به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام ایمان شکیبایی در نشست مجازی جمعی از مربّیان طرح صالحین بسیج، بصورت بر خط به بررسی ارکان جهاد تبیین بر محور نهج البلاغه پرداخت و گفت: در ابتدای کلام باید به این مطلب اشاره کنیم که امیرالمؤمنین(ع) در نامه ۴٧ نهج البلاغه که وصیتنامه اخلاقی حضرت هست به سه نوعِ عملیاتی جهاد اشاره فرموده اند : جهاد مالی(بأموالکم)، جهاد جانی(و أنفسکم)و جهاد تبیین(و ألسنتکم)و این وصیتنامه منحصر به فرزندان و خانواده امام نشده که بگوییم به زمان خاصی مربوط و منحصر می شود، بلکه فرموده (وَمَن بَلَغَه کتابی) به هرکس که این نامه می رسد، لازم است به این وصیتنامه پایبند باشد.
استاد نهج البلاغه، افزود:جهاد تبیین که أخیراً بطور خاص در فرمایشات مقام معظم رهبری اشاره شد، دغدغه مبارکی است که منشأ گرفته از سیره عملیاتی أئمه طاهرین(ع)است، امیرالمومنین(ع)در فرازی از خطبه ۵۵در صفین به این مهم اشاره فرموده است:فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ یَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِی طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِیَ بِی وَ تَعْشُوَ إِلَی ضَوْئِی، وَ ذَلِکَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَی ضَلَالِهَا وَ إِنْ کَانَتْ تَبُوءُ بِآثَامِهَا.به خدا سوگند، هیچگاه جنگ را حتی یک روز به تأخیر نینداختم مگر به آن امید که گروهی از مخالفان به من پیوندند و به وسیله من هدایت شوندو با چشمان کم سوی خود پرتوی از راه مرا بنگرند و به راه آیند، چنین حالی را دوست تر دارم از کشتن ایشان در عین ضلالت، هرچند، خود گناه خود به گردن گیرند.
وی، گفت: عبارت فوق مصداق واضحی از دغدغه حضرت نسبت به جهاد تبیین است. طبق فرمایش فوق نزد امیرالمؤمنین(ع)جهاد تبیین نسبت به جهاد نظامی از اهمیت بالاتری برخوردار است و اگر کسی با وجود توانمندی های لازم از این جهاد چشم پوشی کند،به عقوبت های غیرقابل جبرانی مبتلا خواهد شد.حضرت امیرالمؤمنین(ع)در فرازی ازخطبه ٢٧ می فرماید: فـَمـَنْ تـَرَکـَهُ (الجـهـاد) رَغـْبـَةً عـَنـْهُ اَلْبَسَهُ اللّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمْلَةَ الْبَلاءِ وَ دُیِّثَ بِالصَّغارِ وَالْقـَماءَةِ وَ ضُرِبَ عَلی قَلْبِهِ بِالاِْسْهابِ وَ اُدیلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْییعِ الْجِهادِ وَ سِیمَ الْخَسْفُ وَ مُنِعَ النَّصَفُ، هـر کـس از سـر بـی میلی جهاد را ترک کند، خدا جامه ذلّت را بر اندامش می پوشاند و در گرفتاریش بپیچد، از درون به خود کم بینی و بلاهت آلوده شود و پرده ای از کم اندیشی و پرگویی بر قلبش فرود آید و به کیفر تباه کردن جهاد، حق از او روی بگرداند، به سختی و رنج گرفتار شود و از عدل و انصاف محروم بماند.
پژوهشگر حوزه و دانشگاه ادامه داد:برای هر عملی در اسلام ارکان و چارچوبی مطرح شده است مثل ارکان نماز، ارکان روزه، ارکان حج، ارکان امربه معروف و نهی از منکر و... و جهاد هم عملی است که از ارکان مستثناء نبوده و برای آن هم چارچوبی در نهج البلاغه ذکر شده است. در حکمت ٣١ نهجالبلاغه برای جهاد ارکانی ذکر شده است که می تواند تمام اقسام جهاد را به طور عام در بر بگیرد ولی بطور خاص با توجه به یکایک ارکانی که در این حکمت ذکر شده است،جهاد تبیین را بیشتر پوشش می دهد.
وی افزود:حضرت در این حکمت، جهاد را یکی از پایه های ایمان معرفی فرموده اند و در ادامه به چهار رکن جهاد و آثار آنها پرداخته اند. الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَی أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَی الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الصِّدْقِ فِی الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِینَ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ نَهَی عَنِ الْمُنْکَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْکَافِرِینَ وَ مَنْ صَدَقَ فِی الْمَوَاطِنِ قَضَی مَا عَلَیْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِینَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
استاد نهج البلاغه، ادامه داد:در واقع امام جهاد را به معنای وسیع کلمه تفسیر فرموده نه تنها جهاد نظامی در میدان جنگ با دشمنان که نتیجه همه آنها عظمت اسلام و مسلمانان و دفع شر کافران و فاسقان و منافقان است و به تعبیر دیگر امام به هر چهار محور جهاد: جهاد با قلب، با زبان، با عمل و با اسلحه در میدان نبرد اشاره می کند که جهادی است فراگیر و شامل تمام مصداق ها.آن گاه آثار هر یک از این شاخه های چهارگانه را به روشنی برمی شمرد و می فرماید: «آن کس که امر به معروف کند پشت مؤمنان را محکم ساخته»; (فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِینَ).«و آن کس که نهی از منکر کند بینی کافران (منافقان) را به خاک مالیده»; (وَمَنْ نَهَی عَنِ الْمُنْکَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْکَافِرِینَ).«و کسی که صادقه در میدان های نبرد با دشمن (و هرگونه مقابله با آنها) بایستد وظیفه خود را (در امر جهاد با دشمن) انجام داده است»; (وَمَنْ صَدَقَ فِی الْمَوَاطِنِ قَضَی مَا عَلَیْهِ).«و کسی که فاسقان را دشمن دارد و برای خدا خشم گیرد خدا نیز به خاطر او خشم می کند (و او را در برابر دشمنان حفظ می نماید و روز قیامت وی را خشنود می سازد)»; (وَمَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِینَ غَضِبَ لِلَّهِ، غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَأَرْضَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ).
حجت الاسلام شکیبایی گفت:امر به معروف و نهی از منکر از ارکان بارز جهاد لسانی و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، جهاد تبیین است.
وی در قالب مطالبه بیان داشت:اولاً:در مقام الگو دهی، مجاهدان این راه باید برای مردم جامعه امروز، خصوصاً جوانان و نوجوانان معرفی شوند که از انبیاء و ائمه طاهرین گرفته تا شهدای امروز امر به معروف و نهی از منکر، متأسفانه در معرفی مجاهدان راه تبیین کم کاری شده است.ثانیاً:باید در مسیر تحقق نظریه پربرکت مقام معظّم رهبری، جهادگران تبیینی؛ أعم از: طلّاب،معلّمان، اساتید،مربّیان، هنرمندان، مدّاحان، بسیجیان و متدیّنین توانمند، شناسایی شوند و آموزش های لازم را سپری کنندتا با آگاهی کافی از اصول، ارکان، شاخصه ها، راهکارها و شیوههای اجرایی جهاد تبیین، منویّات راهگشای رهبری عظیم الشأن را در جامعه پیاده سازی کنند. ثالثاً: باید معارف معروف و منکر برای اقشار مختلف جامعه تبیین شود.
حجت الاسلام شکیبایی افزود: یکی از الگوهای شاخص جهاد تبیین، جناب میثم تمّار است.
وی افزود: ایشان خرما فروش بود. عبیدالله بن زیاد او را به واسطه روشنگری هایش دستگیر کرد. میثم، کیفیت شهادت خودش را از امیرالمومنین(ع)شنیده بود و خودش را برای مرگ سعادتمندانه آماده می کرد. یک روز امیرالمومنین(ع)دست او را گرفتند و درخت خرمایی که میثم تمّار بالای آن به دار آویخته می شود را به او نشان دادند. میثم همواره به کنار آن درخت می رفت و در سایه آن به عبادت می پرداخت. وقتی عبیدالله بن زیاد را ملاقات کرد، گفت:امیرمؤمنان علی(ع)به من خبر داده که انسانی ستمگر و فرومایه و پسر کنیزی بدکاره، مرا دستگیر می کند و به دار می آویزد و زبانم را قطع می کند و من اولین مسلمانی هستم که افسار بر دهانش می بندند تا سخن حق را تبیین نکند.
عبیدالله گفت: برای اینکه بدانی علی کذّاب است، من تو را بر درخت می بندم اما زبانت را نمی بُرم. میثم تمّار که با دست ها و پاهای بریده بر بالای دار بود، فرصت را غنیمت شمرد و نهایت عشق و ارادت خودش به مولا و مقتدای عالم و خشم و کینه خود نسبت به دشمنان اهلبیت(ع)را به نمایش گذاشت. میثم با همان حالت شروع به روشنگری و جهاد تبیین کرد. مردم زیادی گِرد او جمع شدند و به سخنان او گوش می دادند. وقتی این خبر به دارالإماره رسید، ابن زیاد دستور داد افساری بر دهان او بزنند، باز میثم با همان حال به افشاگری های خودش بر ضد دستگاه ظالم بنی امیه ادامه داد تا اینکه به دستور ابن زیاد، زبانش را قطع کردند.
استاد نهج البلاغه، در پایان گفت:جناب میثم تمّار نمونه کاملاً مشخصِ حکمت ٣١ نهج البلاغه است.هم امر به معروف و نهی از منکر کرد و هم صادقانه در میدان نبرد ایستادگی کرد و حتّی تا لحظه آخرین نفس، تولّی و تبرّی را به نمایش گذاشت و هم اینکه فاسقان و ظالمان را به عنوان دشمن به مردم معرفی نمود.