به گزارش خبرگزاری حوزه از اصفهان، حضرت آیت الله مظاهری در ادامه درس اخلاق خود با اشاره به مسئله ولایت و اهمیت آن در قرآن کریم به بیان آیاتی که در شان امام علی(ع) نازل شده پرداخته و اظهارداشتند: حداقل سیصد آیه از نظر سنی و شیعه، درباره امیرالمؤمنین امام علی«ع» نازل شده است و افضل این سیصد آیه، همین آیۀ ولایت است.
ایشان در ادامه با اشاره به معنای شیعه افزودند: اگر امروز ما ادعای شیعه بودن داریم باید در تمام شئون پیرو اهل بیت(ع) باشیم.
متن کامل سخنان این مرجع تقلید در ادامه تقدیم خوانندگان محترم می گردد.
اهمیت یکی از آیات قرآن برای خلیفه دوم
دهه ولایت را گذرانیدم،این دو سه روز چند آیه درباره ولایت نازل شده است و این آیات دُرّ گرانبهائی است. از دُرّهایی که در قرآن هست، این دوسه آیهای است که در این دوسه روز نازل شده است و به اتفاق سنّی و شیعه، ارزش آن از دنیا و آنچه در دنیاست، بالاتر است. لذا بحث امشب ما راجع به این دو سه آیۀ شریفه باشد.
یکی از آیاتی که در این دو سه روز نازل شده، آیۀ ولایت است.
«إِنَّمَا وَلِيُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ» [1]
این آیه به اندازهای اهمیت دارد که سنّیها از خلیفه دوم نقل میکنند که بارها میگفت میخواستم دنیا و آنچه در دنیاست بدهم و این آیه دربارۀ من نازل شده باشد. این آیه یک افتخار بزرگ برای شیعه است و بالاتر یک افتخار بزرگ برای مولا امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه» است.
شأن نزول آیه اینست که امیرالمؤمنین زمینهساز نازل شدن این آیه است. من خیال میکنم مولا امیرالمؤمنین میدانستند که این آیه باید نازل شود. لذا به مسجد آمدند و نماز تحیت را شروع کردند. یعنی مستحب است اگر کسی وارد مسجد شود، دو رکعت نماز بخواند. ایشان این نماز تحیت را میخواندند و فقیری آمد و میخواست مأیوسوار از مسجد بیرون رود، امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» رو به فقیر کردند و انگشترشان را به این فقیر دادند. پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» در خانه بودند که آیه نازل شد و با شوق فراوانی به مسجد آمدند و آیه را برای مردم خواندند.
زمخشري، مفسّر بزرگ اهل سنّت، میگوید: این آيه وحدت نَسَق دارد و ميفهماند که ولايت پروردگار متعال و ولايت رسولالله و ولايت اميرالمؤمنين مثل يکديگر است. [2] وحدت نَسَق اقتضاء میکند آنچه خدا دارد، بالذّات است و امّا بالعرض و به عنایت، به پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه» داده شده است. راجع به پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» «النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ...» [3] در قرآن آمده است. ولایت به معنای حکومت و ولایت به معنای همه کاره و ولایت به معنای مقدم بر نفس انسان بر خود انسان در قرآن آمده است. لذا پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» در روز عید غدیرخم اوّل همین جمله را گفتند که: «أَ لَسْتُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُم»؟ [4]؛ آیا من اولای به شما از خود شما نیستم؟ همه گفتند بله، «النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ...». فرمود اگر چنین هستم: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» [5]؛ لذا این اولی به تصرف راجع به پیغمبر اکرم در قرآن آمده است و راجع به امیرالمؤمنین در این آیه به صراحت آمده است. وحدت نَسَق میگوید: وليّ شما خداست، وليّ شما پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» است و وليّ شما امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه» است. آن اختیاری که خدا دارد، پیغمبر دارد و البته خدا داده است. آن اختیاری که پیغمبر اکرم دارد، امیرالمؤمنین هم دارد و البته خدا داده است و بعضی از بزرگان میگویند: این آیه افضل آیات درباره امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه» است.
سیصد آیه قرآن در باره امام علی(ع)
درباره امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه» آیات زیادی نازل شده است. لا أقل سیصد آیه از نظر سنی و شیعه، نازل شده است و افضل این سیصد آیه، همین آیۀ ولایت است. گرچه آیات در غدیرخم خیلی بالا بود.
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً» [6]
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» [7]
آیات خیلی بالاست اما آیه ولایت از آن دو آیه هم بالاتر است. آیه خیلی بالاست و افتخار برای شیعه و افتخار برای امیرالمؤمنین و افتخار برای پیغمبر اکرم است که امیرالمؤمنین منصوب به خلافت ولایتی شدند. یعنی علاوه بر اینکه حاکم است، امیر و وصی و وزیر است، آن ولایت مطلقه الهیه که واسطۀ فیض است، امیرالمؤمنین دارد و به قول زمخشری وحدت نسق اقتضاء میکند آنچه خدا دارد، به امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه» داده است. از خدا ذاتی است و از امیرالمؤمنین علی عَرَضی است و به این معنا که خدا به او داده است. آنچه علی دارد، پیغمبر دارد و آنچه پیغمبر دارد، علی دارد و آنچه هر دو دارند، همانست که خدا دارد. علم مطلق، قدرت مطلق و بالاخره همان که در دعای رجبیّه ما شیعیان داریم و مرحوم محدّث قمی دعا را نقل میکند و در وسط دعا ما شیعیان میگوییم فرقی نیست بین شما و خدا، مگر اینکه خدا واجب است و شما ممکن و خدا خالق است و شما مخلوق، خدا مولاست و شما عبد هستید.
این آیۀ ولایت، صدر و ذیلی دارد که مربوط به آیۀ ولایت نیست، اما دو نکتۀ فوقالعاده مهم در صدر و ذیل این آیۀ شریفه است و چون مربوط به آیۀ ولایت نیست، مفسرین خیلی در این باره صحبت نکردهاند، در حالی که جا داشت صحبت بهسزایی در این باره شود.
پرهیز از اختلاف
صدر آیه دلالت بر این مطلب میکند که آیه شریفهای که در روز عید غدیر نازل شد که «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْن» [8] اسلام به نصب امیرالمؤمنین، مصونیت پیدا کرد برای اینکه وقتی ولایت باشد، مصونیت برای اسلام عزیز هست. آنگاه از دشمن نترسید. وقتی از دشمن بترسید که در میان خودتان اختلاف واقع شود. اگر اختلاف میان شما واقع شد، دشمن شما را میبلعد و شما را نابود میکند.
این تذکر در روز عید غدیرخم از طرف خدا به مسلمانها داده شده و همان تذکر در صدر آیۀ ولایت آمده است و این یک معجزه است و قرآن معجزه دارد که سقیفۀ بنی ساعده واقع خواهد شد و خاک بر سر مسلمانها خواهد ریخته شد. آیه میفرماید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لاَئِمٍ ذٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» [9]
سقیفۀ بنی ساعده واقع میشود و عید غدیرخم از بین میرود، اما درحالی که همه میروند، عدهای به نام شیعه پیدا میشوند که اینها با هم مهربانند و همدیگر را عزیز میدانند و در مقابل دشمن حسابی ایستادگی میکنند. از ملامت ملامت کنندگان هم باکی ندارند و آنچه باک دارند، اینست که مخالفت خدا نشود. معنایش اینست که سقیفۀ بنی ساعده دو ماه بعد تشکیل شد و اختلاف عجیبی راه افتاد و همه رفتند و آنگاه تشیّع پیدا شد. به قول بزرگان 114 نفر از نخبهها و از عقلا و بزرگان، که مردهایشان مثل سلمان و ابوذر و زنها مثل حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» و فضه و اسماء بنت عمیص و بالاخره یک تشکل حزب الله به نام شیعه پیدا شد.
صدر آیه اشاره به همین تشکّل شیعه بعد از وفات پیغمبر اکرم و یا بعد از شهادت پیغمبر اکرم است. خبر دادهاند و قرآن زنگ خطر را زده است. این صدر آیه است.
ذیل آیۀ ولایت هم یک نکتۀ فوق العاده دقیقی دارد و آن ظهور امام زمان و آن رجعتی که برای شیعه پیدا میشود. یعنی ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» به ما شیعیان خبر دادهاند که بالاخره آقا امام زمان میآیند و حکومت اسلامی جهانی را تشکیل میدهند و حکومت اهلبیت«سلاماللهعلیهم» پیدا میشود و حکومت اهلبیت حکومت جهانی است و آن کسانی که به راستی انتظار فرج داشتند، زنده میشوند و در آن حکومت هزاران سال زندگی میکنند.
قرآن در ذیل آیۀ ولایت و در دو سه جای دیگر این وعده را داده است و میفرماید:
«وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» [10]
یعنی ولیّ شما علی است و هرکه شیعۀ خالص باشد و او را بپذیرد، حزب الله است و این حزب الله غالب است و جهانی میشود. این حزب الله آنست که به دست او و به رهبری امام زمانش، ظلم از جهان برداشته میشود.
250 روایت راجع به رجعت
عدالت اسلامی سرتاسر جهان را میگیرد و حکومت، حکومت اهلبیت«سلاماللهعلیهم» میشود و همه کاره در آن حکومت، زهرا میشود و هر 12 امام، یکی پس از دیگری زنده میشوند و در حکومت جهانی شاید هزار سال، هرکدام از آنها حکومت میکنند. لذا به قول بزرگان اصلاً از زمان حضرت آدم تا زمان ظهور یک مقدّمه برای آن حکومت اهلبیت است و الاّ اگر حکومت اهل بیت نباشد، لغویت لازم میآید. برای اینکه از زمان حضرت آدم تا الان حکومت عدل نبوده و ظلم و جنایت در جهان زیاد بوده و یک بهشت دنیا باید باشد و آن هم ادامهدار باشد. راجع به رجعت 250 روایت داریم و در این باره روایات را جمع کردهاند و حتی دشمن روایات را جمع کرده و میگوید: 110 روایت است. اما اگر روایتها را جمع کنیم 250 روایت راجع به رجعت و راجع به حکومت اهلبیت داریم و قرآن اسم این حکومت را حکومت مستضعفین یا حکومت حزب الله گذاشته است. گاهی قرآن میگوید مستضعفین و گاهی میگوید حزب الله، و در ذیل این آیۀ ولایت به نام حکومت حزب الله آورده است. هرکه ولایت را قبول کرد، حزب الله و این حزب الله باید حکومت جهانی کند، لذا قرآن در ذیل آیۀ ولایت یک وعده به ما داده است: «وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»؛ آن صدر آیه و این ذیل آیه و انصافاً صدر و ذیل آیه برای شیعه خیلی ارزش دارد. اما مهمتر از هر دو و فضیلت بالاتر از هر دو، آیۀ وسط است که اسم آن را آیۀ ولایت میگذارند.
چیزی که باید به آن توجه داشته باشیم، اینجاست که ما باید انتظار فرج داشته باشیم. معنای انتظار فرج اینست که باید حزب الله باشیم. معنای حزب الله اینست که مولا امیرالمؤمنین وقتی غصب خلافت شد و 25 سال در خانه ماندند و مردم سرخورده بودند و مجبور شدند با زور حکومت را به امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه» بدهند و اما انحراف راه به گونهای بود که معلوم بود امیرالمؤمنین نمیتوانست کار کند، لذا آن 5 سال که ایشان حکومت کردند، روزهای سختی برای امیرالمؤمنین بود و نتوانستند کار کنند. 3 جنگ خانمانسوز داشتند که جنگ داخلی یعنی جنگ مسلمان با مسلمان بود و این برای امیرالمؤمنین خیلی سخت بود. جنگ جمل و بیست هزار نفر کشته و جنگ صفین و شصت هزار نفر کشته و جنگ بدتر از هر دو، جنگ نهروان با خوارج بود. این در حالی که خیلی طول نکشید، اما برای امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه» خیلی مشکل بود. به اندازهای که در نهج البلاغه هست که امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» میفرمودند: هیچکس نمیتوانست این فتنه را کور و نابود کند و اگر من نبودم، کسی نمیتوانست این فتنه را کور یا نابود کند. علی کل حالٍ معلوم است که نشد و امیرالمؤمنین هم فرمودند نمیشود و شما با من نیستید. ولی علی کل حالٍ به زور حکومت را به امیرالمؤمنین دادند.
شیعۀ واقعی چه کسی است؟!
روز عید غدیر خم بود و هم روز جمعه بود و امام حسین«سلاماللهعلیه» یک جمله نقل میکند که مورد عرض الان من است. امام حسین خطبه را نقل میکنند که روز جمعه و روز عید غدیر و روز حکومت علی«سلاماللهعلیه»، امیرالمؤمنین در خطبه جمعه چه گفتند. فرمودند امروز روز عید غدیر است و بالاترین ایام است و روزیست که من به خلافت منصوب شدم و روزیست که شما مرا خانه نشین کردید و باید به روز عید غدیر اهمیت دهید. راجع به اهمیت دادن غدیرخم، امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» راجع به قانون مواسات صحبت کردند. شیعه کسی است که تا بتواند گره از کار مسلمانها باز میکند. شیعه و آن کسی که غدیرخم را قبول دارد و مرا به ولایت قبول دارد، کسی است که تا بتواند به خلق خدا کمک کند و بتواند دلی را شاد کند. اگر بتوانی دل کسی را شاد کنی و دل دیگران رابه دست بیاوری و اگر به اندازۀ ممکن بتوانی خدمت به خلق خدا کنی، آنگاه عید غدیرخم برای تو عید است و الاّ گفتن فقط و یا عید گرفتن فقط، فایدهای ندارد.
خطبه خیلی طول کشیده و بیش از یک ساعت بوده و امام حسین«سلاماللهعلیه» میفرمایند: در این خطبه آنچه پدرم به آن اهمیت میداد، اینست که شیعه کسی است که مقیّد به ظواهر شرع باشد و اهمیّت به واجبات دهد. شیعه کسی است که حسابی اهمیّت به مستحبّات دهد و شیعه کسی است که اجتناب از گناه داشته باشد. شیعه کسی است که خدمت به خلق خدا داشته باشد. هرچه خدمت به خلق خدا بیشتر باشد، شیعه گری شما محکمتر است. این پیغامی است که امیرالمؤمنین به شما داده است.
معنای انتظار فرج هم که ما میگوییم و پیغمبر اکرم خیلی ثواب روی این انتظار فرج بار کرده است و حتی فرموده است کسی که منتظر فرج فرزندم مهدی باشد، مثل اینست که در رکاب من در خون خود غوطهور باشد. جنگ در لشکر پیغمبر اکرم و برای اسلام عزیز چقدر ثواب دارد! فرمود افضل از آن انتظار فرج است.
معنای انتظار فرج
در روایات ما انتظار فرج را معنا کردهاند. معنای انتظار فرج اینست که شما عزیزان که اینجا نشستهاید منتظر حکومت اهلبیت باشید. آن حکومت اهلبیت، اگر شما منتظر فرج باشید، شما را زنده میکند و در آن حکومت بیش از هزار سال زندگی میکنید. زندگی منهای فقر، زندگی منهای ظلم و اختلاف و بالاخره زندگی یک بهشت دنیاست.
چه کسی میتواند زنده شود و او را زنده کنند؟! کسی که منتظر فرج باشد.
چه کسی میتواند بگوید من منتظر فرج هستم؟! کسی که شیعۀ واقعی باشد.
شیعۀ واقعی چه کسی است؟! کسی که تقیّد به ظواهر شرع داشته باشد.
خرافت در عزاداریهای ما نباشد
من بارها و بارها و شاید بیش از صد مرتبه به شما عزیزان گفتهام که از نظر عقیده، شیعۀ خوبی هستید و عقیدهمان به امیرالمؤمنین و اهلبیت خیلی بالاست؛ چنانکه محبّتمان به اهلبیت خیلی بالاست و همۀ شما که اینجا نشستهاید از مرد و زن و از جوان و پیر و از بیسواد و باسواد، تا سرحدّ عشق علی را دوست دارید. اگر بگویند محبت علی را بده و دنیا و آنچه در دنیاست به تو میدهیم، هیچکدام از شما راضی نیستید. از نظر محبت به اهلبیت خیلی بالائیم و از نظر عقیده خیلی بالا هستیم و خدا رحمت کند آباء و اجدادمان را که این عقیده را به ما تزریق کردند و مادرمان به واسطۀ یاعلی ما را راه انداخت و به واسطۀ عزاداریها در محرم، ما بزرگ شدیم. الحمدلله اینها خیلی ارزش دارد. عزاداریهای ما خوب است و اما باید مواظب باشیم خرافت در عزاداریهای ما نباشد. الحمدلله از نظر محبّت به اهلبیت خیلی بالا هستیم و از نظر عقیده ولو نمیتوانیم استدلال کنیم و البته از این نظر کوتاه آمدهایم و دانشگاهها خیلی کوتاه آمدهاند، اما از نظر عقیدۀ آباء و اجدادی، و از این نظر که یقین داریم علی، امام اول است. از این نظر که عقیده داریم خدا داریم و قرآن و پیغمبر و دوازده امام داریم. لذا از نظر عقیده و محبّت بالا هستیم و از نظر شعار الحمدلله خوب است، مخصوصاً دهۀ محرم خیلی بالاست. بالاخره شعار یا علی ما خیلی بالاست و الحمدلله شعار یا حسین ما خیلی خوب است. ولو اینکه خیلی گناهکار است، اما شعار یا علی و یا حسین دارد. اما در یکجا لنگیم و عمده هم آنست و آن شیعۀ عملی است. یعنی متابعت از امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه». روش امیرالمؤمنین و منش امیرالمؤمنین را کم داریم. شیعه نباید گناه در زندگیش باشد. روش و منش امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» را داریم اما کم داریم. شیعه نباید گناه در زندگی او باشد.
عدهای آمدند در خانه امیرالمومنین«سلاماللهعلیه» در زدند و گفتند: ما شیعیان شما هستیم. امیرالمومنین«سلاماللهعلیه» آمدند یک نگاهی به آنها کردند و گفتند: من در سیمای شما شیعهگری نمیبینم. نه اینکه عقیده و محبت نداشتند؛ عقیده و محبت داریم، اما از نظر عمل لنگیم.
در جمهوری اسلامی نباید بیچادری باشد
الآن فساد اخلاقی داریم، این بیبندوباریهای زنان، این مجالس گناه ما و بالأخره این فساد اخلاقی ما این به علی«سلاماللهعلیه» نمیخورد. گفتم این خطبۀ اولی که امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» اصرار دارد که تجملگرایی نه، به مردم رسیدن آری. و ما همه تجملگرایی داریم. در ازدواجها لنگ شدیم به خاطر تجمّل گرایی. آن روش و منش حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» در ما زنده نیست. آن ایثار و گذشت امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در ما زنده نیست. آن روش و منش ائمّۀطاهرین«سلاماللهعلیهم» در ما زنده نیست. یعنی ما از نظر عمل نمیشود بگوییم شیعه. خانمها با آن حجابشان. چادر مال حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» است که ما از دست دادیم. اگر خداوند که نه، اگر شیطان دنیا را به ما بدهد جبران این خسارت نمیشود. در جمهوری اسلامی نباید بیچادری باشد. معلوم است که نمیشود گفت این در عمل تابع زهرا«سلاماللهعلیها» است. عشق و عقیده به زهرا«سلاماللهعلیها» دارد که باید شکر کنیم، اما زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» چادر دارد. اختلاط بین زن و مرد ندارد. زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» عفیف است و حاضر نیست حجم بدنش را بعد از مرگ نامحرم ببنید و وصیّت میکند به امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» که بدن مرا در عماری بگذارید تا حجم بدنم مشخص نباشد.
این بیبندوباری خانمها و دختران شما خیلی بد و زشت است. این نمیتواند بگوید من در حکومت اهلبیت«سلاماللهعلیهم» زنده میشوم و هزار سال بهشت دنیا دارم.
بخواهیم یا نخواهیم حکومت اهلبیت«سلاماللهعلیهم» بهپا میشود «يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْارْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوراً». [11] به دست این شیعه به رهبری امام زمان«ارواحنافداه» پرچم اسلام روی کره زمین افراشته میشود. به یک شبانهروز مسلّط به جهان و به شش شبانهروز مستقر در جهان میشود و احکام اسلام و قرآن به صورت کامل پیاده میشود. حکومت اهلبیت«سلاماللهعلیهم» شروع میشود که حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» همه کارۀ اهلبیت«سلاماللهعلیهم» و اهلییت«سلاماللهعلیهم» هم یکی پس از دیگری میآیند و حکومت میکنند، حکومت هزار ساله.
رجعت این است که اگر شیعه باشی و انتظار فرج داشته باشی برمیگردی در حکومت اهلبیت«سلاماللهعلیهم». چه کسی میتواند برگردد؟ آن خانمی که حجابش عالی باشد، آن آقایی که نماز اول وقتش عالی باشد. آن خانم و آقایی که در زندگیشان گناه نباشد. این ماهوارهها، این فساد اخلاقی، این بیبندباریها هم در زنان و هم در مردان نباشد. این تجمّلگراییها نمیتواند بگوید من انتظار فرج دارم. «وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» [12]
این آیه ذیل آیۀ ولایت خیلی آیه خوبی است؛ معنایش این است هر کس تابع حضرت علی«سلاماللهعلیه» باشد در آن حکومت اهلبیت«سلاماللهعلیهم» هزارها سال زندگی میکند.وقت برای اشاره به آن دو آیۀ دیگر نشد.
[1]. المائدة، 55.
[2]. الكشّاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج 1، ص 649
[3]. الأحزاب، 6.
[4]. تفسیر القمی، ج 2، ص 176.
[5]. الاحتجاج، ج 1، ص 60.
[6]. المائده، 3: «امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم.»
[7]. المائده، 67: «اى پيامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ كن؛ و اگر نكنى پيامش را نرساندهاى.»
[8]. المائده، 3: «امروز كسانى كه كافر شدهاند، از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديدهاند. پس، از ايشان مترسيد و از من بترسيد.»
[9]. المائدة، 54.
[10]. المائدة، 56
[11]. كمال الدّين، ج 2، ص 426؛ اعلام الورى، ص 424؛ اليقين، ص 494؛ كشف الغمّة، ج 2، ص 521؛ و ...
[12]. المائدة، 5