حجت الاسلام حامد عبداللهی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» با بیان این که احترام به آزادی بیان و حقوق شهروندی، مستلزم رعایت اخلاق و حقوق آحاد و اصناف گوناگون ملت است، گفت: سوگمندانه میبینیم جذابیتهای کاذب فضای مجازی، برخی افراد کم بهره از شخصیت حقیقی و علمی را به نقشآفرینیهای کوتاه مدت و گذرای اجتماعی کشانده و تأسفبارتر این که برخی مدعیان دانش و پژوهش نیز در رهزنی این فضای آلوده به لودگی گرفتار شدهاند.
وی با یادآوری این که علما، فضلا و طلاب حوزههای علمیه از دوران منحوس پهلوی اول تا پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بودند، افزود: به شهادت تاریخ، دورهای بر حوزهها گذشت که در همین قم، ده نفر بیشتر اجازه پوشیدن لباس روحانیت نداشتند و رژیم شاهنشاهی از فضلای حوزه باید امتحان میگرفت و معافیت تحصیلی هم داده نمیشد. برخی مردم هم تحت تأثیر تبلیغات منفی غربزدهها و ایادی حکومت، به روحانیت توهین میکردند و گاهی طلبه را از ماشین پیاده میکردند.
حجت الاسلام عبداللهی ادامه داد: ستم پیشگی رژیم، کار را به جایی رساند که مردم به ستوه آمدند و نظام ستمشاهی پس از دو هزار و پانصد سال، به رهبری روحانیت فرو پاشید.
این پژوهشگر حوزوی ادامه داد: با پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیت روحانیت، چند برابر شد اما نه تنها هیچ مزایای ویژهای برای خود قائل نشد که افتخار بیشترین آمار صنفی شهیدان، نصیب روحانیت گردید و تا امروز هم برخلاف تبلیغات جاهلانه برخی کم خردان، طلاب و علما بیشترین ارتباط را با مردم دارند و مبلغان دینی از زندانها تا ورزشگاهها از مترو تا روستاهای دورافتاده و از مساجد تا منازل حضور دارند و جالب است که باید پاسخگوی بیعرضگیهای برخی دستاندرکاران غافل و شبهات برخی تریبون داران شکم سیر هم باشند!
وی تأکید کرد: در دورهای که اکثریت طلاب، در شرایط سخت اقتصادی هستند و شرکتهای بیمه، مدتی از بیمه کردن این قشر مستضعف به دلیل درآمد ناکافی، سرباز میزدند، همین اندک کمکهزینه تحصیلی طلاب، از منابع مردمی و غیردولتی، تأمین میشود.
حجت الاسلام عبداللهی با بیان این که حوزویان اصرار دارند مستقل باشند، در عین حال گفت: دلیلی وجود ندارد که یک طلبه ایرانی از حقوق اولیه شهروندی مطابق قانون اساسی محروم باشد در حالی که سود حوزویان برای جامعه ایرانی به نسبت جمعیت و هزینههای گزاف مشابه و غیرمشابه، مثل پرداختهای آنچنانی سینمایی و ورزشی یا حقوقهای نجومی، قابل مقایسه نیست.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به حجم پروندههای قضایی و معضلات اجتماعی اشاره و تصریح کرد: معلوم نیست اگر حضور فرهنگی روحانیت در جامعه نبود با عملکرد منفعلانه متصدیان فرهنگی، با چه بحرانی مواجه بودیم. کسانی که مشکل روز کشور را ازدواج و اشتغال نمیدانند اما خیلی دوست دارند دختران را به ورزشگاه بکشند! یا با کنسرتهای آنچنانی، جوانان را بیش از این سرکار بگذارند.
استاد حوزه افزود: در اوج کمکاریهای برخی مسئولان، ناگهان یک انسان بیدغدغه و احتمالاً مرفه که به قول خودش حاضر است برای اثبات این که دنیا روی شاخ گاو ایستاده وقت بگذارد و سخنپراکنی کند، پس از سمپاشیهای متعدد و ستایشگری از رضا خان ملعون در چهل سالگی انقلاب، باز سخن رایگان دیگری را بر سر زبانها میاندازد که هزینه فلان قدر روحانی 9000 میلیارد تومان است و در اقدامی مغرضانه، این عدد را با بودجه عمرانی چند منطقه محروم، مقایسه میکند!
وی ادامه داد: شگفت است که طلبهها اردوهای جهادی بروند، برای تبلیغ در دورافتادهترین مناطق کشور، خطرهای بسیار به جان بخرند، پای درد دل مردم بنشینند و هزاران اختلاف محلی و قصاص و اعدام را بدون نیاز به مراجعات انتظامی و قضایی، حل وفصل کنند، منشأ امور خیریه و اهدای عضو باشند بعد هم بنشینند و گزافهگویی شخصی مثل زیباکلام را بشنوند که روشن نیست بود و نبودش چه سود و زیانی برای جامعه دارد!
حجت الاسلام عبداللهی گفت: نمیتوان ساکت نشست و اجازه داد، آزادی بیان به افاضات رایگان بیحساب چنین افرادی، خدشهدار شود. باید تکلیف را روشن کرد. باید معلوم شود چگونه است که شعار حاشیهای یک طلبه به طرز طنزآلودی، سه قوه کشور را در سطوح عالی به خود مشغول کند و برخورد قضایی شکل بگیرد اما یک به اصطلاح استاد دانشگاه که گویا درآمد شفافی هم نداشته و علیرغم زاویههایی که با انقلاب دارد و یک روز به طرف داری آمریکای مستکبر و روز دیگر به طرفداری شاه مستبد، سخنپراکنی میکند، به راحتی اذهان عمومی را مشوش سازد.
وی ضمن محکوم کردن سخنان ناشایست زیبا کلام، تعقیب و پیگیری قضایی این اظهارات را خواستار شد و گفت: نباید اجازه بدهیم شایعهسازان مدرن و به روز شده، همان کاری را بکنند که با شیخ فضل الله نوری و مدرس کردند و ایران را به دیکتاتوری رضاخانی مبتلا ساختند.
وی ضمن درخواست مجدد از مسئولان قضایی برای پیگیری اظهارات اخیر صادق زیباکلام، هشدار داد: تشویش اذهان عمومی و تهمت و افترا به بهانه اما و اگر و عذرهای بدتر از گناه، نابخشودنی است چراکه ناامن کردن فضا و رو در رو قرار دادن اقشار مختلف، کار خطرناکی است که اگر آغاز شود معلوم نیست چه پایانی پیدا کند؛ برای همین نباید در اینگونه موارد اغماض کرد چون آزادی بیان و امنیت جامعه در خطر است.