با تشکر از حضرت عالی به عنوان اولین سوال نگاهی به جایگاه رسول مکرم اسلام داشته باشید ؟
بعد از حمد و ثنا و اهدای صلوات بی پایان بر خاتمالانبیاء و خاندان گرامی او بالاخص بقیةالله الاعظم، من هم میلاد خاتمالانبیا و امام صادق علیهما السلام را تبریک عرض میکنم, در ارتباط با جایگاه پیامبر اکرم ( ص ) در نظام هستی چه می توانم بگویم ؟! رسول بزرگواری که خداوند عزوجل فرستادن ایشان را به عنوان یک منت بزرگ معرفی میکند « لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ ؛ آل عمران آیه 164» پیامبری که خداوند عزوجل در مقام تعریف از اخلاق و سجایای ایشان تعبیر « وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ ؛ سوره قلم آیه 4 » بکار میبرد . بشریت تا قیام قیامت رهین این منت بزرگ الهی هستند، چه قدردان این نعمت بزرگ الهی باشند یا نباشند . قرآن کریم نسبت به وضعیت قبل از پیامبر اکرم میفرماید : « وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها ؛ آل عمران آیه 103 » شما بر لب پرتگاه سقوط بودید و به برکت حضرت محمد ( ص ) نجات یافتید خواه زیر بار رهنمودهای پیامبر برودید یا نروید « إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً ؛ سوره نساء آیه 3 » .
اولیاء الهی و اهل بیت عصمت چگونه از پیامبر دفاع کردند و آن حضرت را معرفی مینمودند ؟
دفاع بر دو گونه است، نخست دفاع فیزیکی که مخصوص میدان جهاد است, به گونهای که محمد حنفیه میگوید : وقتی امیرالمؤمنین به شهادت رسیدند، دیدم بر بدن او جای هزار زخم بود که این همه جراحت در راه دفاع از پیامبر اکرم و راه ایشان بر بدن شریف علی بن ابیطالب ( ع ) وارد شده بود, شیوه دوم مربوط به میدان سخنوری و بحث و مناظره میشود و این میدان هم میدان وسیعی میطلبد .
مناظره علی علیه السلام با عالم یهودی
در همین راستا میتوان به مناظره امیر المومنین(ع) با یکی از عالمان یهودی اشاره کرد، که جا دارد به زبانهای مختلف ترجمه شود. « إِنَّ یَهُودِیّاً مِنْ یَهُودِ الشَّامِ وَ أَحْبَارِهِمْ کَانَ قَدْ قَرَأَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ صُحُفَ الْأَنْبِیَاءِ ع وَ عَرَفَ دَلَائِلَهُمْ جَاءَ إِلَی مَجْلِسٍ فِیهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ فِیهِمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ ابْنُ عَبَّاسٍ وَ ابْنُ مَسْعُودٍ وَ أَبُو سَعِیدٍ الْجُهَنِیُ فَقَالَ یَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ مَا تَرَکْتُمْ لِنَبِیٍّ دَرَجَةً وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِیلَةً إِلَّا أَنْحَلْتُمُوهَا نَبِیَّکُمْ فَهَلْ تُجِیبُونِّی عَمَّا أَسْأَلُکُمْ عَنْهُ؟ فَکَاعَ الْقَوْمُ عَنْهُ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع نَعَمْ مَا أَعْطَی اللَّهُ نَبِیّاً دَرَجَةً وَ لَا مُرْسَلًا فَضِیلَةً إِلَّا وَ قَدْ جمعها لِمُحَمَّدٍ ص وَ زَادَ مُحَمَّداً عَلَی الْأَنْبِیَاءِ أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً فَقَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَهَلْ أَنْتَ مُجِیبِی؟ قَالَ لَهُ نَعَمْ سَأَذْکُرُ لَکَ الْیَوْمَ مِنْ فَضَائِلِ رَسُولِ اللَّهِ ص مَا یُقِرُّ اللَّهُ بِهِ عَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَکُونُ فِیهِ إِزَالَةٌ لِشَکِّ الشَّاکِّینَ فِی فَضَائِلِهِ ص إِنَّهُ کَانَ إِذَا ذَکَرَ لِنَفْسِهِ فَضِیلَةً قَالَ وَ لَا فَخْرَ وَ أَنَا أَذْکُرُ لَکَ فَضَائِلَهُ غَیْرَ مُزْرٍ بِالْأَنْبِیَاءِ وَ لَا مُنْتَقِصٍ لَهُمْ وَ لَکِنْ شُکْراً لِلَّهِ عَلَی مَا أَعْطَی مُحَمَّداً ص مِثْلَ مَا أَعْطَاهُمْ وَ مَا زَادَهُ اللَّهُ وَ مَا فَضَّلَهُ عَلَیْهِمْ قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فَأَعِدَّ لَهُ جَوَاباً قَالَ لَهُ عَلِیٌّ ع هَاتِ- قَالَ الْیَهُودِیُّ هَذَا آدَمُ ع أَسْجَدَ اللَّهُ لَهُ مَلَائِکَتَهُ فَهَلْ فَعَلَ لِمُحَمَّدٍ شَیْئاً مِنْ هَذَا؟ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ ع لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ أَسْجَدَ اللَّهُ لِآدَمَ مَلَائِکَتَهُ فَإِنَّ سُجُودَهُمْ لَهُ لَمْ یَکُنْ سُجُودَ طَاعَةٍ وَ أَنَّهُمْ عَبَدُوا آدَمَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَکِنِ اعْتَرَافاً بِالْفَضِیلَةِ وَ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ لَهُ وَ مُحَمَّدٌ ص أُعْطِیَ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ صَلَّی عَلَیْهِ فِی جَبَرُوتِهِ وَ الْمَلَائِکَةُ بِأَجْمَعِهَا وَ تَعَبَّدَ الْمُؤْمِنِینَ بِالصَّلَاةِ عَلَیْهِ فَهَذِهِ زِیَادَةٌ یَا یَهُودِیُّ قَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ فَإِنَّ آدَمَ ع تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ بَعْدَ خَطِیئَتِهِ قَالَ لَهُ عَلِیٌّ ع لَقَدْ کَانَ کَذَلِکَ وَ مُحَمَّدٌ نَزَلَ فِیهِ مَا هُوَ أَکْبَرُ مِنْ هَذَا مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ أَتَی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ إِنَّ مُحَمَّداً غَیْرُ مُوَافٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ به وزر وَ لَا مَطْلُوبٍ فِیهَا به ذنب قَالَ الْیَهُودِی ، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج1، ص: 210 » یکی از یهودیان که خود را به مدینه رسانده بود ، مدعی بود که شما مسلمانان نسبت به پیامبرتان غلو میکنید و فضیلتی بر پیامبران دیگر ندارد ؛ شیوه یهود همواره این بوده و هست که در میدان فرهنگی و نبرد فیزیکی شیطنت داشته باشد ، این عالم یهود بر اصحاب پیامبر وارد شد و گفت :
ای امت محمد(ص) شما هیچ درجه کرامت و مرتبه و فضیلتی برای هیچ نبی و رسول باقی نگذاشتید و هر رتبه فضل، معرفت و کمالی که حضرت ایزد ذو الجلال برای همه انبیاء و رسل قرار داده, تمامی آن مراتب کمال را به پیامبر خود نیز نسبت می دهید آیا اگر من از شما چند مسأله سؤال نمایم از عهده جواب من بیرون میآئید؟
اصحاب از استماع سخنان یهودی اجتناب و اظهار کراهت نمودند, ترسیدند مبادا از ایشان چیزی بپرسد و از عهده جواب آن بیرون نیایند ، و لذا اصلا متوجه سخنان او نشدند ، حضرت اسد اللَّه غالب امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السّلام چون چنین دید فرمود : خداوند هر درجه علم و فضیلتی که به هر نبی اعطا نمود و رتبه فضل و کمالی که به هر رسول احسان فرمود: همگی آنها را از برای پیغمبر ما محمد مصطفی(ص) جمع کرد بلکه برای آن حضرت زیاده بر آن مقرر فرمود.
یهودی گفت: آیا تو جواب سوالات من راخواهی گفت؟
حضرت فرمودند :بله, برای تو امروز از فضائل و کمالات حضرت رسول اللَّه (ص) سخنانی بیان نمایم که موجب روشنی چشم مؤمن و وسیله بهجت و سرور مسلمین و باعث ذلت جماعت مشرکین گردد .
یهودی گفت: ای علی(ع) من سؤال مینمایم و شما پاسخ بده
حضرت فرمودند؛ بپرس هر چه خواهی ؟ یهودی گفت : ملائکه بر آدم (ع) سجده کردند, آیا هیچ احدی برای محمد پیغمبر شما چیزی مثل سجده و احترام بجای آورد؟
امیر المؤمنین (ع) گفتند: خدای تعالی ملایکه را به سجده آدم امر نمود ولی آن سجده, سجده عبودیت و طاعت نبود, بلکه اطاعت امر خدا و بیان فضیلت و نیز رحمتی از سوی خدا به سوی او بود ولی آنچه خدای عز و جل به حضرت خاتم الأنبیاء محمد المصطفی (ص) اعطا و تفضل نمود از این، افضل است زیرا که خداوند در جبروت خود از روی احترام و همچنین ملائکه آسمان ها و زمین های هفت گانه بر آن حضرت صلوات می فرستند مومنین را امر کرده تا به آن حضرت صلوات فرستند پس ای یهودی مقام خاتمالانبیاء افضل بر آدم علیه السّلام باشد.
این مناظره حدود22 صفحه است و جایگاه پیامبر اکرم و مقام پیامبر اکرم(ص) به قد که قابل فهم آن یهودی و مردم بود بیان شده است و در انتها یهودی به رسالت و افضلیت نبی اکرم اقرار کرد.
*وجود پیامبر (ص) عذاب را دفع میکند
ما باید این معنا را بدانیم که او نبی رحمت است وجود او رحمت است ؛ « وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ؛ انفال 33 » ای پیامبر تا تو در بین مردم هستی عذابی برای آن ها نمیفرستیم . بدانیم اگر مشکل و معصیتی داریم ، اگر میخواهیم خدا ما را ببخشد باید رضایت حبیب او را طلب بکنیم «ِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً سوره نساء آیه 64»ا ین جایگاه رسول الله است در بین امت, همچنین در روایت آمده است که: «َ أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ ، عیون أخبار الرضا علیه السلام ؛ ج2 ؛ ص85 »یا علی من و تو پدران این امت هستیم کاری نکنیم که عاق والدین شویم !؟ این جایگاهی است که ما میفهمیم و طبق فهم ماست و در فضیلت خاتمالانبیاء همین بس که در نمازی که عبادت خداست اگر صلوات بر حبیب او نفرستیم نماز قبول نمیشود .
محبت پیامبر موجب نجات از آتش دوزخ است
جابر (جعفی) از امام باقر(ع) از پدرش از جدّش علیهم السّلام روایت می کند که رسول خدا (ص) فرمود: چون روز قیامت می شود، و اهل بهشت در بهشت، و اهل دوزخ در دوزخ جای می گیرند، بندهای هفتاد خریف- که هر خریف هفتاد سال است- در آتش می ماند، سپس از خدا- عزّ و جلّ- درخواست می کند و خدا را می خواند و می گوید: پروردگارا! به حق محمّد و اهل بیتش از تو می خواهم که مرا رحم کنی.خدا- جلّ جلاله- به جبرئیل وحی می کند که به سوی بنده ام برو، و او را از آتش بیرون آور. جبرئیل می گوید: چگونه در آتش فرود روم؟ خدا- تبارک و تعالی- میفرماید: من به آتش فرمان داده ام که بر تو سرد و سلامت باشد. جبرئیل گوید: جای او را نمی دانم. خداوند میفرماید: او در چاهی از دوزخ است.جبرئیل (ع) به سوی آتش فرود می رود و او را در حالی که بند و زنجیر شده و به رو افتاده در آتش است مییابد، پس او را بیرون می آورد.آن بنده در پیشگاه خدا- عزّ و جلّ- میایستد. خدای متعال میفرماید:ای بنده من چه مدّت است که در آتش ماندهای و مرا سوگند میدهی؟ گوید:پروردگارا حسابش را ندارم. خدا- عزّ و جلّ- به او میفرماید: به عزّت و جلالم سوگند که اگر به حق آنان از من درخواست نمیکردی هر آینه خفّت و خواری تو را در آتش طولانی می ساختم، امّا این مطلب بر من حتم و واجب گشته است که بندهای از من به حق محمّد و اهل بیتش درخواست نکند جز این که آن گناهانی را که بین من و او بوده بیامرزم ، همانا امروز تو را می خشیدم. سپس به او فرمان داده می شود که به بهشت برود ،امالی شیخ مفید-ترجمه استادولی، متن، ص: 241 » و اینها بعضی از مقامات پیامبر اکرم است .
وظایف مسلمین نسبت به قدر دانی نعمت وجودی پیامبر اکرم چیست ؟
بر همه واجب است حرمت این عزیز را نگه دارند و ابهت و حریم و جایگاه و موقعیت رسول الله را حفظ نمایند و این در گرو چند نکته میباشد نخست این که معصیت نکنیم « مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّی فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفیظاً ، سوزه نساء آیه 80 » ، دوم این که حریم شکنی نکنیم و فریب جو سازیهای دشمنان اسلام را نخوریم کسانی که رواج بی دینی و حرمت شکنی میکنند با خدا مخالفند و اگر هم با انقلاب و انقلابی به مخالفت بر میخیزند به خاطر دشمنی با اسلام است, اینها با انقلاب و غیر انقلاب کاری ندارند آنها ضربه از اسلام و دیانت واقعی خوردهاند لذا با دین مخالفت میکنند و ما باید نگهدار حرمت پبامبر اکرم(ص) باشیم و نسبت به خاندان او احترام کنیم, جا دارد در همین جا ابراز ارادت به محبین و شیعیان اهل بیت(ع) داشته باشم؛ من دست پیروان اهل بیت(ع) را میبوسم که در عزاداری خاندان عزاداری میکنند و مجالس عزا برپا میکنند و در شادیهای این خاندان مجالس جشن و سرور دارند و با اینکار به پیامبر اکرم احترام میگذارند سوم این که کاری نکنیم که دیگران نسبت به نبی رحمت و آیین مقدسش بد بین شوند « معاشر الشیعة کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شیئا . ای شیعیان زینت برای ما باشید و زشتی و پلیدی برای ما نباشید. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، 2جلد، الهادی - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1405ق. »
شیعیان باید تلاش کنند زینت و مایه آبروی اهل بیت باشند در معاملات درست حرکت کنند ، تقلب ،دروغ ، غش در کارشان نباشد ، یک اداری ، یک بازاری ، یک طلبه و .. و همه پیروان این مکتب در رفتار تابع پیامبر اکرم باشند . چهارم امری که باید رعایت کنند اینست که اجازه ندهند کسی به حریم رسول الله اهانت کند ، این حرکتهایی که در اروپا میبینیم نشانه فلاکت و دریوزگی ایشان است امروز این مهم وظیفه همه هست ، اجازه ندهید به مقدسات توهین شود امروزه رسول الله بیش از دو میلیارد طرفدار رسمی دارد و نباید اجازه دهیم در فیلمها و نوشته جات و فرهنگشان به این بزرگوار اسائه ادب شود .
چه نسبت های ناروایی که سلفی ها به پیامبر( ص) می دهند ؟
جا دارد در اینجا انتقادی از سلفیها داشته باشم ؛ وقتی پیامبر اکرم میفرمایند که « حیاتی خیر لکم تحدثون ویحدث لکم فإذا أنا مت کانت وفاتی خیرًا لکم تعرض علی أعمالکم فإذا رأتی خیرًا حمدت الله وإن رأتی شرًّا استغفرت لکم ؛ کنز العمال فی سنن الاقوال و الاعمال ج 12 ص 421» وقتی خود اهل سنت نقل میکنند که اعمال امت حتی بعد از رحلت به پبامبر عرضه میشود و در مجامع روایی شیعه حدود 50 روایت درباره عرضه اعمال داریم و اهل سنت هم اعلام می کنند که اعمال امت حتی بعد از رحلت به پیامبر عرضه میشود و اگرخیر باشد حضرت خوشحال میشوند و دعا میکنند و اگر شر باشد برای امت استغفار میکند . چگونه یک سلفی به خود اجازه میدهد به پیامبری که حتی بعد از رحلت ناظر اعمال مردم است از قبر پیامبر تعبیر به سنگ کند و استغفر الله بگویند که استخوان او پوسیده و مرده هست, اینگونه موضع گیریها دست کم نشناختن پیامبر اکرم(ص) است و در حقیقت اینها همان حرفهای مروان حکم است که خودش و پدرش طرد شده پیامبر اکرم(ص) بودند ، اینها تحقیر شدند و حق نداشتند وارد مدینه شوند « إنی لم آت الحجر وإنما أتیت قبر رسول الله (أبو أیوب الأنصاری) رواه أحمد وقال الحاکم صحیح ووافقه الذهبی (المسند 5 / 422 والمستدرک 4 / 515) » مروان حکم به ابو ایوب انصاری میگفت : این ( اشاره به قبر پیامبر اکرم ) سنگ است.
من سوالم از سلفیها این است که چگونه از قبر پیامبر تعبیر به سنگ میکنید ؟! حرف کسی طردشده پیامبر(ص) است را چرا میزنید ؟! من از سلفیها سوال میکنم؛ اینکه بگوییم پدر و مادر پیامبر کافر مردند این احترام به پیامبر است ؟! اینکه بگویید عموی پیامبر کافر مرد احترام به پیامبر است ؟! اینکه بگویید تبرک به قبر پیامبر و قصد زیارت پیامبر حرام است این احترام به پیامبر است ؟! اینکه توسل به پیامبر و دعا نزد قبر پیامبر و قسم خوردن به پیامبر حرام است و حال آنکه خود خدا به پیامبرش قسم خورده است, احترام به پیامبر است ؟! اینکه بگوییم جشن گرفتن در میلاد پیامبر و نذر کردن برای پیامبر حرام است آیا اینها خدمت به پیامبر است یا اعلان جنگ است ؟! عرضم این است که پیامبر(ص) ولی نعمت همه انسانها است و شما که ادعای پیروی از سلف میکنید آیا تز سلف صالح این بوده است ؟! آیا روش شما روش سلف طالح است یا صالح ؟!
اما گلهای از کتابهای دست اول اهل سنت دارم, مطالبی در کتابهای شما یافت میشود که دون شأن پیامبر است ، پیامبر اکرم فوق این حرفهاست اگر بعضی امور در کتابهای ماست و موجب تشکیک در شخصیت آقا میشود موضع بگیرید و تضعیف کنید ؛ یعنی چه هر وقت وحی تأخیر میافتاد رسول الله میخواست خود را از بلندی پرت کند ؟! یعنی چه که پیامبر اکرم(ص) در نبوت خودش شک داشت, تا ورقة بن نوفل نصرانی تاییدش کرد ؟! یعنی چه که بگویم پیامبر قبل از بعثتش در جلسات مشرکین شرکت میکرد ؟ یعنی چه که پیامبر(ص) گوشت گوسفندانی که برای بتها ذبح شده بود میخوردند و کسانی بودند که نمیخوردند ؟ یعنی چه نعوذ بالله پیامبر ایستاده بول میکرد ؟! آیا این خُلق عظیم است ؟ در این تعبیرات تجدید نظر کنید و از کتابهایتان حذف کنید ، به خدا قسم حفظ شخصیت پیامبر(ص) اولی است از حفظ چند روایت یا کتاب ، اینگونه پیامبر را کوچک کردن به صلاح مسلمین نیست ، این کاریکاتورها از کجا آمد؟! امیدوارم این رو سیاهها روسیاهتر شوند وقتی میگوید پیامبر(ص) با یک دختر هفت ساله ازدواج کرد و در ادامه نوشتهاند با عروسک به خانه پیامبر رفت آیا این مطالب نیاز به تجدید نظر ندارد ؟ به نظرشما این مسائل سبب نمیشود زمینه برای یهود و نصاری باز شود .
اینکه نسبت میدهند پیامبر با دختر هفت ساله ازدواج کرد آیا این درست است ؟
عایشه خواهری به نام اسماء دارد ( مراجعه شود به به دایه و النهایه ج 8 ص 345 و سیر اعلام ج 2 ص 289 ) اسما خواهر عایشه ، 10 سال از او بزرگتر است و باز در خود منابع اهل سنت نقل میشود که : اسما قبل از هجرت پیامبر سال متولد شد, وقتی 27 سال قبل از هجرت پیامبر متولد شده است و 10 سال هم با عایشه اختلاف سنی داشته است, لذا عایشه 17 سال بوده است و باز دقت, قبل از هجرت اسما 27 ساله بود عایشه هم 17 ساله بود و پیامبر(ص) بعد از رحلت خدیجه تا 4 سال با سوده زندگی کردند و بعد از آن با عایشه ازدواج کرد یعنی در 21 سالگی با عایشه ازدواج کردند ؟ چرا شما میگویید عایشه 8 ساله و نه ساله بوده تا زمینه حرف را برای کاریکاتورها ایجاد کنید شما برای رضای خدا این حرفها را از کتابهایتان تصفیه کنید .
ما به خودمان هم میگوییم اگر در کتابهای ما این حرفها هست باید تصفیه شود اما طبیعت روایات ما با طبیعت روایات شما مختلف است روایات ما از اهل بیت(ع) است اما روایات ایشان اکثرا از غیر اهل بیت(ع) است روایت کعب الاحبار و عبد الله بن عمرو عاص و...
در روایات ایشان فراوان آمده است که ما از کعب الاحبار و امثال او نقل نمیکنیم اما ایشان نقل میکنند ؛ لذا باید آسیبهای بیشتری هم داشته باشند ، یک سلمان رشدی بس است خدا روی او را سیاه کند, اما بالاخره ببینید در کتابهای دست اول اهل سنت؛ این مسائل آمده است و زمینه را برای این امور آماده کرده است ؛ « ألقی الشیطان علی لسانه، ... تلک الغرانیق الاولی، وإن شفاعتهن لرتضی، فلما سمعت قریش ذلک فرحوا وسرّهم، وأعجبهم ما ذکر به آلهتهم، فأصاخوا له ... ، تفسیر طبری ج 18 ص 664 » پیامبر در حال تلقی سوره "و النجم" بود و شیطان عبارت "تلک الغرانیق الاولی "..را به زبان پیامبر انداخت و او مدح بتها را نمود و... این معنا نه تنها شخصیت پیامبر (ص) بلکه قرآن را زیر سوال میبرد ! یعنی اگر پیامبر نتواند تشخیص دهد این قرآن است یا کلام شیطان, شاید جاهای دیگر هم از قرآن نباشد. و اینها توطئههای یهود است ، لذا نباید در کتب اینگونه مطالب بیاید ؛ و بعد موضع گیری کنید و بگویید چنین نبوده است. این مطالب را حذف کند, اینکه پیامبر بی سبب فحش میداد آیا درست است ؟ فحش و سبّ منع شده, اما اینها در صحیح مسلم آمده است و چیزهایی به زنان پیامبر نسبت می دهندکه شأن ایشان اجل از آن است, البته ما نسبت به بعض زنان پیامبر ایراد داریم چون در مقابل امام زمان وخلیفه وقت خود قیام کردند اما بعض حرفهایی که در کتابهای ایشان است اسائه ادب به پیامبر است ، حرفهایی که خیلی زشت است ، اینکه اجنبی در خانه زنان پیامبر میخوابیدند و صبح دنبال غسل جنابت بودند توهین به پیامبر است یا اینکه بگوییم بعضی از زنان پیامبر گفتهاند برای مَحرم شدن 5 دفعه شیر از سینه زن بخورد کافی است و ...این مسائل در شأن زنان پیامبر نبوده است و اینها را دیگران اضافه کردند لذا قداست پیامبر را حفظ کنیم و هر چه تعریض به ساحت قدس نبوی است را حذف کنید تا یکپارچه شویم و در برابر هجمات دشمنان اسلام قرار گویم .
گفتگو و تحقیق : حمید کرمی