پدر شیخ صدوق
شيخ صدوق ره دوران كودكى را در دامن پدرش ابو الحسن على بن بابويه گذرانيد، پدرى كه شيخ القمّيّين و فقيه شهر بود آن چنان در علم و زهد شهرت داشت كه انگشت نماى خاص و عام و معروف به ورع و تقوى بود.
شيعيان براى فرا گرفتن احكام دين خود از همه جا به او روى مىآوردند، تا آنجا كه فتاواى او در نظر علماء و دانشمندان در رديف اخبار و احاديث ائمّه طاهرين شمرده مي شد .محدّث قمى ره در الكنى و الالقاب ميگويد: بنا بر آنچه از كتاب ذكرى شيخ ما: شهيد ره نقل شده است، اصحاب و طايفه اماميّة چون در باره موضوعى روايت و نصّى از ائمه دين عليهم السّلام نداشتند، نظر به وثوق و اعتمادى كه بابن بابويه داشتند فتاواى او را از رسالهاش بجاى روايات اخذ مي كردند .
مؤلفات شيخ صدوق ره
از شيخ آثار علمى زيادى بجاى ماند كه از سيصد كتاب بیشتر بود و در علوم مختلف نوشته شده بود در يكى از سفرها كه بشهر ايلاق (يكى از شهرهاى ما وراء النهر) كرده است، با شريف ابى عبد اللَّه محمّد بن الحسن معروف بنعمت، ملاقاتى كرده كه در آن ملاقات شريف مذكور بيشتر مصنّفات شيخ را استنساخ نموده و همه را از او روايت كرده است و جمعاً 245 كتاب بوده و اين ملاقات پيش از آن بوده كه كتاب من لا يحضره الفقيه را بنويسد و پس از تأليف كتاب من لا يحضره الفقيه هم تقريبا پنجاه كتاب ديگر تأليف نموده است، ولى با كمال تأسّف از اين همه ثروت علمى چند جلدى بيشتر در دست ما نيست كه شايد كمتر از بيست جلد باشد و آنها قرار ذيل است.
1- الاعتقادات:
اين كتاب را شيخ روز جمعه دوازدهم ماه شعبان 368 ه در نيشابور املاء نموده و جهتش اين بوده كه علماء نيشابور در محضر شيخ گرد آمده و از او تقاضا نمودند كه بطور اختصار دين اماميه را براى آنان بيان كند و شيخ طوسى در الفهرست ص 185 اين كتاب را (دين الاماميّة) ناميده و ابن شهر آشوب نيز به پيروى از شيخ كتاب مزبور را بهمين نام خوانده است.
2- الامالى:
مجموعه سخنرانيهاى شيخ است، در شهرهاى مختلف كه اوّلين سخنرانى در روز جمعه 18 رجب 368 ه در رى بوده و مجلس بيست و پنجم در شهر طوس (مشهد مقدس) روز جمعه 17 ذى الحجة 367 و هم چنين سخنرانى 26 روز غدير همان سال در مشهد بوده و سخنرانى 27 غره محرم 368 پس از مراجعت از مشهد و مجلس 89 روز يك شنبه غرّه شعبان 368 در نيشابور در خانه سيد يحيى بن محمّد علوى بوده و جلسه 92 و 93 در نيشابور و هكذا و كتاب، ترجمههاى متعددى شده و بچاپ رسيده است.
3- التوحيد :
كه مكرّر در ايران و بمبئى و نجف طبع شده و دانشمندان اسلامى شرحهاى متعدّدى بر آن نوشتهاند.
4- ثواب الاعمال
5- عقاب الاعمال
6- صفات الشيعة
7- علل الشرائع
8- عيون اخبار الرضا
9 فضايل رجب
10 فضايل شعبان
11 فضايل رمضان
12 فضائل الشيعة
13 كمال الدين و تمام النعمة كه اكمال الدين و اتمام النعمةاش نيز ميگويند
14- مصادقة الاخوان
15 المقنع
16 من لا يحضره الفقيه
17 الهداية
18 الخصال:
شيخ صدوق ره پس از زحمات فوق العادهاى كه در ترويج و نشر اخبار و آثار اهل بيت عليهم السّلام متحمّل گرديد و كتابهائى كه تأليف نمود در سال 381 در شهر رى به دیدار حق شتافت و در نزديكى مزار مقدّس حضرت عبد العظيم بخاك سپرده شد رضوان اللَّه تعالى عليه.
حوزهنیوز ضمن گرامیداشت یاد و خاطره آن فقیه پارسا توجه ارادتمندان به ساحت قدسی اهلبیت(ع) را به چند روایت از کتاب خصال شیخ صدوق جلب میکند.
دين يعنى محبت
الدين هو الحب
عَنْ سَعِيدِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ
سعيد بن يسار گفت: امام صادق عليه السّلام بمن فرمود: مگر دين بجز محبت و دوستى است؟ خداى عزّ و جلّ- مىفرمايد: بگو اگر شما دوست دار خدائيد پيرو من باشيد تا خداوند شما را دوست بدارد .
دعای امام باقر در حق مبلغان
عَنْ خَيْثَمَةَ قَالَ قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ ع تَزَاوَرُوا فِي بُيُوتِكُمْ فَإِنَّ ذَلِكَ حَيَاةٌ لِأَمْرِنَا رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا
خيثمه گفت امام باقر (ع) به من فرمود: بخانههاى يك ديگر رفت و آمد داشته باشيد كه اين كار باعث حيات امر ما است رحمت خدا بر بندهاى باد كه امر ما را احياء كند.
*هديه، كينه را از دل ميزدايد
أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ نِعْمَ الشَّيْءُ الْهَدِيَّةُ أَمَامَ الْحَاجَةِ وَ قَالَ تَهَادَوْا تَحَابُّوا فَإِنَّ الْهَدِيَّةَ تَذْهَبُ بِالضَّغَائِنِ
امام صادق (ع) فرمود: چه خوب است، پيش از اظهار حاجت هديه دادن و فرمود: به يكديگر هديه بدهيد تا بهم ديگر محبت پيدا كنيد كه هديه كينه را از دل ميزدايد.
دو خصلت لازم برای فقیه
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَا يَكُونُ الرَّجُلُ فَقِيهاً حَتَّى لَا يُبَالِيَ أَيَّ ثَوْبَيْهِ ابْتَذَلَ وَ بِمَا سَدَّ فَوْرَةَ الْجُوعِ
امام صادق (ع) فرمود: كسى دانشمند دينى نگردد تا آنگاه كه اعتنا نكند چه لباس بىارزشى پوشيده و با چه غذائى جلو گرسنگى خود را ميگيرد.
*كلماتى كه آدم از پروردگار دريافت نمود
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ سَأَلْتُ النَّبِيَّ ص عَنِ الْكَلِمَاتِ الَّتِي تَلَقَّاهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتابَ عَلَيْهِ قَالَ سَأَلَهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَّا تُبْتَ عَلَيَّ فَتَابَ عَلَيْهِ
و قد أخرجت ما رويته في هذا المعنى في تفسير القرآن
ابن عباس گويد: از پيغمبر پرسيدم كلماتى كه آدم از پروردگار خود دريافت نمود و به بركت آن كلمات خداوند توبه آدم را پذيرفت چه بود؟
فرمود: از خداوند درخواست كرد كه بار الها بحق محمد و على و فاطمة و حسن و حسين كه توبهام بپذير و خداوند توبهاش را پذيرفت.
خصلتهایی که در مومن نیست
عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ النَّضْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ سِتَّةٌ لَا تَكُونُ فِي الْمُؤْمِنِ الْعُسْرُ وَ النَّكَدُ وَ اللَّجَاجَةُ وَ الْكَذِبُ وَ الْحَسَدُ وَ الْبَغْيُ
حارث بن مغيرة گويد: شنيدم از امام صادق (ع) كه ميفرمود شش خصلت در مؤمن نمي باشد، سختگيرى، كارشكنى و لجبازى، دروغگوئى، حسدورزى و ستمكارى.
منبع :خصال شیخ صدوق