حجت الاسلام محمد حسین ایمانی در گفت وگو با خبرگزاری حوزه، به تشریح فعالیت های علمی و تبلیغی خود و همچنین لزوم توجه جدی طلاب جدیدالورود به نظر و افکار بزرگان حوزه پرداخته که در ذیل مشروح این گفتوگو آمده است:
خودتان را معرفی کنید و بفرمائید چگونه و با چه هدفی وارد حوزه علمیه شدید؟
محمد حسین ایمانی هستم متولد سال ۱۳۶۰، پدرم مرحوم آیت الله ایمانی از علمای شیراز بود، البته ما همه متولد قم هستیم به خاطر اینکه پدر از قبل از انقلاب مشغول کارهای علمی در قم بود، بعد از انقلاب هم اولین حکم امامت جمعه را از مرحوم امام راحل(ره) در شهرستان کازرون گرفت، ۲۳ سال آنجا بود، بعد بوشهر و بعد هم شیراز رفت و در سال ۹۷ هم رحلت کرد؛ بنده از سال ۷۴ وارد حوزه شدم.
بنده مقداری از سطح را در قم خواندم، مقداری را هم در کازرون و شیراز بودم، اما سطوح عالیه را در قم گذرانده ام و مکاسب را خدمت آقای نکونام بودم، برخی مباحث دیگر را خدمت آیت الله فقیهی بودم که یک ارتباط مختصری با مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) پیدا کردم.
بعد از اینکه مکاسب و رسائل و کفایه تمام شد، برای شرکت در درس خارج دغدغه داشتم، یک چیزی به عنوان یک فرهنگ هست که اگر در حوزهها جا بیفتد خیلی از بُعد علمی اثرگذار است و آن هم این است که همیشه سعی کنیم درس را از استاد تحویل بگیریم، از صاحب کتاب تحویل بگیریم. در حوزه آنچه که ملاک و معیار برای دروس خارج است کفایه مرحوم آخوند است، من خیلی اصرار داشتم که این درس را از شاگردان شاگردها، همینطور که نسل شاگردها برسد به مرحوم آخوند بگیرم، واقعاً الآن برکات و اثراتش را میبینم.
ما در حوزه یک مرجع فقهی داریم که مراجع عظام تقلید هستند و خدا سایه شان را مستدام بدارد، این خیلی بین مردم جا افتاده است، اما یک مرجع علمی نیز داریم که از آن غافل هستیم، در شریعت ما یک حد و مرزی وجود دارد، کار مرجع علمی این است که میآِید موضوعی که اتفاق افتاده یا در شرف اتفاق افتادن هست را میآورد و راجع به آن موضوع یک بحث علمی میکند نه یک بحث سلیقهای، بحث علمی که بشود در نتیجه جواب علمی میخواهد، بحث ذوقی و سلیقگی نیست، استدلال شده و جواب هم باید به آن داده شود.
من باید عرض کنم که امروزه ما روی بحث مرجع علمی کم کار میکنیم، البته شخص بنده مثل بقیه نیستم که تمام ضعفهای جامعه را گردن حوزه بیندازم، من معتقدم جامعه بسیار نسبت به حوزه کوتاهی کرده، مرجعیت علمی این است که خط علمی آن بحث مهم مربوط به جامعه را ترسیم میکند و همچنین پیگیری میکند برای اینکه این خط در جامعه عملی بشود، خاصیت حوزهها این است.
بیان این مطلب که حوزه به مسائل نوپدید ورود نمی کند بزرگترین تهمت است
الآن حوزه محکوم است بر اینکه به بحث روز و مبتلابه جامعه می پردازد، این بزرگترین تهمت است که زده میشود، شاید خیلی از هم لباسیهای ما هم این حرف را بزنند ولی بزرگترین تهمت به حوزه همین است، باید در ابتدا دید بحث روز چیست؟ مباحث روز چیست؟ اگر مباحث سیاسی مدّ نظر هست، مباحث اجتماعی مدنظر هست؟ که همه اینها در حوزه بررسی میشود، اینکه یک کسی بگوید ما درس خارج داریم راجع به فلان موضوع، نه، اصلاً منطقی نیست و عقلی هم نیست. حوزه به عنوان مرجعیّت علمی فکری و مذهبی برای مردم است، حوزه به عنوان یک مرجع در تمام امور وظیفهی خودش را نسبت به جامعهاش انجام میدهد و داده است، حالا شاید سؤال پیش آید که این اتفاقات بدی که در جامعه میبینیم از کجاست؟ در بُعد فرهنگی، در بُعد اقتصاد، در بُعد سیاست در کجاست؟
عرض من این است که آنهایی که باید در این موارد کار میکردند و به اینها توجه میکردند اهمیتی ندادند، حوزه وظیفه خودش را خوب انجام میدهد، شما ببینید الآن بزرگترین معضلی که در جامعه داریم بحث بانکداری است و بزرگترین سؤالی است که در ذهن مردم قرار گرفته این است که بانک های ما بالأخره اسلامی است یا غیر اسلامی؟ بانکداری ما ربوی است یا نه؟ از این سؤآلاتی که در ذهن همه مردم وجود دارد.
حوزه این مشکل را حل کرده، چندین سال است که این مشکل حل شده، در بحث هنر، موسیقی، فیلم، شهرسازی، حوزه کار خودش را کرده، منتهی باید دید که آیا عمل میشود یا نه؟ این دیگر وظیفه حوزه نیست، حوزه به عنوان یک نهاد جریان ساز کار خود را انجام داده است کارهایی همانند تولید علم، فکر و محتوای دینی.
یک وقتی مردم تنها مرجعشان حوزه علمیه بود، اوضاعشان به قاعده بود یک وقتی مرجع علمیشان حوزه نشد و فضاهای دیگر و شخصیتهای دیگری شد، چیزهایی که رنگ و لعاب دین دارد اما خالی از دین است این مشکلات هم پیدا میشود. ما الآن در حوزههای علمیه این همه اساتید بزرگواری که وجود دارند و درس و بحث دارند، همه مسائلی را بررسی و بحث میکنند که مسائل روز جامعه ماست.
امروزه شورای فقهی بانک مرکزی وجود دارد و کسی هم منکر زحمات آنان نیست و زحمت هم میکشند اما آنچه که سؤال ایجاد میکند اینست که چرا با وجود شورا بعضی از آقایان مراجع نظرشان نسبت به بانکداری هنوز مثبت نیست؟ این نشان میدهد که تولید فرهنگ شده، تولید علم شده، تولید محتوا شده، منتهی آن کسانی که بایستی عمل کنند عمل نمیکنند. شاید در خروجی شورا یک مطلبی بیاید در هر قسمتی مثلاً این چنین باید بشود یا نشود، اما به بحث اجرا که میرسد میآیند خطکش دست میگیرند که اگر این کار بشود این مشکل پیش میآید، شروع میکنند به جرح و تعدیل کردن خروجی نظر شورا، وقتی شما میبینید که در شورای فعلی آقایان اهل علم هم حضور دارند اما باز با این حال مراجع عظام تقلید در قم نسبت به بانکداری نظر مساعدی ندارند، یعنی همان طوری که حوزه ۴۰ سال پیش یک حرکت بزرگی را انجام داد و آن هم اینکه از بطن این حوزه یک انقلاب صورت گرفت، اصلاً مرام و مسلک حوزه در این است که هیچ وقت نسبت به آن عملی که انجام میشود نسبت به آن فرهنگی که در حوزه وجود دارد نسبت به آن خروجیای که از این حوزه بیرون میآید از موضع آقابالاسری کار نمیکند، شما ببینید هیچ مجموعهی علمی، من حاضرم این را خیلی محکم بگویم در عالم در ادیان مثل مجموعه علمی حوزههای علمیه نمیبینید که اینقدر آزاد اجازه بدهند هر کسی هر فرمایش و نظری دارد بیان کند و هر فکر و عقیدهای دارد بیان کند و آن را بسط و نشر بدهد. خلاف شریعت بودن بحثش جداست اما راحت در حوزه صحبتش را کند، بحث علمیاش را بخواهد بیان کند و نظریه بدهد، خود فلسفه درس های خارج همین است. شما ببینید درسهای خارج چکار میکند؟ نظر بزرگی را بررسی میکند جرح و تعدیل میکند یک خروجی از آن بیرون میآورند یا موافقت با آن نظر یا مخالفت یا اختراع نظر دومی است. اگر بنا بود که آن جمود فکری در حوزه وجود داشته باشد که برخی اوقات متهم میشود این درسهای فقه الآن جمع میشد.
لزوم توجه حوزه و حوزویان به منشور روحانیت امام راحل(ره)
من نمیدانم این نامه مرحوم امام را به حوزه که منشور روحانیت است ملاحظه فرمودید یا نه؟ یک قسمت ابتدای نامه خیلی ظریف اشاره میکنند و تذکر میدهند نسبت به آن جو علیه حوزهای که در جامعه بود که همیشه حوزه و علمای دین نسبت به نوآوریهای روز موضع میگرفتند، ایشان خیلی ظریف این نکته را اشاره میکنند که عکس العمل روحانیت به نوآوریهای روز از باب اینست که این نوآوری دریچه شد برای استعمار استکبار در این مملکت بعد مثال میزنند به رادیو تلویزیون، که بعد هم در سخنرانی سال ۴۲ گوشه و کنایه به پهلوی دوم میزنند که اگر ما مرتجعیم، با چه چیزی مشهد میرویم؟
نسبت علمی حوزه و نسبت آزادی بیان عقیده علمی حوزه نسبت به تمام مراکز علمی چه داخلی و چه ادیان دیگر یک اختلاف فاحشی دارد یعنی اینطور نیست که بتوانیم با آنها مقایسه کنیم، در رأس این هرم حوزههای علمیه شیعه قرار گرفته و خروجیاش همین نظرات فقهی و اصولی و نظراتی است که میبینید در حوزه علمیه بیان میشود، کتابهایی که تولید میشود منتهی حوزه هیچ وقت نیامد، رسم حوزه این است که هیچ وقت تحمیل در کار حوزه نیست، اصلاً از مدل آموزش حوزه این عرض من ثابت میشود، اصلاً تحمیلی در کار نیست! در مدل آموزش حوزه اینطور است که به منِ طلبه میگویند که شما بروید درس بخوانید، برو این اساتید را برو هر کدام که پسندیدی، بالأخره انسان است در نحوه تعاملش با شخص مقابل یک ظرفیتهایی دارد. یک نکتهای که هست اینکه حوزه در تقدیم فرهنگش همیشه پیش قدم بوده، مرجعیت شیعه، حوزههای علمیه، تقدیم فرهنگشان به جامعه پیش قدیم بودند اما در تحمیل این کار را نمیکردند بحث تحمیل نیست.
طلاب جدیدالورود به حوزه چه مسیری را طی کنند تا در بحث و درس و تهذیب نفس به موفقیت دست پیدا کنند؟
طلبههایی که بناست به حوزه ورود کنند یا ادامه مسیر بدهند بایستی با فکر و مشورت با بزرگان حوزه کار کنند، از برکات اتصال طلاب به مراکز علمی و به مرجعیت علمی این است که خود این طلبه در تمام امور زندگیاش، اجتماعی، سیاسی، اخلاقیاش و ... از یک اعتدال و میانهروی برخوردار شده و دچار افراط و تفریط نمیشود، در مبانی علمی دچار افراط و تفریط علمی نمیشود، در اخلاقیات،در اجتماع، همه اینها علتش اتصال مرکزیت علم است. وقتی که مرجع علمی بیاید هر روز با رفتار و گفتارش، با کتاب و نوشتههایش این تذکر را به ما بدهد که شما کاری را که میخواهید انجام بدهید باید در مسیر باشد، دوم با مشورت باشد، سوم با مطالعه باشد، اینها مؤلفههایی است که یک طلبه وقتی وارد حوزه میشود اینها را بیان میکنند اما آن مرجع علمی بیاید همه اینها را در رفتار خودش برای طلبه بازگو کند.
وضعیت اخلاقی طلاب به ویژه طلاب جدیدالورود به حوزه را چگونه ارزیابی می کنید؟ و به نظر شما آیا به اندازه کافی به درس اخلاق توجه می شود؟
یک وقتی رهبر معظم انقلاب به قم تشریف آوردند، جلسهای که با طلاب داشتند در همین شبستان امام خمینی حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، آنجا گفتند در حوزه ما بیشتر به اخلاق عملی احتیاج داریم تا اخلاق علمی، این خیلی نکته خوبی است. بالأخره هر چیزی سر جای خودش، پشتوانه علمی اگر هر کاری نداشته باشد زمین خورده منتهی اینکه ایشان در این وضعیت این بیان را می کنند نشان دهنده اینست که جنبه اخلاق عملی الآن باید قویتر بشود در حوزههای ما.
در حوزه این گونه نیست که به هر دلیلی درس کسی شلوغ بشود، درس یک عالم وقتی شلوغ میشود که بار علمی داشته باشد، جاهای دیگر اینجور نیست شاید اتفاقات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مؤثر باشد ولی در حوزه این خبرها نیست. اگر درس من شلوغ شد نشان دهنده قدرت علمی است، اگر ضعیف شد نشان دهنده ضعف علمی و ضعف بیان است، ضعف مراوده با طلبه است. الآن اساتیدی که از توفیقات بالایی برخوردار هستند به همین دلیل است، آن بنیه علمی، یعنی واقعاً آن مطلب برایشان حلاجی شده، هضم شده، وقتی هضم بشود بیانش خیلی راحتتر است، این بزرگترین امتیاز برای استاد میشود.
متاسفانه برخی افراد مدام ایراد می گیرند و مطرح می کنند که چرا حوزه کار خاصی نمی کند؟ پاسخ شما به این گونه افراد و بهانه ها چیست؟
ما حوزویها همیشه پیش قدم بودیم، شما ببینید در دفاع مقدس نسبت به جمعیت حوزههای علمیه بیشترین شهید را حوزهها دادند، در اتفاقاتی که میافتد و بلاهایی که نازل میشود یا همین بیماری کرونا. اینکه چقدر حوزه موثر بوده است در اول صحبتهایم گفتم حوزه کار خودش را کرده آنکه باید اجرا کند کوتاهی میکند، در فرهنگ، در مقولات امروزی، حجاب، موسیقی، ورزش و ... اینهایی که مبتلابه مردم است، در تمام اینها حوزه مبنایش را معین کرده و به اصطلاح خودمان نتیجهگیری کرده و تمام شده، هر کسی که میخواهد از این استفاده کند شرایطش این است منتهی به بحث اجرایی که میرسد به مشکل میخورد، بعد هم در جامعه میبینید چون مقوله دینی و فرهنگی میشود میگویند چرا حوزه کاری نمیکند. من مثالهایش را عرض کردم.
در پایان بفرمایید شما علت این هجمه ها و بی انصافی هایی که به حوزه می شود را چه چیزی می داند؟
خب، باید بگویم که بنده این سرشکن شدن روی دین، جامعه و روحانیت را طبیعی میدانم؛ علتش هم این است که جامعه یک جامعه دینی است، همهاش طبیعی است. دوم اینکه حکومت، حکومت غیر معصوم است، این سؤالات، این اتفاقات و حرفها، بالأخره در هر ده نفر یک نفر هم اشتباه میکند، در هر ۲۰ نفر شاید یک نفر خرابکاری کند ولی باید سعی کرد بحث گم نشود، مرجعیت علمی حوزه سر جایش هست و کارهایش را در همین فشارها و وضعیت میکند، در همین قهرها و بی انصافی هایی که نسبت به حوزه میشود، اگر بنای بر این بود که حوزه بخواهد یارکشی کند و طلبکاری کار کند خیلی جریانات فرق میکرد، حال اینکه حوزه خودش مادر این انقلاب است و این انقلاب از دل این حوزه درآمده و اینطور نیست که انقلاب باعث وجود این حوزه شده، برعکس است. منتها حوزه کار خودش را میکند. در بحث اجرا که میشود جریاناتی اتفاق میافتد و کوتاهی هایی صورت می گیرد، بالأخره در خود مجموعهها هم یک عده مخالف و معاند وجود دارند و طبیعی است و تا الآن هم بودند، از زمان شیخ طوسی تا حالا بودند، هر روز هم قوام و استحکام این حوزهها به لطف اساتید و مراجع قویتر و مستحکمتر شده، آنها هم رفتند و هیچ اسمی از ایشان نیست.
دعا میکنیم که همهمان و اول خودم بتوانیم برای این مکتب و مذهب فایده داشته باشیم و دوم اینکه برکات این جامعه و این آثار حوزههای علمیه را زودتر در جامعه ببینیم.