جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024
کد خبر: 1009077
۳۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۸:۱۵
امامت موروثی

حوزه/ خلافت و امامت، مقامی الهی است که توسط خدای رحمان به بعضی از بندگان برگزیده عنایت شده است. ائمه معصومین (علیهم‌السلام)، همان وارثان انبیا الهی‌اند که از جانب خدای رحمان به این مقام انتخاب شده‌اند. وهابیون با ایراد شبهه قائل هستند، خلافت و امامت در اسلام نباید به صورت موروثی باشد و این نوع خلافت همانند حکومت پادشاهان است.

خبرگزاری حوزه | یکی از شبهاتی که از جانب مخالفین مذهب حقه‌ی تشیع مطرح می‌شود، موروثی بودن امامت و خلافت اهل بیت (علیهم‌السلام) است.

وهابیون منحرف قائل هستند، اگر خلافت و امامت در جامعه موروثی باشد، این امر مهم همانند سلطنت پادشاهان و حکام خواهد شد و اگر اینچنین شد، امری ناپسند در جامعه محسوب می‌شود؛ زیرا از ویژگی‌های افراد دیگر در جامعه استفاده نمی‌شود.

اما در پاسخ به این استدلال مضحکانه‌ای که هر از چند گاهی از جانب شبکه‌های وهابی مطرح می‌شود، چند پاسخ بیان می‌شود.

پاسخ اول؛

اگر وهابیون از فهم قرآن عاجز نبودند، قطعاً هیچ‌گاه چنین استدلال‌های بی‌خردانه‌ای را مطرح نمی‌کردند.

قرآن کریم کتاب آسمانی مشترک میان تمام مسلمانان، در این باره می‌فرماید: «وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ. [بقره/۱۲۴] (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش‌ها برآمد؛ خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار می‌دهید؟)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمی‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند).»

با استناد به این آیه شریفه، طبق دعای حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) و اجابت آن از سوی خداوند رحمان، خلافت و امامت در فرزندان پاک حضرت ابراهیم قرار می‌گیرد.

بر اساس این آیه، صالحینی که در نسل و ذریه حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) باشند، تا روز قیامت همان ائمه و وارثان انبیا الهی هستند. وهابیون با یک مطالعه و تحقیق در نسب ائمه معصومین (علیهم‌السلام)، خواهند فهمید که این بزرگواران، همان نسل و ذریه حضرت ابراهیم خلیل الرحمان (علیه‌السلام) هستند.

پاسخ دوم؛

در قرآن کریم به رسالت انبیا الهی و جانشینی فرزندان آنان اشاره شده است. اشاره قرآن به آل ابراهیم و آل عمران، خود دلیلی بر جواز موروثی بودن امامت و خلافت و تعیین آن از جانب خداوند متعال است.

قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَی الْعَالَمِینَ. [آل‌عمران/۳۳] به حقیقت خدا آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید.»

در حقیقت شیعه با اعتقاد به تنصیب امامت و خلافت از جانب خداوند متعال، به خلافت پدر و پسری اعتقاد ندارد؛ بلکه به خلفایی که از جانب خداوند منصوب می‌شوند، اعتقاد دارد. هر چند این خلفای الهی و امیران عالم هستی، پدر و پسر باشند و خلافت و امامت الهی از پدر به پسر منتقل شده باشد.

قرآن کریم در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ مَا کَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِکَ بِاللَّهِ مِنْ شَیْءٍ ذَلِکَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَیْنَا وَعَلَی النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ. [یوسف/۳۸] و [از ابتدا] از آئین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی کرده‌ام. برای ما شایسته نیست که چیزی را شریک خدا قرار دهیم. این از فضل خدا بر ما و بر مردم است، ولی بیشتر مردم ناسپاسند.»

در این آیه شریفه، حضرت یوسف پدران بزرگوار خود را یاد می‌کند و اشاره می‌فرماید که همگی آنان از انبیای الهی بوده‌اند.

اما یک نکته مهم؛ خلافت و امامت در امت، به معنای جانشینی برای انبیای الهی است و حال اگر خلافت و امامت وراثتی مورد سرزنش است، باید وراثت نبوت در انبیا را نیز مورد طعن و سرزنش قرار داد. همانگونه که نبوت از ابراهیم (علیه‌السلام) به نسل و ذریه ایشان رسید، از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به بعضی از فرزندان ایشان تا امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) رسیده است.

پاسخ سوم؛

یکی از استدلال‌های ابوبکر در سقیفه، انحصار خلافت و رسیدن آن به قریش بود .[۱] او در تبیین مبانی خلافت خود، به روایتی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) استناد می‌کرد و می‌گفت که امر خلافت فقط شامل حال قریش می‌شود. مسلم نیشابوری در کتاب خود می‌نویسد؛ از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده که ایشان فرمودند: «مردم در این امر (خلافت) از قریش پیروی می‌کنند؛ مسلمانانشان از مسلمانان آنان پیروی می‌کنند و کافرانشان از کافران آنان پیروی می‌کنند .»[۲] در این روایت، انتصاب ابوبکر به قریش دلیل برتری او در میان سقیفه بوده است. حال سوال اینجاست؛ چرا اهل سنت در اینجا فقط انحصار خلافت را در قریش می‌دانند؟! آیا این انحصارطلبی همان حکومت موروثی نیست؟! آیا اتهام حکومت موروثی، شامل حال خلفای اهل سنت نمی‌شود؟!

پی‌نوشت:

[۱]. شاه ولی الله دهلوی، إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء (متن فارسی)، تصحیح: سید جمال الدین هروی، ج ۱، ص ۳۵۶؛ «از آن جمله: حدیث صدیق اکبر رضی الله عنه مرفوعاً الاَئمة من قریش.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

[۲]. مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج ۳، ص ۱۴۵۱؛ «حَدَّثَنَا أَبُو هُرَیْرَةَ، عَنْ رَسُولِ اللهِ … وَکَافِرُهُمْ تَبَعٌ لِکَافِرِهِمْ» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب - محمدجواد مهریار

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • IR ۱۲:۵۱ - ۱۴۰۰/۱۲/۰۱
    0 0
    منظور خداوند از اینکه حضرات آدم، نوح، آل ابراهیم و آل عمران علیهم السلام را بر جهانیان برگزید همان نبوتی بود که در آنان و نسل و ذریه شان قرار داد وگرنه در میان آل ابراهیم و آل عمران که انسانهای ناصالحی هم بودند و بسیاری از آنان گمراه و شقی بودند. بنی اسرائیل که همگی از نسل حضرت یعقوب و بواسطه از نسل و آل ابراهیم بودند به تایید قرآن چندین انبیاء الهی همچون حضرت یحیی، زکریا، ارمیا علیهم السلام را شهید کردند پس آنها مصداق این آیه نیستند و بلکه از اهل جهنمند. خداوند با این آیه می فرماید که من پیامبرانم را از بین این افراد و نسلها انتخاب کردم و کسی خارج و جدای از این نسلها نمی تواند ادعای پیامبری خدا را داشته باشد. اینکه بخواهیم آنرا به ائمه هم تسری دهیم نیاز به دلیل و برهان دارد وگرنه همه سادات که از نسل حضرت پیامبر هستند و همچنین قریش و حتی قوم یهود می توانند ادعا کنند که ما هم برگزیده خداییم. نبوت با حضرت محمد(ص) خاتمه یافت و خداوند پس از آن حضرت دیگر کسی را به مقامی برنگزید که اگر این کار انجام می شد آن شخص پیامبر خدا بود و خاتمیت نقض می شد. نمی شود و امکان ندارد که خداوند کسی را به امامت و پیشوایی مردم انتخاب کند ولی آن شخص پیغمبر و نبی خدا نباشد چون بنا به عقیده شیعه مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است. کسی که درجه سرتیپی (امامت) را دارد حتماً درجه سرهنگی (نبوت) را هم دارد. چونکه صد آمد نود هم پیش ماست. برادران شیعه چگونه می توانند این تناقض را رفع کنند؟