پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
علی فتحی

حوزه/ بزرگان حوزه باید با تدبیر، درایت و با تغییر و تحول در نظام ارزیابی، از آموزش جزوه محور و جزوه بازاری جلوگیری نمایند؛ آموزش جزوه محوری به هیچ وجه نمی تواند، پژوهشگر تربیت کند.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، در گفتگو با حجت الاسلام فتحی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، و از برگزیدگان پانزدهمین همایش کتاب سال حوزه به نقش پژوهشگران حوزوی در تحول بنیادین علوم انسانی پرداخته است.

پایان نامه حجت الاسلام علی فتحی با عنوان «معیارپذیری تفسیر قرآن کریم» رتبه نخست جشنواره پایان نامه‌های قرآنی سراسر کشور در سال 1392 را کسب کرده است.

*  شما در پایان نامه خود چه مسائلی را دنبال کرده‌اید و اساساً چه ضرورتی برای پژوهش درباره آن وجود داشته است؟.

انسان امروزی بيش از پيش، نيازمند هدايت‌هاي قرآني است؛ زیرا قرآن کریم، برنامة زندگي سعادت بخش را برای انسان تنظيم کرده و راه‌های هدایت را بیان نموده؛ از این رو باید مسألة اصلي مسلمانان به ويژه انديشمندان، فهم درستِ این عطية آسماني باشد؛ زیرا هدايت بخشیِ قرآن در پرتو فهمِ صحيح آن است.

دست يابي به فهم صحيحِ معارف كتاب الهي، اصول، مباني و ضوابط خاص خود را مي‌طلبد و شناخت آسيب‌ها، پيش‌گيري از تحريف معنوي و همچنین برداشت‌هاي بي ضابطه از اين كتاب آسماني، در گرو معيارپذيري فهم و تفسير آن خواهد بود.

از ميان صدها تفسيری که بر قرآن كريم نوشته شده و هر روز به تعداد آن نیز افزوده مي‌شود، نمي‏توان اختلافات تفسيري را ناديده گرفت؛ به ويژه آن‌که در برخی موارد، رويکردها، منجر به تفسيرهاي بي ضابطه و هرج و مرج گرايانه ذوقي و استحساني از قرآن کريم مي‌گردد.

علامه طباطبايي در تعبیری می‌گوید: اين نوع نگرش‌ها باعث شد تا برخي در تفسير و تأویل آيات قرآني، هيچ حدّ، قانون و معياري را براي آن نشناسند؛ در قرن حاضر نيز برخي روشنفکران تحت تأثير مباحث علمي و يا فلسفي غربي، مطالبي را بر قرآن كريم تحميل کرده، بدون آن‌كه مدلول آيات بر آنها دلالت داشته باشد؛ در نتيجه، تطبيق‌هاي باطل خود را تفسير نام نهاده، حقايق قرآن را به صورت مَجاز در آورده و تفسير را از مسير صحيح آن منحرف مي نمايند!.

در سنت تفسيري غرب نيز تا قرن نوزدهم در مواجهه با تفسير متون، مواجهه‌ای منطقي و ضابطه‌مند در رابطه با تفسیر وجود داشت؛ اما با ظهور و بروز برخی از رويکردهاي تفسيريِ ذهن‌گرا مانند هرمنوتیک فلسفی و ساختارشکنی در دوره‌هاي اخير، معيارپذيري تفسير متون با چالش‌هاي جدّی مواجه گرديد. پاره‌اي از مباحث این رویکردها، دربارة ماهيت فهم و تفسیر به‌طور مطلق و عناصر اصلي آن می‌باشد که دامنه آن فهم و تفسير متون ديني به ويژه تفسير قرآن کريم را در بر مي‌گيرد.

هر دیدگاهی در صورت بررسی و نقد آراء معارض و رقیب خود، جایگاه خاص خود را پیدا خواهد کرد؛ از این رو پژوهش حاضر، قبل از تبیین مبانی و دلایل معیارپذیری تفسیر، به بررسی و نقد مهم ترین مبانی و مستندات دیدگاه‌های مخالف می‌پردازد.

البته هرکدام از اين ديدگاه‌ها، زواياي گوناگوني دارد که نيازمند پژوهشی مستقل است. اين رساله به‌تناسب موضوع، تنها بخشی از مباني و مستندات رویکردهای رقیب را که به نحوی در تعارض با معيارپذيري تفسير متون تشخیص داده شده مورد بررسي قرار مي‌ دهد.

بنابراین، ضرورت چنین پژوهش‌هایی از دو جنبه قابل ارزيابي است؛ نخست این‌که: اهميت معيارپذيري و نقش آن در فهم متون به ويژه فهم متون ديني روشن است. اگر معياري براي سنجش فهم درست يا معتبر نباشد، نمي‌توان از فهم صحيح، سخنی به ميان آورد و این مسأله از جهت‌های درون دینی(تبیین یکی از مبانی اصلی تفسیر) و برون دینی (پاسخ به شبهات و دفاع از ساحت قدسی قرآن کریم) دارای اهمیت می‌باشد.

در جنبه درون قرآنی، هدايت‌گري کتاب آسماني، در پرتو فهم و تفسير صحيح آن است؛ و تفسير صحيح آن نيز مبتني بر معيارپذيري فهم و تفسير می‌باشد که یکی از مبانی مهم تفسیر به‌شمار می‌رود.

تبیین علمی و دقیق مبانی تفسیر موجب می‌شود که درصد خطاهای تفسیری کمتر گردد. بر این اساس کلیه دست‌آوردهای تفسیری و اعتبار آن‌ها بر مباحث مبنایی، به ویژه معیارپذیری، قرار دارد.

در خصوص جنبه برون قرآنی نیز باید گفت که امروزه لازمه برخي از رويکردهاي تفسيري ذهنی گرا مانند: هرمنوتیک فلسفی، شالوده شکنی، نوپراگماتیسم و غیر آن، خدشه دار نمودن معيارپذيري تفسير متون است.

از این رو لازم است این رویکردها، شناسایی و چالش‌های آن در مواجهه با تفسیر متون، به‌صورت علمی و منطقی، بررسی و نقد شود تا پیامدهای نادرست آن، تفسیر متون دینی را به انحراف از مسیر صحیح نکشاند.

دوم این‌که: رواج برخی از تفسیرهای بی ضابطه از قرآن کریم با رویکردهای صوفی، باطنی، علمی و کلامی در فضای اسلامی، و نیز هجمة گسترده و حساب شدة بدخواهان دین اسلام بر مبانی تفسیر، با هدف خدشه دار نمودن نتایج تفسیر که آثار جبران ناپذیری را بر پیکرة اندیشة اسلامی وارد می‌سازد، همه و همه ضرورتِ تبیین، ترویج و تحلیل علمی و استدلالی معیارپذیری تفسیر را دو چندان می‌کند.

* روش تحقیق شما در این پژوهش چه بوده است؟.

اولین گام در روش شناسی یک پژوهش مناسب با یک موضوع، شناسایی دقیق مسأله مورد پژوهش می‌باشد؛ مسأله مورد بحث، از یک سو با مباحث هرمنوتیک و زبان‌شناسی و از سویی دیگر، با تفسیر قرآن کریم در ارتباط است.

بدیهی است که پژوهش در چنین موضوعی از آن جهت که در ارتباط با مباحث هرمونتیکی می‌باشد، تابع روش پژوهش در هرمونتیک بوده و از جهت دیگر که در ارتباط با تفسیر قرآن کریم است، تابع روش تحقیق در علوم اسلامی مانند تفسیر قرآن و اصول فقه می‌باشد.

با این همه، هرمونتیک و علوم اسلامی مانند اصول فقه و تفسیر، از یک روش پژوهش مشخصی سود نبُرده، بلکه هر یک از این علوم، متناسب با موضوعات مورد پژوهش خود از روش‌های گوناگونی استفاده می‌کنند.

بر این اساس، تلاش شده تا در ابتدا مفاهیم اساسی مربوط به پژوهش تبیین شده، سپس رویکردهای معارض با دیدگاه معیارپذیری به صورت فشرده و منسجم گزارش و نقد گردیده و سپس کاستی‌ها و پیامدهای نادرست آن‌ها بیان شود تا زمینه طرح دیدگاه برگزیده و درست فراهم آید.

بدین ترتیب، می‌توان گفت: این تحقیق به لحاظ هدف از نوع تحقیق‌های بنیادی و روش به کار رفته در آن، توصيفي- تحليلي است؛ بدين معنا که به توصيف مباني معيارپذيري و نيز چالش‌هاي پيش روي آن پرداخته و با نقد و بررسي اين چالش‌ها، به تحليل علمي و استدلالي معيارپذيري تفسير متون و بازسازي مؤلفه‌ها و مباني اين رويکرد مي پردازد.

* چه اهدافی در این رساله دنبال شده است؟.

 همان‌طور که بیان شد، این پژوهش رساله دوره دکتری می‌باشد که به دنبال این اهداف بوده است.

در راستای تحول علوم انسانی، هدف اصلی این پژوهش، اثبات معيارپذري فهم متون دینی، از جمله تفسير قرآن کريم با دلایل مُتقَن و همچنین بررسی و نقد چالش‌هاي نظری پيش روي معيارپذيري تفسير بوده است.

در ذیل این هدف اصلی، اهداف دیگری: دفاع از ساحت قدسي قرآن کريم و ردّ تفسيرها و قرائت‌هاي بي ضابطه از این کتاب آسمانی مدّ نظر بوده چرا که قرآن کریم همواره از ابعاد و جوانب مختلف مورد هجمه دشمنان اسلام قرار داشته و به حق از ناحيه خداوند نازل گشته است؛ «وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ». (اسراء، 105)

خداوند متعال متعال، قرآن را در همه حال و از هر نظر حفظ و حراست فرموده و حتي با گذشت زمان به مقتضاي آیه 9 سورۀ حجر: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» نیز دست خوش هيچ‌گونه تحريفی نگردیده و نخواهد شد، چرا كه خدا، پاسداري از آن را بر عهده گرفته است.

امروزه ضمانت الهی قرآن برای همه بدخواهان نیز مسلّم گشته که هرگز نمی‌توانند دست به تحریف لفظی قرآن بزنند. اما تحریف معنوی همواره وجود داشته است.

امروزه عده‌ای با عناوین مختلفی مانند نقد قرائت رسمی از دین، تکثّرگرایی، صراط‌های مستقیم و...، در صدد آن هستند که اعتبار رسمی تفسیر، فهم و متون دینی از جمله تفسیر قرآن کریم را خدشه‌دار کنند.

بنابراین پژوهشگران دینی باید با شناخت آبشخورها و مبانی این دیدگاه‌ها، به صورت علمی و روش‌مند، به دفاع از ساحت قدسی قرآن کریم برآیند.

* چه مشکلات وآسیب‌های در حوزه علمیه، فراروی تحقیق وجود دارد؟.

واقعیت آن است که امروز چند مشکل اساسی در پژوهش‌های دینی- حوزوی وجود دارد.

1. مشکل روش شناسی

حوزه علیمه به رغم تلاش‌های ارزنده خود در راستای تقویت پژوهش، هنوز در روش پژوهش کاستی‌های جدی دارد. این به معنای انکار بالندگی، رشد و تحول در حوزه علمیه نیست. اما واقعیت آن است که از ظرفیت حوزه آن‌چنان‌که باید و شاید استفاده نمی شود.

معاونت محترم پژوهش در همایش کتاب سال حوزه، در سال 1391 گفت: متأسفانه گزینش و تصویب رساله‌ها، به عنوان، وظیفه‌ای از اختیارات معاونت پژوهش در نظر گرفته شده است.

البته باید گفت که مهم نیست که گزینش و تصویب رساله‌ها در حوزۀ اختیارات معاونت آموزش یا معاونت پژوهش باشد، بلکه باید مسأله روش پژوهش در حوزه، بیش از پیش مورد عنایت قرار گیرد.

نکته دیگر آن‌که بایستی در روند انتخاب موضوع رساله‌ها بازنگری شده، موضوعات پیشنهادی نیز به صورت تخصصی و جدی ارزیابی شده؛ در آخر روش پژوهش و روش پایان‌نامه نویسی هم آموزش داده شود.

به نظر می‌رسد کارورزی پایان نامه نویسی در دوره‌های چندروزه مشکل را حل نمی‌کند. باید پژوهش به تدریج در دوره مقدمات و سطح به‌صورت علمی و عینی آموزش داده شود. بنابراین سزاوار است همزمان با رواج پایان نامه نویسی در حوزه، روش مسأله یابی، طرح نامه نویسی، نگارش و در نهایت شیوه حل مسائل به درستی آموزش داده شود.

2. جزوه محوری و رواج جزوه بازاری

متاسفانه در سال‌های اخیر بسیاری از طلاب بعد از پایه ششم به‌خاطر عدم وجود نظام آموزشی حضوری، از شرکت در کلاس‌ها طفره رفته و عده‌ای نیز به صورت دلخواهی حاضر می‌شوند. این افراد و حتی اکثر آنهایی هم که در درس‌ها حاضر شده‌اند، در ایام امتحانات، جزوه‌های آماده، نموداری، تلخیص و... را مطالعه کرده و در نهایت هم قبول می‌شوند.

بزرگان حوزه باید با تدبیر، درایت و با تغییر و تحول در نظام ارزیابی، از آموزش جزوه محور جلوگیری نمایند؛ آموزش جزوه محور به هیچ وجه نمی‌تواند پژوهشگر تربیت کند.

3. تتبع موضوع محور

متأسفانه به دلائل مختلف مسأله محوری در پژوهش مورد غفلت قرار می‌گیرد؛ در حالی که کلید حلّ گره‌های علمی و عملی در آموزش پژوهش‌های مسأله محور نهفته است.

البته مسأله محوری نیز در گرو آموزش‌های تخصصی است. امروزه بسیاری از طلاب بعد از دوره عمومی حوزوی که عمدتاً ادبیات، فقه و اصول است، بدون گذراندن دوره‌های تخصصی، در زمینه‌های مختلف برای رساله سطح 3 و4، موضوع ارائه می‌دهند؛ بدیهی است که با این روند نمی توان پژوهش‌های مسأله محور را پیش برد.

متأسفانه برخی تفاوت میان پژوهش‌های مسأله محور و تتبّع موضوع محور را ندانسته و بیشتر دنبال آن هستند تا موضوعی آماده که منبع کافی دارد را برای سطح سه و یا چهار انتخاب کرده و نهایت تلاش آن‌ها این است که در اطراف آن موضوع اطلاعات را جستجو نموده و یک جمع بندی ارائه دهند.

از این‌رو ملاحظه می‌شود که جای پژوهشگران حوزوی در کرسی‌های نظریه پردازی، نقد و مناظره علمی، خالی مانده است.

بنابراین با آموزش صحیح، تخصصی و با مسأله محوریِ ضابطه‌مند و روش‌مند می‌توان به تولید دانش به معنای علمی آن در حوزه علوم انسانی اسلامی امیدوار شد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha