پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
فرهنگ اسلامی

حوزه/ در اینکه در سال های اخیر تشدید مشکلات اقتصادی و معیشتی موجب کمرنگ تر شدن سهم فرهنگ در سبد مصرفی خانوار ایرانی شده ، شکی نیست اما به هر صورت نمی توان از کم توجهی و یا بی توجهی به فرهنگ دینی در این قضیه چشم پوشی کرد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، بر اساس آمار رسمی اعلام شده از سوی بانک مرکزی که البته مربوط به سال گذشته است، از میانگین هزینه ناخالص سالانه یک خانوار شهری ایرانی کمتر از 2 درصد آن صرف امور فرهنگی می شود و با توجه به این که در سال 96 ، هزینه سالانه خانوار ایرانی به طور میانگین حدود 42 میلیون تومان بوده، لذا با یک حساب سرانگشتی معلوم می شود که کل رقمی که یک خانواده ایرانی صرف فرهنگ در این سال کرده، کمتر از هشتصدهزار تومان می باشد که این سخن یعنی در طول یک ماه به طور متوسط یک خانواده چیزی در حدود 65 هزار تومان از سبد هزینه ای خود را صرف این امور می کند.

از سویی می دانیم که در سال جاری به جهت تشدید مشکلات اقتصادی و وضعیت نامساعد معیشتی، حتی این آمار می تواند به جهت شرایط پیش آمده، نااُمیدکننده تر هم باشد!

به تعبیر برخی کارشناسان و دغدغه مندان، هزینه کمتر از 2 درصد برای فرهنگ آن هم برای جامعه ما که مدعی فرهنگ و هنر با قدمتی چندین هزارساله است، واقعاً توی ذوق می زند.

این سوال که به راستی چرا سرجمع شمارگان محصولات فرهنگی کشور به نسبت جمعیت ، در پایین ترین حد ممکن قرار دارد و این که اساساً چرا میزان تقاضای مردم از کالاها و محصولات فرهنگی در زمینه هایی چون کتاب، فیلم، موسیقی، نمایش و غیره این چنین پایین است نیاز به یک بررسی دقیق و کارشناسانه دارد، اما اجمالاً این که در کنار بُعد اقتصادی نباید از عامل فرهنگی نیز غفلت کرد.

مسئولان و مدیران معمولاً وقتی در مظان پرسش مبنی بر "چرایی سهم ناچیز فرهنگ در سبد مصرفی خانوار ایرانی" قرار می گیرند، از همان عبارات کلیشه ای استفاده می کنند با این سبک و سیاق که تلاش می کنیم که سهم فرهنگ در سبد مصرفی خانوار افزایش یابد و یا این که برنامه هایی در این خصوص در دست اقدام داریم که البته این برنامه ها بیشتر در حد همان کلیات مطروحه در نشست ها و همایش ها باقی می ماند.

از سویی باید توجه داشت که بر اساس نگاه علمی ، الگوی مصرف هر جامعه‌ای بیش از هر چیز متاثر از سه مولفه ی سطح مصرف کالاها و خدمات، ترکیب کالاها و خدمات مصرفی و نیز نوع کالاها و خدمات مصرفی است.

در این جا، منظور از سطح مصرف، آن بخشی از درآمد خانوار یا جامعه است که صرف خرید کالاها و خدمات مصرفی می‌شود و علی القاعده بر این اساس، سطح مصرف در یک جامعه علاوه بر این که متاثر از فرهنگ جامعه است، تابعی از سطح درآمد نیز می باشد و این سخن یعنی این که اقتصاد و فرهنگ در این عرصه به شکل بغرنجی با یکدیگر مرتبط و اثرگذار بر هم هستند.

توضیح بیشتر این که گرچه شرایط اقتصادی می تواند بر افزایش یا کاهش سهم برنامه های فرهنگی در سبد مصرفی خانواد تاثیر بگذارد اما خود فرهنگ نیز در جهت دهی به اقتصاد و روند کلی مصرف بسیار اثرگذار است.

به دیگر سخن، درست است که در شرایط فعلی به علت مشکلات اقتصادی به خصوص در رابطه با قشر ضعیف و متوسط جامعه، طبعاً رقم کمی برای خرید محصولات فرهنگی و یا حضور در عرصه های هنری و فرهنگی خرج می شود اما از آن سو نمی توان از ناسالم بودن برخی محصولات و یا فضاهای هنری و فرهنگی در شکل گیری این قضیه چشم پوشی کرد.

متاسفانه در سال های اخیر به دلایل گوناگون، تولید فیلم و موسیقی و گاه تئاتر و دیگر عرصه های هنری به سمت و سویی رفته که چندان با شاخصه های یک جامعه دینی همخوان نبوده و نیست و از آن جا که عموم مردم کشور ما با وجود سلایق مختلف متاثر از پیام های اصیل دینی هستند، لذا نمی توان به راحتی از کنار این مساله مهم و کلیدی عبور کرد.

سید محمد مهدی موسوی

 

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha