اینک بخش سوم و پایانی گفتوگوی خواندنی حجتالاسلام والمسلمین حقجو با مرکز خبر حوزه را تقدیم مخاطبان ارجمند میکنیم.
* اجمالا چه راهکارهایی را برای افزایش روند ازدواج پیشنهاد میکنید؟
اولین راهکار بحث فرهنگسازی صحیح ازدواج است. در مسائلی مثل؛ مقدمات ازدواج، انتخاب، مجالس جشن، مهریه و ... باید به فرهنگ دین نزدیک شد.
مثلا در اسلام بحث ولیمه بیان شده است و کسی هم نمیگوید برای جشن ازدواج مراسمی بر پا نکن، لکن در نحوه برپایی مجلس باید درست رفتار کرد، مثلا به جای پانصد نفر، صد و پنجاه نفر دعوت شوند یا به جای چند نوع غذا، یک غذا تهیه شود. گاهی در مجالسی که گرفته میشود، یک پنجم غذا یا بیشتر، دور ریخته میشود.
در فرهنگ سازی صحیح، هزینههای ازدواج کاهش یافته و همکاری و مساعدت همه اقوام بیشتر خواهد شد.
دولت نیز میتواند کارهای اساسیتر انجام دهد. در بعضی از شهرها نهادهای «مردمیار» وجود دارند که برای زوجهای جوان کارهایی را انجام میدهند، مثلا جهیزیه تهیه میکنند یا مجلس جشن مزدوجین را برگزار میکنند؛ دولت هم میتواند چنین کاری انجام دهد.
*با تسهیلات بانکی مشکل مزدوجین حل نمیشود
در خیلی از موارد پول دادن، مشکلی را حل نمیکند، دولت میتواند با دادن امکانات و کالاهایی که برای ازدواج ضروری است، مشکل جوانان را در امر ازدواج رفع نماید، اگر دولت، خود نتواند به طور مستقیم چنین کاری را انجام دهد میتواند این وظیفه را بر عهده بعضی نهادها قرار دهد. مثلاً کمیته امداد با تحول خود توانسته جلوی پرداخت مالی به افراد غیر مستحق را بگیرد و آن را مدیریت کند؛ دولت نیز میتواند همین کار را انجام دهد.
*دولت به مزدوجین، مسکن بدون اجاره بدهد
«مسکن» از جمله مشکلات اصلی جوانان تازه ازدواج کرده میباشد، گر چه دولت با طرح مسکن مهر قدمهایی در این راه بر داشته است، اما حرف بنده این است که چرا، دولت، جوان را در ابتدای زندگی به پرداخت وام ملزم میکند. جوانی که خرج زندگی خود را به سختی تامین میکند، چگونه توان پرداخت اقساط وام را خواهد داشت. پیشنهاد من این است مسکنهایی ساخته شود که جوانان در ابتدای زندگی مشترک، پنج سال بتوانند با کمترین هزینه در آنها سکونت داشته باشند و بعد از پنج سال، از آنها اجاره دریافت شود.
*شغل برای جوانان حیاتی است
مشکل دیگر جوانان مساله شغل است، دولت کار خوبی در این زمینه انجام داد ولی عملیاتی نشد بعضی افراد هستند که پنج یا شش شغل دارند، بعضی هستند که حتی یک شغل هم ندارند، مصوبه دولت هست که یک فرد نمیتواند در دو جایگاه، مستخدم دولت باشد، نهادهای خصوصی نیز با تبعیت از این قانون، نگذارند افرادی در چند نهاد و اداره مشغول به کار شوند. چه بسا داشتن چند شغل باعث میشود که خود آن فرد، دچار اختلاف خانوادگی شود. کسی که از بیست و چهار ساعت شبانه روز پانزده ساعت در چند جا کار میکند، به معضلاتی همچون؛ پائین آمدن کیفیت کار، اختلاف خانوادگی، اختلال روحی و روانی و مشکلات معنوی، دچار خواهد شد.
مورد دیگری که جوانان را در تنگا قرار میدهد بحث «درآمد» آنها میباشد.
*راهکار برون رفت از بحران بیکاری
خیلی از زمینها در بیرون شهرها، بلا استفاده مانده است که دولت میتواند با کمکهای خود از این زمینها کاربری کشاورزی و صنعتی نموده و جوانان را مشغول به کار سازد.
اخیراً عنوان میکردند که چند هزار مهندس بیکار در کشور وجود دارد یا چند هزار دکتر بیکار وجود دارد یعنی در مطب خود بیکار نشسته و نمیتوانند اجاره مطب خود را بپردازد گرچه دکترهای خوبی هم هستند.
* مخارج سنگین ازدواج، مهریه و ... چه آثاری منفی را به دنبال دارد؟
مهم ترین آثار این است که والدین پسر و والدین دختر از تزویج فرزندان خود فرار میکنند، چون والدین پسر باید مهریه پرداخت کند و والدین دختر نیز باید جهیزیه را تدارک ببینند و همچنین هزینههای زیاد مراسم ازدواج باعث انصراف افراد از این مسأله میشود.
هزینه کردن زیاد در ازدواج، نشانه شخصیت نیست. متأسفانه بعضی افراد که باید نسبت به هزینههای زیاد ازدواج موضعگیری کنند، بر عکس، آن را تایید میکنند، علاوه بر این برخی افراد که چهره فرهنگی و دینی دارند نیز بعضاً مجالس پرخرج راهاندازی میکنند، خاطرهای را به یاد دارم که شخصی فرزند خود را داماد کرد و از فشار قسطهایی که بابت هزینه آن مجلس، پرداخت میکرد، مریض شد.
اگر هر یک از طرفین ازدواج، نسبت به دیگری سختگیری کند، طرف مقابل نیز با او سختگیری خواهد کرد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اِرحم تُرحم» رحم کن تا به تو رحم شود.
* فرهنگسازی مثبت در امر ازدواج چگونه باید باشد؟ آیا فضاهای آموزشی ظرفیت چنین کاری را دارند؟
در فضاهای آموزشی میتوان مدلهایی موجود در تاریخ را ارائه کرد، ولی به لحاظ حساس و لطیف بودن مبحث جای تامل دارد. به نظر میرسد که بحث فرهنگسازی باید در اختیار دستاندرکاران اجتماعی قرار گیرد. باید ائمه جمعه و جماعت و کسانی که با اقشار مختلف مردم به خصوص با والدین جوانان ارتباط دارند، را تحریک و تحریض کرد تا بحث ازدواج را برای عموم مردم تبیین کنند. اگر بحث ازدواج یکطرفه به دانشآموزان و جوانان گفته و یا در کتاب آنها گنجانده شود، مشکلاتی را به بار خواهد آورد، چون ممکن است چنین افرادی در این سن، تحریک شده یا توقع زیادی پیدا کرده و یا حالت پرخاش به خود بگیرند. مثلاً آنها به والدین بگویند؛ درکتاب، سن ازدواج را اینطور بیان کرده اند، پس چرا برای من ازدواج نمی گیری؟
اما اگر این مبحث در دست مدیران و دست اندرکاران فرهنگ جامعه قرار گیرد به خوبی میتوانند این فرهنگ را نهادینه کنند. الان در برخی مدارس، دبیران، حرفهای اشتباه را ترویج میکنند مثلاً میگویند مگر ممکن است پسر یا دختر، دوست جنس مخالف نداشته باشد؟!.
فرهنگ سازی باید در عرصههای کلان جامعه صورت گیرد نه این که در عرصههای صورت گرفته و مشکلاتی را به بار آورد.
* توجه به نظرات والدین، به عنوان کسانی که سالیان طولانی تجربه خوبی دارند، چه مقدار در ازدواج جوانان موثر است؟
بر اساس بررسی که انجام دادهام، نشان میدهد هفتاد درصد طلاقها به خاطر این بوده است که والدین در آن ازدواجها دخالت نداشتهاند.
والدین، تجارب، دلسوزی، پشتیبانی و علم خود را از جوانان دریغ نمودهاند، مثلاً پسری که ازدواج کرده اگر ببیند والدین دختر از او پشتیبانی نمیکنند، بیشتر دختر را در تنگنا قرار میدهد، اما اگر مشاهده کند والدین و اقوام دختر از او حمایت میکنند رفتار خود را تغییر خواهد داد و نمیتواند نسبت به او ظلم کند.
یکی از چیزهایی که در جامعه ما رواج پیدا کرده این است که فرزندان، حمایتهای والدین را از خود گرفته اند. دوم این که، وقتی والدین به ازدواجی راضی نباشند، اثر روانی آن نا مبارک بودن چنین ازدواجی میباشد در روایت نیز آمده است که اگر ازدواج، بدون رضایت والدین باشد، برکت نداشته و در زندگی موفق نخواهند بود.
مسئله دیگر این است که اگر والدین موافق ازدواج فرزند نباشند در نتیجه حمایت مالی نیز نخواهند کرد.
در بحث تجربهها نیز باید گفت؛ دو جوانی که در سن ازدواج بوده و فاقد هرگونه تجربه زندگی مشترک هستند، نیازمند تجارب والدین میباشند و والدین میتوانند با روشهای أحسن بدون این که شائبه دخالت را تداعی کند، تجارب خود را به فرزندان منتقل کنند.
در بعضی از مراجعات مشاهده شده است که مثلاً دختر به خاطر مطرح نکردن مشکل خود به والدین و راهنمایی نخواستن از آنها، خود تصمیم گرفته و نتیجه آن هم به طلاق انجامیده است. اگر والدین از فرزندان خود حمایت نکنند فرزندان ممکن است از نظر روانی دچار ناپایداری شخصیتی و عدم اعتماد به نفس شوند.
لذا این امر، مسأله مهمی است که باید جوانان را ترغیب، تشویق و تبلیغ کرد تا در ازدواج خود به طور کامل از والدین نظرسنجی کرده و از تجارب آنها استفاه نمایند. اگر ازدواجی با صلاحدید والدین انجام شود، حتی در اختلافات زوجین نیز والدین میتوانند نقش خوبی را ایفا کنند.
* با توجه به تجارب مشاوره ای که داشته اید چه سنی را برای ازدواج پیشنهاد میکنید؟
هشت نوع بلوغ برای انسان وجود دارد که شامل:« بلوغ جنسی، بلوغ عقلی، بلوغ دینی، بلوغ معنوی، بلوغ اقتصادی، بلوغ روحی و روانی، بلوغ عاطفی و بلوغ جسمی» میباشد.
اگر فردی این بلوغهای هشتگانه را دارا باشد آمادگی برای ازدواج خواهد داشت. الان سن بیست تا بیستو پنج سال برای ازدواج میباشد.
افراد فکر نکنند که ازدواج مانع تحصیل است و در نتیجه ازدواج خود را به تأخیر بیاندازند. بلکه ازدواج مکمل تحصیل میباشد و تمرکز و آمادگی بیشتر را برای فرد به وجود میآورد.
افرادی بودند که با دیپلم ازدواج کردند و بعد از ازدواج، تا مقطع دکتری نیز پیش رفتهاند. سن بیست تا بیست و پنج، سنی است که جوان در اوج نشاط، شادابی و فعالیت قرار دارد البته با آن تفاوت سنی که باید رعایت شود و گفته شد که پنج تا شش سال دختر کوچکتر از پسر باشد.
* تأثیرپذیری از فرهنگ بیگانه و الگوبرداری از آن چه تأثیری در عدم تمایل جوانان به ازدواج دارد؟
این مسأله نیز یکی از مباحثی است که جوانان به لحاظ عدم تلاش، بیخیالی و عدم تعهد خود، نسبت به تشکیل خانواده، سعی دارند به نیاز درون خودهم پاسخ دهند. در غرب نیز اینگونه است که فرد هیچ تعهدی نسبت به خانواده زن، فرزند و والدین ندارد. به محض اینکه والدین به سن پیری رسیدند، آنها را به خانه سالمندان تحویل میدهند.
فروتنی شیخ انصاری نسبت به مادر
متأسفانه امروزه اینچنین فرهنگی در جامعه ما تقویت و ترویج میشود؛ در صورتیکه تعالیم اسلام مخالف چنین تفکری است. مادر مرحوم شیخ انصاری در اواخر عمر نابینا و فلج شدهبود، شیخ انصاری هر روز قبلاز رفتن به درس، نزد مادر میآمد و صورت خودرا روی کف پای مادر قرار میداد و میگفت: «مادر برای من دعا کن». مادرش میگفت: مرتضی این کار را نکن،من راضی نیستم. شیخ انصاری میگفت: «تو راضی نباشی، خدا از این کار راضی است». هرچه که من دارم از تواضعیاست که نسبت به تو داشتهام. فرهنگ دینی اسلام،مدلهایی دارد که با فرهنگ غربی در تضاد است.
از برخی آمار چنین نتیجه گرفتهاند که یک کارمند از هفت ساعت کار اداری، یک ربع کار مفید انجام نمیدهد. آیا عمل چنین شخصی حرام نیست؟ در وقت اداری به کارهای شخصی خود رسیدگی میکند! آیا چنین شخصی انتظار دارد که زندگی او برکت داشته باشد. این یک نمونه از بیتعهدی جوانان امروزی است که مدل غربی است.
غرب یک مدل خاص در زندگی خود دارد و در یک چارچوب خاص خود حرکت میکند و دولت نیز طبق همان فرهنگ آنانرا تأمین میکند. اما فرهنگ اسلامی چنین نیست.
قرآن کریم فرماید: «یا أیُّها الإنسان إنّکَ کادِحٌ إلی ربِّک کَدحاً فَمُلاقیه»
انسان تلاش نکند نتیجه لازم را نیز در هیچکاری کسب نخواهدکرد.
پیامبراکرم(ص) فرمودند: إنَّ الله یبغض الشاب النام الفارغ» خداوند بر جوانان پرخواب بیکار غضب میکند. آثار و عوارض نگاه غربی در بیتوجهی به تعهدات، مسئولیتها در قبال زن، فرزند، والدین و... رخ میدهد.
بخشی از این بیتوجهی در تشکیل خانواده و ازدواج پدید میآید. مثلا میگوید؛ چرا برای خود تعهد قرار میدهی؟ بهدنبال لذات خودت باش! این نگاه غربی به ازدواج است.
اما در نگاه اسلامی وقتی شخصی ازدواج میکند، چند نوع نفقه از جمله نفقه زن، فرزند، والدین، بر او واجب میشود. حتی اگر انسان اقوام زن خودرا دعوت کند، ولی احترام آنها را نگه ندارد یا در شأن آنها پذیرایی نکند، در حق آنها ظلم کردهاست.
نگاه غربی به امر خانواده، مشکلاتیرا برای ما بهوجود آورده که باید معارف دینی و اهلبیت(ع)را جایگزین چنین تفکری نمائیم.