اشاره؛ ولايت مطلقه فقيه، ميراث گرانبهاي امام خميني و روح و هويّت انقلاب اسلامي است. امروزه اين نظريه تنها يك نظريه سياسي و فقهي در كنار ديگر نظريهها نيست، بلكه جوهره نظام اسلامي و محور قانون اساسي است که مشروعيت قواي مقنّنه، قضائيه و مجريه بستگي به آن دارد؛ امام راحل با تكيه بر همين اصل مترقی و با پشتيباني ملّت بزرگ ايران، نظام شاهنشاهي را سرنگون و جمهوري اسلامي را بنيان نهاد.
آنچه در پی میآید، حاصل گفتگوی حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی با خبرنگار سرویس علمی فرهنگی مرکز خبر حوزه است که در آن به باز خوانی شاخصهای وصیت نامه الهی و سیاسی امام خمینی(ره) پرداخته شده است.
س) همان طوری که مستحضر هستید وصیت نامه الهی، سیاسی امام با حدیث ثقلین شروع میشود، دلیل این که امام وصیت خود را با این حدیث شریف شروع میکنند، بیان کنید
در ایام با سعادت ولادت امام باقر علیهالسلام قرار داریم و همچنین در ایام سالگرد امام راحل رضوان الله تعالی علیه اتفاقاً امام (ره) در وصیت نامه خودشان اعتقاد و باور خود را نسبت به امام باقر علیهالسلام بیان کردهاند و گفتهاند که : « ما مفتخريم كه «باقر العلوم» بالاترين شخصيت تاريخ است و كسى جز خداى تعالى و رسول صلى اللَّه عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام مقام او را درك نكرده و نمیتوان درک کنند.»[1]
* برکات فراوانی بر انقلاب اسلامی مترتب است
امام رضوان الله تعالی علیه حماسهای آفریدند که آن حماسه را انقلاب شکوهمند اسلامی ایران مینامیم و آثار و برکات فراوانی بر این انقلاب مترتب است که یکی از آنها نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است و در حقیقت این انقلاب و نهضت، الهام یافته از نهضت انبیای الهی است که آنها هم به نوبه خود در عصر و زمانی که جریان رسالت خود را آغاز کردند، چنین هنگامه و حماسهای را آفریدند.
اما پرسشی وجود دارد که چرا امام رضوان الله علیه، این وصیت نامه را با آهنگ حدیث ثقلین آغاز کردند؟ پاسخ این است که حدیث ثقلین جامع همه کمالات دنیوی و اخروی است و امکان ندارد انسان به کمالی برسد و به خیری در دنیا و آخرت دست بیابد، مگر این که باید از این دو ثقل برخوردار باشد؛ زیرا قرآن و عترت طاهره اگر چه به ظاهر در دو جلوه ظاهر شدهاند، اما در واقع باطن یک حقیقت هستند، همان طوری که امام رحمت الله علیه در این وصیت هم فرمودهاند: «قرآن مظهر جلال و جمال حق است، همان طوری که عترت طاهره مظاهر جلال و جمال حق هستند ؛ همان طوری که قرآن تجلی کامل حق سبحانه و تعالی هست، ائمه علیهم السلام هم به نوبه خود جلوه گاه و مظاهر تامه و کلمات تامه پروردگار هستند و این که امام رضوان الله تعالی علیه این وصیت نامه را با حدیث ثقلین شروع کردهاند برای این است که هر چه خیر بشریت است و سعادت انسانی در دنیا و آخرت به آنها مرتبط میشود، از این دو ثقل الهی نشات میگیرد و لذا خود رسول الله (ص) فرمودند که « َ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي » [2] اگر شما به این ثقلین تمسک کردید و به آن چنگ زدید و با تمام قدرت، به آنها پیوند خورید، هرگز گمراه نخواهید شد و معنای حدیث این است که گمراهی و بیراهه رفتن و نگون بختی جامعه در سایه دور ماندن از این دو جریان الهی است؛ بر این اساس امام راحل با آهنگ حدیث شریف ثقلین وصیت نامه خود را شروع نمودند.
س) وصیت نامه امام راحل دارای شاخصهها و محورهایی است که قابل اشاره و بررسی است، این شاخصهها و محورها را به طور اجمال توضیح دهید ؟
محورهایی که امام رضوان الله تعالی علیه به آن توجه نمودهاند، محورهای اساسی هستند که اهتمام به آنها موجب تأمین و تضمین سلامت جامعه است و با رعایت آن جامعه از انحرافات در امان خواهد ماند ؛ امام راحل به بخش مقدمه وصیت نامه الهی و سیاسی خود اکتفا نکردند، بلکه به شاخصههایی پرداختند که لازم است به آنها توجه شود، این شاخصها در حوزههای مختلف، قابل بررسی است؛ در حوزه «تقنین و قانون گذاری»؛ در حوزه «قضا و حکومت به معنای داوری»؛ در حوزه «اجراء»؛ یعنی این که قوای سه گانه تقنین و قضا و اجرا باید بر اساس چه اصولی و مبانی و سیاستهایی جهات وجودی خود را تأمین کنند و همچنین بخشهای دیگر و ارکان یک نظام که نیروهای نظامی و انتظامی و نیروهای نگاهبان نظام و پاسدارانی که عهده دار حفظ نظام و ارزشهای این نظام هستند؛ همچنین جریانهای دیگری که در این نظام جریان دارد و شاخصترین اینها بحث ولایت فقیه است.
* سعادت جامعه بدون ولی فقیه تأمین نمیشود
امام در بحث ولایت فقیه کاملاً بر این امر تاکید دارند که سعادت جامعه بدون یک رهبر الهی تأمین نخواهد شد و ما برای این که جامعه را به آن سعادت و نیکبختی واقعی برسانیم به دو چیز نیاز داریم، اول قانون الهی و دیگری حاکم الهی؛ اگر این دو وجود داشتند؛ یعنی قانون و راه الهی شد و حاکم و راهنما هم الهی شد، آن گاه جامعه ؛ الهی خواهد شد؛ امام در بخش «تقنین و قانون گذاری» نظام اسلامی پیش بینیهایی کرده است و حیثیتهای نظارتی را بر این امر موثر، قرار دادند تا قوه مقننه بر اساس نظارت دقیقی که مبتنی بر قانون اساسی و شرع مقدس است، قوانین کشور را پیش ببرد و همچنین در حیث اجرا هم تاکید بر آن است که جز به احکام الهی و قوانینی که از احکام الهی منبعث هست در مباحث اجرایی عمل نکنند؛ لکن همه اینها را مبتنی بر اصل ولایت فقیه کرده است.
در نظام اسلامی ما اصل ولایت فقیه شاخصترین اصلی هست که وجود دارد و همه اصول خود را با آن تطبیق میدهند که اگر احیاناً اجرا ؛ تقنین و قضا از اصل شاخص ولایت فقیه فاصله بگیرد، البته مقام ولایت جلوی این انحراف را میگیرد و امام راحل مهمترین اصل را ولایت فقیه دانستهاند و تاکید بسیاری بر این اصل داشته اند و فرموده اند که: «این کار، کاری بس عظیم و خطرناک است، رهبر و یا شورای رهبری این را یک مسئولیت بدانند ؛ این را یک رسالت و وظیفه الهی بدانند»؛ امام راحل رهبر و شورای رهبری را توصیه به تقوی و نزاهت و طهارت کرده اند و به عمل کردن به اصولی که در دین تبیین شده است، نموده اند و فرموده اند: «در نظام اسلامی هر چه که مسئولیت سنگینتر باشد هر چه که مقام بالاتر باشد مسئولیت سنگینتر است» [3] لذا بالاترین مقام در نظام اسلامی ما ولایت فقیه است و بالاترین مسئولیت و پر خطرترین مسئولیت هم مسئولیتی هست که در حوزه ولایت فقیه شکل میگیرد و امام از این اصل به عنوان یک امر مهمی که تزلزل در آن موجب تزلزل در اصل نظام میشود یاد میکند؛ بنابراین امام شاخصهایی را در کل نظام بیان نمودند؛ مبحث ولایت فقیه را شاخصترین امور در بین شاخصها تعیین نمودهاند؛ البته امام راحل به مباحث دیگری هم پرداخته اند که از جمله آنها بحث «روحانیت و حوزهها علمیه» و «بحث دانشگاهها» است که نظام علمی کشور را حوزهها و دانشگاهها به عهده دارند.
یکی از میراثهای ارزشمند امام راحل وحدت حوزه و دانشگاه میباشد که فرمودند: «اگر این دو جریان اصلاح بشود کشور اصلاح میشود»[4] و ما تا زمانی که این میراثهای بزرگ را از امام به یادگار داریم، انقلاب و نظاممان بوی امام و بنیان گذار جمهوری اسلامی را خواهد داشت.
اگر بخواهیم امام را بشناسیم میتوانیم امام را در این محورها و در این شاخصها که در وصیت نامه به آن امر فرمودند، بشناسیم اگر حوزههای علمیه ما مطابق آن توصیهها و با آن تذکراتی که امام فرمودند، عمل کنند و اگر نظام اجرایی ما بر اساس این شاخصهایی که امام فرموده اند عمل کنند و اگر نظام تقنین و قضای کشور بر اساس این شاخصهایی که امام فرمودند عمل کنند، امام زنده است ؛ نظام زنده است ؛ انقلاب زنده و پاینده خواهد بود.
سالگرد ارتحال امام بهانه ای است برای مرور کردن این شاخصها که در این رابطه شاید مهمترین این بحثها مبحث، نظام روحانیت میباشد که انشا الله به آن هم خواهیم پرداخت .
س) اگر ممکن است بحث حوزه و روحانیت و مسئولیتهایی که حوزههای علمیه بر عهده دارند و باید انجام بدهند را از منظر امام مورد بررسی قرار دهید ؟
به خاطر اهمیتی که این بحث دارد و شاخصهایی که امام در این باره مد نظر دارند، بعضی از آن موارد را از خود وصیت نامه امام مورد بازبینی قرار میدهیم تا انشا الله حوزههای علمیه وظایف خودشان را بهتر بتوانند عمل کنند.
امام در این موضوع چند نکته را به عنوان شاخص ذکر میکنند ؛ نکته اول که دغدغه امام میباشد این است که روحانیت و حوزههای علمیه اجازه ندهند کسانی به این جایگاه نفوذ کنند و به عنوان افرادی وارد حوزه شوند و میخواهند در آینده به روحانیت آسیب و ضربه بزنند، امام از افاضل میخواهند که از مرجعیت الهام بگیرند و تحت نظام مرجعیت حرکت بکنند؛ لذا میفرمایند: «افاضل عهده دار این امر باشند و اجازه ندهند که عدهای از اغیار وارد این جمع شوند و احیاناً انحرافاتی را ایجاد کنند».
امام در بخشی از وصیت نامه خود میفرماید: «حوزهها اجازه ندهند مخالفین جمهوری اسلامی که به شدت کمر بستهاند نظام را مورد آسیب قرار دهند و از مقاصد شیطانی خودشان بهره ببرند، اجازه ندهند که این اتفاق بیفتد»، لذاست فرمود: « وصيت اين جانب به حوزههاى مقدسه علميه آن است كه كراراً عرض نمودهام كه در اين زمان كه مخالفين اسلام و جمهورى اسلامى كمر به براندازى اسلام بستهاند و از هر راه ممكن براى اين مقصد شيطانى كوشش مىنمايند و يكى از راههای با اهميت براى مقصد شوم آنان و خطرناك براى اسلام و حوزههاى اسلامى نفوذ دادن افراد منحرف و تبهكار در حوزههاى علميه است، كه خطر بزرگ كوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزهها با اعمال ناشايسته و اخلاق و روش انحرافى است و خطر بسيار عظيم آن در دراز مدت به مقامات بالا رسيدن يك يا چند نفر شياد كه با آگاهى بر علوم اسلامى و جا زدن خود در بين تودهها و قشرهاى مردم پاکدل و علاقهمند نمودن آنان را به خويش و ضربه مهلك زدن به حوزههاى اسلامى و اسلام عزيز و كشور در موقع مناسب مىباشد » [5] این آسیب را امام راحل نشانه گرفتند و فرمودند «این آن عدوات و دشمنی است که ممکن است از جایگاه روحانیت به نظام و کشور و اسلام و مردم آسیب برسانند.»
لذا همان طوری که در یک اصل کلی فرمودند که اجازه ندهید این نظام به دست بیگانه و بیگانگان بیفتد در این رابطه این خطر بیشتر است؛ چرا که بعضیها جایگاه روحانیت را رأس هرم نظام و جامعه اسلامی میدانند و در کمین این هستند که آن را مورد آسیب قرار بدهند.
* مراجع؛ سکانداران حوزه و روحانیت
این یک دغدغهای هست که امام به آن پرداختهاند و اموری که امام به عنوان رسالت روحانیت تعیین فرمودند این است «.. و از همه لازمتر حوزههاى علميه است كه تنظيم و تصفيه آن با مدرسين محترم و افاضل سابقهدار است با تأييد مراجع وقت » [6] این نکته خیلی مهم است؛ چرا که مراجع سکّانداران حوزه و روحانیت هستند آنها هستند که مسیر آینده حوزه را مشخص میکنند و از جریانهای انحرافی که بخواهد به اسلام آسیب بزند، جلوگیری میکنند، اما این مسئله مربوط به بخش گرایشی و انگیزشی حوزه بوده است که حوزه با این نگاه مصونیت خودش و مصونیت نظام و جامعه را تأمین میکند.
اما بحث دیگر به بحثهای دانشی و علمی برمی گردد یکی از مباحثی که امام در رأس آن به آن توجه دادهاند « قیام برای نظام دادن به حوزهها لازم و ضروری است » و تعبیر امام «قیام»است و اگر ما بخواهیم حوزههای علمیه را به یک جایگاه برسانیم که بتواند نقش آفرینی کند و نقش خود را در جهان امروز به خوبی ایفا کند لازم است که حوزه، نظام پیدا کند و این نیاز به قیام و نهضت روحانیت دارد. امام فرمودند: «قيام براى نظام دادن به حوزهها لازم و ضرورى است؛ كه علما و مدرسين و افاضل عظيم الشأن صرف وقت نموده و با برنامه دقيق صحيح حوزهها را و خصوصاً حوزه علميه قم و ساير حوزههاى بزرگ و با اهميت را در اين مقطع از زمان از آسيب حفظ نمايند».
* تحول در حوزه مورد تاکید امام و رهبری
این یکی از دغدغههایی است که از دغدغههای مقام معظم رهبری هم میباشد و بر آن تاکید دارند که حوزه باید یک نظام و انتظامی برای جامعه روحانیت و این صنف عظیم داشته باشد؛ بحث تحول حوزه هم در همین راستا مطرح میشود و در حقیقت تحول حوزه خواسته معمار انقلاب میباشد که مقام معظم رهبری هم بر آن تاکید دارند و در این سفر اخیر هم آن را مورد توجه خاص قرار دادند لذا در بخش گرایشی و انگیزشی آن دغدغه را امام مطرح کردند و در بخش دانشی هم میفرمایند: «نظام علمی حوزه را باید پالایش کرد و جریانات علمی که در حوزه به وجود میآیند باید به درستی پیش برود»؛ به هر حال در هر دورهای یک سلسله مباحث انحرافی و یا حتی پیشنهادات نادرستی ارائه میشود که اگر به آنها توجه بشود و به آنها راه پیدا کرد، مسیر علمی حوزهها علمیه را زیر سئوال میبرد؛ البته در هر دورهای مرزبانان بزرگ و مراجع بزرگواری کاملاً صیانت و حفاظت میکردند و اجازه نمیدادند که احیاناً به این مسیرهای انحرافی راه پیدا کنند و بر مسئله فقه امام نیز تاکید دارند و میفرمایند که « لازم است علما و مدرسين محترم نگذارند در درسهایی كه مربوط به فقاهت است و حوزههاى فقهى و اصولى از طريقه مشايخ معظم كه تنها راه براى حفظ فقه اسلامى است منحرف شوند، و كوشش نمايند كه هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتكار و تحقیقها افزوده شود؛ و فقه سنتى كه ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن اركان تحقيق و تدقيق است، محفوظ بماند و تحقيقات بر تحقيقات اضافه گردد».
پس یکی از شاخصهایی روحانیت و حوزه که در کلام امام هست، مخصوصاً حوزه علمیه قم حرکت در مسیر صحیح است خصوصاً توجه به فقه و جایگاه آن است.
* تاکید امام بر عدم رکود حوزه
نکته بعدی که امام به آن توجه میدهند عدم رکود و خمود حوزه هست و باید هر لحظه بر تحقیقات آن اضافه شود تعبیر میکنند که « تحقيقات بر تحقيقات اضافه گردد » و اینطور نباشد که حوزه در یک مقطعی بماند همان طوری که پیشینیان و سلف صالح در هر رشتهای چه در رشته فقه و چه در تفسیر و کلام و فلسفه با تلاش و کوشش و تحقیقات ارزشمندشان مسیر علم و پژوهش را برای آیندگان باز کردهاند، این جا هم همینطور است و امام فرمودند که حوزهها نباید در یک حد باقی بمانند و آن را تکرار کنند؛ امام تاکید میکنند که حوزهها به علم دینی کاملاً مشغول هستند، اما برخی رشتهها در حوزه مورد غفلت است و اشاره میفرمایند که این تحقیقات نباید تنها به برخی از علوم تعلق بگیرد و برخی از تحقیقات نباید از نگاه عالمانه عالمان دین بی بهره بماند « البته در رشتههاى ديگر علوم به مناسبت احتياجات كشور و اسلام برنامههايى تهيه خواهد شد».
در همین جا یک فصل دیگری در مقابل ما گشوده میشود و حوزهها باید نیازهای کشور را رصد کنند و جامعه را بلکه جامعه بشری را شناسایی کنند و قدم به قدم بر اساس نیازهای جامعه و مطالبات جامعه اسلامی یا بشری تحقیقات خودشان را دنبال کنند. ممکن بود در برخی از دورهها نیاز چندانی به برخی از علوم نباشد گر چه عالمان، تحقیقات خودشان را دارند اما این نکتهای که فرمودند :« البته در رشتههاى ديگر علوم به مناسبت احتياجات كشور و اسلام برنامههايى تهيه و رجالى در آن رشته تربيت بايد شود. و از بالاترين و والاترين حوزههايى كه لازم است به طور همگانى مورد تعليم و تعلم قرار گيرد، علوم معنوى اسلامى است»
این نکته مهمی است و جا دارد که مباحث فراوانی را در اینجا طرح کرد و از جمله مباحثی که باید به آن توجه شود مباحث عقلی ، کلام و فلسفه و عرفان اسلامی است که اینها از علوم معنوی اسلامی هستند.
س) نیاز حوزههای علمیه به مباحث معرفتی و اخلاق و علم را بیشتر توضیح دهید
ما علومی داریم که به ظاهر جامعه بشری و اسلامی توجه دارد، مثل علم شریف فقه و حقوق و امثال ذلک، اما لایههای عمیقتر جامعه هستند که احتیاج به علوم معنوی دارند که صیانت معنوی باورها و اعتقادات را بر عهده دارد و آن را در یک حصن حصین و قلعهای محکم قرار میدهد؛ این مطلب خیلی مهم است که به علومی توجه بشود که نیاز جامعه اسلامی و جامعه بشری است و ممکن است در هر دورهای رشته خاصی نیاز جامعه باشد و امروز حوزهها و روحانیت باید رصد کنند و ببینید که جامعه اسلامی و بشری چه نیازهایی دارند.
* حوزه؛ نیاز سنجی کند
اکنون روحانیت با جهان مرتبط شده است و این ارتباط به برکت انقلاب و نظام اسلامی شکل گرفته است، فرصت بسیار گران بهایی برای حوزهها است که جامعه بشری را به لحاظ مباحث علمی رصد کند. نیازها، مطالبات و احتیاجهای آنها را شناسایی کنند و مطابق آن نیازها علوم و رشتههای علمی را بسازند و سامان بدهند؛ لذا این نکتهای که فرمودند : «البته در رشتههاى ديگر علوم به مناسبت احتياجات كشور و اسلام برنامههايى تهيه شود و رجال در آن رشته تربیت باید شود» این ناظر به این مطلب است که حوزهها باید نیازها را بسنجند و در نهایت هم امام میفرمایند : «و از بالاترين و والاترين حوزههايى كه لازم است به طور همگانى مورد تعليم و تعلم قرار گيرد، علوم معنوى اسلامى است، از قبيل علم اخلاق و تهذيب نفس و سير و سلوك الى اللَّه «رزقنا اللَّه و إياكم» كه جهاد اكبر مىباشد».
من در همین جا از بیان حضرت آیت الله جوادی آملی استفاده کنم که ایشان میفرمودند : « علم فقه، جهاد اصغر است و اخلاق و حکمت و فلسفه جهاد وسطی است و علم عرفان جهاد اکبر است » این جهاد آن اجتهادهای علمی است، امام راحل رحمت الله علیه با تاکید بر علم اخلاق و طهارت نفس میخواهد بگوید که ؛ حوزه علمیه مکانی نیست که تنهاکار علمی بکند، بلکه علم آمیخته با عمل و اخلاق و مبارزه با نفس است. اخلاق اگر در جامعه حوزوی نباشد، قطعاً جامعه، کشور و مسلمین از اخلاق بی بهره خواهند بود و متأسفانه در برخی از دورههایی که بر نظام گذشت متأسفانه یک بداخلاقیهایی را شاهد بودیم که این بد اخلاقیها به جامعه سرایت کرد.
* علم با اخلاق آمیخته است
جامعه متأثر از مجامع علمی و حوزوی و دانشگاهی است هر چه جامعه علمی و حوزوی پاکتر و منزهتر باشد جامعه عمومی ما هم اینگونه خواهد بود، لذا مراد از علوم حوزههای علمیه، علمی است که «جامع علم و عمل» است «جامع علم و اخلاق» است و همان علمی است که « العلم نور يقذفه الله في قلب من يشاء » [7] و لذا نباید حوزه علمیه فقط کار علمی و تحقیقات و تدقیقات علمی داشته باشد، بلکه حقیقت علم بنا بر آنچه که در فرهنگ دینی ما تبیین شده است نور است و آن علمی است که با عمل آمیخته است آن علم با اخلاق آمیخته است همان طوری که امیر المومنین فرمودند : « الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ الْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ » [8] عمل، دژ و قلعه علم است اگر بخواهد علم نورانیت پیدا کند باید با عمل مقرون باشد، لذا از اموری که امام راحل مورد تاکید قرار میدهند همین نکته است « و از بالاترين و والاترين حوزههايى كه لازم است به طور همگانى مورد تعليم و تعلم قرار گيرد، علوم معنوى اسلامى است، از قبيل علم اخلاق و تهذيب نفس و سير و سلوك الى اللَّه- رزقنا اللَّه و إياكم- كه جهاد اكبر مىباشد» یعنی حوزههای علمی به لحاظ علمی هم جهاد اصغر دارند و هم جهاد اوسط و هم جهاد اکبر دارند.
س) یکی از مباحثی که مورد تاکید امام و مقام معظم رهبری بوده است بحث توجه حوزهها به مباحث فلسفی و عقلی است، بفرمایید الآن فلسفه در حوزهها چه جایگاهی دارد و حوزهها چه رسالتی در این زمینه دارند؟
همان طوری که از بیان امام به ما رسید، علوم «ترتب طولی دارند به این معنا که اول اعتقادات و عقاید شکل میگیرد و مبتنی بر عقائد و اعتقادات، احکام و فروع شکل میگیرد لذا به شکل کلی در دین دو بخش اصول دین و فروع دین؛ فروع دین ناظر بر احکام است و ما میگوییم نماز، روزه، حج، جهاد و... که هر یک از این امور بابی از ابواب فقه هستند که فقهای گرانقدر ما و مراجع عظام تقلید هستند که ایشان عهده دار این امر هستند و با مجاهدتهای علمی، احکام دین را استخراج میکنند اما فروع دین مبتنی بر اصول دین است که اگر فروع مبتنی بر اصول محکمی نباشد آن فروع رنگ و بویی نخواهد داشت.
س) این اصول را از چه راهی بشناسیم ؟
قطعاً جهت گیریهای که در فروع مورد بررسی است آن جهت گیریها در اصول کار آمد نیستند، لذا اصول دین تقلیدی نیست و عقلی است و انسان باید اصول دین را عقلانی بشناسند و در آن تدبر کنند و بعد از آن بر اساس آن اصول به فروعات و فروع دین عمل بکنند.
فلسفه و کلام علومی هستند که تأمین کننده اعتقادات و اصول دین هستند؛ یعنی توحید و نبوت و معاد و امامت و عدل که از اصول مذهب ما هستند اینها بر اساس یک سری از برهانهای فلسفی و کلامی اثبات میشود و دشمن هم برای این که اصل و اساس را ریشه کن بکند با اصول و بنیادهای اساسی میجنگد ؛ شما اگر این سی سال تاریخ انقلاب را بررسی کنید میبینید که عمده شبهات ناظر بر ریشهها و اصول است و توحید را نشانه گرفتهاند رسالت و وحی را نشانه گیری کرده است ؛ قرآن را مورد هدف قرار دادهاند.
* وحی را هدف گرفتهاند!
وقتی امروز گفته میشود آیا قرآن کلام بشیر است یا کلام بشر ؟! یعنی وحی را هدف گرفتهاند ؛ امامت را هدف قرار دادهاند ؛ مبحث ولایت فقیه ریشه در عقاید دارد، ولی عمدتاً حیثیتهای فقهی است و ایشان زمانی میتوانند با ولایت فقیه بجنگند که با رسالت و وحی بجنگند و اگر توانستند با رسالت و وحی بجنگند دیگر مسائل هم زیر سئوال خواهند رفت.
فلسفه و کلام دو کار عمده انجام میدهند یک: تبیین و توضیح و اثبات اعتقادات اصولی که در حوزه دین قرار دارد و تاکید امام و مقام معظم رهبری در خصوص فلسفه مخصوصاً در این دوره اخیر بر همین اساس است چون ایشان کاملاً احساس نیاز کرده اند و هدف گیری دشمن را خوب متوجه شده اند که دشمن الآن ریشهها و اصول را مورد حمله قرار داده است و با هدف گیری ریشهها بنیان انقلاب اسلامی هم از بین خواهد رفت لذا اگر محققین در این رابطه رصد کنند که در این سه دهه انقلاب، چه مسائلی بیشتر مورد هجمه قرار گرفته است میبینیم اکثر این شبهات بازگشت به اصول دین دارند.
* فیلسوفان مرزبان اصول و باورهای دینی هستند
نقش دوم فلسفه : ایستادگی در مقابل آن و ستیزه با این شبهات است و تنها فلسفه اسلامی و الهی است که میتواند در مقابل این فلسفههای غربی و الحادی و تفکر منحطی که احیاناً از غرب و شرق میآید، مقابله کند. متأسفانه عدهای فکر میکنند که فلسفه یک علم تشریفی است و علمی است که خواندن و نخواندن آن یکسان است؛ در حالی که این توهم و پنداشت باطل است؛ چرا که همان طوری که فقها مرزداران احکام الهیاند ، فیلسوفان مرزبان اصول و باورهای دینی هستند و فیلسوفان ما با مدد از آموزههای نقلی و حتی گزارهای نقلی باورها و اعتقادات را کاملاً استوار میکنند و لذا از زمان فارابی و بو علی این رویه مورد نظر بوده است. لذا شما در اشارات ملاحظه میکنید که وقتی بحث از مقام واجب الوجود است استناد میکنند به آیه « سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ » [9]این آیه را شیخ در اشارات به عنوان سندی بر برهان صدیقین در اثبات مبداء میگیرد [10] و تا کنون که بیش از هزار سال از آن میگذرد، همچنان حکمای ما به استناد همین آیه برهان صدیقین را اثبات میکنند لذا گزارهای فیلسوفانه ما که در فلسفه اسلامی است برگرفته از گزارهای اسلامی و روایی ما است و این که فلسفه اسلامی یک علم تشریفاتی است یک توهم است که عدهای بر اساس بررسیهای عقلی یک سلسله مطالبی را تنظیم و بیان میکنند و فلسفه دانشی است که این اصول و اعتقادات دینی ما را تثبیت و مرزداری میکند و با منحرفان و کسانی که اندیشه انحرافی دارند در مقام علم یا بر اساس شهوت عملی، ریشه اعتقادات را بزنند، مقابله میکند.
س) اگر نکته پایانی بر مباحث خود دارید و نظراتی هم درباره مرکز خبر حوزههای علمیه و هفته نامه افق دارید، بفرمایید.
به نظر میرسد آنچه که امام در وصیت نامه نسبت به حوزهها فرموده اند باید به جد منظور نظر حوزهها باشد و طلاب و فضلا و اساتید و بزرگان دین قطعاً توجه دارند ولی فکر میکنم حوزه علمیه در آن جایگاهی که باید در آن جایگاه قرار بگیرد و از آن جایگاه، دین اسلام نظام اسلام و جامعه اسلامی و در نهایت جامعه بشری را در این رابطه راهنمایی بکند و از مسیر ضلالت و انحراف جلوگیری کند، هنوز به آن جایگاه واقعی خود نرسیده است و اگر سئوال شود که آیا حوزه به رسالت علمی و عملیاش در این سه دهه عمل کرده است ضمن اعتراف به تلاشهای فراوانی که انجام شده است، اما متأسفانه باید اعتراف کرد که این مسئله تا حدودی محقق نشده است و این نیاز به مجاهدت و قیام علمی، فضلا و مدرسین تحت اشراف مرجعیت دارد.
* رسانه حوزه، مطالبات حوزه را منعکس کند
اما درباره رسانه حوزه میتوانم بگویم این رسانه جامعیت خوبی هم دارد که همراه با اخلاق و ادب و طهارت بوده است و الحمدلله نقش آفرینی خوبی داشته است و دغدغههای مراجع، رهبری و فضلا و اساتید و احتیاجات و مطالبات جدی طلاب را مطرح میکند، تشکر میکنم؛ البته جا برای کار بهتر هم هست و از رسانه حوزه انتظار است که در بدنه حوزه راه پیدا کند و نیازها و مشکلات آنها را بررسی کند و به درستی به بزرگان و مراجع انتقال دهد و این اطلاع رسانی مختص به حوزههای قم نباشد، بلکه با حوزه استانها نیز مصاحباتی انجام شود و نیازهای آنها و مطالبات و ایشان را هم منتقل کنند .
گفتگو: حمید کرمی
[1] - صحيفه امام، ج21، ص: 397
[2] -(بحارالأنوار ج : 23 ص : 108 )
[3] - و وصيت اين جانب به رهبر و شوراى رهبرى در اين عصر كه عصر تهاجم ابرقدرتها و وابستگان به آنان در داخل و خارج كشور به جمهورى اسلامى و در حقيقت به اسلام است در پوشش جمهورى اسلامى و در عصرهاى آينده، آن است كه خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى و محرومان و مستضعفان بنمايند؛ و گمان ننمايند كه رهبرى في نفسه براى آنان تحفهاى است و مقام والايى، بلكه وظيفه سنگين و خطرناكى است كه لغزش در آن اگر خداى نخواسته با هواى نفس باشد، ننگ ابدى در اين دنيا و آتش غضب خداى قهار در جهان ديگر در پى دارد.
از خداوند منانهادى با تضرع و ابتهال مىخواهم كه ما و شما را از اين امتحان خطرناك با روى سفيد در حضرت خود بپذيرد و نجات دهد و اين خطر قدرى خفیفتر براى رؤساى جمهور حال و آينده و دولتها و دستاندركاران، به حسب درجات در مسئولیتها نيز هست كه بايد خداى متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارك او بدانند. خداوند متعال راهگشاى آنان باشد.
وصيتنامه، متن، ص: 49
[4] - اگر دانشگاه اصلاح شد، كشور اصلاح مىشود.( صحيفه امام، ج19، ص: 223)
عزيزان دانشگاهى من و عزيزان فيضيه من، آگاه باشيد كه دشمنها در صددند بين شماها تفرقه بيندازند! و توجه داشته باشيد كه اگر دانشگاه و فيضيه اصلاح بشود، كشور شما استقلال خودش را بيمه مىكند! آن قلمها و زبانهایی كه كوشش مىكنند كه اين دو قشر را از هم جدا كنند، آنها هستند كه يا قبله آنها مسكو و يا قبله آنها واشنگتن است. و شما هوشيار باشيد كه اين مصلحت بزرگ را، كه وحدت دانشگاه و فيضيه است، از دست ندهيد! و اميدوارم كه موفق باشيد كه خودتان، كشور خودتان را مستقلًا اداره بكنيد؛ دست شما از طرف شرق و غرب به سوى خودتان برگردد؛ و شرّ شرق و غرب از كشور ما به سوى خودشان برگردد. خداوند تبارك و تعالى يار و پشتيبان فيضيه و دانشگاه باشد و يار پشتيبان همه ملت.و السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته (صحيفه امام، ج14، ص: 432 )
[5] - (صحيفه امام، ج21، ص: 425 )
[6] - وصيت اين جانب به حوزههاى مقدسه علميه آن است كه كراراً عرض نمودهام كه در اين زمان كه مخالفين اسلام و جمهورى اسلامى كمر به براندازى اسلام بستهاند و از هر راه ممكن براى اين مقصد شيطانى كوشش مىنمايند، و يكى از راههاى با اهميت براى مقصد شوم آنان و خطرناك براى اسلام و حوزههاى اسلامى نفوذ دادن افراد منحرف و تبهكار در حوزههاى علميه است، كه خطر بزرگ كوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزهها با اعمال ناشايسته و اخلاق و روش انحرافى است و خطر بسيار عظيم آن در دراز مدت به مقامات بالا رسيدن
يك يا چند نفر شياد كه با آگاهى بر علوم اسلامى و جا زدن خود را در بين تودهها و قشرهاى مردم پاكدل و علاقهمند نمودن آنان را به خويش و ضربه مهلك زدن به حوزههاى اسلامى و اسلام عزيز و كشور در موقع مناسب مىباشد. و مىدانيم كه قدرتهای بزرگ چپاولگر در ميان جامعهها افرادى به صورتهای مختلف از مليگراها و روشنفكران مصنوعى و روحانى نمايان كه اگر مجال يابند از همه پرخطرتر و آسيب رسانترند ذخيره دارند كه گاهى سى- چهل سال با مشى اسلامى و مقدس مآبى يا «پانايرانيسم» و وطنپرستى و حيلههاى ديگر، با صبر و بردبارى در ميان ملتها زيست مىكنند و در موقع مناسب مأموريت خود را انجام مىدهند. و ملت عزيز ما در اين مدت كوتاه پس از پيروزى انقلاب نمونههايى از قبيل «مجاهد خلق» و «فدايى خلق» و «تودهاى»ها و ديگر عناوين ديدهاند، و لازم است همه با هوشيارى اين قسم توطئه را خنثى نمايند و از همه لازمتر حوزههاى علميه است كه تنظيم و تصفيه آن با مدرسين محترم و افاضل سابقهدار است با تأييد مراجع وقت. و شايد تز «نظم در بىنظمى» است از القائات شوم همين نقشهريزان و توطئه گران باشد.
صحيفه امام، ج21، ص: 424
[7] - مصباحالشريعة ص : 16
[8] - حکمت 366 نهج البلاغه
[9] - آیه 53 سوره فصلت
[10] -الاشارات و التنبيهات، ص: 102
تأمّل كيف لم يحتج بياننا لثبوت الأول و وحدانيته و براءته عن الصمات إلى تأمّل لغير نفس الوجود و لم يحتج إلى اعتبار من خلقه و فعله و إن كان ذلك دليلا عليه؛ لكن هذا الباب أوثق و أشرف أي إذا اعتبرنا حال الوجود فشهد به الوجود من حيث هو وجود و هو يشهد بعد ذلك على سائر ما به عده في الواجب. إلى مثل هذا أشير في الكتاب الإلهي: سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ. أقول إن هذا حكم لقوم. ثم يقول: أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
. أقول: إن هذا حكم للصديقين الذين يستشهدون به لا عليه.