خبرگزاری حوزه | در گسترهی تاریخ اسلام، کمتر مفهومی به ژرفا و جامعیت واژهی «ولایت» رسیده است؛ واژهای که اگرچه در ظاهر، همنشین محبت است، اما در باطن، بار رسالت، مسئولیت، اطاعت و تسلیم را بر دوش دارد. محبت، جاذبهای است درونی، اما ولایت، تعهدی است بیرونی و درونی توأمان؛ که باید بر قلب و رفتار و تصمیمگیری انسان سیطره یابد.
ولایت، تنها دوست داشتن علیبنابیطالب(ع) نیست؛ ولایت، در اختیار گرفتن عقل و اراده خویش به فرمان علی است. ولایت، یعنی علی را نه فقط در خطابه و تاریخ، بلکه در تصمیم و سبک زندگی، در داوری و سیاست، در ترجیح منافع و ترجمان حقیقت، پیشوای خود دانستن. و اینجاست که مرز میان محبان و موالین روشن میگردد.
در تاریخ، بسیارند آنانکه علی را ستودهاند، اما زیر پرچم او نرفتهاند. معاویه، در ظاهر از فضل علی سخن میگوید، اما سلطنت را بر ولایت او ترجیح میدهد. احمد بن حنبل، در مدح علی شعر میسراید، اما زمام تبعیت از حاکمیت دیگران را بهدست دارد. جرج جرداق، نویسندهی مسیحی، اگرچه عاشقگونه از علی یاد میکند، اما بر مدار عقل و عاطفه مینگارد، نه بر مدار اطاعت و تسلیم در مسیر علی.
اما در این میان، مالک اشتر، بهراستی تمثال ولایتمداری است. او تنها علی را دوست نداشت؛ او خویشتن را در علی فانی کرده بود. او سالها رنج برد، شمشیر کشید، خون داد، و جان بر کف گرفت تا امر ولایت علی تحقق یابد. او سرباز علی بود، نه صرفاً محبّ او.
امروز که در آستانهی عید غدیر و دههی ولایت ایستادهایم—ایامی که نهفقط یادآور نصب رسمی ولایت است، بلکه طنین مسئولیت مؤمنانهی «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» در گوش جان انسان مؤمن طنینافکن میشود—باید صادقانه از خویش پرسید: در این میدان آزمون، ما از کدام قبیلهایم؟ قبیلهی ستایشگران یا قبیلهی سربازان؟
امروز نیز، در عصر غیبت خورشید ولایت کبری، حضرت حجت بن الحسن (عج)، این آزمون همچنان برقرار است. ولایت، به خط اهلبیت محدود نمیشود؛ امتداد آن در دوران غیبت، در قالب «ولایت فقیه» تجلی یافته است. همان پرچم، همان معیار، همان بار مسئولیت، بر دوش جانشینان راستین امامان نهاده شده؛ و آنانکه در این عصر، اطاعت از ولیّ فقیه را چون اطاعت از امام میدانند، همان وارثان صادق مالکاند.
امروز جهان اسلام، ایران اسلامی و همهی میدانهای جهاد و بیداری به مالکهای زمانه نیازمندند؛ مردان و زنانی که ولایت را نه در خطابه، که در میدان اثبات کنند. کسانی که به وقت فتنه، در کنار علیِ زمان بمانند، نه در کنار جماعت؛ که معیار حق، ولیّ خداست، نه اکثریتهای فریبخورده.
این روزها، موسم بیعت است. بیعتی که اگر صادقانه باشد، باید در جان و جانانهبودن ما رخ بنماید.
بیعتی که باید همچون مالک، با شمشیر، با صبر، با بصیرت و با ایثار مهر شود؛
که تنها آنان از آزمون ولایت سربلند بیرون میآیند که علی را، در هر زمان و در هر قامت، حاکم خویش سازند، نه صرفاً محبوب خویش.
حسن ناصری پور










نظر شما