به گزارش خبرگزاری حوزه، به مناسبت فرارسیدن عید سعید غدیر خم، حجت الاسلام ایمان شکیبایی در نشست مجازی جمعی از خطبای شیعه کشور هندوستان به صورت برخط به تبیین مفهوم واقعه غدیر در پرتو نهج البلاغه پرداخت.
وی با اشاره به اینکه اساسی ترین مفهوم واقعه غدیر،امامت و جانشینی بلا فصل رسول اکرم(ص)است ،بحث خود را با طرح یک سوال آغاز کرد که چرا امام علی (ع) در نهج البلاغه از امامت خودش حرفی نزده است و فقط از این که خلافتش را غصب کرده اند شکایت می کند، ولی هیچ وقت تصریح نمی کند که من امام شما هستم؟پاسخ داد: ضمن اینکه باید بپذیریم مرحوم سید رضی جمع کننده فرمایشات بلیغ و فصیح حضرت امیرالمومنین(ع)بوده است و به دنبال جمع آوری تمام فرمایشات آن حضرت نبوده است ولی در عین حال سوال فوق مطرح می شود و باید به آن پاسخ داد.
حجت الاسلام شکیبایی ادامه داد: دفاع امام علی (ع) از خود و معرفی توانایی ها و شایستگی ها و امتیازات خود، در حقیقت دفاع و معرفی مقام امامت است؛ زیرا اگر مردم از آن آگاه نباشند به شدت دچار خسران خواهند شد،کما این که متأسفانه این اتفاق در تاریخ اسلام به وقوع پیوست. براین اساس امام علی (ع) درمواردی که شرایط اقتضاء می کرد به صراحت مقام و شأن رهبری و امامت خود را بیان می فرمودند. بعضی از این موارد در نهج البلاغه آمده است که ما فقط به ذکر نشانی بخشی از آنها اکتفا می کنیم: خطبه های ۴،۳، ۵ ،۶ ،۱۰، ۱۵، ۱۶ ،۲۶ ، ۳۴، ۳۷ ،۷۴ ، ۷۵، ۸۴ ، ۸۷ ،۹۲ ، ۹۳ ، ۱۰۸ ،۱۲۶ ، ۱۲۷ ،۱۳۱، ۱۳۶ ،۱۳۷ ، ۱۳۹ ،۱۵۶و...، در این جا فقط یک نمونه از تصریحات آن حضرت را از خطبه معروف شقشقیه نقل می کنیم که در آن به صراحت بر غصب مقام خلافت حضرت رسول (ص) توسط برخی از صحابه اعتراض کرده و خود را به عنوان بهترین شخص برای هدایت و امامت امت، معرفی می کند.
این محقق حوزوی خاطر نشان ساخت: در این خطبه نورانی حضرت می فرماید: "آگاه باشید! به خدا سوگند (در نهج البلاغه صبحی صالح به جای لفظ ابابکر،فلان آمده ولی در نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ابن ابی قحافه،ابابکر آمده)ابا بکر،جامه خلافت را بر تن کرد، در حالی که میدانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت می کند. او می دانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است، و مرغان دور پرواز اندیشه ها، به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کنند. پس من ردای خلافت را رها کرده و دامن گرفته از آن کناره گیری کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم؟! یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه میدارد. پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند".سپس این شکوائیه را ادامه می دهد و می فرماید: "شگفتا! ابابکر که در حیات خود از مردم می خواست عذرش را بپذیرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد دیگری در آورد. هر دو از شتر خلافت سخت دوشیدند و از حاصل آن بهره مند گردیدند".
حجت الاسلام شکیبایی افزود: پس حضرت بارها به حق امامت خودشان تصریح کرده اند ولی وقتی با غصب غاصبان خلافت و امامت مواجه شدند فرمود:در سخت ترین شرایط (خار در چشم،استخوان در گلو و غارت غارتگران)صبر را ترجیح دادم .
استاد حوزه در ادامه گفت: عرض میشود در خود نهج البلاغه نیز امیرالمؤمنین علی(ع)هم سقیفه را مردود و باطل اعلام کردند و هم امامت را آسمانی و الهی خواندند و هم از مردم به خاطر بیعت با ابوبکر اظهار ناراحتی کردند و هم خودشان و اهل بیت پیامبر را به تنهایی لایق منصب امامت و حکومت دانستهاند؛ در ذیل عباراتی از نهجالبلاغه در این زمینه ذکر میشود. شمارههای نامهها و خطبهها بر اساس نهجالبلاغه با تحقیق صبحی صالح است:
۱) حضرت در نامه ۳۶ فرمود:«پس بر قریش باد هرگونه مجازات زشت! زیرا آنان پیوند اصیل خویشاوندی با من را بریدند و حاکمیت پسر مادرم (پسر مادر، یعنی برادر و منظور حضرت از برادر، همان پیامبر صلّیاللهعلیهوآله است؛ زیرا بین ایشان و پیامبر عقد اخوت جاری شده بود) را از من سلب کردند.»
حضرت امیر(ع) فرمودند: «سلبونی»؛ یعنی از من غارت کردند و دزدیدند.
۲) آن حضرت در فرازی از نامه ۶۲فرمود: « ... چون [پیامبر صلّیاللّهعلیهوآله] از جهان در گذشت، پس از او مسلمانان در رابطه با حکومت پس از وی به نزاع برخاستند. به خدا قسم در قلبم نمیافتاد، و بر خاطرم نمیگذشت که عرب پس از پیامبر، حکومت را از خاندانش بیرون برند، یا آن را بعد از او از من دور دارند. چیزی مرا شگفتزده نکرد؛ مگر شتافتن مردم به جانب فلان که با او بیعت میکردند.»
حجت الاسلام شکیبایی گفت:فرمایش حضرت امیر(ع) قابل تأمل است ایشان میفرمایند: «در خاطرم نمیگذشت عرب ...»؛ یعنی حتی اگر مسلمانی هم کنار رفت و فرمایشات پیامبر نادیده انگاشته شد، همان خصائص عربی باید مانع از این میشد که حکومت به غیر اهل بیت پیامبر سپرده شود.
۳) امام علی علیهالسلام منزلت اهل بیت پیامبر صلّیاللّهعلیهوآله را در خطبۀ دوم نهج البلاغه اینگونه شرح میدهد: «جایگاه راز خدا، پناهگاه دین او، صندوق علم او، مرجع حکم او، گنجینههای کتابهای او، و کوههای دین او میباشند. به وسیله آنها پشت دین را راست کرد و تزلزلش را مرتفع ساخت... احدی از امت با آل محمد قابل قیاس نیست. کسانی را که از نعمت آنها متنعمند، با خود آنها نتوان هم ترازو کرد، آنان رکن دین و پایۀ یقینند، تند روان باید به آنان (که میانه روند) برگردند و کند روان باید سعی کنند به آنان برسند، شرایط ولایت امور مسلمین در آنها جمع است و وصیت پیامبر دربارۀ آنها است و آنان کمالات نبوی را به ارث بردهاند. اکنون حق به حقدار رسـیده، و حق به جایگاه خودش بازگشته است.»
وی گفت: آیا این عبارت فوق مفهوم صریح رویداد واقعه غدیر نیست ؟!
۴) آن حضرت در فرازی از خطبه سوم فرمود:«هان! به خدا قسم ابوبکر پسر ابوقحافه جامۀ حکومت را پوشید؛ در حالی که میدانست جایگاه من در حکومت چون محور سنگ آسیا به آسیاست.»
۵) حضرت در ادامه همان خطبه سوم فرمود:«پس صبر کردم در حالی که گویی در دیدهام خاشاک بود، و غصه راه گلویم را بسته بود! میدیدم که میراثم به غارت میرود.»
دقت شود که امام از حکومت به عنوان میراث خود یاد میکند که دزدیده شده است.
۶) در خطبه ۶۷ به مفهومی دیگر از رویداد واقعه غدیر اشاره شده است وقتی که اخبار سقیفه پس از رحلت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله )به آن حضرت رسید، فرمود: «انصار چه گفتند؟» خبر دادند که انصار گفتند: امیری از ما و امیری از شما باشد. آن حضرت فرمود: «آیا به گروه انصار اینطور استدلال و احتجاج نکردید که پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) وصیت فرموده است که به نیکوکار انصار نیکی شود و از بدکارشان اغماض گردد؟» به آن حضرت گفتند: در این توصیه چه حجتی بر انصار وجود دارد؟ آن حضرت فرمود: «اگر زمامداری از آنان بود، دربارۀ آنان وصیت نمیفرمود.» سپس فرمود: قریش چه گفت؟ به آن حضرت گفتند: قریش احتجاج و استدلال به این کرد که آنان شاخههایی از درخت پیامبرند. حضرت فرمود: «به درخت احتجاج کردند و میوۀ آن را ضایع و تباه نمودند.»
مقصود حضرت از میوه درخت پیامبر، خودشان هستند
۷) در خطبه ۷۴حضرت علت ترک اقتضایی زمامداری را بیان می فرماید آن زمانی که شورای ششنفره قصد بیعت با عثمان کردند، امیرالمؤمنین علی(ع)فرمودند: «شما میدانید که من به حکومت از دیگران شایستهترم، و به خدا قسم آن را رها میکنم تا وقتی که امور مسلمین سالم بماند، و ستمی در برنامه امت جز آنچه بر من واقع شده، روی ندهد؛ رها میکنم به امید پاداش و فضل آن، و اِعراض از زر و زیور دنیا که شما نسبت به آن دچار رقابت شدهاید.»
حجت الاسلام شکیبایی افزود: در این خطبه اولاً حضرت خود را «احقّ الناس» نسبت به حکومت میداند؛ ثانیاً خود را مظلوم و دیگران را ظالم میداند و ثالثاً دیگران را دنیا طلب معرفی کردهاست.
۸) آن حضرت در خطبه ۱۴۴ در باب صلاحیت امامت امامان می فرماید:«بی شک امامان از قریش هستند، که درخت وجودشان در این تیره از خاندان هاشم غرس شده، این منزلت شایسته دیگران نیست، و والیان دیگر صلاحیت این مقام را ندارند.»
استاد حوزه گفت: حضرت در این خطبه ظاهراً اشاره دارند به حدیث مشهور نبوی که با الفاظ مختلفی ذکر شدهاست: «دوازده امیر خواهد آمد که همگی از قریش هستند.» یا «این امر پایان نمیپذیرد مگر پس از دوازده خلیفه که همگی از قریش هستند.» یا «این دین تا روز قیامت برپا است، و دوازده خلیفه که همگی از قریش هستند، وجود خواهند داشت.» این احادیث، بجز در کتب شیعی، در کتابهای صحیح بخاری و صحیح مسلم ذکر شدهاست. در این احادیثی که نقل شده، از لسان پیامبر فقط یک نشانی از این ۱۲ امیر یا ۱۲ خلیفه ذکر شده و آن، قریشی بودن آنان است؛ اما حضرت امیر در این خطبه میفرمایند این امامان متعلق به یک تیرۀ خاص از بنیهاشم (بنیهاشم داخل در قبیلۀ قریش هستند) هستند؛ همان تیرهای که خودِ امیرالمؤمنین نیز از آن تیره است؛ بنابراین سایر افراد قریش بنا بر فرمودۀ امیرالمؤمنین نه امام هستند و نه صلاحیت امامت دارند.
۹) آن حضرت در فرازی از خطبه ۱۵۲فرمود:«همانا امامان، از جانب خداوند تدبیرکننده امور مردم و مراقبان حق بر بندگانند. به بهشت وارد نمی شود مگر کسی که آنان را بشناسد و آنان هم او را بشناسند و به جهنّم وارد نمیگردد مگر کسی که آنان را انکار نماید و آنان هم او را از خود ندانند.»
این خطبه دلالت بر آن دارد که امامت، منصبی الهی و آسمانی است
۱۰) حضرت در خطبه ۱۶۲ به یکی از یارانش هنگامی که پرسید: چگونه قومتان شما را از این مقام (حکومت) بازداشتند در صورتی که از همه سزاوارتر بودید؟! فرمود: « ... اما استبداد دیگران در این مقام علیه ما با اینکه ما از نظر نسب والاتر، و از نظر پیوند با رسول اللّه صلّیاللّهعلیهوآله محکمتریم، محض این بود که انحصارطلبی کردند و از رسیدن آن به ما بخل ورزیدند، و ما اهل بیت پیامبر هم با سخاوت از آن گذشتیم، حاکم خداست و روز قیامت روز بازگشت به اوست.»
۱۱) حضرت در خطبه ۱۷۳ فرمود:«سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.»
در این فرمایش، حضرت یک ملاک برای حاکم تعیین میکند که طبق این ملاک، هیچ کسی جز خودشان، بعد از پیامبر، سزاوار حکمرانی نیست.
حجت الاسلام شکیبایی در پایان گفت: در خطبه ۱۵۶، پس از فتح بصره با مردم بصره سخن گفت. به آنها گوشزد کرد که فتنههای پیچیدهای در راه است. بعد به آنها وعده کرد که اگر از او پیروی کنند آنها را به مسیر بهشت خواهد کشاند اما در عین حال به آنها این را هم گفت که این مسیر سرشار از سختی و تلخی است.
فَإِنْ أَطَعْتُمُونِی فَإِنِّی حَامِلُکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ عَلَی سَبِیلِ الْجَنَّةِ وَ إِنْ کَانَ ذَامَشَقَّةٍ شَدِیدَةٍ وَ مَذَاقَةٍ مَرِیرَة.
اگر از من اطاعت کنید ان شاء الله شما را بر مسیر بهشت قرار خواهم داد هرچند این مسیر دارای مشقتی شدید و مزه ای تلخ خواهد بود.
وی در پایان افزود: دعا می کنیم به برکت واقعه غدیر و جشنی که مسلمانان دنیا برای این مناسبت برپا می کنند بیشتر از گذشته به حقانیت امیرالمومنین(ع) پی ببرند و پیروی از آن امام همام را افتخار خود بدانند.