به گزارش خبرگزاری «حوزه»، این که یک کتاب تنها در طول یک هفته به چاپ سوم و به روایتی چاپ چهارم برسد، در اتمسفر فعلی جامعه ما آن هم در اوضاع و احوال امروز نشرِ ایرانی، مقداری تعجب آور است؛ با این حال "رضا امیرخانی" با آثار خود به خصوص رمان های اخیرش نشان داده که نبض مخاطب را در دست گرفته و با نیازها و اقتضائات زمانه خویش به خوبی آشناست.
نشان به آن نشان که در طول یک هفته اخیر تازه ترین رمانش با عنوان جالب توجه "ره ش" از سوی نشر افق به چاپ چهارم رسیده ، هر چند نگارنده بعد از تلاش بسیار موفق به ابتیاع یکی از نسخه های منتشره چاپ سوم شد.
این نویسنده چیره دست در این رمان که آن را پس از گذشت 5 سال از نگارش آخرین رمانش یعنی"قیدار" روانه بازار نشر کرده، موضوع توسعه شهر را دستمایه قرار داده و تاثیرات آن را بر عرصه های گوناگون زندگی انسان معاصر در قالب داستانِ زوجی معمار در تهران امروز به تصویر کشیده است
یکی از جالب ترین صحنه های ثبت شده در رسانه ها از زاویه نگاه عکاسان در روزهای اخیر، مربوط به تشکیل صف های طولانی در تهران و قم و مشهد بابت خرید این کتاب و امضای آن از سوی نویسنده است که تقریباً این رویه در ایران آن هم با این شکل و شمایل، چندان سابقه نداشته و یا به شکلی کمرنگ تر و محدودتر جلوه کرده است.
به خصوص در شرایط کنونی که به گواه بسیاری از فعالان نشر، فروش کتاب به معنای عمومی _ و البته نه استثنایی _چندان خوب نیست تا آن جا که حتی تیراژ برخی کتاب ها به زیر 500 عدد رسیده است!
سخن در این مجال کوتاه درباره کیفیت این رمان نیست بلکه اشارتی است به این حقیقت که با وجود همین اوضاع نه چندان به سامان نشر در ایران باز هم می شود که یک کتاب این چنین بفروشد و دل مخاطب را ببرد و این سان، شاهینِ اقبال بر دوش نویسنده و ناشر مربوطه قرار گیرد.
جدای از تجربه زیستی غنی و متنوع امیرخانی و سفر وی به بیش از 30 کشور دنیا ، نوع نگاه و دقت وی در شناخت و توجه به اقتضائات جدید و نیازهای مخاطب نکته بسیار مهمی است و از این منظر باید بر این مساله تاکید کرد که چنانچه هر نویسنده و فعال و تولیدگر فرهنگی در فرآیند تولید اثر خود، زحمت و دقت به خرج دهد و در شیبی صعودی ، بر کیفیت کار خود بیفزاید، بی شک دیر یا زود نتیجه لازم را از این تلاش می گیرد، کما این که رضا امیرخانی این گونه بوده و این امر البته استثنابردار هم نیست.
شاید برای مخاطبان این نوشتار جالب و اندکی بحت آور باشد وقتی که بدانند به عنوان مثال، امیر خانی برای نگارش رمان "من او" که داستانش در تهران قدیم می گذرد، چیزی در حدود 50 هزار صفحه درباره تهران آن زمان خوانده و یا این که برای نوشتن کتاب "نشت نشا" به آمریکا سفر کرده و با یک دستگاه خودرو، حدود 20 ایالت این کشور را از نزدیک به تماشا نسشته و ادراکات خود را از این سفر طولانی ثبت و ضبط کرده است.
علاوه بر آن که ارتباط مستمر و معنادار رسانه ای و سلوک فردی و ادب و تواضع وی برای بسیاری از نویسندگان و فعالان فرهنگی الگو و سرمشق مناسبی است ، بی شک یکی از شاخصه های مهم امیرخانی، استمرار وی در تداوم مسیر حرفه ای و خستگی ناپذیری در این جایگاه است.
طبعاً این گونه هم می شود که آثار قلمی او جدای از رسم الخط و نوع نگاه خاصش ، مملو از اطلاعات عمومی و بعضاً فوق العاده تخصصی است و به سیاق ضرب المثل معروف ایرانی اینجاست که باید گفت "نابُرده رنج گنج میسر نمی شود"
سید محمد مهدی موسوی
