به گزارش خبرگزاری حوزه، حجتالاسلام والمسلمین محمد باقر تحریری در نوشتاری به موضوع «حقیقت ولایت و کار کردهای اجتماعی آن» پرداخته است که بدین شرح است:
بحث شریف غدیر و مسئله ولایت از مباحث اصلی در مباحث اسلامی و قرآنی است. چنانچه این بحث به درستی تبیین گردد، ما را تنها متوجه یک بحث خاصّ نمیکند. مطرح شدن مباحث تحت عنوان اسلامی و قرآنی به این دلیل است که باید در ابتدا چیستی مسئله معارف اسلام و حقیقت اسلام را متوجه بشویم و چنانچه این معنی را با دیدی منصفانه و باز بررسی نمودیم، و دین الهی را همانگونگه که خود را معرفی میکند و در قرآن نیز جلوهگر است بررسی کنیم، به مبحث غدیر راه پیدا میکنیم. خاصّ بودن بحث غدیر از این جهت است و به تعبیری میتوانیم بگوییم این بحث حقیقت اسلام و دین و محتوای قرآن را در بر دارد.
ابتدا بحث اسلام را مطرح کرده و از دیدگاه قرآن به اسلام اشاره میکنیم. معنای لغوی اسلام به معنای تسلیم شدن در برابر خداوند متعال و دین الهی و تسلیم در برابر آن چیزی است که خداوند در راستای هدف آفرینش انسان فرستاده است. همچنین دارای یک معنای اصطلاحی خاصّ است که به معنای نام عَلَم برای این دین است و اجمالاً در روایات، دینی که نبی اکرم آوردهاند بعنوان اسلام معرفی شده است و در کنار سایر ادیان الهی نظیر دین نصاری و دین یهود آمده است. معنای اصطلاحی خاصّ دیگری هم برای اسلام وجود دارد که در کنار ایمان مطرح شده است و در آن اسلام به معنای اقرار به توحید، اقرار به نبوّت نبی اکرم و اقرار به قیامت است. از سیاق آیات قرآن اینطور استفاده میشود که «قالت الأعراب آمنّا قل لم تؤمنوا قولوا اسلمنا و لکن لن یدخل الایمان فی قلوبکم» (الحجرات، ۱۴) از این آیه شریفه استفاده میشود که معنای ایمان با معنای اسلام متفاوت است. بادیه نشینان عرب به نبی اکرم گفتند ما ایمان آوردیم و با این اظهار دین قصد داشتند منّتی بر نبی اکرم بگذارند و بگویند ما بعد از ایمان چه وضعیتی داریم. قرآن کریم در آیات بعد به این مطلب اشاره کرده و میفرماید «قل لا تمنّوا علیّ إسلامکم و لله یمنّ علیکم أن هداکم للإیمان» (الحجرات ۱۷). از این آیات استفاده میکنیم که اوّلاً هدایت خدای متعال علت است که انسان ایمان بیاورد. دوم اینکه معنای ایمان اعتقاد و باور قلبی به ارتباط وجودی انسان به ذات اقدس الهی است و اینکه خلقت انسان دارای یک هدف عالی است تا نتیجه وجود او در آن مرحله به طور کامل ظهور کند که همان معاد و قیامت است و اینکه برای رسیدن انسان به غایت خود نیاز به راهی دارد و انسان باید به حقیقت این راه باور داشته باشد که مسئله کتب آسمانی و انبیاء الهی و نبی اکرم است. از این آیات اینطور استفاده میکنیم که اقرار دل به این باور همان اسلام است.
تسلیم شدن در اسلام
اما از کاربرد اسلام در قرآن کریم استفاده میکنیم که دین الهی برابر است با تسلیم انسان نسبت به آنچه که خداوند متعال برای ما فرستاده است. «انّ الدّین عند الله الإسلام» (آل عمران ۱۹). یعنی دین از جانب خدا فقط همان تسلیم شدن در برابر اوست. لازم است محتوای این تسلیم روشن شود که چه حقیقتی است. تسلیم ما نسبت به خدای متعال در برابر آن چیزی است که برای ما فرستاده است. اول نسبت به کتب آسمانی است که هر کتابی که در هر زمانی با پیامبری مشخص فرستاده شده است را بپذیریم. دوم اینکه در رابطه با آنچه که خداوند برای ما حکم کرده است، مانند کارهایی که باید انجام داده یا ندهیم و یا احکامی که برای ما معیّن فرموده، احکامی از سوی اسلام قرار داده شده است و کسی که در وادی اسلام و تبعیّت از اسلام قرار میگیرد، باید این امور را بپذیرد. کما اینکه این امور دارای پشتوانه عقلی است. مسئله تسلیم در برابر خداوند متعال هم جنبه عقلی و هم جنبه قرآنی دارد.
تسلیم دربرابر «ماانزل الیک»
اینکه قرآن شریف میفرماید «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دیناً» (المائده ۳) باید مشخص شود این ألیوم چه روزی است. امروز من دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و خشنود شدم که اسلام دین شما باشد. اسلام از ابتدای ورود، اسلام بود که فرمود إنّ الدّین عند الله الإسلام. از اینجا روشن میشود مسئله دیگری برای دین مطرح است. چرا که از این آیه شریفه و همچنین آیه «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» (المائده ۶۷) معلوم میشود امر خاصی منظور بوده و چنین تعبیری در هیچ یک از رسالتهای نبی اکرم بر ایشان نازل نشده است. از تحلیل این آیات ما استفاده میکنیم آنچه که به آن امر شده یعنی همان «ما أنزل الیک» مسئلهای اساسی است که چنانچه شکل نگرفته و اعلان نشود پیامبراکرم رسالت خودش را انجام نداده است. رسالتی که این همه زحمات به پای آن کشیده شده و در برابر دشمنانی مانند مشرکین و منافقین مقاومت کرده و در عرصههای مختلف نبی اکرم پیام الهی را به مردم رسانده است. ما در آیات دیگر چنین خطابی را به پیامبر اکرم نمیبینیم، با آنکه آن حضرت را تجلیل کرده و در برخی از آیات قرآنی میفرماید تو از جانب خودت کاری انجام نمیدهی و کار تو تنها رساندن پیام است. این معنا بیانگر این مطلب است که نبی اکرم خودشان اولین تسلیم شده در برابر خداوند هستند و خداوند متعال این مسئله را در آیهای بطور شاخص نسبت به نبی اکرم بیان کرده و ایشان را مسلم معرفی میکند: «إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی حَرَّمَهَا وَ لَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ» (النمل ۹۱) غرض اینکه این تسلیم نشان میدهد ایشان در برابر امر الهی هیچ تخطّی ندارد و این امری بسیار مهم است.
ولایت، نازل شده ی روز غدیر
در تحلیلی اجمالی از آیات تسلیم و اکمال دین عرض میکنم اگر از جهت بحث قرآنی درست وارد بشویم متوجه میشویم این دو آیه دارای ارتباطی تنگاتنگ هستند و مسئلهای مهم را به مسلمین و معتقدین به قرآن و دین اسلام بیان میکند و همچنین در آیهای دیگر تکلیف مؤمنین را بیان میکند که باید در برابر پیامبر اکرم تسلیم باشند. «فلا وربّک لا یؤمنون حتّی یحکموک فی ما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجاً ممّا قضیت و یسلّموا تسلیماً» (النساء ۶۵). میفرماید به پروردگار قسم آنها ایمان نمیآورند مگر اینکه در اموری که تشاجر میکنند و تو حکم میکنی، تسلیم محض باشند و هیچ اعتراضی نکنند. از اینجا استفاده میکنیم مسئله اکمال دین حقیقتی است که اسلام واقعی که کامل شده و بعنوان نعمت خداوند معرفی میشود و موجب خشنودی خداست مسئلهای به غیر از بیان احکام است. خدای متعال این همه احکام شامل احکام عبادی، احکام معاملاتی، احکام اجتماعی و احکام سیاسی بیان فرمودهاند. از اینجا استفاده میکنیم قرآن کریم حقیقتی را در آیه اکمال بیان میکند که در گذشته مطرح نشده است و این یوم، یوم خاصّی است و مثلا یوم نزول آیات محرّمات نیست. چرا که محرّمات الهی بصورت متعدد نازل شده بود. قرآن کریم در اینجا مطرح میکند ما مسئله ولایت را فرستادهایم و لازم است مسئله ولایت ما أنزل إلیک من ربّک باشد.
منظور از نزول ولایت در روز غدیر
آیا اینجا ولایت به معنای ولایت حضرت رسول است؟ این مسئله قبلاً در آیاتی نظیر «النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (احزاب ۶) بیان شده بود. همچنین آیاتی که شؤون ولایت نبی اکرم را بیان میکند، در دو آیه میفرماید تو باید بیان کنی و این ولایت بر تبیین یا تشریع است. دوم مسئله حاکمیت و أمر کردن است که قرآن کریم درباره آن فرموده است «ما آتاکم الرّسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» (الحشر۷). مسئله سوم ولایت بر قضاوت است که فرموده «إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللَّهُ وَ لاَ تَکُنْ لِلْخَائِنِینَ خَصِیماً» (النساء ۱۰۵) ما کتاب را بر تو نازل کردیم تا بین مردم بما أراک الله یعنی با موازینی که خدا به تو نشان داده است حکم کنی.
این مسائل در گذشته بیان شده و آنچه در آیه اکمال بیان میشود مسئله دیگری است. آیات دیگر قرآنی بیان میکنند اسلام همیشگی است و باید این مسئله در نظر گرفته شود که اسلام از جهت مکانی منحصر به مکان خاصّی نیست و مسئله جهانی بودن اسلام از دیدگاه قرآن مسلّم است. هم در اول نزول قرآن و رسالت نبی اکرم و هم تا آخر رسالت نبی اکرم جهانی است و میفرماید : «وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ» (الانعام ۱۹) اما فرصت نشد تا جهانی شدن دین در زمان پیامبر اکرم بطور کامل ایجاد شود اما ایشان مقدمات این کار را بعد از غلبه بر مشرکین بوسیله ارسال نامههایی به حکومتهای زمان انجام شد که نشان دهنده جهانی بودن اسلام است. به تعبیر قرآن پیامبر اکرم «وما ینطق عن الهوی إن هو إلا وحی یوحا» (النجم ۳-۴) یعنی هر کاری که پیامبر اکرم انجام میدهد، مأمور به آن کار است و بر طبق آیات قرآن مأموریت ایشان یک مأموریت وسیع است و میفرماید «ولکن رسول الله و خاتم النّبیین» (الاحزاب ۴۰) و از طرفی میفرماید «هو الذی أرسل الرّسوله بالهدی دین الحق لیظهره علی الدّین کله» (التوبه ۳۳) رسالت این دین غلبه بر ادیان دیگر از جهت زمانی و مکانی است و تا هنگامی که این امر در عالم محقق بشود، خداوند آن را اظهار میکند. این اظهار نیز شؤون مختلفی دارد و خداوند این دین را آشکار کرده و غلبه میدهد و از طرف دیگر میفرماید ما تضمین کردهایم «نحن نزّلنا الذّکر و إنّا له لحافظون» (الحجر ۹) و در جای دیگر فرموده «یریدون لیطفؤوا نور الله بأفواههم والله متمّ نوره ولو کره الکافرون» (الصف ۸) اینها تضمینهایی است که بیان میکند قول خدا حق است «قوله الحق» (الانعام ۷۳) «و من أصدق من الله قیلاً» (النساء ۱۲۲). ما به این مسائل اعتقاد داریم، اما مقدمات آن در اختیار ماست و خداوند متعال ما را موظف کرده است تا در راستای تحقق این رسالت حرکت کنیم. این کار به این است که بعد از نبی اکرم همان رسالت حضرت ادامه داشته باشد. با توجه به اینکه که مسئله رسول بود و نبوت تمام شده است، این کار بوسیله مسئله امامت و ولایت به انجام میرسد. چیزی که این دین را محق میکند زمامداری دین است و دین زمام همه شؤون انسان را به عهده میگیرد که همان مسئله ولایت است.
قرآن کریم این مسئله را برای ما آشکار کرده و و در آیاتی اشاره میکند که این حقیقت بوسیله چه اشخاصی به انجام خواهد رسید و میفرماید «أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم» (النساء ۵۹) از خدا و رسول اطاعت کنید و از أولی الأمر. مسئله ولایت و سرپرستی بر عدهای که امور ایشان تدبیر بشود از جانب خدای متعال آمده است و لازمه آن اطاعت است و باید فرمانبردار باشیم. خدای متعال ولی است و ولایت او با اطاعت از دین خدا ظهور پیدا میکند. نبی اکرم نیز ولی است و قرآن کریم میفرماید «النّبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم» (الاحزاب ۶) یعنی باید از امر نبی اطاعت کنیم. بنابر این لازمه ولایت یا سرپرستی اطاعت از ولی است و این مسئله از اطاعت جدا نیست. أولی الأمر چه کسانی هستند؟ صاحبان امر مؤمنین. قرآن بیان میکند این أولی الأمر از ملائکه یا اجنّه نیست و از خود انسانهاست. اما آیا هر کسی میتواند زمان امّت را به دست بگیرد؟ آیا میشود ولی خدا که حکمش در کنار حکم خدا قرار دارد، هیچ رنگی از خدا و دین نداشته باشد؟ با ملاحظه آیات قرآن متوجه میشویم اولی الامر کسی است که از لحاظ ظاهری در ردیف پیامبر و خدای متعال قرار گرفته و در نتیجه اطاعت از او اطاعت از رسول و خداوند است. خدای متعال اطاعت از رسول را در مقابل اطاعت از خدا معرفی نفرموده و اطاعت از رسول در طول اطاعت از خدا مطاع است. « «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ الله» (النساء ۸۰). با جمع کردن این مسئله معلوم میشود همان چیزی که خدا از دین و رسالت قرآنی میخواهد را اولی الامر نیز میخواهد.
تعیین مصداق اولی الامر در قرآن
بعد از این مسائل به آیه ولایت یعنی آیه ۵۵ سوره مبارکه مائده میرسیم. «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ». اگر این آیه به خوبی بررسی شود معلوم میشود که خداوند به طور انحصاری میفرماید ولی شما خدا و رسول اوست و کسانی که اقامه صلوة و ایتاء زکات در حال رکوع دارند. این آیه بحثهای تفسیری و روایی دارد، اما اجمالاً عرض میکنیم از این آیه مشخص میشود ولی یک شخص است و جمع نیست، اما خطاب آیه به چه کسی است؟ خطاب آیه به مؤمنین و کسانی است که در وادی ایمان به خدا و قیامت قرار گرفتهاند و نه کسانی که تنها اقرار زبانی دارند. کسانی که ولایت الهی را پذیرفتهاند، باید ولایت رسول را نیز بپذیرند و ولایت أولی الامر را نیز بپذیرند. با نگاه به این آیات مشخص میشود ولایت غیر از سرپرستی و حاکمیت معنای دیگری ندارد. با این بیانات خلاصه إنّما ولیکم الله اینطور میشود که ای مؤمنین که ولایت تکوینی و تشریعی خداوند قانون گذار را پذیرفته اید، این قوانین شما را از ظلمت ها خارج خواهد کرد «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظّلمات إلی النّور، والذین کفروا أولیاءهم الطاغوت یخرجونهم من الظلمات إلی النور» (البقره ۲۵۷). در این آیات مقتضای ولایت را نیز بیان میکند. انسان در تمام شؤون زندگی دنیوی هم مبتلا به ظلمت میشود، هم نور. این نور همان ولایت خدا و حاکمیت دین خدا از طریق حاکمیت رسول است واین حاکمیت رسول باید ادامه پیدا کند تا مسئله دائمی و جهانی بودن دین از جانب خدای متعال تثبیت شود. از مجموعه این بیانات استفاده میکنیم اولی الامر افرادخاصی هستند که به جهت علم، علم الهی را در جنبه اطاعت دارند و نیز از جنبه مصونیت از خطا باید همان مصونیت از خطا را داشته باشند و نیز باید به گونهای باشند که مردم از جهت دوری از خطا به آنها اطمینان داشته باشند و خداوند نیز مشخص میکند این فرد یقیمون الصّلوة دارد یعنی ارتباطی خاضعانه با خداوند دارد و هم با مردم ارتباط دارد و از آنها دستگیری میکند که شاخصه این دستگیری زکات است یؤتون الزّکاة.
نتیجه اینکه مسئله غدیر اعلان حاکمیت الهی دین اسلام در حاکمان الهی است که خداوند حاکمیت آنها را پذیرفته است. اگر چنین حقیقتی از جانب خداوند شکل گرفت، موجب خشنودی او نسبت به اسلام است و اگر کسی بخواهد مؤمن به خدا و تسلیم در برابر او باشد و اسلامی را که بر دین علم است را بپذیرد باید دربرابر پیامبر و اولی الامر ایشان نیز تسلیم باشد. وکسی که این ولایت را نپذیرد از کافرین است که به ولایت الهی کفر ورزیده و خداوند را بعنوان سرپرست خود در همه شؤون نپذیرفته است.
تطبیق کلام پیامبر(ص) در خطبه غدیر بر سیر ولایت در قرآن
نبی اکرم در خطبه غدیر مطالب مختلفی را بیان میفرمایند. ایشان در ابتدای خطبه ما را به آیه تبلیغ توجه میدهند و بعد از آن است که مؤمنین را متوجه آیه ولایت کرده و به تفصیل بیان میکنند که حیطه رسالت وسیع است. همین مطالبی که از آیات قرآنی استفاده کریم، توسط حضرت در خطبه غدیر تبیین میشوند. ابتدا پشتوانه رسالت و بعد عمومیت رسالت را بیان میکنند. پشتوانه رسالت را توحید یا تسلیم در برابر خداوند متعال بیان کرده و مقتضای دین را نیز پیاده شدن بیان فرمودند. بعد قواعد دین داری را بیان کرده و بطور خاص بیان میکنند که دین داری چگونه تحقق پیدا میکند و قواعد اساسی آن را التزام صحیح به ولایت الهی و ولایت رسول اکرم و خاتمیت ایشان بیان کردهاند و توجه میدهند که خاتمیّت رسالت جز با ولایت امیر المؤمنین و فرزندان ایشان به انجام نخواهد رسید. همچنین ایشان به صورت خاص فضایل امیر المؤمنین را بیان میکنند. ایشان نظام بسیار دقیقی را بیان میکنند. همانطور که قرآن کریم ابتدا منطقی را بیان میکنند و بعد بصورت جزئی موردی خاص را مطرح میکنند. منطق اینچنین است که ما احتیاج به رسولی داریم که باید معصوم و عالم باشد، دارای توان مدیریّت باشد، بعد هم شخص را معرفی میکنند که بدانیم این مسائل جز در امیر المؤمنین در شخص دیگری تحقق پیدا نکرده است. ایشان میفرمایند این حاکم باید معصوم بوده و لحظهای شرک نداشته باشند، حضرت در خطبه غدیر این مسائل را با بیانات وسیعی مطرح میفرمایند. ایشان در این خطبه ما را همواره به قرآن ارجاع میدهند.
حل متشابهات غدیر با رجوع به محکمات قرآن
اگر با تدبّر به قرآن کریم رجوع کرده و محکمات آن را بگیریم، متشابهات آن نیز برای ما روشن شده و کار به سرانجام میرسد. قرآن کریم میفرماید انّما ولیکم الله ورسوله والّذین آمنوا(المائده ۵۵)، از سوی دیگر روایات متواتر از شیعه و اهل تسنّن نقل شده است الّذین آمنوا و ... جز امیر المؤمنین شخص دیگری نیست. اگر به روایت هم توجه نکرده و تحلیل دقیقی از آیات قرآن انجام بدهیم به این نتیجه خواهیم رسید که این شخص، یک نفر است و این مسئله جزء محکمات میشود. از همینجا استفاده میکنیم اینکه قرآن کریم در آیه اکمال میفرماید والله یعصمک ممن النّاس، النّاس چه کسانی هستند؟ معلوم میشود اینها مشرکین نیستند، چرا که در زمان نزول آیه مشرکین دارای ظهور و بروز نبودهاند، چرا که روز اکمال دین بوده است، بلکه افرادی بودهاند که به حسب ظاهر دین را پذیرفته و در باطن دین را قبول نکردهاند و در صبغه منافقین قصد نفوذ در دین را داشتهاند که همان منافقین بودهاند که قرآن کریم درباره آنها میفرماید «فی قلوبهم مرض» (البقره ۱۰). وقتی در آیات قبل و بعد از آیه نیز توجه کنیم، مسئله سرپرستی برای ما روشن میشود و نه مسئله محبّت، چرا که در آیات قبل قرآن کریم مؤمنین را از ولایت یهود و نصاری و کسانی که آنها را مسخره میکنند نهی کرده است. قرآن کریم مؤمنین را از اینکه در نظام اجتماعی تحت سرپرستی وحاکمیت چنین کسانی قرار بگیرند نهی فرموده است، بنابر این معلوم میشود انّما ولیکم الله همان حاکمیت دینی است که جز به این صورت تحقق پیدا نخواهد کرد.
چنانچه با دقت به آیات قرآنی مراجعه کرده و آیه اکمال دین و آیه تبلیغ را همراه با هم ببینیم، بویژه اینکه سوره مائده آخرین سورهای است که بر نبی اکرم نازل شده است و بعد از آن سوره دیگری نازل نشده است، اینطور استفاده میکنیم این دو آیه منطق خاصی را برای ما بیان میکنند که نشان دهنده منطق اصلی دین است که همان واحدیّت و ابدیّت دین و خاتمیّت پیامبر اکرم است. این خاتمیّت جز با ولایت امیر المؤمنین تحقق پیدا نمیکند. با رجوع به روایات میتوانیم مصداق را بیابیم. اصل مطلب در کتاب ثابت شده است و خصوصیات مصداق نیز در متن کتاب آمده است، اما در روایات متواتر انحصاری بودن خصوصیاتی که در متن کتاب برای تحقق خاتمیت پیامبر اکرم آمده است و اینکه این خصوصیات در چه شخصی وجود دارد مشخص میشود. بنابر این با توجه به مجموعه فرمایشات نبی اکرم متوجه خواهیم شد که از ابتدای رسالت تا انتهای رسالت ایشان، بیانات عمومی ایشان تنها برای نصب خاصّ امیر المؤمنین بعد از پیامبر اکرم و فرزندانشان است. خطبه غدیر نیز بیان خاصّ آن حضرت برای نصب خاصّ امیر المؤمنین است. نصب از ابتدای رسالت تحقق پیدا کرده بود و از زمانی که حضرت مأمور به تبلیغ عمومی میشود این مسئله را بیان کردهاند. شیعه و سنّی بیان کردهاند که بعد از نزول آیه وانذر عشیرتک الأقربین پیامبر دعوت عمومی را مطرح میکنند و تصریح میکنند اولین کسی که به من ایمان بیاورد، وصیّ من و خلیفه بعد از من خواهد بود. اولین کسی که اظهار اسلام میکند علی بن أبیطالب بودند. در همین مجلس حضرت أبوطالب حضور داشتند و مشرکین نیز از فرمایشات پیامبر اکرم جانشینی را استفاده کردند و بصورت مسخره به حضرت أبوطالب میگویند ای ابوطالب! از این به بعد باید تحت فرمان فرزندت باشی! این اولین مرحله نصب امیر المؤمنین است. ما قائل هستیم که ما ینطق عن الهوی، إن هو الاّ وحی یوحی، از سوی دیگر این مسئله مسلّم است و فریقین آن را نقل کردهاند. بنابر این تمام فرمایشات نبیّ اکرم درباره فضایل امیر المؤمنین بیانگر شاخصه حاکم اسلامی و ولیّ اسلامی و بیان این نکته است که شاخصه ولی اسلامی علم به دین و تسلیم در برابر خداوند متعال و توان مدیریّت جامعه است.
ولایت مسیر تکامل بشر
از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشته باشیم که وقتی دین نازل میشود، همه دیدگاههای جاهلیت را زیر پا میگذارد. اگر کسی همراه با پذیرش دین، دیدگاههای جاهلیت را هم بپذیرد، در واقع حاکمیت دین را نپذیرفته است. پذیرش دیدگاه جاهلیت یعنی فرق قائل شدن بین عرب و عجم و اینکه در ارتباط با حق، انسان متفاوت هستند مانند امتیازاتی که در نظامات قبیلگی وجود دارد، در اسلام این مسائل نهی شد. در آیات قرآن کریم آمده است که برخی به پیامبر اکرم خدشه میکردند که تو از قبیله معروفی نیستی و امکانات مادی مناسبی نداری! آنها ملاک نبوت را شؤون ظاهری میدانستند. اینجا معلوم میشود دیدگاه خالص دین اینگونه معرفی میشود که شخص باید دارای اعتقاد ایمانی باشد که همان اعتقاد به توحید، اعتقاد به رسالت و اعتقاد به حقانیت آن چیزی است که رسول اکرم آورده است. «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» (البقره ۲۸۵) قرآن کریم این شاخصه را اولین قدم در وادی سعادت دانسته است. البته تحقق این مطلب به عمل فی الجمله است. لذا روایاتی که ایمان را به ولایت اهلبیت بیان کرده، شاخصه اصلی ایمان را بیان فرموده است که اگر ولایت به این صورت باشد، شخص سعادت اولیه را پیدا کرده است. اما این ولایت تنها برای سعادت اولیه نیست، بلکه قادر است انسان را به ولایت تامّه الهیّه برساند. این ولایت تامّه در مرحله اول با حاکمیت دین در جامعه تحقق پیدا میکند. بنابراین اگر کسی بخواهد به ولایت تامّه الهیّه که رسیدن به توحید است برسد، لازم است راهی را که خداوند متعال برای رسیدن به آن معرفی کرده است بپذیرد. البته ممکن است شخصی اصل راه را بپذیرد، اما در زمانی مصداق خاصّ را نیافته یا اینکه در تقیّه به سر میبرد. اما دارای این حالت است که تحت سرپرستی آنچه که خداوند نازل فرموده قرار بگیرد و آن را با تمام وجود پذیرفته و در عمل پیاده کند و اخلاص در عمل هم داشته باشد. این شخص راه ارتباطی توحیدی با خداوند متعال را پیموده و حقایق توحیدی نصیب او خواهد شد و در طول مسیر، اگر در برههای، افرادی که مصداق خاصّ این ولایت از جانب خداوند هستند برای او مبهم باشد، در ادامه این مسئله نیز برای او مشخص خواهد شد.
مراتب ولایت
به جهت تکمیل بحث این مطلب را عرض میکنیم که هدف از دین الهی رسیدن به خداوند متعال است که همان توجه قلبی به توحید و شؤون توحید است و این توجه قلبی به توحید و شؤون توحید نیز جز با ایمان و التزام عملی به آنچه که خدای متعال نازل کرده است تحقق پیدا نمیکند. لذا از آیات قرآنی این نکته را استفاده میکنیم کسی که انسان را به آن کمالات میرساند خدای متعال است. این یک نوع ولایت دیگر خداوند متعال برای انسانهاست که از آیه «الله ولی الذین آمنوا» (البقره ۲۵۷) و همچنین آیه شریفه «إلیه یصعد الکلمة الطّیب والعمل الصّالح یرفعه» (الفاطر ۱۰) استفاده میشود. از اینجا استفاده شد که ولایت دارای شؤون مختلفی است که اوّل ولایت تکوینی است که اوّلا بالذّات متعلق به خداوند متعال است که شامل ایجاد و شؤون ایجاد برای خداوند است. دوم ولایت تشریعی است که خداوند متعال قانونگذار و پیاده کننده قانون به واسطه وسائط است. اما همانطور که ولایت تکوینی خداوند متعال بواسطه وسائط ظهور پیدا میکند، ولایت تکوینی نیز دارای وسائطی هستند که شامل فرشتگانی مانند حضرت جبرئیل است و عمده وسائط آن نیز انبیاء و اوصیاء انبیاء در این عالم هستند، با التزام به ولایت تشریعی خداوند متعال از طریق این وسائط، خداوند متعال ولایت دیگری بر وجود اعمال میکند که از آن به ولایت باطنی یا ولایت قربی یاد میشود. این ولایت سه معنی پیدا میکند که خدای متعال بالا میبرد «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» (المجادله ۱۱) خداوند بالا میبرد. یعنی بنده و شما و همه موجودات در ظهور اثر زمینه هستیم، خداوند متعال است که با فراهم شدن این زمینه، اثر را مترتّب میکند. آیاتی از این قبیل در قرآن کریم مانند آیات سوره واقعه نازل شده است «أَ فَرَأَیْتُمْ مَا تُمْنُونَ أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ(الواقعه ۵۸-۵۹) که در مورد نحوه خلقت انسان است. در مورد زراعت میفرماید «أَ فَرَأَیْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» (الواقعه ۶۳-۶۴) این ایات بیانگر ا ین نکته هستند که موجودات این عالم از جمله انسان زمینهای برای ترتب آثار هستند و ایمان و عمل صالح مؤمنین نیز زمینهای برای رسیدن به ترتّب آثار هستند، لذا خداوند میفرماید «والذین آمنوا و عملوا الصّالحات لندخلنّهم فی الصالحین» (العنکبوت ۹) ما آنها را در صالحین داخل میکنیم این معانی تشریفاتی نبوده و معانی واقعی است که مرحله سوم ولایت الهی در این مرحله ظهور پیدا میکند. این مطالب از این جهت عرض شد که مرحله سوم الهی نیز به واسطه وسائط در این عالم ظهور پیدا میکند و هدایت خاص نبی اکرم در این جهت است و همینطور در روایات این نحوه ولایت برای ائمه اطهار مطرح شده است که فرمودهاند اولیاء وساط فیض الهی هستند که ما به واسطه این اولیاء به کمالات وجودی خود دست پیدا میکینم « «إِنَّ إِلَیْنا إِیابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ» (الغاشیه ۸۸) که فرمودند ایاب شما به سوی ما و حساب شما بر ماست. خلاصه مطلب اینکه شفاعت کبری و مقام محمود بیانگر این جایگاه است که همه انسانها بواسطه این وسائط به کمالات مناسب خو دست پیدا میکنند که ولایت باطنی است. با توجه به روایات یک مرتبه دیگر از ولایت برای ائمه قائل هستیم که ولایت تکوینی است که همان وساطت در فیوضات الهی در این عالم است که قسم چهارم از ولایت است که باید در جای خود توضیح بیشتری داده شود که مربوط به چه شأنی از شؤون امام است و اجمالاً در زیارت نامهها به این مسئله اشاره شده است.
رهاورد بحث
عمده مسئله غدیر بر پذیرش ولایت تشریعی علی(ع) و اهلبیت است که شاخصه و نصاب اولیه پذیرش مقام امامت و ورود در نظام تشیّع است. هر کدام از این مسائل باید درجه بندی بشود. ممکن است معرفت شخصی به این درجه نرسد که ولایت باطنی ائمه را درک کند و جانش آن را بپذیرد، عدم درک یا پذیرش باطنی این ولایت، لطمهای به نصاب اولیه تشیع شخص نمیزند. باید توجه داشته باشیم که خواستگاه اولیه و اصلی غدیر پذیرش این مسئله است که خداوند متعال در هیچ برههای از زمان بخصوص در دین اسلامی بشر را در این عالم بدون سرپرست الهی در نظام اجتماعی قرار نداده و قوام دین الهی به نظام ولایت و حاکمیت است. این محتوای اصلی غدیر و پیام غدیر است و اگر کسی این پیام را بپذیرد، به کمالات مناسب وجودی خود خواهد رسید. اگر چه پذیرش و درک و شناخت ابعاد دیگر ولایت، کمال انسان را در بر میگیرد و انسان را به مقامات بالاتری میرساند که قابل مقایسه با مقامات ابتدایی نیست. به هر حال غدیر اولین شاخصه سعادت انسان در این عالم را معرفی میکند که همان پذیرش ولایت امیر المؤمنین و ائمه اطهار بعد از نبی اکرم تا امام زمان است و نبی اکرم در خطبه شریفه غدیریه نام شریف امام زمان را نیز آوردهاند که بسیار عجیب است. در پایان سخن این عبارات نبی اکرم را عرض میکنیم، ایشان فرمودند معاشر النّاس! ألا و إنّی رسول و علی الإمام والوصیّ من بعدی والأئمّة من بعده ولده، حضرت تصریح میکنند ألا و إنّی والدهم و هم یخرجون من صلبه، ألا إنّ خاتم الأئمة منّا القائم مهدی بعد حضرت خصوص ایشان را بیان فرموده و میفرمایند ألا إنّه ظاهر علی الدین ألا إنّه منتقم علی الظّالمین فاتم الحصون و خاتمه ألا إنّه غالب کل قبیلة من أهل الشّرک و ... بعد حضرت مطالب دیگری در مورد امام زمان بیان میکنند که مطالب بسیار عجیبی است. انشاء الله خداوند به حق امیر المؤمنین و اهلبیت به همه ما نورانیت ولایت امیر المؤمنین و اهلبیت را عنایت بفرماید. خلاصه بحث اینکه باید بدانیم غدیر یک روز خاص نیست. اگرچه این معنی در یک روز ظهور پیدا کرده است، اما حقیقت آن در همه زمانها تا روز قیامت است که جشن واقعی غدیر را بعد از حاکمیت امام زمان شاهد خواهیم بود.