یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ |۹ ذیحجهٔ ۱۴۴۵ | Jun 16, 2024
کد خبر: 365737
۱۲ دی ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۴
حجت الاسلام قرائتی

حوزه/ اين گونه آيات، سبب انحراف ساده ‏انديشانى شده كه به آيات ديگر توجّه ندارند و از مفسّران واقعى، يعنى اهل ‏بيت پيامبر عليهم ‏السلام جدا افتاده ‏اند و شايد به جهت همين خطرات باشد كه قرآن....

به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در پاسخ به چند سئوال، ویژگی آیات متشابه را بیان کردند.

* تفسير آيه 7 سوره آل ‏عمران (آيه متشابهات)

قرآن می فرماید: «هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ»

او كسى است كه اين كتاب(آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم» [ صريح و روشن‏] است؛ كه اساس اين كتاب مى ‏باشد؛ (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مى ‏گردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است ‏[آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى ‏رود؛ ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مى ‏گردد.] اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه ‏انگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسير(نادرستى) براى آن مى‏ طلبند؛ در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى ‏دانند. (آنها كه به دنبال فهم و دركِ اسرارِ همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى ‏گويند: «ما به همه آن ايمان آورديم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست» و جز صاحبان عقل، متذكر نمى ‏شوند(و اين حقيقت را درك نمى‏ كنند).

نكته‏ ها:

در اين آيه، چند سؤال مطرح است:

* سؤال: قرآن در يكجا همه آيات خود را محكم دانسته و فرموده: «كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ» (1) و در جاى ديگر همه را متشابه دانسته و فرموده: «كِتاباً مُتَشابِهاً» (2) ولى در اين آيه بعضى را محكم و بعضى را متشابه معرّفى نموده است؛ مسأله چيست؟.

پاسخ: آنجا كه فرمود: تمام آياتِ قرآن محكم است، يعنى سخن سُست و بى ‏اساس در هيچ آيه ‏اى نيست و آنجا كه فرمود: همه آيات متشابه هستند، يعنى سيستم و آهنگ آيات قرآن، هماهنگ، يكنواخت و شبيه به هم است.

اما با اين حال، از نظر فهم مردم، همه آيات يكسان نيستند، بعضى صريح و روشن و همه‏ كس فهم، ولى بعضى داراى معانى بلند و پيچيده ‏اند كه همين امر موجب شبهه و اشتباه آنان مى ‏گردد.

* سؤال: چرا در قرآن آيات متشابه به كار رفته است؟.

پاسخ: اولًا، وجود آيات متشابه زمينه فكر و تدّبر در آيات است.

ثانياً، موجب رجوع مردم به رهبران آسمانى مى ‏شود. آرى، اگر همه درس آسان باشد، شاگرد احساس نياز به استاد نمى‏ كند.

ثالثاً، متشابهات، وسيله آزمايش مردم است. گروهى كژانديش از لابلاى آنها به سراغ اهداف شوم خود مى ‏روند و گروهى انديشمند، به فرموده امام رضا عليه ‏السلام با مراجعه به محكمات، معناى صحيح آيات را كشف مى ‏نمايند. (3)

* سؤال: نمونه آيات متشابه كدام است؟.

پاسخ: در قرآن مى ‏خوانيم: «إِلى‏ رَبِّها ناظِرَةٌ» (4) در قيامت چشم ها به پروردگارشان مى ‏نگرند. چون عقل سليم، جسم‏ بودن را براى خداوند محال مى ‏داند و در آيات ديگر قرآن نيز مى ‏خوانيم: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» (5) چشم ها او را درك نمى‏ كنند، لذا مى ‏فهميم كه مراد از نگاه به پروردگار، نگاه به لطف و پاداش او در قيامت است.

همچنين مراد از «دست خدا» در آيه «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِمْ» (6) قدرت اوست، چنانكه در فارسى نيز مى‏ گوييم: فلانى در فلان شهر يا اداره دست دارد، يعنى قدرت دارد؛ وگرنه خداوند كه جسم نيست تا دست و پا داشته باشد.

قرآن نيز مى ‏فرمايد: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ» (7) او همانندى ندارد.

اين گونه آيات، سبب انحراف ساده ‏انديشانى شده كه به آيات ديگر توجّه ندارند و از مفسّران واقعى، يعنى اهل ‏بيت پيامبر عليهم ‏السلام جدا افتاده ‏اند و شايد به جهت همين خطرات باشد كه قرآن، خود به ما سفارش نموده است هنگام قرائت قرآن از شرّ شيطان به خداوند پناه ببريد: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ» (8)

* سؤال: تأويل قرآن به چه معناست؟.

پاسخ: مراد از تأويل، اهداف و معارف و اسرار پشت پرده ‏اى است كه بعد روشن مى ‏شود. نظير تعبير خوابى كه حضرت يوسف (ع) ديد و بعد روشن شد و يا اسرارى كه در شكستن كشتى توسط خضر و موسى (ع) بود كه بعد روشن شد.

در روايات مى‏ خوانيم: آيات ناسخ از محكمات و آيات منسوخ از متشابهات قرآن است و ائمه معصومين عليهم‏ السلام مصداق بارز راسخون در علم هستند. (9) همچنان كه خروج ‏كنندگان بر حاكم اسلامى، كج ‏انديشانى هستند كه به دنبال آيات متشابه مى ‏روند. (10)

حضرت على عليه ‏السلام در نهج ‏البلاغه (خطبه 91) از راسخان در علم ستايش مى‏ كند. آنان كه به عجز علمى خود اعتراف دارند و از تعمق در چيزى كه ضرورتى ندارد، دست باز مى ‏دارند.

پيام ‏ها:

1. هر كس، همه آيات قرآن را نمى ‏فهمد: «أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ».

2. قلب ‏هاى منحرف، منشأ فساد و فتنه است: «في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ».

3. فتنه، تنها آشوب نظامى و فيزيكى نيست، تفسير به رأى و تحريفِ فرهنگ و معانى آيات، نيز فتنه است: « ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ».

4. گاهى حقّ، دستاويز باطل مى‏ شود: «ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ».

5. هدف نهايى و مقصد اعلاى آيات الهى را تنها خدا و راسخان در علم مى ‏دانند: «وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ».

6. نام راسخان در علم در كنار نام مقدّس خداوند آمده و مقامشان بعد از مقام الهى است: «وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ».

7. علم، درجاتى دارد كه بالاترين آن آشناشدن به تأويل و رسيدن به هدف نهايى است: «وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ».

8. عالمان واقعى بى ‏تكبّرند: «وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ».

9. گرايش به باطل، مانع از رسوخ علم است: «وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ» در برابر «في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ» قرار داده شده است.

10. هر چه را نمى ‏فهميم، انكار نكنيم: «كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا».

11. نزول آيات محكم و متشابه در مسير تربيت است: «كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا» (11)

ملاحظه مى ‏كنيد كه اين تفسير چه شيوه شيوايى دارد و چه نكات و پيام ‏هاى ارزشمندى از هر آيه استنباط كرده است. ساختار روشمند اين اثر كه دو ركن نكته ‏ها و پيام ‏ها همواره در ذيل هر آيه مى‏آيد، در ميان تفاسير قديم و جديد، نمونه ‏اى جز تفسير راهنما ندارد آن هم تا حدودى.

آنچه در تفسير آيه فوق مهم است، اين است كه برخلاف بعضى از مفسران بزرگ از جمله مرحوم علامه طباطبايى، ايشان در عبارت «وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ/ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ» پس از «اللَّه»، وقف را روا ندانسته و لذا آگاهانه راسخان در علم را در شناخت متشابهات و دانستن و توانستن تأويل، بر «اللَّه» عطف كرده است.

پاورقی:

(1)- هود، 1.

(2)- زمر، 23.

(3)- بحار، ج 2، ص 185.

(4)- قيامت، 23.

(5)- انعام، 103.

(6)- فتح، 10.

(7)- شورى، 11.

(8)- نحل، 98.

(9)- تفسير نورالثقلين‏.

(10)- تفسير درّالمنثور، ج 2، ص 148.

(11)- تفسير نور، جلد يك صفحه 468 الى 471.

منبع: کتاب «زندگينامه» حجت الاسلام والمسلمین قرائتی، ص: 227-223

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha