جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
کد خبر: 893161
۹ فروردین ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۰
حداث الحسین

حوزه/ رمز و راز توفیق هم‏نشینی و هم‏ سُخنی اخروی با حضرت مولی ‏الکونین اباعبدالله الحسین(ع) در سنخیت وجودی گروه حُدّاثُ الحسین(ع) با وجود مبارک آن حضرت است.

خبرگزاری « حوزه » - بجنورد/ به مناسبت سالروز ولادت‏های فرخنده سوم، چهارم و پنجم شعبان المعظم و آغاز دهه مهدویت تأملاتی در باب گروه حُدّاثُ الحسین تقدیم می شود.

امام صادق(ع) در بیاناتی نورانی، از گروه خاصی نام برده‏ اند به نام «حُدّاث الحسین»؛ به معنای هم ‏سُخنان و هم‏ نشینان حضرت اباعبدالله الحسین(ع)؛ (««حُدَّاثاً» أی جماعة یتحدثون. و هو جمع علی غیر قیاس»(لسان العرب/۲/۱۳۳؛ مجمع البحرین/۲/۲۴۴.))

· روایت اول

شخصی به محضر مبارک امام صادق(ع) عرض کرد: من آرزوی زیارت قبر مطهر جد بزرگوارتان امام حسین(ع) را داشتم و برای زیارت از شهر و دیار خود حرکت کردم، ولی در طول مسیرِ رفت و برگشت همواره از خطر دستگیری و شکنجه و آزار و اذیت سربازان و نگهبانان حکومتی در خوف و هراس به سر می بردم.

امام صادق(ع) با شنیدن این سخنان به من فرمودند: آیا دوست نداری خدا تو را از کسانی به شمار آورد که در راه ما و به خاطر ما در زحمت و مشقت و ترس و خوف و هراس می‏باشند؟ آیا می‏دانی کسی که در راه ما و به خاطر ما در زحمت و مشقت و ترس و هراس باشد چه مقامی دارد؟ خداوند او را در جایگاهی مخصوص در سایه عرش هم‏سُخن امام حسین(ع) قرار می دهد. و او در آن مقام از سختی‏ها و مشکلات و فَزَع‏ روز قیامت در امان است و فرشتگان دائماً به قلب او آرامش و بشارت می دهند در حالی که همه ی مردم در بزرگترین رنج و مشقت به سر می برند.

(... عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنِّی أَنْزِلُ الْأَرَّجَانَ وَ قَلْبِی یُنَازِعُنِی إِلَی قَبْرِ أَبِیکَ فَإِذَا خَرَجْتُ فَقَلْبِی وَجِلٌ مُشْفِقٌ حَتَّی أَرْجِعَ خَوْفاً مِنَ السُّلْطَانِ وَ السُّعَاةِ وَ أَصْحَابِ الْمَسَالِحِ فَقَالَ یَا ابْنَ بُکَیْرٍ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ یَرَاکَ اللَّهُ فِینَا خَائِفاً أَ مَا تَعْلَمُ أَنَّهُ مَنْ خَافَ لِخَوْفِنَا أَظَلَّهُ اللَّهُ فِی ظِلِّ عَرْشِهِ وَ کَانَ مُحَدِّثُهُ الْحُسَیْنَ(ع) تَحْتَ الْعَرْشِ وَ آمَنَهُ اللَّهُ مِنْ أَفْزَاعِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ یَفْزَعُ النَّاسُ وَ لَا یَفْزَعُ فَإِنْ فَزِعَ وَقَّرَتْهُ الْمَلَائِکَةُ وَ سَکَّنَتْ قَلْبَهُ بِالْبِشَارَة»(کامل الزیارات/ ص۱۲۶/ باب۴۵/ حدیث۲)).

·  روایت دوم

هم‏چنین حضرت در فرازی از روایت دیگری فرمودند: در روز قیامت همه‏‌ی انسان‏ها با چشم گریان محشور می‏شوند بجز کسانی که بر جدم امام حسین(ع) گریسته باشند؛ آنها در حالی محشور می‏شوند که بسیار خوشحال‏اند و سرور و شادی در چهره‏شان به خوبی نمایان است. و در آن وقتی که همه مردم در ترس و ناراحتی و نگرانی شدیدی به سر می‏برند گریه‏‌کُنان امام حسین(ع) در کمال آرامش از هر غم و غصه و محنتی در امان هستند، مردم متفرق و پراکنده و مضطرب‏اند ولی آنها در زیر سایه عرش، در محضر مبارک امام حسین(ع) با آن حضرت گرم صحبت‏اند و از سختی‏های روز حساب هیچ ترس و خوفی ندارند.

فرشتگان به آن‏ها می‏گویند: بیایید و به بهشت بروید! ولی آنها از رفتن به بهشت امتناع می‏کنند و محضر امام حسین(ع) را رها نمی‏کنند، حوریان بهشتی به آنها پیغام می‏دهند که ما با تمام نعمت‏های بهشتی مشتاق شما هستیم ولی آنها چنان واله و شیدای محضر مقدس امام حسین(ع) هستند که حتی سر بر نمی‏گردانند و به حوریان نگاه نمی‏کنند. در نهایت بعد از موقف حشر، فرشتگان در مراسمی با شکوه و با مرکب‏های بهشتی آنها را به بالاترین مراتب بهشت می‏برند.

(... وَ مَا مِنْ عَبْدٍ یُحْشَرُ إِلَّا وَ عَیْنَاهُ بَاکِیَةٌ إِلَّا الْبَاکِینَ عَلَی جَدِّیَ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَإِنَّهُ یُحْشَرُ وَ عَیْنُهُ قَرِیرَةٌ وَ الْبِشَارَةُ تِلْقَاهُ وَ السُّرُورُ بَیِّنٌ عَلَی وَجْهِهِ وَ الْخَلْقُ فِی الْفَزَعِ وَ هُمْ آمِنُونَ وَ الْخَلْقُ یُعْرَضُونَ وَ هُمْ حُدَّاثُ الْحُسَیْنِ علیه السلام تَحْتَ الْعَرْشِ وَ فِی ظِلِّ الْعَرْشِ لَا یَخَافُونَ سُوءَ یَوْمِ الْحِسَابِ یُقَالُ لَهُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ فَیَأْبَوْنَ وَ یَخْتَارُونَ مَجْلِسَهُ وَ حَدِیثَهُ وَ إِنَّ الْحُورَ لَتُرْسِلُ إِلَیْهِمْ أَنَّا قَدِ اشْتَقْنَاکُمْ مَعَ الْوِلْدَانِ الْمُخَلَّدِینَ فَمَا یَرْفَعُونَ رُئُوسَهُمْ إِلَیْهِمْ لِمَا یَرَوْنَ فِی مَجْلِسِهِمْ مِنَ السُّرُورِ وَ الْکَرَامَةِ...»(کامل الزیارات/ ص۸۰/ باب۲۶/ حدیث۶‏.))

· راز حُدّاثُ الحسین(ع(

هرچند شناخت گروه حُدّاثُ الحسین(ع)، بحث مفصلی می‌‏طلبد، اما به طور اجمال، بررسی این نکته که این گروهِ خوشبخت در دنیا چگونه می‏زیسته‏اند که در آخرت به مقام والای حُداثی حضرت سیدالشهداء(ع) می‏رسند، بسیار قابل توجه است. چرا که در فرهنگ ثقلین، آنچه در آخرت نصیب انسان می‏گردد، بازتاب و انعکاس عمل انسان است. به تصریح قرآن: «لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(یس/ ۵۴) و به فرمایش پیامبر اکرم(ص): «الدُّنیا مَزْرَعَةُ الآخِرَةِ؛ وَ لِکُلِّ زارِعٍ مَا زَرَعَ»(عوالی اللئالی/ ج۱/ ص۲۶۷؛ الأمالی للطوسی/ ص۵۲۷) و به بیان امیر بیان(ع) نیز: «إنَّ الدُّنیَا... مَتْجَرُ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ اکْتَسَبُوا فِیهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِیهَا الْجَنَّةَ»(نهج‌‏البلاغة/ حکمت۱۲۶) دنیا تجارت‏خانه اولیای الهی است. آنها در دنیا رحمت خدا را به دست آورده و بهشت را از آن بهره گرفتند.

·  قاعده «السنخیة علةُ الانضمام»

به طور خلاصه می‏توان رمز و راز توفیق هم‏نشینی و هم‏سُخنی اخروی با حضرت مولی‏‌الکونین اباعبدالله الحسین(ع) را در سنخیت وجودی گروه حُدّاثُ الحسین(ع) با وجود مبارک آن حضرت است. این‏که قرآن می‏فرماید: «الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ...»(نور/ ۲۶)- زنان خبیث و ناپاک از آن مردان خبیث و ناپاکند! و مردان ناپاک نیز تعلق به زنان ناپاک دارند.- در واقع بیان گرایش سنخیت است. قانون «السنخیة علة الانضمام» یا همان «نوریان مر نوریان را طالبند، ناریان مر ناریان را جاذبند» یک سنت تکوینی است.

ذره ذره کاندرین ارض و سماست / جنس خود را همچو کاه و کهرباست

(نک: تفسیر نمونه، ج‏۱۴، ص۴۲۱- ۴۲۴)

· علی(ع)؛ جان محمد(ص)

در حدیث است: «کُلُّ امرِئٍ یَمیلُ إلی مِثلِهِ»(غررالحکم/ ح۶۸۶۵)- هرکس، به همانند خودش گرایش دارد- به همین جهت وقتی رسول اکرم(ص) بین اصحاب برادری قرار دادند به علی(ع) رو کردند و فرمودند: ««یَا عَلِیُّ أَنْتَ‏ أَخِی‏ فِی‏ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ»(مستدرک حاکم، ج‏۳، ص۱۴؛ استیعاب، ج‏۳، ص۳۵). این کلام موقعیت ‏وجودی حضرت علی(ع) را نسبت ‏به پیامبر اکرم(ص) به خوبی روشن می‏سازد و از میان دانشمندان اهل تسنن محب الدین طبری «الریاض النضرة‏»(ج۲، ص‏۱۶) به این حقیقت اعتراف کرده است.

از اینجا مبنای تفسیر آیه مباهله (آل‏عمران/ ۶۱) به دست می‏آید. علمای تفسیر به اتفاق کلمه می‏گویند مقصود از عبارت مبارکه «وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ»، علی بن ابی طالب(ع) است و قرآن مجید آن حضرت را «نفس پیامبر(ص)» شمرده است. زیرا تجاذب فکری و روحی نه تنها دو هم‏فکر را به سوی هم می‏‌کشد بلکه گاهی دو فرد را شخص واحد نشان می‏دهد. از این واقعیت در فلسفه اسلامی، «السنخیة علة الانضمام‏» تعبیر شده است، یعنی سنخیت و مشابهت، مایه اجتماع و انضمام اشیاء است.(نک: کتاب فروغ ولایت(تألیف آیت‏الله سبحانی)/ ص۶۷.(

مرحوم علامه جعفری نیز در تحلیل شخصیتت یاران و دشمنان حضرت امیرالمؤمنین(ع) به همین قاعده اشاره می‏نماید: «یاران امیرالمؤمنین(ع) چه کسانی بودند و دور معاویه را چه کسانی گرفته بودند؟ این قانون کلّی است که «السنخیة علة الانضمام»- سنخیّت موجب تمایل و جذب و ضمیمه شدن است- «وَ النّاسُ إلی أشکالِهِم أمیَلُ»(بحارالأنوار/ ج۷۸/ ص۹۲)-مردم به کسانی که شبیه خودشان هستند مایل ترند-. محال است که ابوذر غفاری، مالک اشتر، اویس قرنی، قیس بن سعد بن عباده، محمّد بن ابی‏‌بکر و عمّار بن یاسرها بتوانند لحظاتی از عمرشان را با شناخت شخصیت معاویه و با موافقت با امیال او بگذرانند، زیرا آن انسان‏های پاک و تهذّب یافته، در وجود معاویه جز خودپرستی و مقام‏خواهی و نژادگرائی که همه آن‏ها ضد انسانیت‏اند، چیز دیگری نمی‏‌بینند و آنان امور مزبوره را سدهای غیر قابل نفوذ و حجاب‏های بسیار تیره‏ای می‏بینند که از مشاهده اصول ارزش‏های انسانی و عمل مطابق آنها جلوگیری می‏نمایند.

و بالعکس عمرو بن عاص‏ها و بُسر بن ارطاةها هم به مقتضای «لا یُوادُّ الأَشرارَ إلاّ أشباهُهُم»(غررالحکم/ ح۱۰۶۰۲)، نمی‏توانند لحظاتی از زندگی کام‏جویانه و هوی و هوس‏پرستی خود را با علی بن ابیطالب علیه السلام سپری کنند، زیرا برای آنان شنیدن این‏که دست از خودپرستی و کام‏جوئی و هوی‌‏پرستی بردارید، همان‏قدر ناگوار است که به آنان گفته شود: دست از خویشتن بردارید.»(نک: ترجمه و تفسیر نهج البلاغه - جلد ۱۹ ص۲۴/ ذیل شرح خطبه ۱۰۷ «وَ قَدْ رَأَیْتُ جَوْلَتَکُمْ...»)

شهید مطهری نیز در کتاب جاذبه و دافعه علی(ع) در این‏باره می‏گوید: «‏قسمت عمده‏ای از دوستی‌‏ها و رفاقت‏ها، و یا دشمنی‌‏ها و کینه توزی‏ها، همه مظاهری از جذب و دفع انسانی که بر اساس سنخیت و مشابهت و یا ضدیت و منافرت پی ریزی شده است‏. و در حقیقت علت اساسی جذب و دفع را باید در سنخیت و تضاد جستجو کرد، همچنانکه از نظر بحثهای فلسفی مسلّم است که: «السِّنْخِیَّةُ عِلَّةُ الْانْضِمام».

گاهی دو نفر انسان یکدیگر را جذب می‏کنند و دل‏شان می‏خواهد با یکدیگر دوست و رفیق باشند. این رمزی دارد و رمزش جز سنخیت نیست. این دو نفر تا در بین‏شان مشابهتی نباشد همدیگر را جذب نمی‏کنند و متمایل به دوستی با یکدیگر نخواهند شد، و به‏طور کلی نزدیکی هر دو موجود بر یک نحو مشابهت و سنخیتی است در بین آنها.

در مثنوی، دفتر دوم، داستان شیرینی را آورده است: حکیمی زاغی را دید که با لک‏لکی طرح دوستی ریخته، با هم می‏‌نشینند و با هم پرواز می‏کنند! دو مرغ از دو نوع. زاغ نه قیافه‏اش و نه رنگش با لک‌‏لک شباهتی دارد. تعجب کرد که زاغ با لک‏‌لک چرا؟! نزدیک آن‏ها رفت و دقت کرد دید هر دو تا لنگند.

آن حکیمی گفت دیدم هم تکی / در بیابان زاغ را با لک‏لکی

در عجب ماندم، بجُستم حالشان / تا چه قدر مشترک یابم نشان

چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ / خودْ بدیدم هر دُوَان بودند لنگ

این یک‏‌پا بودن، دو نوع بیگانه را با هم انس داد. انسان‏ها نیز هیچ‏گاه بدون جهت با یکدیگر رفیق و دوست نمی‏شوند، کما اینکه هیچ وقت بدون جهت با یکدیگر دشمن نمی‏شوند»(مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهری، ج‏۱۶، ص۲۲۴- ۲۲۵)

·  مودت؛ قله قاعده «السنخیة علة الانضمام» و هنر اصلی گروه حداث الحسین(ع)

به بیان امیرالمؤمنین(ع): «جان‏هایی با هم اُلفت و انضمام پیدا می‏کنند که با یکدیگر تناسب و سازگاری و سنخیت داشته باشند»(إنَّ النُّفوسَ إذا تَناسَبَتِ ایتَلَفَت»(غررالحکم/ ح۳۳۹۳)؛ ابن فارس درباره ریشه «ألف» می‌‏نویسد: «الهمزة و اللام و الفاء أصل واحد، یدلُّ علی انضمام الشئ إلی الشئ‏»(معجم مقاییس اللغة/ ج‏۱/ ص۱۳۱)). بنابراین الفت، ریشه در خصلت‏های وجودی دو طرف دارد، چرا که خصلت‏های هرکسی، او را به آن‏چه الفت دارد، می‏کشاند و فرا می‏خواند(إنَّ طِباعَکَ تَدعوکَ إلی ما ألِفتَهُ(غررالحکم/ ح۳۴۲۰)) چرا که به تصریح قرآن: «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‏ شاکِلَتِهِ»(اسراء/۸۴)، هر کسی بر اساس شخصیت خود یعنی ساختار و بافت ذهن و دل خود که در اثر وراثت و تربیت و فرهنگ‏ اجتماعی پیدا کرده است، عمل می‏کند.

نتیجه‏‌ی جوشش، جنبش و غلیان الفت نیز، هم‏دلی، هم‏بستگی، هم‏نوایی، هم‌‏آهنگ، هم‏دردی، هم‏راهی، دل‏سوزی، مهربانی، طرف‏داری، عطوفت و مرافقت و در یک کلمه «مودت» است. امیرالمؤمنین(ع) در این خصوص می‏فرمایند: «المَوَدَّةُ تَعاطُفُ القُلوبِ فِی ایتِلافِ الأَرواحِ»(غررالحکم/ ح۲۰۵۷)- مودت، گرایش دل‏ها به یکدیگر و انس گرفتن روح‏ها به هم‏دیگر است-. بنابراین، الفت و انضمام، نتیجه سنخیت، و اوج و قله الفت و انضمام، مودت است. یعنی در صورت تحقق حقیقی سنخیت و الفت، مودت شکل می‏گیرد و هر اندازه که مودت، تحقق یافته باشد به همان نسبت سنخیت ایجاد شده است. رمز و راز گروه حداث الحسین(ع)، در همین مودت‏ورزی خالصانه است.

·  عشق محمد(ص) بس است و آل‏محمد(ص)

از این منظر سرّ این‏که از ما مودت اهل بیت(ع) خواسته شده است همین است که مودت شرط عضویت در گروه حداث الحسین(ع) است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی‏»(شوری/ ۲۳). در این آیه چند نکته مهم قابل توجه است: اول آن‏که مودت با محبت متفاوت است. محبت یعنی قرار گرفتن در جاذبه محبوب(قرآن، نماد حیات معقول(تألیف علامه جعفری)/ ص۱۹۳)، و «مودت» محبتی است که اثرش در عمل ظاهر باشد(کأنّها الحبّ الظاهر أثره فی مقام العمل)؛ نسبت مودت به محبت، مثل نسبت خضوع به خشوع است. خضوع، خشوعی است که در مقام عمل هویدا شده باشد. خشوع صرفا تأثری نفسانی است، که از مشاهده عظمت و کبریایی در دل پدید می‏آید(نک: المیزان/ ج۱۶/ ص۱۶۶)؛ بنابراین مودت، محبت عملی است.

دوم؛ خداوند متعال این مودت را نتیجه ایمان و عمل صالح این خانواده قرار داده است: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»(مریم/ ۹۶). فریقین می‏گویند این آیه در شأن امیرالمؤمنین(ع) نازل شده است. مرحوم علامه امینی در الغدیر(ج۲/ ص۵۵- ۵۶) مقداری از مصادر آن‏را از کتب اهل سنت نقل کرده است.(قاموس قرآن /ج۷/ ص۱۹۲)

سوم؛ قرآن یک‏بار می‏فرماید: «مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلَی رَبِّهِ سَبِیلًا»(فرقان/ ۵۷) و بار دیگر می‏فرماید: «لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی‏» و این دو بیان را با کلمه‏ «إِلَّا» مطرح نموده است- یعنی مُزد من تنها همین مورد است-. و این گویای این حقیقت است که راه خدا و مودّت اهل‏بیت(ع) یکی است و الا تناقض خواهد بود.

چهارم؛ از آن‏جا که عقلاً اجر و پاداش هر چیز باید هم‏سنگ و هم‏وزن همان چیز باشد؛ معلوم می‏شود که مودت عترت(ع)، به اندازه رسالت همه انبیاء(ع) ارزشمند و حیاتی است و به بیانی اساسا هدف و غایت خلقت انسان، در مودت اهل‏بیت(ع) منطوی گردیده است؛ از این رو معیارِ پذیرش هر عبادت و عمل مقرِّبی، همین مودت است و بس. پیامبر(ص) در این رابطه می‏فرمایند: «اِلْزَمُوا مَوَدَّتَنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ فَإِنَّهُ مَنْ لَقِیَ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ وَ هُوَ یَوَدُّنَا دَخَلَ اَلْجَنَّةَ بِشَفَاعَتِنَا وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لاَ یَنْفَعُ عَبْداً عَمَلُهُ إِلاَّ بِمَعْرِفَتِنَا وَ أَدَاءِ حَقِّنَا»(المعجم الأوسط للطبرانی، ج۲، ص۳۶۰؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهیثمی، ج۹، ص۱۷۲؛ ینابیع المودة لذوی القربی للقندوزی، ج۲، ص۲۷۲؛ إحیاء المیت سیوطی شافعی به نقل از الإتحاف بحب الأشراف، ص۱۱۱؛ الصواعق المحرقة لإبن حجر الهیثمی، ص۱۳۸.)

·  حضرت ابالفضل عباس(ع)؛ صاحب مودت عُظما و سرسلسله گروه حداث الحسین(ع)

قمر مُنیر بنی‏‌هاشم، حضرت ابالفضل العباس(ع) مقام بسیار بالایی دارد و فرازهای متعددی از متن زیارت‏نامه آن حضرت گویای این حقیقت است که ایشان صاحب مودت عُظما و سرسلسله گروه حداث الحسین(ع) است: «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَالَغْتَ فِی النَّصِیحَةِ وَ أَعْطَیْتَ غَایَةَ الْمَجْهُودِ»(مفاتیح‏الجنان). عظمت وجودی حضرت ماه را می‏توان در سیر این روایات مشاهده نمود:

1.  بهشتی‏ها به مقام شیعیان غبطه می‏خورند؛ امیرالمومنین(ع):‏ «إِنَّ أَهْلَ‏ الْجَنَّةِ یَنْظُرُونَ‏ إِلَی مَنَازِلِ شِیعَتِنَا کَمَا یَنْظُرُ الْإِنْسَانُ إِلَی الْکَوَاکِبِ»(جامع الأخبار/ ص۱۷۴.)

2.  (و شیعیان به مقام شهداء؛ پیامبر اکرم(ص): «فَوْقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بِرٌّ حَتَّی یُقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَیْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ»(الکافی/ ج۲/ ص۳۴۸.)

3. ) و شهداء به مقام حضرت اباالفضل العباس(ع)؛ امام سجاد(ع): «إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ‏ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»(خصال/ ج۱/ ص۶۸). مرحوم آیت الله قاضی طباطبایی، استاد مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت و ... می‏گفتند: جریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهداء(ع) است و پیش‏کار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم اباالفضل العباس(ع) است. محال است انسانی به جز از راه سیدالشهداء(ع) به مقام توحید برسد.( پایگاه اطلاع رسانی حوزه(حوزه نت))

خدا رحمت کند "عُمّان سامانی" را، در گنجینة الاسرارش درباره حضرت عباس(ع) بسیار زیبا سروده است و می‏گوید حضرت عباس(ع) برای امام حسین(ع)، مثل هارون است برای موسی کلیم الله؛ بلکه بالاتر او خود امام حسین(ع) شد و فانی در سیدالشهداء(ع) گردید.

نیست صاحب همتی در نشأتین / هم‏قدم عباس را بعد از حسین

در هواداری آن شاه اَلَست / جمله را یک دست بود، او را دو دست

موسِیِ توحید را هارونِ عهد / از مریدان، جمله کامل‏تر به جَهد

هستی‌‏اش را دست از مستی فشاند / جز حسین اندر میان چیزی نماند

مرحوم آیت الله بهاء الدینی گفته بودند: «شاعری خیلی به حضرت اباعبدالله علیه‌‏السلام توسل و التماس کرد که همان ملاحتی که به اشعار «عُمّان سامانی» عنایت فرموده‌‏اید، در اشعار من هم قرار دهید. اما این شاعر خبر ندارد که حضرت فرمودند: ما یک عنایت ویژه به عمّان سامانی دادیم و دیگر هم قرار نیست به کسی بدهیم.

·  انقلاب اسلامی، بزرگ‏ترین تجلی «المودة فی القربی»

رسیدن به حکومت امام زمان عجل‏الله‏فرجه‏الشریف آرزوی همه ماست: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَة»(دعای افتتاح) چرا که دوری از حضرت شدیدترین تنهایی و سخت‏ترین یتیمی قابل تصور است. پیامبر(ص) فرمودند: «ناگوارتر از یتیمی که ‏مادر و پدر خویش را از دست داده، یتیمی است که از امامش دور افتاده، و توان رسیدن به او را ندارد»(أَشَدُّ مِنْ یُتْمِ الْیَتِیمِ الَّذِی انْقَطَعَ عَنْ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ یُتْمُ یَتِیمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِهِ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَی الْوُصُولِ إِلَیْه‏(الإحتجاج/ ج۱/ ص۱۶.((

اگر می‏خواهیم به امام زمان(ع) برسیم، راه آن را وجود نازنین حضرت به ما نشان داده‏اند که همین هنر گروه حداث الحسین(ع) یعنی «مودت» است. ایشان چنین فرمودند: «با مودت ورزیدن بر مبنای عمل به سنّت و اجرای احکام الهی، به ما خواهید رسید»(إجْعَلُوا قَصْدَکُمْ إِلَیْنَا بِالْمَوَدَّةِ عَلَی السُّنَّةِ الْوَاضِحَةِ(إحتجاج/ ج۲/ ص۴۶۷)). نکته مهمی که باید مورد توجه قرار داد همین است که، مودت‏ورزی فردی، به ظهور فردی منجر می‏شود ولی آنچه مشکل جامعه بشری را حل می‏کند، ظهور کلی و عمومی حضرت است و این نیازمند مودت‏ورزی عمومی و جمعی است (کما این‏که از خطاب عمومی حضرت هم فهمیده می‏شود). همان‏طور که خود حضرت هم فرمودند: «اگر شیعیان ما -که خدا آن‏ها را طاعت خود موفّقشان بدارد- در وفاداری به عهد هم‏دل بودند، دیدار ما این همه به تأخیر نمی‏افتاد(لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا... (إحتجاج/ ج۲/ ص۴۹۹.((

·  مودت‌‏ورزی هم‏دلانه؛ رمز ظهور امام زمان(ع)

حضرت این نامه را در سال ۴۱۲ ه.ق مرقوم فرمودند و تنها یک قرن و نیم از غیبت ایشان سپردی می‏شد و گله‏‌مند بودند که غیبت من خیلی طولانی شده و چرا شیعیان اقدامات لازم و کافی را انجام نمی‏دهند؟ اکنون و بعد از ده قرن که از غیبت حضرت می‏گذرد، شیعیان با این فرمول گروه حداث الحسین(ع) یعنی «مودت‏‌ورزی هم‏دلانه» عزم تشکیل حکومت جهانی خدا را دارند. همان‏طور که امام خمینی فرمود: «انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم‏داری حضرت حجت- ارواحنا فداه- است‏»(صحیفه امام/ ج۲۱/ ص۳۲۷؛ ۲ فروردین ۱۳۶۸/ ۱۴ شعبان ۱۴۰۹). خدا امام راحل را غریق رحمت فرماید که به قول شهید حاج قاسم سلیمانی در وصیت‏نامه‏اش:«مهم‏ترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد».

· حاج قاسم سلیمانی، مصداقی از گروه حداث الحسین(ع)

وصیت‏نامه حاج قاسم را قدر بدانیم! این متن نورانی را باید هرچند وقت بازخوانی کرد. بازخوانی آن، واقعا انسان را نورانی می‏کند و ایمان و بصیرت انسان را افزایش می‏دهد. حاج قاسم سلیمانی، مصداق بارزی از اعضاء گروه حداث الحسین(ع) است و به تعبیر شهید آوینی، از اصحاب آخرالزمانی سیدالشهداء(ع)است که چنین روشنگری می‏نماید: «وصیت می‏کنم اسلام را در این برهه که تداعی ‏یافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید. امروز قرارگاه حسین‏ بن علی(ع)، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‏ها می‏مانند.»

با این وصف و با شناخت اجمالی گروه حداث الحسین(ع)، این فرمایش بلند امام سجاد(ع) در توصیف منتظران امام زمان(ع) بهتر فهمیده می‏شود: «اهل زمان غیبت مهدی(ع) که به امامت او باور دارند، و منتظر ظهورش هستند، از مردم هر زمانی برترند؛ چون خداوند متعال به آنها عقل و فهم و معرفتی عطا کرده که غیبت امام برای آنان چونان مشاهده حضرت است، و خداوند ایشان را همانند کسانی که در رکاب پیغمبر خدا(ص) با شمشیر کارزار کرده‌‏اند قرار داده، ایشان به ‏راستی از مخلصین‏‌اند، و شیعیان حقیقی ما هستند»(إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ بِالسَّیْفِ أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً(إحتجاج/ ج۲/ ص۳۱۸.)

اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِنْ حُدَّاثِ الْحُسَیْنِ علیه السلام!

انتهای پیام/

حجت الاسلام عبدالله محمدی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha