آنچه میخوانید نیمنگاهی به تحریف یک قطعه حقیقی از تاریخ است که بعضاً حضرت امام حسن(ع) را در مقابل خدعهها و نیرنگهای معاویه منفعل تحلیل میکنند، اما واقعیت چیز دیگری است که حجت الاسلام والمسلمین طائب در این نوشتار گوشهای از تدبیر و هوش امام دوم شیعیان را در سیصد و شصت و دومین شماره از ماهنامه پاسدار اسلام بازگو کرده است.
* ضرورت گذر از ظاهر تاریخ
درتاریخ اسلام، صلحی بین امامحسنمجتبی(ع) و معاویه انجام میشود. پرسش اساسی این است که ابتکار صلح از کیست؟ آیا ابتکار از امامحسن مجتبی(ع) است یا از سوی معاویه؟
آیا امام حسن(ع) پذیرنده صلح هستند؟یعنی در مقام انفعال واقع شدهاند؟ یا امام حسن(ع) در این امر فعال هستند و معاویه را به صلح وادار کردند؟ یعنی برخورد امام حسن(ع) انفعال نداشتند؛ بلکه کاملا فعال بودهاند؟
اگر ظاهر قضایای حرکت سپاه امام حسن(ع) و برخورد معاویه را لحاظ کنیم،معاویه ابتکار عمل صلح را برعهده دارد و امام حسن(ع) موضعی انفعالی داشتند. به تعبیر دیگر صلح را معاویه بر امام دیکته کرد و امام مجبور به پذیرش صلح تحمیلی شدند، زیرا سیر حوادث، علیه امام بود. معاویه، عبیدالله بن عباس را با پول خرید، خبر پناهنده شدن اورا در همه جا منتشر کرد، و سپاه امام را سست کردند. از طرفی شایعه پخش کردند که امام بنا دارد در برابر معاویه کوتاه بیاید، و در مدائن به بهانه اینکه چرا شما در برابر معاویه کوتاه میآیید، شورش راه میاندازند و به امام حسن(ع) حمله میکنند و ایشان را زخمی میکنند. این شورش را معاویه بهراه انداخت و با آن اوضاع سپاه کوفه را هم به هم ریخت و امام حسن(ع) چارهای ندیدند جز اینکه کوتاه بیایند. نتیجه اینکه امام حسن(ع) کاملا در موضع انفعال بودند.
اینرا ظاهر تاریخ به مامیگوید. اما آیا این ظاهری که از تاریخ به دست میآید، تحریف تاریخ و کتمان یک حقیقت نبوده است؟ واقعیت آن است که در تاریخ کتمان شدهاست.
* معاویه طالب جنگ بود
معاویه در طول این مدت خواستار جنگ بود، حتی در جنگ صفین هم که پیشنهاد صلح می دهد، تنها به این دلیل است که میدید درحال غرق شدن است و قرآنها را سر نیزه کرد و فریبکارانه پیشنهاد حکمیت و صلح داد و امیرالمومنین(ع) هم تلاش کردند که مردم را آگاه کنند که این خدعه است نه صلحجویی. در زمان خلافت امام حسن(ع) این خدعه ادامه داشت و معاویه کماکان بهدنبال جنگ بود، زیرا در موضع قدرت بود و پیشنهاد صلح او تنها برای این بود که خود را صلحطلب جلوه دهد و امام را جنگطلب، و در اینصورت رفتار خود را توجیه کند. امام حسن(ع) در مقابل نقشه خطرناک او که نتیجهاش نابودی اسلام و نیروهای وفادار اسلام بود، راه تداوم جنگ را بستند و در حقیقت معاویهرا شکست دادند. معاویه بنا داشت که قضایا را به نفع خود برگرداند و بگوید من بودم که پیشنهاد صلح دادم و امام حسن(ع) مجبور به پذیرش آن شد. اما واقعیت تاریخ آن است که امام حسن(ع) معاویهرا به انفعال وا داشتند. معاویه بنا داشت که در جریان جنگ امام حسن و امامحسین(ع) را به شهادت برساند و کار را به نفع خود تمام کند، اما امام حسن(ع) کار را از دست او خارج کردند و او را در موضع انفعال قرار دادند. اینکه میگویند که جاسوسان معاویه شایعه صلح را در میان سپاه امام پخش کردند، درست نیست، بلکه امام به معاویه پیشنهاد ترک جنگ را داد و در این حالت معاویه را به انفعال وا داشتند، زیرا سپاه معاویه از جنگ خسته بود و میدانستند که در جنگ دستاوردی نخواهند داشت. در نتیجه معاویه بالاجبار صلح را پذیرفت. یقینا اگر امام در موضع انفعال بودند، معاویه هرگز پیشنهاد امام حسن(ع) را نمی پذیرفت. این دروغ است که معاویه یک کاغذ سفید فرستاد و به امام حسن(ع) گفت هرچه میخواهی در آن بنویس. این یک نوع آبروسازی برای معاویه در تاریخ است نشان میدهد که معاویه چگونه به فکر امت اسلام است و در مقابل امیرالمومنین(ع) در جنگ با معاویه به خطا رفت.
*معاویه مجبور به پذیرش صلح شد
پس از شرایطی که امام در صلحنامه گنجاندند و معاویه را مجبور به پذیرش آن کردند، مثل اینکه تو حق نداری بعداز خودت جانشین تعیین کنی یا خراج فلان منطقه را در اختیار ما قرار دهی. معاویه را در موضعی قرار داد که یا به آنها عمل کند که این یعنی شکست و نرسیدن به اهداف خود، یا زیر پا گذاشتن معاهده صلح و زیرپا رفتن تدین او به دین اسلام. زیرا رعایت پیمان و عهد از نشانه های تدین به دین اسلام است «وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»؛ مؤمنون، آیه 8.
رعایت عهد از نخستین شروط تدین است. فکر نکنیم همه اطرافیان معاویه و مردم شام شرابخور و فاسد بودند.
مثلا ضحاک بن قیس یکی از فرماندهان سپاه معاویه است که اهل نمازشب و دائما روزه است. آنها معاویه را مظهر اسلام و رسولالله در شام میدانستند و این صلح او را به چالشی جدی کشید، اگر به مفاد عهدنامه عمل نکند، در این صورت، چهرهاش فاش میشود.
معاویه تحقیر امیرالمومنین و امامحسن(ع) را در پیش گرفت تا بتواند بهتدریج زمینه را برای اهداف خود تامین کند، اما به نتیجه رسید؟ یقینا نه! زیرا اگر رسیده بود، دلیل نداشت که امامحسن(ع) را به شهادت برساند. آری اگر کار معاویه و امام با جنگ تمام میشد، امامحسن و امام حسین(ع) به شهادت میرسیدند و سازمان شیعی متلاشی میشد و معاویه حاکم بلا منازع دنیای اسلام میشد و عهد جاهلی را تجدید میکرد و اسلام را نابود میکرد. اما با این صلح، معاویه به اهداف خود نرسید و در مقابل، امام سازمان شیعه را تجدید کردند تا جایی که این سازمان به رهبری امامحسین(ع) در برابر نفاق خطرناک یزید ایستاد و حماسه عاشورا به راه افتاد و برای همیشه اسلام را بیمه کرد.
*دیگر مطالب پاسدار اسلام
«آیندهنگری و آرمان خواهی»، «انسان صندوق اسرار الهی»، »مانند ظروف بلورین شسته شفاف باشید»، «آنها که شقاوت را انتخاب میکنند»، «مشکل علوم انسانی فقط کتاب و درس نیست؛ استاد هم هست»، »دانشگاه طراز اول انقلاب اسلامی؛ دانشگاه تمدن ساز»، «شورای نگهبان مرجع اصلی تضمین سلامت انتخابات و پاسداری از رای مردم است»، «دفاع از پاسداران مردمسالاری دینی، تاملی بر چیستی و چرائی نظارت استصوابی»، «آشنایی با قوه مقننه در جمهوری اسلامی ایران»، «چرا خیزشهای اخیر از انقلاب اسلامی ایران الگو گرفتند؟»، «اگر امریکا در سوریه پیروز شود،انقلابهای منطقه را محدود خواهد کرد»، «آینده قدرت؛ بازنمایی پنهان زوال امپراطوری آمریکا» و «بیت الغزل» میباشد.
سیصد و شصت و دومین شماره ماهنامه «پاسدار اسلام» به صاحبامتیازی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه، و مدیر مسئولی حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان در 48صفحه و با قیمت یکهزار تومان منتشر شده است.
علاقهمندان جهت ارتباط با نشریه با نشانی قم، صندوق پستی 777-37185 مکاتبه نموده و یا با تلفن 7742163-0251 تماس بگیرند.