به گزارش خبرگزاری حوزه از ساری، حجت الاسلام محمد جواد قائمی، مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران در یادداشت ارسالی با عنوان «از قدرت منطق تا منطق قدرت ، دو روی یک سکه در مسیر تحول خواهی» آورده است:
الگوی گفتمانی حاکم بر ادبیات دینی و تاریخی برای زیست بشری ، گویای آن است که زمین و عالم ماده همواره صحنه تعارض میان دو جبهه حق و باطل با نماد الله و شیطان بوده و خواهد بود تا روزی که به اراده الهی حاکمیت جهانی مستضعفان بر استثمارگران محقق شود . آنچه در این میان مهم و در خور توجه است ، اشاره به « ترس » بعنوان مهمترین و در عین حال کارآمدترین ابزار شیاطین جنی و انسی در به استثمار کشاندن بشریت و انحراف آنان از صراط مستقیم است و فرقی نمی کند که منشاء آن ترس از فقر و زدودن نعمت یا شکست و ذلت باشد . همانطور که می توان از « برصیصای عابد » بعنوان نماد این الگو در حوزه فردی یاد کرد که پس از عمری پارسایی ، در نتیجه ترس القائی از سوی شیطان ، حاضر به تمکین بر سجده شیطان شد و عاقبت آن رویگردانی شیطان از او در اوج سرسپردگی به شیطان شد ، در تاریخ اقوام و صدر اسلام و جوامع سیاسی فعلی ، می توان نمونه های مختلفی را مورد شناسایی و تحلیل قرار داد .
لذا چنانچه تمسک به عنصر « ترس » از سوی مستکبران عالم در تاریخ کوفه به تنهایی علی (ع) در نخلستان و حسین (ع) در گودال شده ، در زمان ما هم موجب ثروت سوزی و عزت سوزی جوامعی همچون اکراین و سوریه شد که برای فرار از ترس هزینه عزت خواهی به واگذاری ثروت مادی تا غرور ملی گرفتار شده اند . همانطور که قبل از این هم در تاریخ معاصر جوامع سیاسی افرادی همچون « گورباچف و یلتسین ، قذافی در لیبی و کره جنوبی و ژاپن » وارد همین میدان شده و سرنوشت شوم اعتماد بر شیطان بخاطر ترس از شیطان را چشیده اند .
به براستی که چه خوب نتیجه اعتماد به شیاطین از ترس شر شیطان ، در دیالوگ نقش مختار در مواجه با جماعت سست عنصر قیام خود که از ترس مرگ در برابر لشکر زبیریان با تنها گذاشتن مختار، گردن به شمشیر زبیریان داده بودند ؛ تجسم عینی یافت که ( تزویر فقط فرصت درهم شکستن اراده را می دهد و پس از شکست اراده بر مقاومت ، صرفا گردن شکستن را پیش کش دوستان تسلیم خواهد کرد ) و این یعنی ضرورت برگشت به تامل عمیق در سخنان ناخدای کشتی انقلاب که فرموند « همیشه هزینه تسلیم از هزینه مقاومت بیشتر است » چون قدرت استکباری فقط منطق قدرت را می فهمد و چقدر این بیان در بررسی تحولات جنگ اقتصادی میان آمریکا و چین مشهود و محسوس است . زمانی که زبان قدرتمند منطق اقتصاد جواب گویی اربده کشی ترامپ نشد ؛ منطق قدرت و مقاومت او را به عقب نشینی و توطئه ای دیگر برای به شکست کشاندن منطق قدرت مقاومت چین سوق داد .
حال پس از خاموش شدن زبان جنگ افزارهای نظامی جهان استکبار به سرکردگی آمریکا و میدان داری نائب آنان در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی متاثر از استیصال و درماندگی در برابر مقاومت دلیرمردان نیروهای مسلح ؛ شاهد آنیم که دوباره ششمشیر تزویر و زبان القای ترس به میدان آمده . کسانی که روزی با القای ترس از جنگ ، جامعه را با شعر زیبا روی نه غزه نه لبنان ، جانم فدای ایران به روی گردانی از استراتژی مسلم امنیتی یعنی دور بودن مرزهای امنیتی از مرزههای جغرافیای سیاسی سوق می دادند تا آماده پذیرش و پرستش گلابی های خیالی و نارس برجام کنند و در نهایت خود را برنده جام اخلاق در نظام بین الملل معرفی می کردند و بار دیگر با کوبیدن بر طبل مذاکرات با کدخدا برای در امان ماندن از شر جنگ ، جامعه را در معرض جنگ قرار دادند ، دوباره اما ادبیاتی متفاوت از گذشته و متناسب با فضای ضد غربی افکار عمومی کشور ، دوباره دست به قلم شده و خواسته یا ناخواسته وارد میدان القای ترس شدن و همچو گذشته نوید شکوفایی اقتصاد با ضرورت تغییر پارادیم در نگاه به نظام بین الملل و به عبارتی ضرورت تغییر نگرش به آمریکا دادن سر داده اند.
در عین کمال تواضع و ادب به محضر این فرهیختگان گرامی ، فقط یک سوال مطرح می کنم که آیا اینان در حوزه نظریه پردازی و دلسوزی برای نظام و انقلاب ، فرصتی برای مطالعه تاریخ سیاسی جوامع معاصر دارند و اگر احیانا فرصتی داشته باشند ، چه زمانی و برای چیست ؟ آیا در زمان خواب برای سنگینی چشم برای خواب راحت است یا برای تدبر در تاریخ برای اخذ چراغ راه در طی طریق مسیر سعادت ؟ آیا نه این است که در تاریخ سیاسی معاصر ما آمده است که جماعتی وطن پرست در
- شوروی سابق
- اکراین فعلی
- سوریه
- لیبی
- مصر
- عراق
- لبنان و …..
راه نجات جامعه و حل بحران معیشتی خود را ترک مقاومت و تسلیم دانسته و برای تمکین به غرب حاضر به شکستن تمامی اراده خود با دست کشیدن از آرمانهای جامعه خود شده بودند ، پس نتیجه چه شد ؟
آنچه را که صفحات تاریخ بعنوان گواه در جواب از این سوال می تواند به نمایش بگذارد ، این است که « به اعتراف پوتین ؛ نتیجه پذیرش تسلیم از ترس غرب در شوروی سابق ، سوق دادن جامعه شوری از جایگاه یک ابر قدرت سیاسی – نظامی به تجزیه سیاسی تا تن فروشی زنان روس به اعتراف پوتین بوده است » چنانچه همین سرنوشت برای مردمانی رقم خورد که برای توسعه خود را پیرو کمدینی کردن که رویای شکوفایی اقتصادی آنان به تاراج ثروت ملی و آوارگی مردم و در نهایت قانون شدن تن فروشی برای افزایش درآمد دولت از طریق اخذ مالیات تبدیل شد همانطوری که سوریه جوالانی سرنوشتی بهتر از تماشای صهیونیست ها در قلب کشورشان و نابودی ثروتش نداشته اند .
پس از قرآن و تاریخ بیاموزیم که ترس همواره بزرگترین و موثرترین ابزار شیاطین جنی و انسی برای کشتن اراده جوامع و آماده سازی آنا برای تسلیم در برابر استثمار و استکبار است و هیچ وقت آورده ای بالاتر از نابودی ثروت مادی و تاراج عزت ملی به دنبال نداشته است . زیرا هیچ ملتی بدون مقاومت بجایی نرسیده حتی اگر آمریکا باشی . تاریخ تحولات آمریکا بخوبی گواهی می دهد که آمریکا زمانی توانست خود را از یوغ استثماری فرانسه و انگلیس نجات دهد و برای مردم خود آسایش و جایگاه بین الملل درست کند که روحیه مقاومت در برابر زیاده خواهی انگلیس و فرانسه را در مردم خود افزایش داد . چرا که شاید آنان این ضرب المثل قدیمی ما را به خوبی درک کرده باشند که ترس ، برادر مرگ است .
باید آموخت « ثروت سوزی تا عزت سوزی ، هزینه تولید و پذیرش پارادایم تسلیم در مواجه با ترس از قدرت دشمن است » و دیگر با دیدن سرنوشت جوامعی همچون ( اکراین ، سوریه ، لیبی ، عراق ، لبنان ) پناه بردن به دامن غرب برای در امان ماندن از شر غرب ؛ تجلی داستان سپردن گله به دست گرگ است چرا که امام (ره) فرموده اند : رابطه ما و آمریکا رابطه گرگ و میش است و هیچ گرگی حاضر به تمکین به حیات میش نخواهد بود .
لذا جا دارد تا همگان در این پیچ سخت تاریخ ، اراده خود برای تقویت مقاومت در راه رسیدن به قله عزتمندی حفظ نموده و با سخنان و تحلیل های کاملا مغایر با مسلمات تاریخی اراده عمومی را در نزدیکی قله تمدنی سازی در آینده نظام بین الملل به تاراج نگذاریم . زیرا برای رسیدن به قله در کنار قدرت منطق در فهم چرایی و چگونگی فتح قله ؛ منطق قدرت برای رشد تاب آوری در گردنه های سخت برای سیر به سوی فتح قله را هم نیاز دارد و این الگوی رفتاری در مسیر جوامع تحول خواهی که خود به دنبال فتح مسیری بر تمدن سازی نوین هستند ، مستثنی نشده است . لذا در کنار قدرت منطق برای بسط هژمون سیاسی ، نیازمند منطق قدرت نیز هستیم .
ایران و ایرانی عزیز ، همواره عزتمند باشید که قله نزدیک است هر چند که شیب آن تندتر و سخت شده باشد .
انتهای خبر: ۳۱۳/۴۸










نظر شما