آنچه میخوانید گفت و گو با روحانی مورخی است که چهلسال است عضو هیئت تحریریه مکتب اسلام میباشد.
* آشنایی جنابعالی با مجله مکتب اسلام چگونه صورت گرفت و نحوه ارتباط و همکاریتان با این مجله چگونه شروع شد؟
من زمان آغاز انتشار مجله، طلبه جوانی بودم و به نویسندگی و فعالیتهای قلمی علاقه داشتم و با آغاز انتشار مجله مکتب اسلام، مشترک این مجله شدم و آن را به دقت مطالعه میکردم و دیگران را هم تشویق می کردم که مشترک مجله شوند.
البته در آن زمان اکثر روحانیون به طور طبیعی و خودجوش مروج این مجله بودند، چرا که تنها مجله متعلق به حوزه به حساب میآمد و عملاً زبان گویای حوزه علمیه بود و روحانیون و مبلغین هرجا میرفتند سعی میکردند این مجله را رواج دهند و برای آن مشترک جذب می کردند.
من هم آن موقع علاوه بر اینکه از خوانندگان این مجله بودم سعی میکردم، افراد را نسبت به اشتراک این مجله تشویق کنم.
اما همکاری رسمی بنده از سال دوازدهم انتشار مجله صورت گرفت، آن موقع بعد از ارزیابی کتبی وشفاهی که توسط آیتالله سبحانی و آیتالله مکارم «حفظهماالله» صورت گرفت وارد هیئت تحریریه مجله شدم.
البته مجله، فراخوان داده بود که به تعدادی نویسنده جوان نیاز دارد بعد از برگزاری امتحان و مراحل گزینش بنده و 7یا8 نفر دیگر، وارد هیئت تحریریه شدیم که همکاری با این مجله تا به امروز تداوم داشته است.
*انتشار مجله مکتب اسلام با چه اهدافی آغاز شده بود؟ به نظر جنابعالی این مجله در تداوم انتشارش در رسیدن به این اهداف چقدر موفق بوده است؟
با توجه به فضای استبدادی حاکم در زمان طاغوت، حوزه زبان گویایی در عرصه مطبوعات نداشت. این انحصارطلبی به حدی شدید بود که شاید تصور آن برای نسل امروز دشوار و حتی غیر مکمن باشد.
مجلات و مطبوعاتی که در آن زمان در سطح کشور منتشر میشدند و تعدادشان هم زیاد بود، نوعاً مبتذل و ضد اخلاق و فرهنگ بودند.حتی گاهی به مبانی اسلام هم توهین میکردند و آموزههای اسلام را زیر سؤال برده و علیه آن سمپاشی و القای شبهه می کردند.
در این شرایط عدهای از نیکوکاران، متدینین بازار تهران داوطلب میشوند، هزینه انتشار مجلهای را از سوی حوزه علمیه فراهم کنند که این کار در سال 1337 صورت گرفت و مجله «مکتب اسلام» به عنوان اولین مجله رسمی حوزه منتشر شد.
اما اینکه در رسیدن به اهدافش موفق بوده است یا نه؟ عرض میکنم که این مجله در آن دوران بسیار بسیار موفق بود، است، من حدود 9 سال که به عنوان مدیر داخلی مجله فعالیت داشتم و با توجه به اینکه همه نامههای رسیده به دفتر مجله به دست من باز میشد، دقیقاً در جریان کارها بودم.
آن موقع دفتر مجله علاوه بر اینکه مجله را به صورت مکتوب منتشر میکرد، به نامههایی که از طرف مخاطبین میرسید به صورت نامه جواب و در بعضی موارد مشاوره میداد و یکی از خدمات پنهان مجله این بود که از طریق مکاتبه به سؤالات مخاطبین پاسخ میداد و بعضی از سؤالات مهم در خود نشریه جواب داده میشد.
پاسخ به نامههای مخاطبین توسط آیتالله سبحانی مدیریت میشد و سالانه از این طریق به هزاران نامه به صورت شخصی پاسخ داده میشد.
بالاخره من همه نامهها را میدیدم و تفکیک میکردم و از این طریق در جریان همه امور از جمله چاپ، گردشهای مجله ، درخواستها، دیدگاهها و ... بودم.
اجمالاً عرض کنم که نشریه آن موقع جایگاه بسیار والایی پیدا کرده بود، هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور، خوانندگان فراوانی داشت.
*خوانندگان خارج از کشور بیشتر در چه جاهایی متمرکز بودند؟
تقریباً می شود گفت:در هر کشوری که فارس زبان بود، مخاطب داشتیم، مخصوصاً در کشورهایی که دانشجویان ایرانی فعالیت داشتند و انجمن اسلامی تشکیل داده بودند، مشترک زیادی داشتیم و مجله مرتب به دست آنها میرسیده، حتی خود آنها اخبار و گزارشی برای ما میفرستادند.
علاوه بر دانشجویان، تعدادی از ایرانیهای مقیم خارج نیز به صورت شخصی با دفتر مجله در ارتباط بودند و مجله را دریافت میکردند.
*عکسالعمل علما،طلاب و به طور کلی بدنه حوزه در خصوص انتشار مجله چگونه بود؟
تا آن زمان، انتشار مجله از طرف حوزه بی سابقه بود و مسئله نویی به شمار میآمد و در آغاز انتشار، اعضای هیئت تحریریه احتمال میدادند مجله خوشایند آیتاللهالعظمی بروجردی که ریاست حوزه را برعهده داشتند، نباشد، ولی بعد از این که مرحوم آقای دوانی نشریه را خدمتشان برد. آیتالله بروجردی استقبال کرده و گفته بودند: من آرزو میکردم حوزه نشریهای منتشر کند و به فکر این مسئله بودم و الان خوشحالم که شما این کار را کردید.
استقبال پرشور طلاب،حوزویان و دیگر مجامع دینی از این نشریه به حدی بود که تیراژ مجله از صدهزار نسخه هم گذشته بود در حالی که این مجله، آگهی چاپ نمی کرد و تبلیغات هم نداشت و فقط به پشتوانه نوشتهها ومقالات خوب، مورد نیاز جامعه بود، رشد مییافت و عامل موفقیت آن به شمار میآمد و جاذبهای که محتوای نشریه داشت باعث میشد، جایگاه خاصی میان مردم پیدا کند.
مجله به حدی در جامعه تأثیرگذار بود که وقتی در برابر بعضی شیطنتها و شبهاتی که در بعضی از محافل یا نشریات صورت میگرفت، موضع نشان میداد، خودشان را گم میکردند، چرا که قدرت و پشتوانه معنوی مجله بسیار زیاد بود و بعضی از انتقاداتی که در مورد مسائل اجتماعی و عمدتاً در سه مقاله منعکس میشد، بازتاب وسیعی در جامعه داشت.
*به نظر حضرتعالی چه چیزهایی باعث ماندگاری این مجله شده است که علیرغم مشکلاتی که داشته به راه خود ادامه داده است؟
من به عنوان کسی که حدود 9 سال مدیر داخلی مجله بودم و در حال حاضر هم ویراستاری مجله را بر عهده دارم و برای آن سه مقاله مینویسم؛ شخصاً از صمیم قلب معتقد هستم آنچه باعث ماندگاری این نشریه شده اخلاص بنیانگزاران اولیه این نشریه است.
من این اخلاص را هم در اعضای هیئت مالی و هم در اعضای هیئت تحریریه دیده ام و به دلسوزی واخلاص آنها غبطه میخورم.
و آنچه که باعث تجمع این افراد در کنار هم و باعث دوام و بقای این نشریه شده همین اخلاصی است که از روز اول تاسیس در این نشریه دخیل بوده است.
*انتشار مجله مکتب اسلام چه نقشی در زمینهسازی و بروز و ظهور انقلاب اسلامی داشته است؟ و چقدر در این عرصه موثر بوده است؟
مجله مکتب اسلام مردم را تغذیه فکری میکرد و با ترویج تفکر اسلام مردم را بیدار میساخت و به آنها بصیرت و دانایی میبخشید و این خیلی موثر بود، وقتی مردم، راه مستقیم را شناختند معلوم است راههای انحرافی را هم میشناسند این مجله دیدگاه اسلام را معرفی میکرد و تفکر صحیح اسلام را به مردم القا میکرد و این در بیداری مردم بسیار موثر بود.
*ظاهرا چند سال پیش گروهی از محققان فرانسوی به دفتر مجله «مکتب اسلام» آمده بودند و آن را به عنوان یکی از عوامل زمینهساز انقلاب اسلامی نام برده و سوالاتی درباره آن داشتند، در صورت امکان در این مورد بیشتر توضیح دهید.
این جریان در سالهای اخیر اتفاق افتاد و قضیه از این قرار بود که یک روز به ما اطلاع دادند که از سفارت فرانسه میخواهند، بیایند و سوالاتی راجع به مجله دارند.
به اتفاق چند نفر از دوستان رفتیم، دو سه نفر فرانسوی به همراه مترجم آمده بودند و مضمون اظهاراتشان این بود که ما در اروپا عوامل پیروزی انقلاب اسلامی را بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ناشناختهاند و عوامل ناپیدای زیادی که در وقوع انقلاب، بسیار موثر بودهاند هنوز هم ناشناخته ماندهاند؛ از جمله عوامل ناشناخته، هیأتهای مذهبی و مجله مکتب اسلام را نام بردند که اینها برایشان تازگی داشت و برایشان خیلی جالب بود که این مجله هنوز هم منتشر میشود.
آنها اظهار میکردند که مجله مکتب اسلامی پایگاه مردمی داشته است و در صفوف متدینین و مذهبیها بسیار تاثیرگذار بوده است و در شکلگیری انقلاب و تفکر انقلابی و بسیج مردم و نفرت از حکومت شاهنشاهی بسیار موثر بوده است اینها در ادامه سوالاتی در مورد مواضع فعلی مجله مطرح کردند و ما هم متقابلا اشکالاتی که راجع به حقوق بشر و... مطرح کردیم.
از سوالاتی که مطرح میکردند بعضی راجع به ولایتفقیه بود از جمله اینکه نظر مجله در مورد ولایتفقیه چه بوده است و یا چه هست و...
*نتیجه این تحقیقات و گفت وگوها در جایی هم منتشر شد؟
نه آنها فقط سوالاتی کردند و رفتند و دیگر ارتباطی صورت نگرفت.
* عکسالعمل حکومت، قبل از انقلاب در رابطه با انتشار مجله چگونه بود؟
اصولا این مجله موافق نظام شاهنشاهی و سیاستهای حاکم نبود و سمت و سوی مجله به صورتی بود که به صورت غیر مستقیم بر ضد حکومت حرکت میکرد و رژیم هم سعی داشت انتشار مجله را متوقف سازد و چند بار هم به بهانههایی آن را متوقف کردند ولی به سبب پشتوانه مردمی و حمایت علما دوباره منتشر میشد.
مجلات ممکن است مطلبی را صراحتا ننویسند ولی خط و مشی آنها نشان میدهد که در چه مسیری حرکت میکنند و چه موضعی دارند الان هم همینطور است بعضی نشریات مطرح بینالملل که مثلا در لندن یا پاریس منتشر میشود خط و مشی و نوع مطالب آنها نشان میدهد که مثلا متعلق به کشور عربستان است یا نشریه دیگری به لیبی تعلق دارد اگر چه آنها در ظاهر این وابستگی را آشکار نمیکنند ولی خوانندگان آنها میفهمند.
خط و مشی مجله مکتب اسلام هم نشان میداد که موافق نظام حاکم نبود البته بعضی وقتها که هم به صراحت موضع نشان میداد بلافاصله توقیف میشد از جمله سر مقالهای در مورد کشف حجاب نوشته بود که بلافاصله توقیف شد دیگر اینکه مجله به صورت علنی از فلسطین حمایت میکرد و با توجه به اینکه رژیم شاه با رژیم غاصب اسرائیل روابط صمیمانهای داشت،این کار مورد پسند رژیم نبود.
یادم هست یکبار هم در مورد فلسطین و یاسرعرفات که آن موقع خیلی مطرح بود سه مقالهای نوشته شده بود که رژیم عکسالعمل نشان داد.
وقتی تاریخ 2500 ساله شاهنشاهی به عنوان تاریخ رسمی کشور اعلام شد تنها نشریهای که این تاریخ را به رسمیت نشناخت مجله مکتب اسلام بود آیت الله مکارمشیرازی گفتند که شما تاریخ هجری قمری را در مجله بنویسید، بنابراین ما تاریخ شمسی را که شاهنشاهی شده، در مجله نمیآوردیم ولی در مکاتبات و نامهها که فراوان هم بود تاریخ هجری شمسی را میآوردیم.
مقالات و محتوای نشریه در موضوعات متنوعی بود و مطالب تاریخی، تفسیری، رجالی، اخلاقی، تربیتی، و... در آن منتشر میشد و الان اگر دوره کامل مجله موجود بود ملاحظه میکردید که یک دایرةالمعارف بسیار غنی است.
البته فهرست موضوعی مکتب اسلام تا سال هجدهم را یک روحانی جوان از خانواده آیت الله خادمی اصفهانی تهیه کرد ولی متاسفانه این کار تداوم نیافت، الان که سال پنجاهم نشریه منتشر میشود متاسفانه تا حال نمایهای کاملی برای آن تهیه نشده است.
*با توجه به اینکه مجله مکتب اسلام نشریه ای خبری نبود و بیشتر جنبه محتوایی و علمی داشت اگر آرشیو آن به صورت یک نرمافزار تهیه و منتشر شود میتواند بسیار مورد استفاده واقع شود آیا مجله مکتب اسلام چنین برنامهای را در دستور کار دارد یا نه؟
این پیشنهاد خوبی است و بسیار ارزشمند است ولی تا حال چنین کاری صورت نگرفته است ولی متاسفانه سالهاست مجله، پشتوانه مالی مناسبی ندارد و به خاطر مضیقه مالی، تعدادی از کارکنان و نیروهای خود را باز خرید کرده است و در حال حاضر نیروی انسانی بسیار کمی دارد و مجله در حال حاضر با دست خالی اداره میشود و صرفا از طریق هزینه اشتراک به راه خود ادامه میدهد.
کارکنان مجله نوعا افراد متعهد و صالحی بودند و تفکر انقلابی داشتند و اغلب صاحب کار و پیشینه دیگری بود ولی فعالیت شان را به عنوان یک کار اعتقادی در مکتب اسلام انجام میدادند.
*آیا امکان دارد این مجله دوباره به دوران اوج خود باز گردد؟
وضعیت الان نسبت به گذشته خیلی فرق کرده است بعضی از طلاب جوان میخواهند که شرایط آن زمان را با وضعیت امروز مقایسه کنند، من به آنها میگویم که قابل مقایسه نیست، چرا که یکی از تفاوتها این است که آن زمان صف متدینین از بیدینها جدا بود و خط و مرزها آشکار بود و متدینین هم غیرت دینی داشتند ولی الان مرزها قاطی شده است.
مجله مکتب اسلام پشتوانه مردمی داشت و قدرتمند بود لذا رژیم نمیتوانست کاری بکند ولی الان اینطور نیست، البته تعدد نشریات و رسانههایی که در عرصه دین فعالیت میکنند نیز موثر است.
سازمان تبلیغات هم اوایل انقلاب نشریهای به نام اعتصام منتشر میکرد و با زمان جنگ که کشور در محاصره اقتصادی بود این مجله بسیار صدمه دید چرا که مدتی کاغذ نرسید و مجله با کاغذ کاهی بسیار نامرغوبی چاپ میشد البته تمام نشریات کشور در مضیقه بودند ولی چون این مجله سهمیه کاغذ نداشت، کاغذ را از روزنامه اطلاعات میخریدیم و با زحمت زیاد کاغذ گلاسه جلد مجله را تهیه میکردیم.
مکتب اسلام در آن زمان در چاپخانه آرین که چاپخانه بزرگی بود چاپ میشد یکبار که مدیر چاپخانه برای هماهنگی و مذاکرات در مورد چاپ به دفتر نشریه در قم آمده بود در جمع هیات تحریریه گفت که میدانید جلد مجله شما با چه کاغذی چاپ میشود؟
بعد خودش گفت که کاغذ جلد مجله شما از کاغذهایی است که ساندویچ میپیچند واقعا هم همین جور بود.
این مساله خیلی به مجله صدمه زد و باعث ریزش تعداد خوانندگان شد.
از دیگر عوامل تضعیف مجله مکتب اسلام بعد از انقلاب این بود که تعدادی از نمایندگان موثر و مطرح مجله در مراکز استانها شهید شدند و جایشان خالی ماند و یا اگر کسانی هم جایش آمدند نتوانستند کار نماینده قبلی را ادامه دهند و تعدادی از نمایندگان هم جذب نهادها و ارگانهای انقلاب اسلامی شدند و تعداد نمایندگان کاهش پیدا کرد که این موجب کاهش تیراژ و تضعیف بنیه مالی مجله گردید.
برخی نشریات با اینکه از حمایت و پشتیبانی دولتی برخوردار بودند ولی باز هم نتوانستند تداوم داشته باشند و محترمانه خودشان تعطیل کردند. در حال حاضر هم اکثر نشریات هر کدام از یک مرکز یا نهادی حمایت میشوند و نشریهای که بخواهد مستقلا منتشر شود کار بسیار دشواری در پیش رو خواهد داشت و اگر پشتیبانی نشود ادامه کارش بسیار مشکل است.
اگر مجله مکتب اسلام هم پشتیبانی مالی داشته باشد و از آن حمایت شود تا هیات تحریریه خوب جذب کند و مقالات و مطالبش را به روز کند میتوان به رونق آن امیدوار شد.
*حضرتعالی در حال حاضر وضعیت مطبوعات کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
من بیشتر نظرم به نشریاتی است که از حوزه علمیه منتشر میشوند و میتوانم راجع به آنها اظهار نظر کنم الان نشریات تخصصی حوزه عموما رشد خوبی کردهاند و مقالات خوبی ارائه میدهند، اصلا با زمان سابق قابل قیاس نیست اینکه این تعداد نشریه حوزوی داشته باشیم و این قدر نویسنده جوان حوزوی پرورش بیابند حتی تصورش هم برای ما مشکل بود، اوایل انتشار مجله مکتب اسلام در سال 1337 مجموعه نویسندگان حوزوی شاید از 10 نفر هم تجاوز نمیکرد، نویسندگانی که با ادبیات روز آشنا و قلم روانی داشته باشند کم بودند و آن موقع هم نویسندگی خیلی اجر و قربی نداشت حداقل در میان روحانیون و حوزه چنین بود و کسانی که به زبان فارسی مطلب ارزشمندی مینوشتند نوعی فداکاری و ایثار میکردند چرا که زبان مرسوم حوزه در آن زمان عربی بود و کتب حوزوی اکثرا به زبان عربی نوشته میشد و اگر کسی هم به زبان فارسی مطلبی مینوشت با ادبیات روز منطبق نبود و برای مخاطب عام قبل استفاده نبود.
در آن زمان از میان نویسندههای حوزوی که نوشتههایشان با معیارهای نویسندگی آن زمان همخوانی داشت میتوان به آیت الله مکارمشیرازی اشاره کرد که نویسنده مطرحی بودند و سالها سرمقاله مکتب اسلام را ایشان مینوشتند و خیلی هم در جامعه بازتاب داشت.
*اگر خاطره دیگری در مورد مجله مکتب اسلام دارید که لازم میدانید مطرح بشود بفرمایید.
از جمله خاطراتی که در مورد مجله مکتب اسلام دارم یکی بازتاب مطالب مجله بود که نوعا در جامعه موج ایجاد میکرد و فراموش ناشدنی است، یک بنگاه دارویی در ایران دایر شده بود و خیلی هم تبلیغ میکرد و در نشریات آگهی چاپ میکرد و مرکزش در اصفهان بود و دارو وارد میکرد، گزارشهایی مردمی حاکی از این بود که این بنگاه دارویی متعلق به فرقه ضاله بهائیت است بعد از اینکه از این قضیه مطمئن شدیم جریان را در مجله مطرح کردیم و سرمقاله انتقادی در مورد آن در مجله چاپ شد که چطور یک بنگاه دارویی از طرف فرقه ضاله بهائیت دایر میشود و منافع آن به صندوق آنها ریخته میشود، آن موقع فرقه ضاله بهائیت و دربار شاهنشاهی نزدیک بودند و دستشان در یک کاسه بود.
به فاصله کمی بعد از انتشار مقاله خبر رسید که مردم اصفهان به صورت خودجوش به آن بنگاه دارویی حمله کرده و آن را خراب کردند و همان یک مقاله باعث شد که مدیر عامل بنگاه رسما نامه نوشت که ما مسلمانیم و ...
یکبار هم دیدیم یکی از روزنامههای مطرح آن زمان سلسله مقالاتی راجع به انگور و خواص آب انگور و ...چاپ میکند و احتمال دادیم که این مقالات از جای دیگری سر در خواهد آورد.
بعدا در یکی از مقالات آورده بود که امام رضا(ع) دستور تهیه یک نوع شراب را مطرح کرده و... ما هم در مجله مکتب اسلام جواب دادیم که شما خلط بحث میکنید و شراب در عربی به معنی نوشیدنی است و امام رضا(ع) دستور تهیه یک نوع شربت را صادر کرده است نه شراب را. بعدها متوجه شدیم که یک کارخانه مشروب سازی به نام «پاکدیس» در ارومیه تاسیس شد و اینها همه مقدمهای برای تبلیغات محصولات این کارخانه بوده است.
اینها که تبلیغات محصولات پاکدیس را علنی کردند مجله مکتب اسلام هم مقالهای آتشین علیه آن با قلم آیت الله مکارمشیرازی منتشر کرد و آن را محکوم ساخت مضمونش این بود که وقاهت را به جایی رساندهاند که در کشور اسلامی کارخانه مشروب سازی میسازند و در مطبوعات آن را تبلیغ میکنند بعد از مدتی گزارش رسیدکه حرکتهای مردمی علیه کارخانه مشروبسازی صورت گرفته البته بگویم کار بزرگی بود ولی چون مجله پشتوانه مردمی داشت دستگاه نتوانست کاری بکند.
یکبارهم که صدام، اتباع ایرانی را با وضع دلخراش اخراج کرده بود شاه برای اینکه خود را مردم دوست نشان بدهد در مرز از رانده شدگان از عراق استقبال انجام داد و رسانهها پوشش گستردهای از آن انجام دادندکه شاه اتباع ایرانی رانده از عراق را مورد تفقد قرار داده و برای آنها کمپ درست کرده و... و جریان را خیلی بزرگ کردند.
و خیلی هم فشار میآوردند که مکتب اسلام هم با آنها همصدا شود فرماندار وقت قم چند بار نامه نوشت خواستار انعکاس این جریان شد ولی چون انعکاس نوعی تایید شاه و همسویی با دربار به حساب میآمد مجله در مورد آن چیزی ننوشت حتی به نامه فرماندار هم جواب داده نشد.
*از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید ممنون و سپاسگذاریم.
من هم از شما سپاسگذارم و امیدوارم در عرصه رسانهای موفق باشید.