به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حجتالاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا، در دهمین نشست کرسیهای آزاداندیشی مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم که با موضوع «آینده احزاب و تشکلهای سیاسی در نظام ولایی» در موسسه طلوع مهر قم برگزار شد،گفت: عملکرد احزاب نه در دورۀ مشروطه، نه در دورۀ پهلوی و نه در دورۀ جمهوری اسلامی مطلوب و در حد انتظار مثبت نبوده است و ما تجربه مثبتی دراینباره نداشتهایم.
وی با بیان اینکه موفقترین حزب بعد از انقلاب اسلامی، حزب جمهوریاسلامی بود که آن هم بعد از مدتی خود، منشأ اختلاف شد، گفت: عملکرد احزاب در هیچ دوره ای در حد انتظار مثبت و قابل قبول نبوده است و ما تجربه مثبتی در این زمینه نداریم.
دکتر مهاجرنیا در ادامه افزود: نگاه قانون اساسی مشروطه به حزب، سلبی بود. متن آن قانون دربارۀ حزب این بود: اگر حزب مولد فتنه نباشد، آزاد است؛ یعنی از ابتدا، اصل را بر فتنهگری گذاشتند مگر اینکه خلافش ثابت شود؛ اما در قانون اساسی جمهوریاسلامی، اصل بر آزادی احزاب قرار داده شد مگر اینکه خلافش ثابت شود. مشکلی بزرگی که بعد از چهل سال داریم این است که هنوز دانش حزب در کشور ایجاد نشده است.
وی افزود: اگر چند نفر بخواهند با هم مجوز یک نانوایی را بگیرند باید دوره خاصی را چه به صورت تجربی یا به صورت علمی ببینند تا به آنها پروانه کسب بدهند و بعد هم نظارت مستمری بر کار آنها وجود دارد ولی در زمینه فعالیت حزبی همین مقدار هم نیاز به دانش ندارد و این عیب بزرگی در کشور ما است .
این پژوهشگر مسائل سیاسی با بیان اینکه احزاب سیاسی زیادی در عرصه سیاست کشور، حضور دارند؛ اما جایگاه احزاب در قدرت مبهم است، اظهار کرد: بهعنوان مثال، احزاب در انتخابات، حضور فعال دارند و کسانی را هم بهقدرت میرسانند؛ اما اگر نماینده به قدرت برسد، دیگر کاری با حزب متبوع خود ندارد، یا به سلیقۀ خودش رفتار میکند و یا در ساختار قدرت اصلاً جایگاهی به نام پشتوانه حزبی وجود ندارد. در برخی از کشورها اینطوری نیست مثلاً در آمریکا وقتی حزب دموکرات قدرت را در دست بگیرد، سیاستشان حقوق بشری میشود و در سیاست داخلی و خارجی، آثار تفکر حزب دموکرات دیده می شود . به قول خودشان اینها ایدئالیست هستند در مقابل آنها جمهوریخواهان رئالیست وجنگ طلب هستند. اینکه سهم احزاب در قدرت چه مقدار است، در کشور ما اصلاً تاکنون راجع به آن بحث نشده است. با عنایت به اینکه در قانون اساسی حزب پذیرفته شده است باید دانش حقوقی و قانونی آن هم بوجود بیاید که در نظام ولایی، اصلاً حزب چه جایگاهی در تصمیم سازی، تصمیم گیری و مشارکت در قدرت دارد. نسبت حزب با دولت چیست؟
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: عملکرد احزاب نه در دورۀ مشروطه، نه در دورۀ پهلوی و نه در دورۀ جمهوری اسلامی در حد انتظار مثبت نبوده است و ما تجربه مثبتی در فعالیت حزبی نداریم. موفقترین حزب ما حزب جمهوری اسلامی بود که آن هم تنها در دورۀ حضور بنیصدر و گروهک های اپوزیسیونی ، خوب عمل کرد؛ اما بعد از مدتی که رقبای گفتمانی خود را از دست داد، خود، منشأ نزاع داخلی شد. از اول انقلاب، با وجود احزاب مختلف ، هیچ نهادی دنبال تولید دانش سیاسی تحزب نبود . در حوزه موضوع تولید مبانی فقهی و دینی تحزب هیچ وقت مطرح نشد. شاید این جلسه، جزء معدود فعالیتهایی باشد که دربارۀ دینیسازی حزب دارد میشود.
دکتر مهاجرنیا با بیان اینکه تلقی ما از حزب، تلقیای سکولار است، گفت: در کشور رویکرد به حزب، کارکردی است؛ یعنی به حزب بهعنوان پدیدهای اجتماعی نگاه می شود. درواقع، در تلقی رایج ، وجودحزب ، مساوی با حزب اسلامی نیست؛ بلکه یک نهاد اجتماعی است که با توجه به تجربه عملکرد نه چندان مثبت آن ، اصلاً در هویت سیاسی و اجتماعی ما جایگاهی ندارد.
وی در ادامه با توجه به دلایل فقهی موافقان تحزب در اسلام افزود: یکی از دلایل قطعی تحزب در فقه سیاسی ، دلیل عقلی است. که در استدلال عقلی به یک موضوع، دو نوع نگاه وجود دارد. نگاه اول، براساس معیارهای ذاتی و اولیۀ آن موضوع است؛ یعنی فقیه بررسی میکند تا ببیند با توجه به موضوعشناسی که انجام داده است ، آن موضوع عقلاً چه حکمی دارد. از لحاظ عقلی حزب لازم و ضروری هست یا خیر ؟ فارغ از ضرورت های ناشی از عوامل خارجی آیا ظرفیت و اهمیت حزب آن قدر هست که آن را لازم و واجب کند ؟ بر خلاف این معیار، در نگاه دوم براساس معیارهای عَرَضی و ثانویۀ ناشی از ضرورت ها و نیازهای زمانی و مکانی و مصالح و اقتضائات حزب ارزیابی می شود. یعنی فارغ از اینکه خود حزب، خوب است یا بد، از منظر عوامل ،مصالح و ضرورت ها ، به آن نگریسته می شود. مثل اینکه گوشت مردار حرامخوار همیشه حرام است. اما فارغ از این حرمت اگر کسی در بیابان ، گرسنه شد و در معرض تلف قرار گرفت ، همان گوشت مردار حلال میشود. حالا آیا وجود حزب هم از باب اضطرار است یا در حالت عادی هم به حزب نیاز هست ؟
این پژوهشگر مسائل سیاسی با بیان اینکه بهلحاظ معیارهای اولی و ذاتی، میتوان سه نوع به حزب نگاه کرد، اظهار کرد: نگاه اول به اعتبار اهداف حزب است و معیار دوم به اعتبار کارکرد آن است و معیار سوم به اعتبار جایگاه حزب است .در رویکرد ذاتی به حزب اینها مد نظر قرار می گیرند اگر اهدافش مطلوب نباشد و یا کارکردش مشروع نباشد به لحاظ فقهی نمی توان آن حزب را در نظام ولایی پذیرفت. بنابراین اگر حزب باعث افزایش آمار مشارکت مردم در انتخابات، ارتقای سطح آگاهی مردم، ایجاد وحدت و همدلی، نظارت بر قدرت ، ایجاد رقابت سالم، جهتدهی به افکار عمومی، تجمیع منافع مردم، تصمیمگیری و تصمیمسازی نهادمند بشود، عقل آن حزب را میپسندد.
وی در پایان افزود: نگاه دوم فارغ از مثبت یا منفی بودن اهداف و کارکرد و جایگاه حزب ، رویکرد دیگری دارد. بهلحاظ معیارهای عَرَضی و ثانویه به حزب توجه می شود . فقیه نگاه می کند به ضرورت های زندگی سیاسی ، اجتماعی ، به اقتضائات و مصالح ملی که آیا آنها وجود حزب را ضروری می کنند یا خیر؟ مثلاً در دنیای امروز می گویند چرخ دنده مردم سالاری است خوب شما هم مردم سالاری دینی را پذیرفتید . انتخاب درست قدرت، انتخاب قانون اساسی ، انتخابات کارگزاران نظام، اگر وابسته به وجود احزاب باشد. حزب به اعتبار این تقاضا ضروری می شود. حزب از باب مقدمه واجب ، ضروری می شود. در شرایطی که حکومت جور بر جامعه حاکم است، ضرورت حزب بهترین روش برای سامان دادن به نیروهای انقلابی جهت تقویت مبارزه باحاکمیت جور است . در شرایطی که در جامعه کارگزاران به سمت انحراف، فساد ، استبداد، ناکارآمدی می روند، وجود عقلانیت جمعی در قالب حزب از بهترین روش های مدیریت جامعه است. در هر شرایطی عمل به برخی از احکام جمعی اسلامی همانند عمل به مثل آیه شریفه «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ» وجود عقل جمعی حزبی بهترین سازوکار خواهد بود. در زمانی که حکومت نیازمند تقویت خاستگاه اجتماعی و مشارکت عمومی است ، قدرت بسیج توده ای احزاب بسیار مفید و کارآمد است.