به گزارش سرویس بین الملل حوزه، چندی پیش روحانی مبارز و جهادگر مرحوم حجت الاسلام و المسلمین علی رضا ایمانی دار فانی را وداع گفت. روحانی مجاهدی که چند دهه از عمر خود را وقف ترویج فرهنگ اسلام و فرهنگ مقاومت اسلامی در کشور لبنان نمود و در اتحاد بین گروه های مختلف لبنانی و تربیت نسل جوان مومن و انقلابی در لبنان بسیار تاثیر گذار بوده به طوری که منطقه و شهرک "بریتال" لبنان را به دلیل وجهه مذهبی و انقلابی آن قمِ لبنان می دانند.

حجت الاسلام عبدالحسین ایمانی فرزند مرحوم حجت الاسلام و المسلمین علیرضا ایمانی در گفت و گو با خبرگزاری حوزه به معرفی اجمالی از اقدامات ارزنده این روحانی مبارز و مجاهد در کشور لبنان پرداخت.

فرزند آن مرحوم مسئول سابق دفتر نماینده مقام معظم رهبری در سوریه بوده و در حال حاضر امام جماعت مسجد اهل کساء و مرکز فرهنگی امام خمینی (ره) در شهرک بریتال و طاریا از حومه شهر بعلبک و عضو مرکز تبلیغات جبهه و جنگ حزب الله هستند.

متن گفت و گو به شرح ذیل است:

حوزه: لطفا ابتدا مرحوم حجت الاسلام علی رضا ایمانی را معرفی نموده و در خصوص مهمترین ویژگی ها و اقدامات ایشان در لبنان توضیح دهید.

ایشان در سال  ۱۳۱۴ در قوچان به دنیا آمدند و در سن ۱۶ سالگی  وارد حوزه علمیه شد و بعد از آن راهی کربلا و نجف با پای پیاده شدند. ایشان در حوزه نجف مشغول تحصیل می شوند و در سال  ۱۳۴۴ از طرف آیت الله العظمی خویی برای تبلیغ در ماه مبارک رمضان به لبنان اعزام می شوند. ایشان در شهرک "بریتال" مشغول تبلیغ شدند و بعد از اتمام ماه مبارک رمضان درخواست می کنند تا در این منطقه ماندگار شوند.

مصلح و متحد کننده صفوف لبنانی ها

از جمله خصوصیات اخلاقی ایشان این بود که مصلح بودند. در  جامعه لبنان و در جوامع  عربی اختلافات زیاد است و ایشان در ایجاد اتحاد بین گروه های مختلف موفق بودند و در این کار تخصص داشتند و بین  خانواده ها، گروه ها و عشایر اصلاح ذات بین می نمودند و آنها را به همدیگر نزدیک می کردند. با وجودی که مردم مسلح بودند زمانی که خدای ناکرده بین آنها اختلافی رخ می داد برای صلح بین آنها وارد می شدند.

وطبق حدیث شریف "کلم الناس علی قدر عقولهم" با تمام اقشار جامعه بر اساس فهم و درک خودشان صحبت می کردند. با نوجوانان و جوانان و اعم از دختر و پسر با فهم درک آنها ارتباط بر قرار می کردند و در زمینه حجاب دختران را تشویق می کردند و برای آنها  هدایایی همچون  روسری تهیه می کردند و از این طریق جوانان  را جذب اسلام می کردند.

همچنینی ایشان با بزرگان نیز با زبان خود و با اخلاق و متواضعانه برخورد می کردند. بسیار شجاع و نترس بودند و زمانی که گروه های مختلف  بینشان  درگیری ایجاد می شد، بدون ترس وارد میدان می شدند و در وسط میدان تیراندازی می رفتند تا بالاخره آتش بس اعلام می کردند. آنها  گروهی را تشکیل داده بودند و برای صلح و آشتی آنها را اعزام می نمودند.

همکاری با شهید چمران و امام موسی صدر و انتقال اسلحه به جنوب لبنان

بین سال های  ۴۴ تا ۵۵ با شهید چمران و  امام موسی صدر در لبنان همکاری داشتند و از آنجا که در لبنان، روحانی احترام خاصی دارد نیروهای دولتی حق ندارند روحانی را  بازرسی کنند و یا کارت شناسایی از او بخواهند از این رو ایشان با شهید چمران و امام موسی صدر رابطه و همکاری خوبی داشتند.

در زمان امام موسی صدر شیعیان لبنان فقیر بودند؛ لذا امام موسی صدر با همراهی  شهید چمران موسساتی را تاسیس نمودند تا شیعیان مشغول فعالیت شوند و "حرکت محرومین" اولین گروه مقاومت شیعه در لبنان بود و تا پیش از این  شیعیان تشکیلاتی در لبنان نداشتند.

از این رو  جوان های شیعه  با حزب بعث، عراق و  سوریه و کمونیسم و سوسیالیت دروزی وبقیه گروه ها همکاری داشتند. پدر با شاخه نظامی این جنبش که  شهید چمران راه اندازی نمودند همکاری می کردند. مرحوم والد با افرادی که  وضعشان بهتر بود مقادیری پول جمع آوری می کردند و  اسلحه می خریدند و از منطقه بعلبک شمال لبنان برای جنوب لبنان برای شهید چمران و امام موسی صدر ارسال می کرند. ایشان با ماشین خود مهمات اسلحه و خمپاره را به جنوب می بردند و با روحیه شجاعت  و جهادی خود در حالی که کس دیگری جرات نمی کرد،  دست به چنین کاری بزند با خواندن آیه " وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ " این اقدامات را انجام می داند. من در آن زمان نوجوان بوده و در معیت ایشان بودم.

روحانی مبارزی که وزیر دفاع مجلس اعلای شیعیان لبنان شد

مرحوم پدر در جنگ های داخلی لبنان با امام موسی صدر همکاری می کردند تا آنجا که امام موسی صدربه خاطر شجاعت او  ایشان را  به عنوان وزیر دفاع مجلس اعلای شیعیان لبنان معرفی کرد.

در دوره اول که ایشان در لبنان حضور داشتند قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مرحوم پدر روحانیانی را از نجف و بغداد  و ایران برای تبلیغ به لبنان دعوت می کردند، چرا که آن زمان روحانی در لبنان کم بود. همچنین ایشان با ماشین خود به حدود ۳۰ تا ۴۰  روستا در بقاع سرکشی می کردند.

همچنین انقلابیون فراری از ایران را در لبنان ماوا و پناه می دادند  و به آنها کمک مالی معنوی و آموزشی نظامی ارائه می کردند.از جمله فعالیت های انقلابی ایشان سخنرانی علیه شاه بود و  زمانی که در سال ۵۲ به ایران آمدند به مدت ۴ ماه زندانی شدند و مدتی بعد آزاد شدند. ایشان در بعد تبلیغی هر جا می رفتند در عربستان، سوریه و عراق فعال بودند و در کل لبنان چهره شناخته شده ای بودند.

حوزه: در همان دوره اول حضورشان در لبنان چگونه جوانان لبنانی را به دین و ارزش های دینی جذب می کردند؟

در دوره اول که به لبنان سفر کرده بودند ، مردم کمتر با دین آشنا بودند به طوری که  نماز نمی خواندند ویا ورق پاستور بازی می کردند و درعروسی های خود ترانه خوانی داشتند. ایشان با سیاستشان در عروسی ها با صدای زیبای خود مولودی می خواندند و بعد از هر چند بیت صلوات می فرستادند و به این شیوه عروسی ها را از محیط گناه به محیط سالم تبدیل می کردند.

جوانان لبنانی در شب نشینی های خود ورق پاستور بازی می کردند ایشان ابتدا با هم سن و سال های خود حدیث می خواندند و اجازه می داد یکی دو دور آنها بازی کنند بعد از ساعتی می گفتند جوانان حالا نوبت ما رسیده و چند حدیث نیز بخوانیم و با این سیاست جوانان را به  سمت دین سوق می دادند و هر گز با  زور و اجبار  با جوانان برخورد نمی کردند. بلکه  با حسن خلق و  بشاشت وخوش رویی با آنها  برخورد می کرد و حکمت های حضرت امیر المومنین (ع) را نیز برای جوانان بازگو می کردند.

بیشترین شهدای سوریه در لبنان از شهرک بریتال است

 این تلاش ها باعث شد که جوانان به سمت دین و فرهنگ مقاومت گرایش پیدا کنند به طوری که بیشترین شهدای سوریه از منطقه برتال هستند  و این شهرک 25 شهید را تقدیم نموده است.

ایشان بسیار کریم نفس بودند و از مال دنیا چیزی نداشتند و هرچه مردم به او احسان می کردند، پدر آن را  به نیازمندان می بخشیدند؛ به طوری که در سال 55 پول کرایه اتوبوس برای بازگشت به ایران را نداشتند و از پس انداز مادرم پرداخت کردند.

از دیگر خصایص ایشان این بود که به طلبه ها احترام می گذاشت و طلبه هایی را  که به نجف می رفتند را  مساعدت می نمودند.

حوزه: بعد از پایان دوره اول فعالیتشان در لبنان در ایران چه فعالیت هایی داشتند؟

 پدر سال ۵۵ به ایران آمدند و به مدت ۸ سال در شهر کرج امام جماعت مسجدی بودند. پس از عزیمت به ایران در شهر کرج به عنوان امام جماعت مسجد فعال بودند و در پیروزی انقلاب اسلامی و  راهپیمایی ها و فعالیت علیه نظام پهلوی حضور پر رنگ داشتند و در دفاع مقدس نیز در حضور داشتند.

حوزه: در دوره دوم حضورشان در لبنان مهمترین برنامه ها و فعالیت های ایشان چه بود؟

ایشان  در سال ۶۳ به درخواست لبنانی ها به این کشور باز می گردند و با سپاه، جبهه جنوب لبنان و  مقاومت همکاری خود را ادامه می دهند. ایشان در زمینه تبلیغات فرهنگی ،آموزشی و نظامی در عرصه ها مختلف اعم از جبهه جهاد و جنگ نیز فعال بودند و  امام جماعت مسجد بودند.

بریتال؛ قمِ لبنان یک بانوی بی حجاب هم ندارد

در شهرک بریتال منطقه بعلبک ایشان امام جماعت بود و تعداد زیادی از  جوانان آنجا روحانی شدند. این در حالی است که  در دوره اول حضورشان جوانان با دین رابطه ای نداشتند. یکی از اقدامات ایشان این بود که سنتی را پایه گذاری کردند که هر کس خانه ای ساخت باید مولودی و یا روضه اهل بیت (ع) در آن بگیرد. در زمینه فرهنگی نیز یکی از اقدامات ایشان توسعه و ترویج فرهنگ حجاب بود. تقریبا در کل لبنان شهر ها روستاها و مناطق شاهد حضور بانوان بی حجاب هستیم، اما تنها در شهرک بریتال به دلیل فعالیت های فرهنگی ایشان با بچه ها از کودکی در این زمینه کار می کردند  و مبارزه صحیح با  بی حجابی نمودند تا آنجا که  امروز یک بانوی بی حجاب هم در بریتال نداریم. از دیگرتلاش های ایشان رایزنی با ارتش لبنان بود زمانی که بی نظمی رخ می داد و ارتش قصد دستگیری عده ای را داشت ایشان با رایزنی خود مانع از بازداشت آنها می شد.

در زمانی که ایشان  امام جماعت  مسجد بودند با فعالیت های فرهنگی خود و گرفتن ارتباط مناسب با جوانانی که حالت دین گریزی داشتند  آنها را به دین علاقه مند کردند به طوری که در حال حاضر این شهرک  ۲۳ روحانی و ۱۳ مسجد معروف با گلدسته دارد و بیشتر شهدای  لبنان از بریتال است. در واقع اولین شهدای امل در زمان امام موسی صدر و  اولین شهدای حزب الله و در دوران سپاه از این منطقه است. جوانان با تلاش های ایشان  فنا در دین شدند تا آنجا که امروز  بریتال را قمِ لبنان می نامند. ازاین حیث که این منطقه دارای بانوان محجبه و جوانان مومن و انقلابی و پیرو خط مقاومت است.

ایشان وجهه مردمی داشتند و در مجالسی که شرکت می کردند از همه اقشار حتی مسیحیان از شهرهای مختلف حضور داشتند و به عبارت دیگر او یک روحانی جهاد گر انقلابی درجه یک  و شجاع بود.

حوزه: ایشان در جنگ ۳۳ روزه لبنان  چه فعالیت هایی داشتند و مهمترین مشخصه ایشان در آن دوران حساس چه بود؟  

در جنگ ۳۳ روزه که لبنان  بمباران شدیدی می شد و اکثر مردم از شهرها و مناطق لبنان فرار می کردند، ایشان در مسجد خود شجاعانه ماند و به فعالیت ها و بر قراری نماز جماعت پرداخت و این باعث شد مردم نیز بر گردند و در کنار یکدیگر به رزمندگان کمک می کردند و مردم نیز از  او الهام می گرفتند.

حوزه: آیا از این روحانی مبارز و انقلابی آثار و کتاب هایی منتشر شده است؟

یکی از مشخصه های ایشان این بود که دائم در حال نوشتن بود و چند سال پیش قرار بود، نوشته های ایشان توسط یک لبنانی با عنوان "کشکول ایمانی" به چاپ برسد که با کسالت ایشان این موضوع عملی نشد و به مرحله چاپ نرسید. اما از ایشان نوشته ها و مطالب ارزشمندی باقی مانده است.

تا یک سال پیش که ایشان به ایران آمدند و دچار سکته مغزی شده و چند روز پیش نیز به رحمت خدا رفتند. وصیت ایشان این بود که در بین شهدا به خاک سپرده شوند، از این رو این روحانی مجاهد و انقلابی در بقعه علی بن جعفر قم در بین شهدا به خاک سپرده شدند.

پس از اعلان خبر ارتحال ایشان در منطقه بریتال پیر وجوان ،زن و مرد بسیار ناراحت شدند و می گویند ما یتیم شدیم  چرا که حضورایشان بسیار موثربود و جای خالی ایشان احساس می شود.

مرحوم والد دارای یقین و توکل صد درصدی به خدا وند بود و خداوند نیز  الطاف خفیه خود را بر ایشان  نازل می کرد و  الحمدالله  مصداق عاش سعیدا و مات سعیدا  بودند.

گفت و گو از وجیهه سادات حسینی