جمعه ۵ دی ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
شهری بدون حاکم و قاضی

حوزه/ در داستان حیوة القلوب، شهری معرفی می‌شود که مردم با دفن عزیزانشان درب خانه، همواره مرگ را به یاد دارند و نزاعی نمی‌کنند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، در حیوة القلوب مجلسی داستانی آمده است که پادشاهی در ضمن فتوحاتش به شهری می ‏رسد. پس از آنکه وارد شهر می ‏شود، عجایبی مشاهده می ‏کند.

از آن جمله در هر خانه‏ ای می بیند چند قبر درب خانه‏ هاست. آدرس دار الحکومه را پرسید، گفتند: «ما دار الحکومه و قاضی نداریم».

پادشاه گفت: «مگر اجتماع بشری می ‏شود باشد و حاکم و قاضی نداشته باشد». گفتند: «جناب پادشاه! در این شهر دو نفر پیدا نمی ‏شود که با هم جنگ کنند و ادعایی نیست تا بخواهند نزاع کنند».
پادشاه گفت: «چطور چنین چیزی می ‏شود؟».

گفتند: «راه و روشی که از پدران ما به ما رسیده است چنین است. هرکس می میرد جنازه‏ اش را باید درب خانه‏ اش دفن کنند لذا قبرستان جداگانه نداریم. هرکس مُرد، قبرش درب خانه‏ اش هست تا بازماندگانش از خانه که بیرون می روند، پا روی قبر پدرشان بگذارند و بروند و بدانند چنین سرنوشتی دارند تا مبادا گناهی بکنند. به خانه که برمی‏ گردند نیز چنین است تا مبادا اهل و اولادشان را اذیّتی کنند. اجمالا این گور پدر، مادر، برادر و خواهر باید درب خانه باشد تا مرگ را فراموش نکند. هر روز مرگ در نظر است لذا مال کسی را دیگری نمی ‏برد. کسی که امید ندارد فردا زنده باشد، برای چه ادعای ناحقّی داشته باشد؟ چرا تو سر هم بزنند، جنگ و جدالها برای چه باشد».

منبع: کتاب ایمان شهید دستغیب رحمه الله علیه، صفحه ۱۱۶

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha