به گزارش خبرگزاری «حوزه»، در ادامه سلسله گفت و گوهای تخصصی "دفتر امور ادیان و مذاهب" با متخصصین این حوزه، پای صحبت های حجت الاسلام والمسلمین رمضانی گیلانی عضو خبرگان رهبری، امام و مدیر سابق مرکز اسلامی هامبورگ نشستیم که متن این گفت و گو به این شرح است:
به عقیده شما چه ضرورت هایی برای بحث حول گفتگوی میان ادیان و مذاهب در حوزه علمیه در فضای بین الملل وجود دارد؟
نخست تشکّر میکنم از دوستان که زمینه چنین گفتگوئی را فراهم نمودید. بی شک امروزه موضوع ادیان و مذاهب میتواند از موضوعات مهمّ در عرصۀ بینالملل باشد و مناسب است در ابعاد مختلف این موضوع بررسیهای دقیقی صورت گیرد.
و امّا در پاسخ سوال توجّه به چند نکته ضروری را لازم میدانم؛ اوّل اینکه این واقعیت را باید بپذیریم بیش از ۶ میلیارد جمعیت در دنیا از مسلمانان نیستند و دوّم اینکه تقریباً مسلمانان در همه جای دنیا زندگی میکنند و ناچاراً باید با پیروان دیگر ادیان تعامل داشته باشند. سوّم اینکه این تعامل میتواند یک فرصت و نه تهدید باشد برای مسلمانان و خصوصاً برای علمای اسلام که دین جاودانه و آخرین کتاب آسمانی و وحی الهی را درست، عمیق و جامع معرفی کنند. ضمن آنکه میتوانند با عقاید و افکار آنها هم آشنا شوند وبالطبع این بهترین فرصت خواهد بود تا از طریق گفتگو با همۀ هجمهها بر علیه اسلام این دین خاتم به درستی در دنیا معرفی شود. از این منظر به موضوع دیالوگ توجّه شود درک بسیاری از این مسائل در این موضوع را تسهیل مینماید.
البته بسیار روشن است که با توجّه به مشترکات میان ادیان ابراهیمی فرصت تعامل بیشتر وجود دارد. در عین حال که به نظر میرسد با ادیان بشری الحدوث هم که پیروان فراوانی دارند باید گفتگو کرد و با منطق قوی اسلام اهل بیتی (ع) به معرفی عمیق آن پرداخت. و این مهمترین رسالت دینی و الهی حوزویان و عالمان و اندیشمندان دین است.
ما باید بپذیریم که امروزه با انسانهایی مواجهایم که هیچ دینی از ادیان ابراهیمی را به هر دلیل چه به لحاظ جغرافیایی و چه به لحاظ تاریخی نپذیرفتند بلکه در مناطقی زندگی میکنند که آباء و اجدادشان بر همان دین سنتی تعصب داشتند مثلا یک میلیارد انسان از مکتب هندوئیسم و بیش از ۴۰۰ میلیون بودایی، بیش از ۴۰۰ میلیون دین سنتی چینی، بیش از ۱۰۰ میلیون در آفریقا از ادیان سنتی خود پیروی میکنند و عدهای بی دین هستند و یا از مکاتب و ادیان دیگر بشری پیروی میکنند.
با توجّه به نکتههایی را که اشاره شد به نظر میرسد میتوان از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی را ورود در عرصه بین الملل در بخش گفتگوی بین الادیان و المذاهب دانست و این فرصت به این گسترگی در هیچ زمانی به دست نیامده بود و لذا با یک مهندسی دقیق میتوان از آن برای آشتی میان ملتها با تعدد و تنوع فرهنگها استفاده نمود.
از ضرورتهای دیگر برای جدی گرفتن گفتگوی میان ادیان و مذاهب حضور رهبران دینی دنیا برای جلوگیری از خشونت و جنگ و خونریزی است، زیرا حاکمیت استکبار حتی گاهی با استفاده ابزاری از دین برای ترویج خشونت بهره میگیرد و جهان را در التهاب و ترس و وحشت میاندازد و میتوان با توجه به معنویت گرایی که در ادیان ابراهیمی و خصوصاً اسلام وجود دارد با پدیدههای شوم جریان های افراطی و تکفیری که در ادیان و مذاهب مختلف وجود دارد، مبارزه کرد و جلوی استفاده ابزاری از دین را گرفت. نمونه آشکار استفاده ابزاری و مدیریت استکبار جهانی از دین پدیدههای طالبانی و داعشی بوده است. متأسفانه در پروژه اسلام ستیزی یا اسلام هراسی و یا شیعه و ایران ستیزی تلاش شده که چهره را خنثی از اسلام و تشیع و ایران با رسانههای مافیایی به دنیا معرّفی کنند امّا به فضل الهی نتیجهای نگرفتند گرچه قربانیانی زیاد داده شد ولی به نتیجهای که طراحی کرده بودند نرسیدند و خوشبختانه عقلانیت و معنویت و عدالت اسلام اهل بیتی آوازهاش در حال فراگیری است و به همین جهت مسئولیت علمای اسلام روز به روز سنگینتر میشود.
حوزههای علمیه خصوصاً حوزه علمیه قم با توجّه به رسالتی که بر عهده دارد میتواند بخش محتوایی گفتگوی میان ادیان و مذاهب را مدیریت و رهبری کند. از این رو به نظر میرسد بیش از هر زمانی جامعه امروز بشری به توسعه و تقویت دیالوگ بین ادیان باید اهتمام بورزد و بستر تعارف و شناخت یکدیگر، تفاهم، و هم افزایی را فراهم سازد.
چه راهکارهای عملی برای بهبود بخشیدن به وضعیت گفتگوی بین ادیان و مذاهب میتوان ترسیم کرد؟
به نظر میرسد باید چند کار مهم را دنبال کرد:
1ـ تشکیل یک بانک اطلاعاتی مربوط به گفتگوی ادیان و مذاهب که در حوزه مستقر باشد و هر آنچه که در این باره اتفاق میافتد را رصد کند. چه اینکه در واتیکان به عنوان یک ضرورت امروز دنبال میشود و به همین جهت هر فعالیت و برنامه و همایش و دیالوگی در دنیا را واتیکان با شبکهی دیالوگ در دنیا مانند فرانسه،آلمان و ... در بانک اطلاعاتی خود برای برنامه ریزی جمعآوری میکنند.
2ـ تربیت شخصیتهایی که میتوانند کنفرانس های دیالوگی را اداره کنند. چون دیالوگ یک فن است و باید این مهارت را با آموزش به دست آورد. گرچه نبوغ و استعداد شخصی هم برای افرادی که اهل دیالوگ هستند موثر است. امّا باید این فن را با تمرین و مهارت تجربه کرد زیرا ممکن است برخی نسبت به یک علمی تسلط بسیاری داشته باشد امّا اگر با مهارت دیالوگ آشنا نباشد در کار خود موفق نخواهد بود. البته امروزه در همه زمینهها آموزش مهارت یک امر ضروری است.
3ـ برقراری ارتباط حوزه علمیه با مهمترین مراکز و آکادمی دنیا با تشکیل کنفرانسها و همایشهای علمی در موضوعات مختلف.
4ـ تبادل دانشجو برای برقراری ارتباط دو طرف چه برای تحصیل و چه فرصت مطالعاتی.
5ـ تدوین کتب مورد نیاز به زبانهای زنده دنیا برای پاسخگوئی به شبهات به عنوان منابع مطالعاتی.
منشا این خطا در چیست که برخی تصور میکنند بحث از گفتگوی ادیان و مذاهب، تقریب و وحدت اسلامی به معنای واگرایی دینی و تغییر مسییر اصلی دین و مذهب است؟
شاید منشا این پندار این باشد که برخی گمان میکنند همین که شخصی به سمت دیالوگ رفت در حقیقت به حقانیت دین یا مذهب مقابل بتمامه صحه گذاشته و حال آنکه میتوان در مسیر دیالوگ قدم گذاشت و در عین حال دین خود را حق دانست. در عین حال با توجه به مشترکات خصوصا در ادیان ابراهیمی بستری را میتوان هموار کرد و درباره آنها گفتگو نمود و دیدگاهها را اظهار کرد. اگر ما بدانیم بحث دیالوگ تا چه میزان به تعامل میان پیروان ادیان به شکل مثبت جهت میدهد نسبت به آن همت و تلاش بیشتری از خود نشان خواهیم داد. اگر در مباحثی مانند مباحث حقوقی، محیط زیست، مباحث تربیتی، خانوادگی، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و بسیاری موضوعات دیگر دیدگاههای طرفین ارائه شود. چه بسا مشترکات زیادی به دست آید و نیز میتوان برای حل مسائل و مشکلات اجتماعی قدمی گذاشت.
چارهاندیشی برای عملی شدن گفتوگوهای بدون واسطه عالمان ادیان و مذاهب چیست؟
باید به دو صورت رسمی و غیر رسمی ارتباطات را جستجو کرد و تقویت نمود و آنچه را که میتواند برای عملیاتی شدن در نظر گرفت. از جمله:
1ـ شناسایی عالمان هر دین و مذهب و تشکیل بانک اطلاعاتی.
2ـ آشنایی با تفکرات و دیدگاههای آنها از طریق آثاری که دارند.
3ـ ارتباط با معاونت بین الملل دفتر مقام معظم رهبری برای استفاده از روحانیون مراکز اسلامی برای برقراری ارتباط.
4ـ استفاده از رایزنیهای فرهنگی جمهوری اسلامی در دنیا برای شناسایی و برقراری ارتباط، تشکیل کنفرانسها و سمینارها.
5ـ هماهنگی و همکاری بخش گفتگوی ادیان حوزه با بخش گفتگوی ادیان سازمان فرهنگ و ارتباطات پس از تفاهم نامه کاری.
برنامه های ادیانی و مذاهبی حوزه های علمیه چه راهبرد و سیاست هایی باید داشته باشد؟
سه راهبرد عقلانیت، معنویت و عدالت محوری که باید به صورت مفصل دربارۀ آن سخن گفت و به مجال دیگر حواله میدهیم.
آیا میزان فعالیتهای حوزه های علمیه در خصوص ادیان و مذاهب را کافی می دانید و در غیر اینصورت چه اولویت هایی برای توسعه و تعمیق فعالیتها مطرح می فرمایید؟
خیر با توجه به گستردگی کار در این زمینه ما با مطلوب فاصله داریم به طور کلی حوزه علمیه قدمهای خوبی را در این زمینه برداشته ولی پیگیریهای سیاستها در بخش بین الملل حوزه چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی باید گسترش یابد.
به لحاظ کمی باید حوزه علمیه با دنیای اسلام و ادیان ارتباط داشته باشد. اگر ما مدعی جامعیت و جاودانگی اسلام هستیم باید با این نوع ارتباط و تبیین و تعمیق در مباحث به نوعی برتری تفکر اندیشه قرآن اهل بیتی را به اثبات برسانیم. به هر حال در مقام اثبات و ثبوت حقانیت در مناظره و مباحثات و کنفرانسها نشان داده میشود و بدون آنکه به دینی و یا پیروان آن اهانتی صورت گیرد باید با منطق قرآنی و سیره گفتگوی ادیان اهل بیت علیهم السلام که نمونۀ آنرا در سیره نبوی و ائمه اطهار(ع) و خصوصاً مناظرههای امام صادق و امام رضا علیهما السلام در تاریخ قطعی سراغ داریم، جامعیت و خاتمیت اسلام را به مرور به اثبات برسانیم.
به لحاظ کیفی هم نیروهای معتقد به دیالوگ در موضوعات مختلف با روشهای گفتگوی دیالوگی باید تربیت شود تا در این زمینه توفیق به دست آید.
برخی تصور میکنند که بین رویکرد ادیانی و مذاهبی و نیز دفاع از حقانیت اسلام و مذهب تشیع تعارض وجود دارد! آیا به نظر جنابعالی چنین تعارضی وجود دارد و اگر هست، چگونه میتوان آن را برطرف کرد؟
خیر هیچ تعارضی وجود ندارد. آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که ما با واقعیت ادیان متکثر مواجهایم و قطعا با توجه به آموزههای دینی نمیتوان به دین و پیروانشان توهین و اهانت شود. بالاخره انسانهای دینی و مذهبی را به تهر دلیلی پذیرفته چه دین آسمانی و حتی دین غیر آسمانی. اما آنچه مهم است احترام گذاشتن به پیروان سایر ادیان غیر از پذیرفتن دین آنها است. ما در غرب افرادی داریم که دین خود را بر حق میدانند ولی در عین حال کثرت ادیان را به عنوان یک واقعیت پذیرفتند و به پیروان ادیان احترام میگذارند مانند هانس کونگ که ایده اخلاق جهانی را مطرح کرده و در کتابش به آن تصریح کرده پس ما میتوانیم دین و مذهب خود را بر حق بدانیم و در عین حال با سایر ادیان در دنیا گفتگو داشته باشیم.
أيا وجود نهادهایی که مسئولیت خاص در زمینه ادیان و مذاهب و تقریب دارند از حضور و فعالیت حوزه کفایت میکند؟ آیا حضور قوی و مستقل حوزههای علمیه در این فضا را لازم و ضروری میدانید؟
نهادهای رسمی در حوزه گفتگوی بین الادیانی وظائف خاص خود را دارند و در حقیقت بیشتر بسترها و زمینهها را برای همایشها و کنفرانسها فراهم میسازد که لازم و ضروری است و البته تلاش آنها در این بخش در آینده با توجه به ضرورت ها و اولویتهای باید بیشتر شود ولی ارتباط حوزه علمیه یک نوع ارتباط محتوایی و تخصصی است و در حقیقت حوزههای علمیه که متصدی تعلیم و تعلم دانش دین به شکل تخصصی است و در رشتههای فقهی، اصولی، تفسیری، عرفانی، فلسفی، اخلاقی، تربیتی رجالی و غیره صاحب سبک و نظر است، میتواند با برنامه ریزی دقیق و جامع در این گفتگوها حضور جدی داشته باشد؛ البته این نوع روابط میتواند به شکلهای گوناگون توسعه یابد مانند حضور فرصت مطالعاتی به عنوان مثال در واتیکان و یا در حوزه علمیه قم و حوزههای دیگر برای آنها، تشکیل کارگروهها و یا دورههای آشنایی برای طرفین.
حوزه علمیه امروزه پرچمدار نوعی نهضت علمی و دینی در دنیای تشیع میباشد و به نوعی مرجعیت علمی جهان تشیع را به عهده دارد و امروزه از کشورهای مختلف جهان به عنوان مثال در حوزه علمیه قم به تحصیلات علوم دینی اشتغال دارند. لذا یک ظرفیت بالفعل در اینجا وجود دارد که میتوان درباره آن برنامهریزی صورت گیرد.
متناسب با سطوح و مراتب شخصیتهای حوزوی (اعم از مراجع تقلید، شورای عالی حوزههای علمیه، مرکز مدیریت، جامعه مدرسین، فضلا و اساتید و طلاب) چه نوع فعالیتهایی را ضروری میدانید و آیا اساسا سطح بندی و اولویتگذاری فعالیتها را لازم میدانید؟
جای خرسندی است که از حوزه علمیه قم مراجعی بودند که با واتیکان ارتباط برقرار کردند و این یک نقطه عطفی است برای توسعه دیالوگ در دنیای معاصر میباشد و همین روش میتواند در آینده با رهبران ادیان ادامه یابد و بی شک آثار مثبتی را بر جای خواهد گذاشت. چه اینکه آثار مثبت برقراری ارتباط با مفتیان اعظم دنیای اهل سنت در چند دهۀ گذشته مشاهده کرد که الحمدلله به صورت یک سنت حسنه در حال تحقق است و البته شورای محترم عالی حوزههای علمیه که رسالت سیاستگذاری را بر عهده دارد، میتواند راهبردی را در گفتگوی بین الادیانی و مذاهبی تعریف نماید و بر اساس آن برنامهّهای توسعه ارتباط را شکل گیری نماید.
مدرسین و مجتهدان تاثیرگذار در عرصه فقه و رشتههای دیگر هر کدام میتوانند در توسعه برقراری ارتباط با پیروان ادیان نقش ایفا کنند. گاهی با سفرهای برنامه ریزی شده و بر اساس موضوعات از پیش تعیین میتوان زمینه حضور در کنفرانسها و همایشها را فراهم ساخت. امید است چنین نگاه دیالوگی و تقریبی با مبانی و اصول علمی و دینی زمینه را برای تعامل فراهم سازد و میتوان پیش بینی کرد که کمترین دستاورد گفتگوی بین الادیانی جلوگیری از هر نوع افراطیگرا در نظام فکری پیروان ادیان آسمانی و بشری فراهم گردد.
به شکل خاص ورود مراجع تقلید در فعالیتهای ادیانی و تقریبی را در چه سطح و در چه قالبی مناسب میدانید؟
بالطبع این ارتباط میتواند در بالاترین سطح صورت پذیرد و حتّی میتوان هیئتهای عالی مرتبه طرفین سفرهای اعزامی پیروان ادیان از آثار و برکات این دیالوگ و گفتگو بهرهمند شوند. با توجّه به موضوعات مهمّ بین الادیانی را زمینه سازی کرد تا دقیقترین و آخرین دیدگاههای اجتهادی در ذیل موضوعات متناسب مورد بررسی و گفتگو قرار گیرد و چه بسا این دیدارها و سفرها در موضوع شناسی مباحث فقهی کمک شایانی را به دنبال داشته باشد و لذا به نظر میرسد مسئولین مربوطه باید در این زمینه بسترها را فراهم سازند تا آثار لازم به دست آید.
به نظر حضرتعالی آیا روند دیدگاه وحدت بینالادیانی و بینالمذاهبی ما رو به رشد است یا خیر؟ چرا؟
خیر؛ زیرا هنوز توجیهات لازم صورت نپذیرفته، بالاخره باید بپذیریم که امروزه حوزههای علمیه و خصوصاً حوزه مبارکه علمیه قم در دنیا به عنوان مرجعیت دینی و معنوی پذیرفته شده و صاحبان ادیان تلاش میکنند با متفکران و اندیشمندان حوزوی به صورت رسمی ارتباط برقرار کنند و پرسش های متعددی را در موضوعات مختلف ازحوزه علمیه دارند و لذا حوزه با توجه به آمادگی که دارد باید خود را برای مواجهه چنین تعاملی آماده کند. و چنین رسالت مهمّی بر عهده حوزههای علمیه است.
انقلاب اسلامی ایران یک اتفاق بزرگ بود که در بهمن 1397 با یک پیش زمینه 15 ساله پدید آمد؛ این انقلاب نظریه میشل فوکو را باطل کرد که معتقد بود در دنیا چه در کشور های مسلمان و چه غیر مسلمان هیچگاه انقلاب دینی شکل نخواهد گرفت بلکه یا انقلاب لائیک و یا حداقل سکولار خواهدبود. اما انقلاب اسلامی این نظریه را باطل کرد. تشیع امروزه در دنیا در معرفی جریان عقلانیت و معنویت برخاسته از فرهنگ ناب اهل بیت علیهم السلام در اوج خود به سر میبرد. چرا که مراکز علمی دنیا اظهار علاقهمندی میکنند که با اندیشمندان مسلمان خصوصا شیعی آشنا شوند تا آراء آنها در موضوعات مختلف را بدانند.
جایگاه شیعه را در دانشگاهها و فضای آکادمیک دینی کشورهای دیگر چگونه ارزیابی میکنید؟
آنچه امروزه میتوان درباره آن داوری کرد قابل مقایسه با گذشته نیست. اکنون دانشگاههای بزرگ دنیا مانند سوربن که استادان شیعه حضور دارند و مباحث مختلف مرتبط با شیعه را تدریس میکنند. و زمینهها برای تعامل بسیار گسترده است و باید با برقراری ارتباط مناسب در آینده شاهد تحوّل گفتمان دینی باشیم.
اینجانب از سال ۲۰۱۱ با دانسکده کاتولیک سوربن ارتباط داشته و دارم و در مباحث مختلف جلسات دیالوگ داشتیم. گاهی از طرف آن دانشکده به هامبورگ هم سفر کرده مانند آقای هنری لوگو که اکنون مسئولیت تربیت کشیشهای در فرانسه را بر عهده دارد و مجموعه مباحث که در موضوعات مختلف مانند آزادی عقیده و بیان، ارتداد، شبهات از دیدگاه شیعه و کاتولیک میباشد در حال آماده سازی برای چاپ میباشد.
اگر موضوع قابل طرحی را مد نظر دارید که در سوالات ما لحاظ نشده بود، لطفا بیان بفرمایید؟
ضمن تشکر از همۀ اندیشمندان و عالمان حوزوی که تاکنون تلاشهای جدی درباره دیالوگ بین الادیانی داشتهاند چند نکته را به عنوان یادآوری مورد اشاره قرار میدهم:
الف) بیش از هر زمان در شرایط خاص و ویژهای که امروزه به وجود آمده باید موضوع دیالوگ به صورت جدی مورد توجّه حوزههای علمیه قرار گیرد.
ب) امروزه با مجموعۀ شرائطی را که با آن مواجه هستیم دیالوگ نباید برای تقابل باشد بلکه برای تعامل، تفاهم و هم افزایی باید باشد.
ج) شناخت مکاتب مختلف برای حوزویان لازم و ضروریست و به گونهای باید در درسها گنجانده شود تا طلبهها و روحانیون با تفکّرات مختلف دنیای امروز بشری آشنا شوند.
د) در عرصۀ شبهه زدائی، حوزه علمیه باید تدبیری را برای پاسخها آماده کند و آموزشهای لازم را با تشکیل کارگاههای آموزشی با متنون مناسب در طول ترمها برنامهریزی نماید.
هـ) امروزه از طریق فضای مجازی میتوان حضور جدّی برای پاسخ به پرسشهای مسلمانان و غیر مسلمانان در جهان داشت و لذا فضای مجازی یک فضای تبلیغی مناسب برای معرّفی اسلام اهل بیتی با منطق قوی قرآن میباشد که نباید آنرا کم انگاشت بلکه باید برای به روزرسانی و به روز بودن ابزار لازم مانند زبان آموزی را جزء برنامههای درسی قرار داده شود.
امید است خدای متعال توفیق انجام رسالت دینی را به حوزههای علمیه، با توجّه به شرائط امروز دنیای بشری عنایت فرماید تا معارف ناب قرآنی در دنیا به بهترین شکل آموزش داده شود.
گفتگو: امید علیپور