پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024

فقه سیاسی، دانشی است که تلاش می‌کند به سوالات و مشکلات گوناگون در باب فرد، شهروند، جامعه و دولت در عرصه داخلی یا خارجی و نوع تعامل دولت با دولت‌های دیگر یا دولت با شهروندان خود را پاسخ دهد.

آنچه در پیش‌رو دارید گفتگوی حجت‌الاسلام‌ والمسلمین سید کاظم سید باقری برگزیده کتاب سال حوزه با سرویس علمی- فرهنگی مرکز خبر حوزه، است که تقدیم می‌شود.

وی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، گروه سیاست و مدیر گروه سیاست دانش‌نامه نبوی نیز می‌باشد.

*روش عملکرد فقه سیاسی شیعه و تأثیرگذاری آن چگونه است؟

فقه سیاسی شیعه را باید دانشی دانست که از مواجهه او با مشکلات سیاسی- اجتماعی به وجود می‌آید، یعنی فقه سیاسی در جامعه حضور دارد و دانش انتزاعی نیست، بلکه یک دانش انضمامی می‌باشد، لذا اگر فقه سیاسی، خود را کنار بکشد، یک دانش راکد، جامد و منعفل می‌شود. چون این دانش در جامعه حضور دارد و همواره از او سوال می‌شود، بنابراین باید به سوالاتی که از بیرون پرسیده می‌شود، پاسخ دهد و این پاسخ با روش‌ها و سازوکارهای گوناگون انجام می‌گیرد، آنچه که مهم وانمود می‌کند این است که این حرکت چگونه از نقطه‌ای به نقطه دیگر درگذر است، به عنوان نمونه باید گفت: عده‌ای معتقد بودند، مصلحت، یک ساز و کاری است که به طور خودکار، فقه سیاسی شیعه را گام به گام به سمت عرفی‌شدن به پیش می‌برد، لذا خیال می‌شد بدون اینکه کسی زحمتی کشیده باشد این دانش و به تبع آن نظام جمهوری اسلامی به صورت ناخودآگاه و آهسته آهسته به سمت سکولاریزاسیون پیش می‌رود!. این یک شبهه اساسی بود که در جامعه وجود داشت، اما تلاشی که انجام گرفت این بود بتوان به امثال این شبهات پاسخ داد، چه زمانی می‌توان پاسخ شبهه را داد؟ اگر بنا باشد فقه سیاسی شیعه از بیرون تحول پیدا کند، به مرور زمان از هویت خود تهی خواهد شد و ماهیت و اصالت خود را از دست می‌دهد، اگر دانش فقه سیاسی، این ظرفیت را نداشته باشد که سوالات مطروحه را در درون خود حل و هضم کند به مرور زمان از اصالت و ماهیت خود تهی خواهد شد.

اما پاسخی که به موضوع مصلحت داده می‌شود این است که مصلحت، به دانش فقه سیاسی عرضه می‌شود و دانش فقه سیاسی آن را در درون خود حل و هضم می‌کند و این حل و هضم به وسیله روشی به نام اجتهاد صورت می‌گیرد و روش اجتهاد یک روش بیرونی نیست، بلکه اجتهاد یک روش درونی و برآمده از دین و منابع و نصوص دینی است.

بنابراین فقه سیاسی، موضوع را می‌گیرد و اگر آن را بر اساس روش و نصوص دینی اجتهاد تایید نمود، به آن پاسخ می‌دهد وگرنه، آن را رد می‌کند، همچنان‌که موضوع «کنوانسیون منع تبعیض علیه زنان» هم به فقه سیاسی عرضه شد، لذا فقه سیاسی این موضوع را گرفت و چون با مبانی فقه شیعه همخوانی نداشت، آن را کنار گذاشت.

فقه سیاسی شیعه در بسیاری از مسایل مدعی است و می‌گوید: من به لحاظ شرایط زمانی و مکانی می‌توانم پاسخی روز آمد و اصیل، مبتنی بر نصوص دینی ارائه کنم و این پاسخ هم بر اساس روش اجتهاد داده می‌شود.

چون روش، روش بومی و اصیل و منابع، منابع اصیل و پاسخ، پاسخ روز آمد است و این روزآمدی و کارآمدی هم برآمده از دین است در نتیجه پاسخ آن، شرعی و دینی خواهد بود لذا از اصالت خود هم دور نخواهد شد.

*آیا جا داشت که در اثر شما بین فقه سیاسی شیعه و دیگر مکاتب تطبیقی صورت گیرد. یا اینکه فکر می‌کنید باید یک اثر جدا، در این زمینه تدوین کرد؟

رویکرد این کتاب، رویکرد تطبیقی نبوده است، ولی در برخی از موارد، ایجاب می‌کرد که تطبیقی با روش‌هایی مثل مکتب لیبرالیسم صورت گیرد یا در موضوع مصلحت، تطبیقی بین نوع نگرش اهل سنت و نگرش فقه شیعه نسبت به «مصلحت» صورت گرفته است، اهل سنت، مصلحت را به عنوان یک منبع می‌دانند ولی فقه شیعه این موضوع را بر نمی‌تابد.

*تعریف جامع‌تر فقه سیاسی چیست؟

دانش فقه سیاسی، دانشی است که تلاش می‌کند، به سوالات و مشکلات گوناگون در باب فرد، شهروند، جامعه و دولت در عرصه داخلی یا خارجی و نوع تعامل دولت با دولت‌های دیگر یا دولت با شهروندان خود، پاسخ دهد در واقع در جستجوی پاسخ به سوالات سیاسی اجتماعی، شهروندان، دولت و جامعه، می‌باشد و این مبحث می‌تواند به مسایل و موارد گوناگون منجر شود.

*ظرفیت فقه سیاسی شیعه تا چه حدی می‌تواند گسترده باشد؟

برخی این شبهه را القاء می‌کنند که فقه سیاسی شیعه، همه پاسخ‌ها را به طور مطلوب نداده است، در حالی که این شبهه درست نیست،‌ زیرا این مساله از ضعف فقه سیاسی، ناشی نمی‌شود، بلکه از ضعف پردازندگان فقه سیاسی، ناشی می‌شود به تعبیری دیگر، دانش فقه سیاسی این ظرفیت را دارد که به همه مسایل و مشکلاتی که بر او عرضه می‌شود پاسخ دهد، بلکه حتی می‌تواند افق‌های پیش رو را ببیند، نه این که فقط، واکنش انفعالی داشته باشد.

بعضی‌ها معتقدند که فقه باید منتظر بماند تا مساله‌ای در جامعه شکل بگیرد و آن وقت فقه به آن پاسخ دهد، اما ما ادعا می‌کنیم که فقه، هم می‌تواند به سوالات مطرح شده پاسخ دهد و هم افق‌های پیش‌رو را ببیند.

*آیا در دانشگاه چنین مبحثی تدریس می‌شود؟

در کارشناسی ارشد، درسی به صورت خاص با عنوان فقه سیاسی در دانشگاه برگزار می‌شود، اما هر چند در دوره کارشناسی، در مبحث مبانی اندیشه سیاسی اسلام، مبحث سیاست خارجی اسلام و مبحث دیپلماسی سیاسی دولت اسلامی، بحث فقه سیاسی شیعه مطرح می‌شود، اما به طور شایسته به این موضوع پرداخته نمی‌شود یا جدی گرفته نمی‌شود و یا اینکه اساتید در این زمینه تخصص لازم را ندارند، متاسفانه بعضی اوقات در این نوع موضوعات،‌ مباحث تکراری و کمرنگ ارائه می‌شود.

*نظریه‌پردازی در خصوص بررسی و واکاوی فقه سیاسی شیعه چه فوائدی دارد؟

بنده تلاش کردم در این بحث، یک گام در جهت نظریه‌پردازی در فقه سیاسی بردارم یعنی بحث آخر ما به این مبحث کلیدی می‌پردازد که چگونه و با چه ساز و کار و روشی می‌توان در فقه سیاسی شیعه، نظریه‌پردازی کرد.

ما ادعای نظریه‌پردازی در این زمینه را نداریم، اما توانستیم گام‌های اولیه را برای نظریه‌پردازی در فقه سیاسی شیعه ارائه کنیم.

یکی از تجربیاتی که در نظریه‌پردازی فقه سیاسی شیعه وجود داشت، نظریه حضرت امام خمینی‌(ره) بود هرچند مورد غفلت واقع شده است.

نظام جمهوری اسلامی پس از انقلاب، با سوالات مختلف، ‌رویکردهای گوناگون و نقدهای بنیان‌شکن، مواجه بوده است دانش فقه سیاسی، نمی‌تواند با همان رویکرد همیشگی آرام و منزوی، راه خود را ادامه دهد و نسبت به این همه سوالات و شبهات بی‌اعتنا باشد.

لذا دانش فقه سیاسی اگر می‌خواهد پویا باقی بماند، باید پاسخ سوالات را ارائه دهد. پاسخ به شبهات هم باید متین، سنجیده، دقیق و علمی باشد، برای این که به اینگونه پاسخ، دست یابد، راهی نیست جز اینکه نظریه‌پردازی به طور عمیق و علمی در فقه سیاسی شیعه انجام شود.

آنچه نظریه، انجام می‌دهد این است که، نظریه یک بستر و زمینه‌ای را به وجود می‌آورد که بتوان پاسخ دقیق و توانمند، به پرسش‌های فراوان و گوناگون داد، از سوی دیگر، نظریه، به انسان کمک می‌کند تا مجموعه‌ای از مطالعه‌ها و داده‌ها را در کنار هم قرار داده و نگاهی کلان به مسئله داشته و پاسخی کلان و دقیق نیز به مساله ارائه دهد.

از طرف دیگر، نظریه هدایت‌گر تحلیل است؛ یعنی قضایایی که از نظریه به وجود می‌آیند، محور اصلی در تحلیل داده‌ها قرار می‌گیرند.

بحث آخر درباره نظریه این است که نظریه، انسان را به نقاط چالش برانگیز هدایت می‌کند، آن نقاطی که هر آن احتمال دارد، مورد غفلت واقع شود در واقع نظریه، آشفتگی را برداشته و به جای آن، سامان‌مندی می‌گذارد، جزیی را برداشته و به جای آن کلی نگری قرار می‌دهد؛ مخصوصا نظریه‌پردازی در فقه سیاسی شیعه، فردی نگری را برداشته و به جای آن جامعه‌نگری و سیاست محوری قرار می‌دهد (سیاست محوری به معنای اندیشه سیاسی). این وضعیت به فقه سیاسی شیعه کمک می‌کند تا در دنیای امروز نفس بکشد.

*آیا عملکرد مؤسسات و افراد ذیربط، به نظر شما کافی و جامع بوده است؟

واقعیت این مساله آن است که کارشناسان علوم اسلامی و متفکران فقه سیاسی، در این زمینه به طور شایسته عمل نکرده‌اند با اینکه تجربه سی‌ساله بعد از انقلاب، فقه سیاسی شیعه را به اندازه هزار سال، به پیش برده است، اما باز به نظر می‌رسد در این قضیه، کار فراوان و بیشتری وجود دارد که باید انجام شود.

امروزه، انبوه نظریات مختلف و مکاتب گوناگون، هر روز و هر ساعت از طرق مختلف به دنیا عرضه می‌شود؛ آن دانشی می‌تواند سرپا ایستاده و جواب نظریات و مکاتب دیگر را بدهد که خود بتواند نظریه‌پردازی ارائه دهد. از ساحت‌های کلیدی بحث همین مورد است که متاسفانه به صورت شایسته مورد توجه قرار نگرفته است، این نظریه‌پردازی به ما کمک می‌کند به واکنش انفعالی فقه، پاسخ دهیم و در واقع فقه را یک دانش تولیدگر و فعال ببینیم و به دیدگاه عرف‌گرایی، که معتقد است فقه به سمت عرفی‌شدن حرکت می‌کند، یا به ناکارآمدی فقه سیاسی شیعه، نگرش‌های اخباری گرایانه، تحجر گرایانه، ظاهری و غیر اجتهادی پاسخ دهیم.

*کتاب شما به چه مباحثی پرداخته است، دارای چه بخش‌هایی است و انگیزه نگارش این کتاب چه بوده است؟

کتاب «فقه سیاسی شیعه، ساز و کارهای تحول در دوران معاصر» با این پیش فرض نگاشته شده است که فقه سیاسی شیعه تحول‌پذیر است. باید دید که این تحول بر اساس چه ساز وکار و منطقی شکل می‌گیرد، طبیعتا مباحث مختلفی در این مبحث مطرح می‌شود که به آن اشاره می‌گردد.

 چند بحث نشان از اهمیت این موضوع می‌دهد، نخست اینکه باید نگاهی به تاریخ هزار ساله فقه شیعه انداخته می‌شد که حرکت فقه شیعه از نقطه‌ای به نقطه دیگر، بر اساس چه سازو کاری شکل گرفته است و با دوران معاصر نیز تطبیق می‌شد، ضمن اینکه باید اعتراف کرد، تحول فقه سیاسی شیعه، در دوران معاصر، بسیار بیشتر از ادوار گذشته می‌باشد.

بحث دوم، بررسی تحول فقه سیاسی شیعه می‌‌باشد که لاجرم به موضوعات دیگر فقه سیاسی نیز کشیده می‌شود و این مساله در تقویت و پشتوانه‌سازی برای نظام جمهوری اسلامی به ما کمک می کند که از بسیاری جهات، امری کلیدی و مهم به حساب می‌آید؛ ضمن اینکه پاسخ بسیاری از شبهات به اصطلاح روشنفکران و دیگران را خواهد داد.

در بحث سوم، وقتی از فقه سیاسی شیعه و تحول آن بحث می‌شود، این شبهه مطرح می‌شود که در دوران تشکیل نظام جمهوری اسلامی، فقه سیاسی شیعه، متحول شده و این تحول نیز، شتابنده بوده است و این گونه فهمیده می‌شود که فشار زمان آن را متحول کرده است، پس تحول فقه سیاسی شیعه، یک تحول ساختگی و تصنعی است.

بحث چهارم، درون زا بودن تحول در فقه سیاسی شیعه است، یعنی اینگونه نیست که از بیرون فشاری برای تحول آن صورت گرفته باشد، درست است که در شرایط مختلف حضور داشته و شکل گرفته است، اما اینطور نیست که از طرف بیرون تحول را بر او تحمیل کند، یعنی تحول از درون شکل می‌گیرد و آن هم بر اساس روش کلیدی اجتهاد است که به نظر می‌رسد، خیلی از شبهات را در این زمینه پاسخ می‌دهد.

بحث پنجم، به مبحث دستگاه تحولی فقه شیعه و کشف آن اختصاص دارد.

ششمین موضوعی که در مبحث فقه سیاسی مطرح می‌باشد، این است که، با بررسی فقه سیاسی شیعه، می‌توان آن را توانمند‌تر کرد تا بتواند پاسخ‌گوی بسیاری از سوالات باشد.

آن چه در بحث هفتم مطرح می‌باشد این است که پرداختن به این موضوع، زمینه‌های نظریه‌پردازی و حرکت به سمت نظام‌سازی در فقه سیاسی شیعه را فراهم می‌کند.

بحث هشتم، پاسخ به شبهات فراوانی است که در این زمینه وجود دارد و تلاش شده است پاسخ‌ها با روش‌ بومی اجتهاد مطرح شود.

آخرین مبحث نیز در باب ضرورت و اهمیت موضوع می‌باشد و سعی شده این مباحث با زبان جدید ارائه شود، چون‌ نظم و زبان جدید باعث خواهد شد پژوهشگران و کسانی که برای فهم فقه سیاسی شیعه تلاش می‌کنند مباحث را با زبانی روز آمد و پویا مطالعه کنند، این موارد در باب اهمیت و ضرورت کتاب نیز مطرح بوده است.

*کتاب را به چه انگیزه‌ و هدفی نگاشته‌اید؟

اولین هدف از نگارش کتاب این بود که ساز و کارهای فقه سیاسی شیعه، در دوران معاصر بررسی و مسایل با تجربه فقه سیاسی شیعه، پس از انقلاب اسلامی، سنجیده شود.

هدف دوم این بود که ظرفیت‌های درونی فقه سیاسی شیعه مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

بررسی عوامل، زمینه‌ها و ساحت‌های بیرونی تحول فقه سیاسی شیعه، هدف سوم نگارش کتاب می‌باشد پژوهشگران گاهی قرن چهارم و پنجم را مورد بررسی قرار می‌دهند که نظام شیعی شکل نگرفته است و نهایتا تعاملات ضعیفی با نظام‌های رقیب وجود دارد، اما در برخی مواقع محقق در پی بررسی موضوع به ویژه بعد از مشروطه یا بعد از انقلاب اسلامی می‌باشد؛ بررسی این دو دوره، با هم فرق می‌کند در دوران معاصر، پرسش‌گری‌ها و  رقبای جدی وارد عرصه شده‌اند و نیز بعد از تشکیل نظام شیعه، پرسش‌های فراوان و گوناگون، در مقابل فقه سیاسی شیعه قرار می‌گیرد بنابراین تلاش شده است زمینه‌ها و بستر‌های تحول و عوامل بیرونی آن مورد بررسی قرار گیرد.

مجموعه این پژوهش می‌تواند به کاراتر شدن فقه سیاسی شیعه، در عرصه نظریه‌پردازی، ارائه نظام الگو، تقویت و پشتوانه‌سازی علمی از نظام کمک کند و از اهداف گفته یا ناگفته آن باشد.

* قبل از شما در این باره چه کتاب‌هایی نوشته شده است؟

باید عنوان کرد، در خصوص تحول فقه سیاسی شیعه، کتابی نوشته نشده بود تا اینکه این ساز و کارها مورد بررسی واقع شود، اما در خصوص فقه سیاسی شیعه که تاریخ هزار ساله‌ای دارد کتاب‌های مختلفی تالیف شده است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha