به گزارش خبرگزاری «حوزه»، یازده سال پس از ساخت سریال موفق و پرمخاطب، "راه بی پایان"، همایون اسعدیان-تهیه کننده و کارگردان نام آشنای سینما- این بار در مدیوم تلویزیون کوشیده تا با روایت داستانی از دهه شصت و البته تداوم قصه در دهه های بعدی، با مخاطبان انبوه جعبه ی جادویی ارتباط برقرار کند و این بار البته همچون آن سریال خاطره انگیز با ترکیبی از چهره های باسابقه و جوان، بخت خویش را در این مجال آزموده است.
گویا نام نخست این سریال "سوگند" بوده و در واپسین روزهای شهریور سال گذشته، روند تولید آن شروع شده اما در زمستان امسال با عنوان جالب توجه "لحظه گرگ و میش" به روی آنتن شبکه سوم سیما رفته است.
همان طور که بسیاری از مخاطبان پیگیر تلویزیون در جریان هستند، این سریال، روایتگر داستان زندگی یک خانواده متوسط ایرانی است که طی سه دهه مختلف، یعنی از دهه شصت تا دهه هشتاد، فراز و فرودهایی را تجربه می کنند.
زندگی این خانواده از زمان پیروزی انقلاب و دهه شصت آغاز می شود و وقایع مختلفی همچون دوران دفاع مقدس، مقطع سازندگی و بحرانهای اقتصادی و مشکلات اجتماعی جامعه را در کنار داستان زندگی این خانواده روایت میشود.
بی شک بخش نوستالوژیک ماجرا، همچنان دهه پرجاذبه و البته پرفراز و نشیب شصت است که حتی برای نسل های امروزی نیز به نظر می رسد، کماکان دارای جذابیت های خاصی است، چه آن که خاطرات آن ایام، مُدام در قالب برنامههای تلویزیونی و نیز از زبان آدمهای آن نسل گفته می شود.
هر چند سریال در قسمت های نخست، چندان جذابیت روایی برای مخاطب نداشته اما به تدریج با پرداختن به شخصیت های اصلی ماجرا که هر یک را می توان به نوعی بازتاب روحیه بخشی از اجتماع دانست، به قول معروف جان می گیرد و با مخاطبان ارتباط لازم را برقرار می کند.
کارگردان در عین توجه تحسین آمیز به برخی جزییات اعم از نوع لباس و پوشش بازیگران مربوط به دهه 60 و 70 و همچنین اجرای خوب میزانسن ها ، اما در برخی قسمت ها در بیان واقعیت های تاریخی آن موقع و مناسبات برآمده از عرف جامعه دچار مشکل می شود، هر چند که نفس پرداختن به این دهه و به خصوص حماسه بزرگ دفاع مقدس ولو در حد کمرنگ ، قابل تقدیر است.
با این وجود به تصویر کشیدن تندخویی، بد زبانی و عصبانیت خانواده جنگ زده در سریال که با واقعیت مردم مهربان خطه جنوب در تعارض است، همچنین به نوعی سنت شکنی حریم اجتماعی و اخلاقی خانواده ایرانی به ویژه در بحث خواستگاری و ماجرای عشق و دلدادگی جوانان به یکدیگر و نیز استفاده از برخی دیالوگ های نه چندان جالب برای تلویزیون جمهوری اسلامی، از جمله نقاط ضعف سریال به شمار می رود، ضمن آن که همچون بسیاری از سریال های این سال ها ، متاسفانه ریتم سریال در بسیاری از قسمت ها ، کُند و غیرقابل قبول است و حال آن که با تدوین مناسب می شد، بخشی از این نقصان را برای پخش از تلویزیون جبران کرد.
در این بین، برخی از منتقدان و کارشناسان، نسبت به مشابهت موضوعی و گاه روابط میان افراد در این سریال با سریال های ترکیه ای ، لب به انتقاد گشوده اند که بحث در این باره البته مجالی فراخ می طلبد که فعلاً در حوصله این نوشتار نیست.
در مجموع هر چند که سازندگان سریال"لحظه گرگ و میش" موضوعی نسبتاً جذاب را برای ساخت این مجموعه انتخاب کرده و آن را در بستر چند دهه از عمر انقلاب با بازی های نسبتاً معقول و روان ، روایت نموده اند و این مساله فی نفسه جای تشکر دارد ، اما بی شک با رفع این نقاط ضعف می شد اثری به مراتب بهتر و قوی تر تولید و پخش کرد که تا سال های سال در خاطره ذهنی ایرانیان به عنوان یک سریال موفق و در عین حال پرمخاطب باقی بماند.
سید محمد مهدی موسوی