حبیب الله بهمنی کارگردان سینما و تلویزیون در گفت وگو با خبرگزاری حوزه با بیان اینکه سینمای ایران نباید به بهانه رونق اقتصادی، ارزشها را زیر پا بگذارد، اظهار کرد: در این چند سال اخیر سینمای ایران توانسته تا حدودی از شکستی که طی سالهای اخیر به آن مبتلا شده بود رهایی یابد و در گیشه برای خود رونقی داشته باشد. این مزیت نیز از آنجا به دست آمده که فیلمهای به اصطلاح طنز، فروش خوبی در گیشه دارند. اینکه میگویم اصطلاحاً طنز امری کاملا نشانه گذاری شده است، زیرا سینمای طنز گونه با ارزشی است که حیف است آن را برای هر کاری خرج کنیم، اما این فیلمهایی که این روزها آن را روی پرده میبنیم تنها ظاهری کمدی دارند.
وی افزود: مطلب دیگر اینکه چرا تنها باید یک سبک در سینمای ایران فروش داشته باشد؟ آیا در این میان باید پایین آمدن سطح سلیقه مخاطبان را دارای اهمیت دانست یا اینکه عدم حمایت از کارهای فاخر باعث شده تا فیلمهای اینچنینی فروش خوبی داشته باشد. برای پاسخ به این سوال تنها یک نفر یا یک گروه را نمیتوان مقصر دانست، چون اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم باید بگویم بخشهای مختلف در به وجود آمدن چنین وضعیتی دخیل هستند. برای مثال افت کیفیت تولیدات تلویزیونی و تکرار شدن برنامههای نمایشی باعث شده فرصت برای برنامههای فارسی زبان ماهواره فراهم شود تا آثار خود را به خورد بینندگان بدهد. برای همین وقتی تماشاگر بیننده چنین تولیداتی باشد مسلماً سطح سلیقهاش پایین میآید.
این سینماگر ادامه داد: اما درباره چرایی افت کیفی تولیدات تلویزیون هم باید نقش بودجه را در به وجود آمدن چنین امری دخیل دانست، زیرا صدا و سیما بیش از اینکه بودجه خود را خرج تولیدات نمایشی کند سعی میکند حقوق کارمندان بسیار زیاد خود را بدهد، همین مهم هم باعث شده که سرمایه لازم برای تولید کارهای تلویزیوتی باقی نماند، حتی شرایط به گونهای شده که اسپانسرهای خصوصی صدا و سیما را محلی برای تبلیغ محصولات خود کردهاند. این در حالیست که تا چند سال پیش شعار حمایت از کار و سرمایه ایرانی یکی از شعارهای اصلی در رسانه ملی بود. با این توضیح باید شرایطی را برای تلویزیون فراهم کرد که در این جنگ نابرابر با رسانههای خارجی موفق شود. این خواسته هم از طریق حمایتهای مجلس از بودجه این سازمان فراهم میشود.
وی با بیان اینکه نقش سینماداران نیز در این حوزه بسیار پر رنگ است؛ گفت: یکی از تصمیم گیرندگان اصلی در بحث اکران، سینماداران هستند. این دسته نیز برای تامین هزینه خود در بسیاری از مواقع ناچار هستند تولیداتی را روی پرده بفرستند که فروششان به نوعی تضمین شده است. در چنین شرایطی دیگر فرصتی برای فیلمهای دینی و انقلابی باقی نمیماند تا در معرض دید تماشاچیان قرار گیرد. نکته تاسفآورتر اینکه وقتی یک فیلم دفاع مقدسی یا دینی روانه پرده سینماها میشود، بدترین شرایط اکران را به خود اختصاص میدهد، وضعیتی که حتی میتوان گفت با اکران نشدن هیچ فرقی ندارد، زیرا نمایشهای تک سانس در زمانهای بد دیگر هیچ نقطه امیدی را برای تولیدات مربوطه فراهم نمیکند. نکته عجیب اینکه سینماداران ادعا دارند این فیلمها نمیفروشد، تصوری که به نظرم بیانصافی در حق این دست تولیدات است.
وی تاکید کرد: تجربه ثابت کرده هر گاه حمایت از فیلمهای دینی و انقلابی شکلی خوب داشته آن کارها نیز توانسته در گیشه به موفقیت دست یابند، اما مطلب دیگر به کیفیت کارها مربوط میشود، چون بسیاری از فیلمهای سینمای دینی یا انقلابی در قالبهای خاص اسیر ماندهاند، البته در به وجود آمدن وضعیت موجود من فیلمسازان را مقصر نمیدانم، بلکه باورم این است که برخی حساسیتهای بیمورد باعث میشود تا کارگردان ریسک نکرده و کارشان را در سادهترین شکل ممکن جلوی دوربین ببرد. در حقیقت سعی نمیکند مسیرهای جدید را آزمایش کند، بلکه به همان راههایی که پیشتر جواب گرفته اکتفا میکند.
کارگردان فیلم «سیب سلما» درباره متن های سینمایی نیز تصریح کرد: موضوع دیگری که به نظرم روی کیفیت تولیدات ارزشی سینما تاثیر گذاشته، نداشتن متنهای خوب سینمایی است، چون بیشتر بودجه فیلمها روی بازیگران سرمایه گذاری میشود، درصورتیکه سناریو را به گواه همه اهالی سینما باید مهمترین بخش سینما نام نهاد. به هر حال اگر فکری به حال این حوزه نشود نباید انتظار روزهای درخشانی را داشته باشیم. در همین رابطه به سازمان سینمایی پیشنهاد میکنم گروهی از فیلمنامهنویسان خبره را گرده هم آورد تا آنها با فراغ بال بودن داشتن دغدغه مالی، فیلمنامههای خوب بنویسند. در این مسیر هم میبایست از مشاوره بخشهایی چون حوزههای علمیه، نیروهای انقلابی و سرداران جنگ بهره برند.
وی در انتهای این گفتوگو تاکید کرد: سینمای دینی و انقلابی تنها یک گونه سینمایی نیست که بخواهیم درباره فراز و فرودهای آن حرف بزنیم، بلکه به عقیده من این شکل از آثار را باید یکی از افتخارات هنر انقلاب نام نهاد که به واسطه آن میتوان پیام انقلاب را به جهانیان رساند، برای همین فکر نکنیم اگر در این حوزه سرمایه گذاری کنیم به نوعی نسبت به مشکلات اقتصادی مردم بیتوجه بودهایم، چون نیازهای فرهنگی هر جامعه اگر پررنگتر از نیازهای اقتصادی نباشد کم رنگتر هم نیست.