به گزارش خبرگزاری حوزه، مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران به مناسبت چهل سالگی انقلاب اسلامی ایران طی بیانیه ای تفصیلی به تقارن سالگرد پیروزی انقلاب با ایام شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها پرداخت و با اشاره به نقش آن حضرت در احیاء ارزشهای انقلابِ نبوی ، فاطمیه را نیز عامل زنده نگه داشتن انقلاب دانست.این بیانیه با اشاره به ماهیت فرهنگی در انقلاب اسلامی ایران، بروز و ظهور و رشد حوزه های علمیه خواهران را از پدیده هایی دانست که در بستر انقلاب اسلامی جلوه گر شد کمااینکه انقلاب، به همه زنان ایرانی جایگاهی نو و متعالی بخشیده است.
متن کامل این بیانیه به این شرح است:
همزمانی آغاز چهلسالگی انقلاب اسلامی با هجرت حضرت زهرا سلام الله علیها و تقارن آغاز چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی با سالروز زادروز ایشان بارآور معانی و مفاهیمی است که بار دیگر توجه ما را به قیام و انقلاب فاطمی به مثابه الگوی همهی انقلابیون راستین (صدیق) رهنمون میسازد.
مگر نه این است که ائمه علیهمالسلام مستثاران و میدان انقلابهای توحیدی در تاریخ گذشته و روزگار آیندهی جهانند؟ مگر نه این است که ائمه اهل بیت علیهمالسلام مؤثرترین قیامهای الهی و انسانی تاریخ را رهبری کرده و مهمترین انقلابهای آتی را نیز رهبری خواهند کرد؟ مگر نه این است که قدمِ صدق امامان اهلبیت علیهمالسلام است که آرمان انبیاء، آرمان «لیقوم الناس بالقسط» را تضمین کرده و امتلأ عالم انسانی از عدالت اجتماعی را تأمین خواهد کرد؟ آیا جز این است که حضرت صدیقه سلام الله علیها بر ائمه علیهمالسلام حجت است و برای امام عصر علیهالسلام الگو است؟ که فرمودهاند «نحن حجج الله علیکم و اُمُّنا فاطمة حجة الله علینا» و حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف فرمود: «فی ابنة رسول الله لی اسوة حسنه». زهرا سلامالله علیها اسوهی بقیهالله، حجتالله و امام عصر أرواحنا لتراب مقدمه الفداء ماست، زهرا سلام اللهعلیها اسوهی عصر و الگوی زمانهی ماست.
فریادهای زهرا سلامالله علیها بر انقلابیون سابق و خسته و پشیمان، الگو تغییرخواهی مداوم و الهیات انقلابیگری مستمر ماست. ما فرزندان رنجهای زهراییم. این ضلع مکسورهی زهرا سلامالله علیها است که مؤمنان صدیق اعصار را درسِ درد و رنج و آگاهی میدهد. به پشتوانهی ضلع مکسورهی زهرا سلامالله علیها است که اضلاع جدیدی برای تاریخ و آتی انسانیت بنا خواهیم کرد. به نام زهرا سلامالله علیها انقلاب کردیم و به نام زهرا سلامالله علیها و با الهام از جنبشی که او در جامعه مدینه وقت ایجاد کرده، عدالتخواه و منتقد، اما مؤمن و استوار خواهیم بود.
آیا جز این است که زهرا سلامالله علیها بر سر انقلابیون سابق فریاد میزند که «أ َنْتُمْ فی رِفاهِیةٍ مِنَ الْعَیش» و امروز ما بیش از هر چیز محتاج فراگیری و فراگیرساختن این فریادیم؟ آیا جز این است که زهرا سلامالله علیها از عدالت میگوید و میخروشد که «الْعَدْلَ تَنْسِیقاً لِلْقُلُوب» و ما امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند این تنسیق و این یکپارچگی و همبستگی هستیم؟ آیا جز این است که اگر از آینده انقلاب اسلامی و هر انقلابِ توحیدیای نگرانی هست، از نابرابری اجتماعی، از رفاهطلبی و عیش و نوش انقلابیون سابق و از فقدان همدلی و همبستگی اجتماعی است؟ آیا جز این است که زهرا سلامالله علیها معلم نقد اجتماعی ما و معلم استمرار انقلاب است؟
مقاومت فاطمه سلامالله علیها در برابر بازگشت جامعه به ارزشهای پیش از انقلاب بعثت و هجرت شامل یک سلسله اقدامات منسجم و درسآموز و یک جنبش تمام عیار است. جنبش مقاومت فاطمی، مقاومتی در برابر «تعرب بعد الهجره» و مقاومتی در برابر «انقلاب علی اعقاب» است. بنا بر تعبیر حضرت زهرا سلام الله علیها مقاومتی است در برابر تبدیل دین به جلبابی کهنه و آنگاه دریدن آن. این جنبش مقاومت است که هماره الهام بخش مقاومتهای معرفتی و اجتماعی در برابر ارتجاع بوده و هست. دیروز مسئله ما انقلاب بود و امروز مسئله ما ارتجاع است. دیروز معلم انقلاب ما حسین علیهالسلام بود و امروز معلم ما در استمرار انقلاب و ایستادگی در برابر ارتجاع فاطمه سلامالله علیها است. این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته و این فاطمیه است که انقلاب را زنده نگه خواهد داشت.
مقدسمآبانی که جز حبس آرمانهای متعالی جنبش مقاوت فاطمی در تاریخ هیچ ایده و نقش و کارکردی ندارند؛ مقدسمآبانی که با تغلیظ عزای فاطمیه آرمانهای جنبش فاطمی را ترقیق میکنند؛ همچنین متجددمآبانی که به واسطهی روزمرگی یا غربزدگی، آرمانهای جنبش فاطمی، آرمان عدالت و مقاومت را در جامعهسازی دخالت نمیدهند، نخواهند توانست فاطمیه را به یک تألم فردی و فرقهای تقلیل بدهند. بزرگترین اشتباه تاریخ این بود که فلسفه خلقت را میان در و دیوار قرار داد. این اشتباه تاریخی در جامعه ما تکرار نخواهد شد و آرمانهای فاطمه سلامالله علیها در میان درب در تاریخماندگی و دیوارکوته فکریهای جاهلان مقدس، گرفتار نخواهد شد. آرمانهای قیام فاطمی، آرمان عدالت و معنویت و مقاومت و نقد و جنبش و قیام، آرمان قیام بر علیه نابرابری و ظلم به نام دین، آرمان نهضت بر علیه رفاهطلبی انقلابیون سابق و در یک کلمه توحید و ارزشهای انسانی و اجتماعی مبتنی بر توحید، آرمان جامعه توحیدی و مدنیت فاطمی، به رغم غفلت متحجران و خواستههای متجددان، پرچم برافراشتهی انسانسازی و جامعهسازی انقلابی خواهد بود و خواهد ماند.
انقلاب اسلامی ما چیزی نیست جز لبیک به ندای قیام فاطمی. در زمانهای که قاعدین تنزهطلب برای رهایی از دشواریهای لبیک، نالههای عزای فاطمی را پر رنگ میکردند، این امام روحالله بود که مفاهیم دینی را احیا کرد و به ما آموخت تقلیل ولایت به مصیبت، مصیبت بزرگ امروز ماست. این روحالهی عصر ما بود که مصیبت را به حرکت تبدیل کرد و محافل عزای اهلبیت را به جایگاه واقعی خود بازگرداند و به کانونهای انسانسازی و جامعهسازی توأمان بدل ساخت.
چیستی انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی آنچنان که معروف و بر زبانها جاری است انقلابی فرهنگی است. فرهنگی بودن انقلاب و مفهوم «انقلاب فرهنگی» بیش از آنکه معانی اصیل خود را بیابد، به واسطهی ساختارهای میانمایه و معیوب، از لحاظ معنایی مغلوب و مقلوب شده است. فرهنگی بودن انقلاب بیش از هر چیز به معنای روی دادن انقلاب اسلامی در کشاکش یک انقلاب و دگرگونی فکری، فرهنگی است. جبهههای انقلاب فرهنگیِ مقدم بر انقلاب اسلامی، آنچنان که امام خمینی رحمهاللهعلیه تحلیل کرده است جدالی تمام عیار علیه اسلامهای رایج اما باژگونی است که متجددان و متحجران ساخته و پرداختهاند. امام خمینی رحمهاللهعلیه در تحلیلی خلافآمد مشهورات رایج، انقلاب اسلامی را در چارچوب جایگزینی دو اسلام تحلیل کرده و مینویسند:
«شما باید نشان دهید که چگونه مردم علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپسگرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایهداری، اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام آمریکایی کردند» (صحیفه امام، ج 21، ص 240).
نگاه به انقلاب اسلامی در چارچوب جایگزینی دو اسلام، جایگزینی اسلام مهجور اما ناب با اسلامهای رایج اما متجددانه و مقدسمآبانه است که در تفسیر رهبر انقلاب از انقلاب اسلامی نیز بازتاب و بسط مییابد. رهبر انقلاب ابعاد دهگانهی این جایگزینی را این چنین تشریح میکنند:
«در انقلاب اسلامی، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستی یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بی بندوباری و بی تفاوتی؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بیحالی و افسردگی؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتی و بیخاصیت؛ اسلام نجات بخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچهی دست قدرتها؛ و خلاصه اسلام ناب محمّدی صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم، جایگزین اسلام آمریکایی گردید» (پیام به مناسبت اولین سالگرد امام خمینی، 10/3/1369).
این درگیری تام و تمام عیار امروز هم جاری است. اسلام مناسکمیان تهی، اسلام افسردگی اسلام بازیچهی دست قدرتها همین امروز هم به صورت تام در برابر اسلام نجاتبخش محرومین صف کشیده است. متحجرانِ غافل و افسرده و بازیچگان دست قدرتها همین امروز هم با گفتارهای انبوه، اما بیحاصل خود بر غوایت و ضلالت اجتماعی دامن میزنند و بذر گمهدفی و گمراهی را در جامعه میپراکنند. در برابر اینان چه چیز و چه کس مانع خواهد بود، جز معارف اسلام ناب، معارف انقلاب اسلامی و آموختگان این معارف؟
حوزههای علمیه خواهران از شگرفترین و ژرفترین پدیدههای انسانی است که در حد توان، بلکه بیش از توان به نیروهای اجتماعی زنانه، امکان دانشوری و کنشگری داده است.
امروز انقلاب اسلامی با شگرفترین پیشرفتهای علمی، فنآورانه و نظامی و سیاسی با توانی برخاسته از قلوب مستحکم انسانی به پیش میرود. دیروز انقلاب اسلامی برای دفاع از شهرها و مردم مظلوم ایران، در پی سیمخاردار بود و امروز پشت سیمخاردارهای مرزهای اشغالی غدهی صهیونیستی سنگر زده است. همتهای دیروز انقلاب در مجنون سر میدادند و امروز حجتهای عصر ما در التنف به پیشگاه ارباب بیسر علیهالسلام، سر خود را بر زمین مینهند. دیروز درماندگی علمی درمان انسان ایرانی را نیازمند به پزشکانی از دیگر کشورها میکرد و امروز پیشرفتهای علمی، سلولهای بنیادین دانش را در جامعه ایران بومی کرده است. دیروز ثابتیهای و دیگر بردههای ثابت استکبار بر گردهای ملت ایران سوار بودند و امروز به همت سردار سلیمانیها، در میانهی آشوبهای مستکبران و مرتجعان، در منطقهای پر آشوب، ایران جزیره ثبات است. ما دهه پیشرفت و عدالت را پشت سر گذاشتهایم و امروز در پیشرفت پیش رفتهایم، هر چند در عرصه عدالت آنچنان که باید به پیش نرفتیم و این همان نقطهای است که به فرموده رهبر انقلاب اسلامی، نیروی اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی، کشنگری، دانشوری و اندیشوری خود را از این منظر مینگرد.
زنان، طلاب بانو و انقلاب اسلامی
آنچه از صور تاریخ بر میآید، نشاندهنده این است که زنان در دوران قبل از اسلام جز در بازهای از زمان نقش چندانی در عرصههای اجتماعی و سیاسی نداشتهاند. گرچه در دوره ساسانی چند زن به پادشاهی رسیدند اما این امر عموماً گسترده و دامنه دار نگردیده و به طور کلی زنان در دوران قبل از اسلام از جایگاه شایستهای برخوردار نبودهاند.
به بیان دیگر، از عهد باستان تا کنون سرنوشت زنان در جامعه ایرانی به صور مختلفی تغییر کرده است؛ چنانکه وضعیت و جایگاه آنان گاهی در ذلت و خواری و در دورهی دیگر در اوج عزت و اقتدار رقم خورده است. این نوسانات در وضعیت و جایگاه زنان ایرانی عموماً به دلایل تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه بوده و زنان خواسته یا ناخواسته بر این تحولات تاثیرگذار بودهاند.
اما پس از ورود اسلام به ایران، علیرغم جایگاه ویژه زنان در اسلام و صحه مبانی اعتقادی و ارزشی بر این امر، زنان این سرزمین در حکومتهای مختلف غیر ایرانی اعم از حکومتهای امویان و عباسیان و حتی پس از آنها در دوران حکومتهای وابسته ایرانی حاکمان مغول تبار و تاتاری نقش تعیین¬کنندهای نیافتند.
در سده اخیر نیز کشور ایران شاهد بحران هویت زنان در دوره شاهان مختلف قاجاری و پهلوی و رشد موجهای فمینیستی بود. به بیان دقیقتر، در جامعه قبل از انقلاب اسلامی سلطه فرهنگ بیگانه بر بافت اجتماعی جامعه تأثیرات قابل توجهی داشت؛ به طوری که به زنان در این دوران با نگاهی ابزاری و مادی نگریسته میشد و این نگاه گاهی چنان پررنگ و جلوه گر بودکه برخی از زنان را متأثر نموده، به سمت و سوی فرهنگ غربی رهنمون میگردید.
اما با همه تبلیغات سوء در این دورانها نیز زنان ایرانی نقش آفرینیهای گستردهای در جامعه داشتند، که از مهم ترین آنها میتوان به جنبش مشروطه و تنباکو که خود از تأثیرات سیاسی و اجتماعی ژرفی برخوردار بوده است اشاره نمود.
اما با شنیده شدن زمزمههای انقلاب اسلامی، تعداد اندک زنانی هم که در بند ابزاری گری فرو رفته بودند، پای از این بندگسسته و خود را به دریای خروشان زنان آزاده دیگر افکندند؛ به طوری که حضور زنان در این عرصه چنان جلوه نمایی کرد که سردمداران غربی را به اذعان و اعتراف فرا خواند.
به بیان دقیقتر، با جریان انقلاب اسلامی نگرش به جایگاه زن نیز تغییرات قابل توجهی یافت؛ زیرا زنان توانستند در عرصههای اجتماعی و سیاسی حضور پررنگتری یابند و بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی نیز با نگاهی متفکرانه و روشن بینانه بر این حضور با شکوه تأکید نموده، این چنین فرمودند:
«نهضت اسلامی به برکت اسلام چنان تحولی در نفوس زن و مرد جامعه به وجود آورده است که ره صد ساله را یک شبه طی نموده است و شما ملت شریف دیدید که زنهای محترم متعهد ایران، پیشاپیش مردان به میدان رفته و سد عظیم شاهنشاهی را در هم شکستند و ما و همه مرهون قیام و اقدام آنان هستیم» (صحیفه نور، ج 12، ص 275).
به راستی زنان آزاده که راه آزادی خود را در سعادتی ژرف به دست آورده بودند، از بند آزادی مادی و رفاه ظاهریای که در حکومتهای قبل برای آنها گسترده شده بود جدایی یافتند؛ اما این امر بر عدهای از جامعه شناسان و حقوقدانان مادی گرای غربی سخت و گران آمد، چنانکه از این امر انگشت حیرت بر دهان گرفته همچنان در پاسخ به سؤالات خود پیرامون عوامل تصمیم این زنان انقلابی، در دنیایی از ابهام فرو رفتند؛ گویی پذیرش اینکه زن ایرانی از قالب فرمایشی و عروسکی خارج شده خویشتن خویش را یافته، به زنی قهرمان و حماسی تبدیل گشته و هویت خود را در دست گرفته است، برای آنان غیر قابل فهم و گران است.
در این میان الگوپذیری بانوان ایرانی از بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و ترسیم، تبیین و بهره وری از نقش آفرینی این بانوی بزرگ عالم در مسیر نیل به اهداف جمهوری اسلامی، خود تأثیر بسزایی در بالندگی فکری بانوان جامعه اسلامی داشته است.
به راستی از این روی میتوان انقلاب اسلامی را انقلاب فرهنگی برای زنان ایران برشمرد و البته این انقلاب فرهنگی را مدیون اندیشهها و رهنمودهای بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی رحمه الله علیه و رهبر دلسوز انقلاب امام خامنهای مدظله العالی و همچنین شهدای والا قدر ایران عزیز دانست.
باری باید این گونه فریادی سر داد که با ظهور انقلاب اسلامی، اندیشههای بزرگ مردان و زنان ایران زمین، بانوان این سرزمین را از جایگاه والاتری برخوردار نموده بر قدرت آنان افزود، چنان که امام خمینی رحمه الله علیه در این باره فرمود:
«شما (زنان) باید در صحنهها و میدانها آن قدری که اسلام اجازه داده وارد باشید... برای اینکه فرقی مابین شما و دیگران در سرنوشت¬تان نیست. سرنوشت ایران سرنوشت همه است ... اسلام شما را حفظ کرد و شما هم متقابلاً اسلام را حفظ بکنید» (صحیفه نور، ج 18، ص 403).
انقلاب اسلامی با تأکید بر نقشهای زنانه و ورود زنان به عرصههای اجتماعی، نه تنها آنان را از فضای خانه و خانواده دور نکرد؛ بلکه با اهتمام به کرامت زن و قرار دادن ارزش به جایگاه ویژه او، وی را سنگ بنای خانواده نیز محسوب نموده، بر نقشهای مؤثر مادری و همسری وی مهر تأیید زد.
اما نقش زنان در این دوران به همین جا خاتمه نیافته و حضور آنان در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی تا سرحد دفاع از این مرز و بوم در دوران دفاع مقدس نیز پیش رفت و زنان ایرانی در دوران جنگ تحمیلی از تمام قوا برای پشتیبانی و حمایت مردان در رسیدن به پیروزی انقلاب اسلامی استفاده کردند، چنانچه نقش زنان و مادران شهداء در این برههی زمانی نقش زهراگونه و ولایی بود؛ زیرا به جز الگوگیری زنان ایران زمین از خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نمیتوانست زنانی را در این خاک پرورش دهد که با دست خود برای دفاع از این مرزو بوم، کفن برجسم همسر و فرزندان رشیدشان بنمایند؛ چنانچه رهبر فرزانه انقلاب امام خامنهای مدظله العالی در این باره میفرمایند:
«نقش زنان در دوران محنتبار جنگ و دفاع مقدس نقش فوقالعادهای است و زنان سهم بسیار مؤثر و ارزندهای دردفاع مقدس دارند. این قشر گاه در نقش مادری و گاه همسری و در میدان دفاع در نقش نیروی کمک رسان پشت جبهه و نیروی بسیجی و حتی صحنه جنگ حضوری قهرمانانه داشتهاند. وقتی زنی دفاع از اسلام را میپذیرد، به معنای این است که یک خانواده و مجموعه آن را پذیرفته است و مسألهی بسیج یک زن در واقع به معنای بسیج یک خانواده است» (بیانات رهبری در دیدار اجتماع گروهی از خواهران و برادران بسیجی،۱۰/۹/۶۵).
اما علیرغم وجود همه حوادث سهمگین و جنگ تحمیلی، تلاش در جهت رشد علمی و هنری زنان همچنان ادامه یافته و در همه سیاستهای ابلاغی، قانون اساسی و به طور کلی قوانین بالادستی و پایین دستی این امر مورد توجه واقع شد، به عنوان نمونه در اولین برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران (72-1368) بر افزایش مشارکت زنان در امور اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و اقتصادی تأکید و بر اعتلای موقعیت زنان از طریق تعمیم و افزایش زمینههای مشارکتی و بالا بردن سطح سواد و دانش عمومی افراد جامعه، خصوصاً دختران توجه گردید. (رک. اولین برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران، 72-1368)
به راستی امروزه برای عموم زنان ایران زمین، هیچ ممنوعیتی جهت تحصیل در عالی ترین سطوح علمی وجود ندارد وحتی بر طبق آمار رسمی کشور، حضور دختران و زنان در مراکز علمی بیش از مردان میباشد. به بیان دیگر، افزایش سطح تحصیلات، امکانات بهداشتی و سلامت و بهبود وضعیت اشتغال و درآمدزایی و به طور کلی، دستیابی به قلههای رفیع در همه عرصههای علمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دستاوردهایی بود که در سایه انقلاب اسلامی برای بانوان ایران زمین به ارمغان آمد.
نتیجه اینکه با مداقه در وضعیت بانوان ایران زمین خصوصاً پس از انقلاب شکوهمند اسلامی و مقایسه آن با دوران قبل از انقلاب، رشد و شکوفایی استعدادهای زنان در تمام عرصههای یاد شده نمایانتر گشته و این نوع مشارکتهای زنان جزء شاخصهای مهم در فرایند توسعه پایدار جامعه نیز محسوب میگردد و این امر نه فقط در آمار و ارقام که در صدر جامعه امروزکاملاً مشهود و نمایان است.
به معنای واقعی کلمه امروز میتوان فریاد بر آورد و عنوان نمود که نظام جمهوری اسلامی ایران موجب خودباوری زنان و خودباوری زنان زمینه رشد و تعالی آنان را در جامعه اسلامی فراهم نموده است.
بالندگی حوزه های خواهران در چهل سالگی انقلاب
در این میان، رشد حوزههای علمیه خواهران نیز به عنوان سردمداران عرصههای دین مدار علم و فرهنگ، خود بر این جوشش عظیم زنان، به سمت قلههای سعادت دنیوی و اخروی تأثیر بسزایی داشته است.
چنانکه امروزه پس از چهل سال، انقلاب اسلامی به بالندگی خود دست یافته و حوزههای علمیه خواهران و برادران نیز در این بالندگی به خوبی نقش خود را ایفا نمودهاند؛ در این میان، حضور مبلغان حوزوی اعم از خواهران و برادران در تمامی فراز و نشیبهای چهل ساله انقلاب اسلامی خود گویای این فراز حوزههای علمیه خواهران است.
حوزههای علمیه خواهران نهادی سترگ از طلاب بانو، پدیدههایی بر آمده از انقلاب اسلامی است که میکوشد چون گذشته نقش خود را در فراگیری و فرادهی علوم و معارف اسلامی ایفا کند. همت و دلسوزی زنانه در بسط معارف عقلانی و وحیانی همچون گذشته و با کوششی افزونتر در مسیرهای بدیع و افقهای جدید ادامه خواهد یافت. صبر و بصیرت حوزویای که طلاب بانو پیش از این در عرصههای سیاسی بروز دادهاند، در عرصههای اجتماعی و عدالتخواهانه، در مقابله با نابرابری و آسیبهای اجتماعی برآمده از آن نیز بسط خواهد یافت.
بر این اساس بر این باور و امیدواری هستیم که آینده انقلاب اسلامی، آینده حوزههای علمیه، آینده حوزههای علمیه خواهران و آینده زنان ایرانی روشنتر از گذشته و رو به افق ظهور حضرت حجت ارواحنا لتراب مقدمهالفداه خواهد بود.