یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

تاثیرپذیری فرد از دیگران و جامعه ای که در آن زندگی می کند، جایگاه و نقش دوستان و همنشینان در سعادت و شقاوت فرد امری غیرقابل انکار است.

کتاب«همنشینی و کجروی» به قلم سه تن از فضلای حوزه حجج‌اسلام والمسلمین محمود داوری، محمد ابوترابی و علی سلیمی  تالیف شده است به عنوان اثر برتر یازدهمین همایش کتاب سال حوزه شناخته شده است.

سرویس علمی و فرهنگی حوزه‌نیوز در گفت‌وگو با علی سلیمی از نویسندگان این اثر فاخر نقش هم‌نشین در سعادت و شقاوت افراد را به بحث نشسته است.

به عنوان نخستین سئوال همنشینی با افراد چه تاثیری بر شخصیت افراد می گذارد؟

 تأثير جدّي و تعيين‏کنندة همنشيني‌ها و همنشينان بر شخصيت و رفتار افراد، واقعيتي انکارناپذير در حيات فردي و اجتماعي انسان و مضموني ديرپا در آراي متفکران و صاحب‏نظران حوزه‏هاي مختلف علم و انديشه بوده  و هست. در جوامع امروز و خصوصاً در ايران اسلامي نيز تحقيقات نشان مي‌دهند همنشيني‌ها و همنشينان به‌عنوان يکي از علل مهم و فراگير، رفتارهاي كجروانه ـ به‌ويژه در قشر نوجوان و جوان ـ از يک سو، در سوق دادن افراد به اين رفتارها ايفاي نقش مي‌کنند؛ و از سوي ديگر، با ايجاد حمايتهاي عاطفي، اجتماعي، فرهنگي و حتي اقتصادي، تأثير بسيار گسترده و مهمي در استمرار رفتارهاي كجروانه و بي‌اثر کردن تدبيرهاي کنترلي موجود دارند.

اهميت اين عامل، به‌ويژه از آنجاست که همنشيني‌ها معمولاً پيش از وقوع رفتارهاي کجروانه به وقوع مي‌پيوندند. اين امر، سبب شده است که نظام کنترل اجتماعي رسمي ـ يعني، دستگاه قانون‌گذاري، پليس و دستگاه قضايي ـ از پيش‌بيني و اجراي تدابير برخورد با آن، غافل و ناتوان بمانند. اين نکته سبب شده است که متخصصان، يکي از راهبردهاي اساسي برخورد با اين پديده را آگاهيبخشي، فرهنگ‌سازي و توسل به راهکارهاي کنترلي مردم‌نهاد يا غيررسمي بدانند. اين در حالي است که آموزه‌هاي اسلامي، توجهي عالمانه به اثرگذاري‌هاي اين عامل دارند؛ و راهکارهاي متنوع و کارآمدي را هم در سطوح ياد شده و هم در سطح قانون-گذاري (مثلاً، تحريم رسمي برخي همنشيني‌ها) ـ پيش‌بيني کرده‌اند. کتاب همنشینی و کجروی کوشيده است تا هم منبعي براي آگاهي بخشي و فرهنگ‌سازي در زمينة شناخت آسيبهاي اين عامل و راهکارهاي کنترلي مردم‌نهاد باشد و هم توجه سياست‌گذاران جامعة اسلامي را به قانون‌گذاري اسلام در اين عرصه و امکان علمي وضع و اجراي اينگونه قوانين در ايران اسلامي جلب کند.

*بفرماييد که اين مباحث در جامعه امروز چه نقشي مي‌تواند به جا بگذارد؟

چنانکه اشاره شد، اين کتاب از دو مسير و در دو عرصه مي‌تواند در جامعه امروز، نقش‌آفريني کند. نخست، حوزة‌ خردورزي علمي و ديگری، حوزة کاربردي و مديريت که يکي از علل شايع و اثرگذار جرم و کجروي است و چنانکه گذشت آثار شايان توجهي به‌ويژه، در قشر سني نوجوان و جوان دارد.

در حوزة «خردورزي» علمي مي‌توان ويژگي‌هاي زير را براي اين کتاب برشمرد که طبعاً آثار خود را در جامعة علمي کشور و در دو حوزة علوم ديني و اجتماعي خواهد داشت:

نخست، تلاشي علمي ـ ترويجي و البته، تکميلي و نسبتاً فراگير براي گردآوري آراي نظري و يافته‌هاي تجربي مرتبط با موضوع است؛ اعم از آنها که مورد توجه محققان اين حوزه بوده و آنها که به نظر نويسندگان کتاب مي‌توانند با اين حوزه مرتبط باشند و بخشي از خلأهاي نظري آن را پر کنند. لذا از اين منظر مي‌تواند به غناي ادبيات موجود در اين عرصه بيفزايد.

دوم، پژوهشي بين‌رشته‌اي براي يافتن پاسخهاي اسلامي به مسائل و پرسشهاي اين حوزه است. به بيان ديگر، اين کتاب، گام اولِ پژوهشي است كه با هدف امكان‌سنجي يك نظرية اسلامي و اجتماعيِ كجروي در دست اجراست و بنا دارد ديدگاههاي اسلامي را در قالب يك الگوي نظري ارائه كند. لذا اين کتاب، تلاشي مقدماتي براي برآوردن نياز نظريه‌پردازي اسلامي در حوزة علوم اجتماعي و در رشتة خاص «جامعه‌شناسي کجروي (انحرافات اجتماعي)» است و اين نياز را با «تأمين بدنة گزاره‌اي» چنين نظريه‌اي برمي‌آورد.

به عبارت دقيق‌تر، اين کتاب با تمرکز بر يک مسألة خاص و محدود و جستجويي نسبتاً عميق و فراگير ـ که با بهره‌گيري از بيش از 155 آيه و 203 حديث، همراه  شده ـ نشان مي‌دهد که گزاره‌هاي موجود در منابع اسلامي، قابليتهاي کمّي و کيفي‌اي را که در گزاره‌هاي تشکيل دهندة يک نظرية علمي، ضروري است ـ يعني، غناي کمّي، جزئي‌نگري و فراگيري، کمّيت‌پذيري و سامان‌مندي ـ دارند؛ و افزون بر آن، مي‌توانند پاسخگوي پرسشهاي جاري علوم اجتماعي در حوزة تخصصي مورد نظر باشند.

اين كار از يک سو، تفسير جديدي از آموزه‌هاي اسلامي است و علائق پژوهشي محققان علوم اسلامي را به خود جلب مي‌کند. از سوي ديگر، درونمايه‌هاي اين منابع را در زمرة داده‌هاي علوم اجتماعي قرار مي‌دهد و علاقه‌مندان و پژوهشگران اين عرصه را به ضرورت عنايت به اين متون، رهنمون مي‌شود و بدين شکل، علاوه بر آنکه ضرورت ورود ديدگاههاي اسلامي در حوزة مطالعة کجروي و جايگاهشان در اين حوزه را روشن مي‌سازد، باب نوعي گفتگوي علمی را ميان دو حوزة علوم اسلامي و اجتماعي مي‌گشايد و مي‌تواند منشأ حرکتي در تعاملات انديشمندان اين دو حوزه باشد.

در حوزة کاربردي، اين کتاب به بررسي يكي از فراگيرترين علل رفتارهاي كجروانه و راهكارهاي كنترل اثرگذاري آن علل پرداخته که کمتر مورد توجه سياست‌گذاران، قرار گرفته است. لذا کوشيده است يافته‌هاي اين عرصه را با بهره‌گيري از پشتوانه‌هاي زير به مخاطبان عام و خاص خود ـ از مردم تا مسئولان و سياست‌گذاران ـ ارائه کند؛ و بدين شکل، در درجة اول، به نوعي به فرهنگ‌سازي در اين عرصه پرداخته است: بهره‌گيري از بيان معنوي و اثرگذار آموزه‌هاي اسلامي، استفاده از يافته‌هاي علمي و روزآمد و لطايف موجود در گنجينه‌هاي  ادب پارسي.

نقش کاربردي دوم اين کتاب ـ و اين نوع مطالعه ـ با توجه به ناتواني‌ آشکار است که مطالعات علوم كاربردي، به‌ويژه مطالعات جرم‌شناختي، کشورهاي مختلف در زمينة وارد کردن يافته‌هاي خود به عرصة سياست‌گذاري و وضع قانون دارند. به عبارت ديگر، سياست‌گذاران به ويژه با توجه به ظني بون اين يافته‌ها و هزينه‌هاي احتمالي اجراي آنها به سادگي نمي‌پذيرند که هر يافته‌اي را در قالب سياست يا قانون، اجرايي کنند. اما يافته‌هاي کاربردي اين تحقيق، در واقع، بازخواني راهکاري پيشنهادي آموزه‌هاي اسلامي و شناساندن جايگاه آنها در حوزة سياست‌گذاري کنترل جرم و کجروي است. لذا با توجه به آنکه نظام سياست‌گذاري کنترل جرم در کشور، خود را متعهد به‌کارگيري و اجرايي کردن راهکاري اسلامي مي‌داند، اينگونه يافته‌ها مي‌توانند به شکل مؤثري مورد استفاده اين نظام باشند. به همين شکل، اين کتاب مي‌تواند نقش مؤثري در جلب توجه اين نظام به استفاده و اجراي اينگونه تحقيقات و يافته‌هاي آنها داشته باشد. در اين زمينه نيز راهکارهاي مهم و بديع اسلامي بسيار شايان توجه و راهگشا هستند.

*اين بحث از چه پيشينه‌اي برخوردار است و در مباني ديني از جمله قرآن و روايات چه جايگاهي دارد؟

تأثير جدّي و تعيين‏کنندة همنشيني‏ها و همنشينان بر شخصيت و رفتار افراد، مضموني ديرپا در آراي متفکران و صاحب‏نظران حوزه‏هاي مختلف علم و انديشه بوده است. به گونه‌اي که از چشم‏اندازهاي متفاوت، با سخنان و تعبيرهاي گوناگون و در قالبهايي مانند شعر، داستان و اندرزهاي اخلاقي از اين واقعيت، سخن گفته‏اند. در حوزة مطالعة جرم و کجروي نيز توجه به رابطة همنشيني و کجروي، ايده‏اي بنيادين در تبيين کجروي است که قدمتي بيش از هفتاد سال دارد و يک درونماية نظري ماندگار در اين حوزه به شمار مي‌آيد. اين پايداري نظري در کنار آن پيشينه، نشان مي‌دهد که مسألة اثرگذار بودن همنشينان و همنشيني‏ها از سطح يک فرضيه يا نظرية نوتأسيس علمي، بسيار فراتر رفته است.

در بررسي ديدگاههاي اسلامي نيز افزون بر نگاهي اصالي که آموزه‏هاي اين دين به مناسبات اجتماعي دارند و اينکه بخش مهمي از رسالت اسلام را توجه به رفتارهاي کجروانه و زدودن آن از صحنه جوامع انساني و عرصه‏هاي فردي و اجتماعي حيات انسانها مي‏دانند، مي‌توان ادبياتي غني را در متون اسلامي و آثار فرهنگي ريشه گرفته از آنها مشاهده کرد. يافته‌هاي اين تحقيق نيز نشان دادند که غناي ايده‏هاي موجود در اين منابع به حدي هست که بتوانيم مدعي ارائه يک الگوي نظري و رواني ـ اجتماعي اسلامي در خصوص موضوع شويم. هر چند کار خود را چيزي بيش از يک صورت‏بندي ابتدايي نمي‌دانيم.

*از نگاه دين همنشين بايد داراي چه ويژگي‌هايي باشد که موجب کج‌روي نشده و اثرات نامطلوب در فرد ايجاد نکند؟

از نگاه آموزه‌هاي اسلامي، هر نوع انحراف در عقيده، نگرش، خلق و خو و رفتار همنشينان، ناخودآگاه، آثار نامطلوب خود را بر فرد بر جاي مي‌گذارد؛ هرچند آنان نخواهند آن انحراف را به همنشين خود انتقال دهند؛ يا آنکه فرد، بناي يادگيري و اخذ و اقتباس از آنها را نداشته باشد. بر اين اساس، هر «همنشين» و «همنشيني» ـ خوب يا بد ـ مي‌تواند آثار کجروانه‌اي داشته باشد. اين نکته که يکي از نکات بسيار دقيق و روزآمد در تحليل اثرگذاري‌هاي همنشينان و همنشيني‌ها است، بدان معناست که ملاک اصلي، نوع پيامي است که مخاطب، دريافت مي‌کند؛ و اينکه خود او بايد هشيار باشد، نفوذناپذيري و قدرت تغيير خود را حفظ کند؛ و بداند که نمي‌توان به خوب بودن يک دوست و همنشين، اعتماد و بدان بسنده کرد. بلکه بايد مراقب پبامهايي بود که ممکن است در هر موقعيت، چه بسا ناآگاهانه و مثلاً در اثر برخي ضعفهاي شخصيتي، صادر شود و محتوا و آثار کجروانه‌اي داشته باشد.

با اين حال، براي پيشگيري از مورد سؤال، بر ضرورت اختیار همنشينان و وجود برخي ويژگي‌ها در آنان تأکيد شده است که با توجه به نکتة ذکر شده، مراد آن است که پيامهاي کجروانه نوعاً از اينگونه افراد، صادر نمي‌شود. از جملة مهم‌ترين اين ويژگي‌ها مي‌توان به موارد زير اشاره کرد:

ـ «أَطِبِ الْکلامَ لاهْلِ التَّرْک للذُّنوبِ وَ کن لَهُمْ جَلِيساً وَ اتَّخِذْهُمْ لِغَيبِک إِخْوَاناً» «با آنان که اهل ترک گناهند، سخن نيکو بگو؛ همنشين‌شان باش؛ و آنان را برادراني براي سرّ و پنهانت بدان» (کافي، ج 8، ص  46، ح 8، حديث مشهور به حديث موسي عليه السلام).

قال الصادق (ع) «مَن عَامَلَ الناسَ فَلَمْ يَظْلِمْهُمْ وَ حَدَّثَهُمْ فَلَمْ يَکذِبْهُمْ وَ وَعَدَهُمْ فَلَمْ يُخْلِفْهُمْ فَهُوَ مِمَّن ... وَجَبَتْ أُخُوَّتُهُ» «آنکه در داد و ستد با مردم بر آنان ستم روا نمي‌دارد، در سخنانش به آنان دروغ نمي‌گويد و چون بديشان وعده ‌دهد، پيمان‌‌شکني نمي‌کند، از جمله آناني است که ... برادري کردن با او لازم است» ( کافي، ج 2، ص 239، ح 28)

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم «خَيْرُ الأصْحابِ صاحِبٌ إذا ذَکرْتَ اللهَ تعالي أعانک وَ إذا نسيتَ ذَکرَک» «بهترين يار، آن است که چون خدا را ياد کردي، ياريت کند؛ و آنگاه که [او را] فراموش کردي، به يادت آورد» (کنز العمال، ج 9، ص 27، ح 24763).

ـ «إِني أُجَالِسُ مَن أَنتَفِعُ بِمُجَالَسَتِهِ فِي دِيني» «با کساني همنشين مي‌شوم که از همنشيني‌شان در دينم، بهره مي‌گيرم» (مناقب، ج 4، ص 164)

*در مورد نحوه تحقيق و ويژگي‌هاي پژوهشي اين اثر بگوييد؟ از جمله اينکه به چه شکلي از منابع و متون ديني از جمله آيات و روايات بهره برديد؟

به منظور منضبط ساختن تحقيق، آن را در قالب روشهاي معتبر در حوزه‌هاي علوم ديني و اجتماعي و با تکيه بر معيارهاي متعارف اين روشها انجام داده‌ايم.

از منظر علوم اسلامي مي‏توان اين پژوهش را از نوع به خدمت گرفتن مفاهيم و يافته‏هاي علوم اجتماعي تجربي در تحليل مفاد آيات قرآن کريم و روايات اهل ‏بيت عليهم‏السلام به شمار آورد (که  البته مباني آن را به اختصار در کتاب توضيح داده‌ايم). افزون بر اين، اين تحقيق، نوعي «تفسير موضوعي» آيات و احاديث است که با روش «تحليل محتواي کيفي» در علوم اجتماعي هم‌پوشي دارد. در نتيجه مي‌توان اين تحقيق را نوعي «تحليل محتواي توصيفي و کيفي قرآن کريم و منابع روايي و تفسيري» دانست که موضوع آن، عبارت  است از: «توصيفِ نگاه تبييني و کنترلي قرآن و احاديث اهل‏بيت عليهم‏السلام به همنشيني و آثار آن».

بر اين اساس در این تحقيق، خود را به شرح زير به رعايت اصول و معيارهاي اين روشها ملزم ساخته‌ايم:

براي قابل استناد بودن برداشتها به متون ديني ـ و در تعبير دقيق‌تر، به دين ـ به استفاده از آراي مفسران قرآن و شارحان حديث و پرهيز از برداشتهاي شخصي، مقيد بوده‌ايم. همچنين براي احراز اينکه معاني و تفسيرهاي مورد نظر از آيات و حديثهاي برگزيده، اعتبار سندي و معنايي لازم را دارند، از جمله معيارهاي زير را رعايت کرده‌ايم: ظهور مضمون برگزيده در متن آيه يا حديث، همخوان بودن آن با معناي قابل انتساب به آيات و حديثها يا با تحليلهايي که در تفسير آنها، ذکر شده‏اند، قدمت و اعتبار منابع تفسيري و ترجيحا روايي بودن آنها، اعتبار و شهرت مفسران قرآن و شارحان حديث و اينکه شمار اطمينان‏آوري از آنان، مضمونهاي به دست آمده را پذيرفته و تأييد کرده باشند.

همچنين از آنجا که مفهومها و مضمونهاي موجوددر گزاره‌هاي ديني و آرا و يافته‌هاي علوم اجتماعي در دو حوزه علمي کاملاً متفاوت مطرح شده‌اند، احراز همخوان بودن آنها يکي از ضرورتهاي انکارناپذير تحقيق بود و اين نکته سبب شد که کشف همخواني‏ها ياهمپوشاني‏هاي واژه‏ها و ايده‏هاي موجود در هر دو حوزه و يا همخوان‏سازي آنها، بخش مهمي از کار را تشکيل بدهد؛ و توجه جدي‏اي به آن مبذول گردد.

ويژگي و ضرورت ديگر، دسته‌بندي و تدوين مسائل و پرسشهاي مطرح شده در نظريه‌ها و آزمونهاي تجربيِ علوم اجتماعي براي عرضه بر قرآن كريم و روايات اهل ‏بيت عليهم‏السلام و آراي مفسران و شارحان است که در روش «تحليل محتوا» با نام «مقوله‌سازي» از آن ياد مي‌شود و مهم‌ترين بخش اين تحليل و جوهرة آن به شمار مي‌آيد. در اين زمينه نيز سعي وافري شده است تا مقوله‌ها با برخورداري از ويژگي‌هاي لازم و مطالعة کافي، انتخاب و تدوين شوند تا جستجو از عمق مناسبي برخوردار گردد؛ و يافته‌ها جامعيت و مانعيت لازم را داشته باشند.

موضوع کلّي کتاب، بررسي اثرگذاري‌ها و اثرپذيري‌هاي همنشيني‏ها و همنشينان، تأثير جدّي و تعيين کنندة آنها بر نگرش، رفتار و شخصيت افراد، ابعاد و سازوکارهاي اين اثرگذاري‌ها و اثرپذيري‌ها (به‌ويژه در همنشينيهاي اثرگذار بر رفتارهاي کجروانه) و در نهايت، راههاي پيشگيري، کنترل و مديريت اين اثرگذاري و اثرپذيري است.

همچنين مي‌کوشد تا در قالب يک مقدمه، سه بخش و هفت فصل، ديدگاههاي نسبت‌پذير به قرآن کريم و حديثهاي اهل ‏بيت عليهم‏السلام (به‌عنوان منابع اوليه و بي‌واسطة آموزه‌هاي شيعي) و همچنين پاسخهاي نظريه‏ها و يافته‌هاي تجربي علوم اجتماعي را به مسائل و پرسشهاي عمده‏اي بيابد که در اين علوم پيرامون روابط همنشينان و اثرگذاري‏ها و اثرپذيري‏هاي ميان آنان مطرح است.

دقیقاً به چه پرسش هایی پاسخ داده می شود؟

1.اثرگذاري‏هاي همنشيني‏ها و همنشينان بر فرد کدامند؟ و چه ابعادي از حيات رواني و اجتماعي فرد را آماج خود قرار مي‏دهند؟

2.چه نوع همنشيني‏هايي مي‌توانند  اثرگذار و کدام نوع از همنشينان مي‌شود اثرگذار يا اثرپذير باشند؟

3.همنشيني‏ها و همنشينان چگونه و با استفاده از چه شيوه‏ها و ابزارهايي بر افراد، اثر مي‏گذارند؟

4.چه عواملي ما را به همنشيني با افراد خاصي ترغيب مي‏کنند؛ يا آنکه سبب مي‏شوند از آنها اثر بپذيريم؟

5.چگونه و با چه ابزارها و راه‏حلهايي مي‏توان از همنشيني‏ها و همنشينان تأثير نپذيرفت؛ به‏دام همنشينان يا همنشيني‏هاي خاصي نيفتاد؛ يا بر آنها اثرگذار بود؟

بحثها نيز به تحليل همنشيني‌هاي اثرگذار بر رفتارهاي کجروانه، اثرگذاري‌هاي همنشينان و همنشيني‌ها و اثرگذاري‌هاي جزئي و دوسويه عوامل در هر سه سطح خُرد، ميانه و كلان، اختصاص دارد: نيازهاي اساسي و آسيبب‌پذيري‌ها، جاذبة بين‌فردي، يادگيري (شناختي، عامل، جانشين، اجتماعي)، جامعه پذيري، نفوذ اجتماعي، علائق و منافع گروهي، هنجارها و ارزشهاي خرده‌فرهنگي، ترفندهاي تبليغي و.. ..  از جمله عوامل می باشند همچنين نشان داده مي‌شود که اثرپذيريها در دو سطح نگرش و رفتارند. در سطح نگرش به شكل تغيير در افكار، باورها، عواطف و تمايلات، جلوه‌گر مي‌شوند؛ و در سطح رفتار، عبارتند از: همنوايي، اجابت و اطاعت. راهكارهاي كنترلي نيز در سه محور پيشگيري، توان‌بخشي و مجازات با مباحثی پیرامون پيش‌هشدار، آماده‌سازي، رفع اثرپذيري‌، تعيين محدودة همنشيني، پيام‌سازي فرهنگي، هنجارسازي، كنترلهاي ارزشي، عاطفي و ماوراي طبيعي، تقويت و ... . شرح داده شده اند.

*اين کتاب با چه هدفي به نگارش درآمده و مخاطبان آن چه کساني هستند و در واقع چه کاربردی دارد؟

هدفهاي کلي تأليف اين کتاب را مي‌توان به شرح زير برشمرد:

1. برداشتن گامي هرچند مقدماتي در زمينة نظريه‌پردازي اسلامي در قلمرو علوم اجتماعي.

2. آزمودن توان پاسخ‌گويي تفصيلي و مؤثر متون اسلامي به مسائل موجود در حوزة علوم اجتماعي و اينکه اين توان، در عمل و دست کم در حوزة تخصص نويسندگان، به انديشمندان دو حوزة علوم ديني و اجتماعي، نشان داده شود؛ و به ويژه، منابع درجه اول آموزه‌هاي اسلامي ـ قرآن کريم و منابع حديثي ـ به‌عنوان يکي از منابع شايان توجه در اين زمينه، معرفي شوند.

3. نشان دادن عملي اين نکته به انديشمندان حوزة علوم ديني که توجه به مسائل موجود در حوزة علوم اجتماعي مي‌تواند به عنوان يکي از حوزه‌هاي تحقيق و پژوهش در قلمرو علوم ديني، مورد عنايت باشد.

4. معرفي يکي از علل فراگير و شايع رفتارهاي کجروانه و نشان دادن راههاي پيشگيري، کنترل و مديريت اثرگذاري آن به مخاطبان عام و حوزة سياست‌گذاري کنترل جرم و رفتارهاي کجروانه.

با توجه به اين اهداف، مخاطبان اين کتاب عبارت هستند از: عموم مردم و هم‏وطنان سرافراز ايران اسلامي، دانش‏پژوهان و انديشمندانِ هر دو قلمرو علوم اسلامي و علوم اجتماعي و دست‌اندرکاران حوزة سياست‌گذاري کنترل جرم و رفتارهاي کجروانه. در حوزه‌هاي تخصصي مورد خطاب، مي‌تواند از يک سو به‏عنوان يک متن کمک درسي و منبع مطالعاتي به محضر دانش‏پژوهان حوزة علوم ديني و رشته‏هاي دانشگاهي «جامعه‏شناسي»، «حقوق»، «جرم‏شناسي»، «روان‏شناسي»، «علوم تربيتي» و از سوي ديگر به‌عنوان متني حاوي يک ايدة پژوهشي نو به انديشمندان و محققان حوزه‌هاي علوم ديني و اجتماعي معرفي شود. در اينجا نويسندگان  از خردورزان گرانقدر اين عرصه‌ها تقاضا دارند که با نگاه گامي بسيار ابتدايي بدين تلاش بنگرند؛ و با موشکافي و نقدهاي عالمانه و دلسوزانه خود،آن را بپرورانند.

*به نظر شما اين اثر داراي چه امتيازاتي بوده است که به عنوان اثر برگزيده کتاب سال حوزه انتخاب شده است؟

البته اين پرسش را، در اصل، بايد از داوران ارجمند همايش پرسيد که در همين جا از طرف خود و همکارانم از حسن نظر و عنايت آنان سپاسگزاري مي‌کنم. اما به نظر بنده، ويژگي‌هاي هفتگانه زير را مي‌توان امتيازات اين کتاب به شمار آورد:

1.توجه به نظريه‌پردازي اسلامي به‌عنوان يک ضرورت انکارناپذير تحقيقي.

2.بررسي گسترده و بين‌رشته‌اي دربارة ابعاد اثرگذاري يکي از علل مهم و فراگير شکل‌گيري و شيوع رفتارهاي كجروانه که کمتر مورد توجه انديشمندان جامعه و سياست‌گذاران آن قرار گرفته است؛ همراه با بيان راههاي علمي پيشگيري، کنترل و مديريت اين اثرگذاري.

3.بيان تفصيلي، جزئي‌نگر، فراگير و روزآمد ديدگاههاي نظري و يافته‌هاي تجربي پيرامون موضوع با تکيه بر ديدگاههاي اسلامي و يافته‌هاي علوم اجتماعي.

4.تمرکز بر گزاره‌هاي قرآني و حديثي و جستجوي عميق و فراگير براي يافتن پاسخهاي معتبر و قابل انتساب به آموزه‌هاي اسلامي.

5.پرداختن به راهکارهاي کنترلي اسلامي همراه با روشن کردن ارتباطي که، از منظر اين آموزه‌ها، هر راهکار با يک علّت کجروي يا يک بعد اثرگذاري آن دارد؛ و، در واقع، به‌عنوان راه مقابله، کنترل و درمان آن معرفي شده است. اين ويژگي که به عنوان پيوند دو مرحلة نظر و عمل از آن ياد مي‌شود، پر کنندة يکي از خلأهاي جدي در حوزة علوم انساني است.

6.بيان مطالب با زباني ساده و در سطحي فهم‌پذير براي مخاطبان عام که راه مناسبي براي ورود مباحث تخصصي به عرصة جامعه، آشنا شدن عموم افراد با مباحث علمي پيرامون موضوع، آگاهي فراگير و عميق آنان از ابعاد خطرات و آسيبهاي همنشيني‌هاي اثرگذار بر کجروي و راههاي مقابله با آنهاست.

7.بهره‌گيري از لطايف ادبي براي تلطيف سخن، نزديک‌تر کردن مخاطب به بحث و ماندگاري بيشتر نکات در ذهن او.

*آيا پيش از اين اثر، تحقيقات و پژوهش‌هايي در اين باره صورت گرفته و آثار منتشر شده‌اي در اين موضوع وجود دارد؟

با توجه به پيشينة ياد شده دربارة قدمت توجه انديشمندان به تأثير همنشيني‏ها و همنشينان بر شخصيت و رفتار افراد، وجود آثار متعدد و متنوع پيرامون اين موضوع، دور از انتظار نيست. کما اينکه مي‌توان آثاري را نيز از انديشمندان مسلماني ديد که کوشيده‌اند اين مسأله را از منظر آموزه‌هاي اسلامي و به تفصيل، بررسي کنند. با اين حال، ما در جستجوي خود به اثري برنخورديم که مسأله را با رويکرد مورد نظر در اين تلاش، بررسي کرده باشد.

*در طول مدتي که به فعاليت تحقيق و پژوهش مشغول بوديد چه موانعي بر سر راه شما وجود داشته است؟

در اين زمينه، افزون بر کاستي‌هاي فردي محققان که شايد عمده‌ترين مانع بوده است، که موارد اساسی زیر از جمله می باشد.

ـ تازگي و فقدان پيشينه علمي مؤثر و بين‌رشته‌اي بودن حوزة بحث در کنار قرار نداشتن آن در حوزة فعاليتهاي متعارف حوزوي که به استقبال کمتر انديشمندان از موضوع انجاميد و سبب شد که عمق و دقت پژوهش به بضاعت نويسندگان محدود بماند.

ـ ملاحظات سازماني در مؤسسات پژوهشي حوزوي در جمع با ناشناخته ماندن مطالعات بين‌رشته‌اي در اين مؤسسات که بايد به عنوان کاستي‌هاي اساسيِ پژوهشهاي نوبنياد در حوزه از آنها ياد شود؛ و کوششهاي ما را براي بهرهمند ساختن تحقيق از دانش تخصصي مؤسسات پژوهشي ديگر و محققان ارزشمند آنها، ناکام نهاده است.

ـ از آنجا که اين تحقيق به‌عنوان يک تحقيق سازماني، انجام گرفته است در اينجا بايد از فقدان راهکارهاي سازماني براي استفادة مؤثر از فرايند دستياري تحقيق نيز به‌عنوان يکي از موانع ياد کرد. به بيان دقيق‌تر، در مؤسسات پژوهشي حوزوي و دانشگاهي ـ البته جز در سطح بسيار محدود اعضاي هيأت علمي ـ نه «تحقيق» و نه «دستياري تحقيق» به عنوان کار تعريف شده و انگيزهساز سازماني، شناخته و نهادينه نشده‌اند. اين امر، هم نيروي انساني تحقيق و هم مجال ورود آنها به اين عرصه را بسيار محدود کرده است؛ و هم تا حد زيادي از جاذبة پژوهش به عنوان يک ممرّ درآمد قابل اتکا و آينده‌دارکاسته است.

*در ادامه وضعيت تحقيق و پژوهش در حوزه های علمیه را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟

تحصيل در حوزه، اصولاً پژوهش‌بنيان است و طبيعتي غيرقابل انفکاک از پژوهش دارد. از يک سو، طلاب از همان مراحل آغازين آموزش مي‌آموزند که دربارة مطالب درس، عميق بينديشند، «نقد» و اشکال وارد آورند و «بحث»و «مباحثه» کنند. از سوي ديگر، حوزه‌هاي علميه، معيار اصلي فراغت از دورة رسمي تحصيل را نيز «اجتهاد» مي‌دانند که به معناي دقيق کلمه با تحقيق و کوشش و جهاد در آن، عجين است و تحقيق و وسواس علمي نيز تکليفي الهي شمرده مي‌شود. از همه مهم‌تر  آنکه معارف حوزوي با انتساب آنها به دين و مسألة هدايت افراد به حق و حقيقت همراه است؛ و اين نکته، به طور طبيعي، هر طلبه و روحاني را وامي‌دارد تا اين معارف را بدون تکيه تدبر و تحقيق، به مخاطبان خود ارائه نکند. حاصل اين وضع نيز عمق و پختگي غير قابل مقايسة علوم متعارف حوزوي با حوزه‌هاي ديگر علمي است که انديشمندان آن حوزه‌ها هم بدان اعتراف دارند.

با اين حال، يکي از کاستي‌هاي شناخته شده و مورد اتفاق در خردورزي حوزوي، محدود شدن عرصه‌هاي مطالعه و تحقيق به حوزه‌هاي خاص و منحصر شدن تلاشهاي علمي به آنهاست که از جمله بارزترين آثار آن، مهجور ماندن حوزه‌هاي تفسير، حديث، عرفان، کلام و حتي اخلاق است. اين وضع، از يک سو، علائق پژوهشي عدة خاص ـ و طبعاً محدودي ـ را برمي‌انگيزد؛ و سبب مي‌شود که افراد ديگر که استعداد و علاقه‌اي در اين زمينه‌ها ندارند، مجال کمتري براي رشد خلاقيتهاي فکري و تحقيقي خود بيابند و به فعاليتهاي دست چندم در عرصه‌هاي متعارف، بسنده کنند؛ و اين يعني، تحليل رفتن پتانسيل پژوهش در حوزه. از سوي ديگر، توان پاسخگويي حوزه را به مسائل بي‌شماري که حوزه‌هاي متنوع علوم انساني و اجتماعي مطرح مي‌کنند، مي‌کاهد. در اين زمينه، به ويژه، با توجه به نگاه اصالي آموزه‏هاي اسلامي به پديده‌هاي انساني، به نظر مي‌رسد که حوزه‌هاي علميه بايد خود را رسماً در برابر مسائل مورد توجه در حوزه‌هاي مختلف علوم انساني و اجتماعي، پاسخگو بدانند؛ و براي پاسخگويي مؤثر، تخصصهايي را ايجاد  و متخصصاني را در اين زمينه‌‌ها تربيت کنند.

*شما به عنوان کسی که در عرصه تحقیق و نگارش حضور دارید چه صحبتی براي طلاب جواني که مي‌خواهند وارد عرصه پژوهش شوند داريد؟

پاسخ اين پرسش را با پس دادن آموخته‌ها و بيان مختصر نکات چهارگانه زير مي‌دهم که آنها را در طول حيات طلبگي و علمي خود از استادان خويش و صاحبان علم و انديشه فرا گرفته‌ام:

ـ نکته‌اي که مي‌تواند حسن آغاز و ختام هر توصيه باشد، خالص کردن نيت و عمل، خود را در هر حال در محضر خدا ديدن، دل بستن به او و بريدن از غير و فراموش نکردن اين سنت الهي است که «العلم نور يقذفه اللَّه فى قلب من يشآء».

ـ توجه به اينکه اسلام و معارف حقة آن در برابر شبيخونهاي بي‌رحمانه، ناجوانمردانه، سازمان‌يافته و همه‌جانبة جهاني از منافع، تمايلات و انديشه‌هاي غيرالهي قرار گرفته و طلبه شدن به معناي سربازي و جانبازي در اين مبارزة بي‌امان است که جز با مجاهدت بي‌وقفه و خستگي‌ناپذيري در اين مسير به انجام نمي‌رسد.

ـ تقويت بنيه و توان ادبي و علمي استفاده و استنباط از قرآن و حديث که شالوده و لازمة انفکاک ناپذير و غيرقابل اغماض در هر گونه تلاش علميِ محققان حوزوي است.

ـ آشنايي با حوزه‌هاي مختلف خردورزي‌ که معارف ديني مي‌توانند در آنها نقش‌آفريني کنند، به منظور شناسايي ميزان انطباق آنها با علاقه و استعداد پژوهشي خود و سپس، انتخاب حوزة فعاليت برحسب اين انطباق.

ـ آشنايي مؤثر با يک زبان خارجي رايج در منابع علوم انساني و اجتماعي براي آنان که پاسخگويي به مسائل اين علوم را علاقه و تکليف طلبگي و پژوهشي خود مي‌بينند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha