبختی کاری را تلخ نمی‌کند بلکه تلخی زمانی است که شخصیت‌های داخل فیلم توان اصلاح چیزی را نداشته باشند با این توضیح نوع نگاه به انسان است که تلخ بودن فیلم را نشان می‌دهد.

در این میان باید توجه داشت که این فیلم‌ها حاصل یک دوره سخت سیاسی و اجتماعی بودند که مجموعه‌ای از عوامل باعث ساخته شدن این آثار تلخ در جشنواره سی و دوم شد.

میر کریمی در پایان خاطرنشان کرد: راه‌ رهایی از فیلم‌های تلخ این نیست که رو به فیلم‌های ساده لوحانه یا خوشبینانه بیاویم، بلکه سینمای امید آن است که مخاطب را متوجه کنیم که وی به عنوان یک فرد تا چه حد می‌تواند باعث تغییرات خوب در اجتماع شود؛ برای همین همه باید قهرمانان را از جنس مردم در فیلم‌ها ترسیم کنیم تا آنها هم بدانند که قادرند چنین رفتاری را داشته باشند.

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha