اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ نَصِيباً مِنْ رَحْمَتِكَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِي فِيهِ لِبَرَاهِينِكَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِيَتِي إِلَى مَرْضَاتِكَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِكَ يَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِينَ.
اى خدا مرا نصيبى از رحمت واسعه خود عطا فرما و به ادله روشن خود هدايت فرما و پيشانى مرا بگير و بسوى رضا و خشنودىات كه جامع (هر نعمت) است سوق ده به حق دوستى و محبتت اى آرزوى مشتاقان.
مولای متقیان امیرالمؤمنین علی (ع) در دعای شریف کمیل و در فرازهای پایانی اش تعبیر زیبایی را خطاب به ذات اقدس الهی بیان می دارد؛
«یا من بیده ناصیتی»
ای کسی که موی پیشانی من در دست توست...
استعاره از رابطه انسان کامل با خداوند متعال که قضا و قدر بندگان و وسیله هدایت آنان در ید قدرت باکفایت اوست و هموست که آنان را به نور هدایت روشنایی می بخشد و به خوان پرکرامت خویش دعوت می کند.
هدایت الهی برترین نعمت ربانی است که می تواند نصیب بندگانش گردد.
اگر بنده ای این توفیق را بیابد که در کنف حمایت و هدایت خدا، راه صلاح و فلاح را بپیماید و از گمراهی های دنیا رهایی یابد و از تاریکی دوران مصون بماند بی تردید مشمول بهترین نعمات حضرت حق گشته است.
در دعای شریف روز نهم ماه مبارک هم توجه و تنبهی عمیق و خطیر به این حقیقت وجود دارد و خاصه این نکته که رضای الهی جامع همه نعمات و خوبیهاست و این تعبیر زیبا و شگرف که؛
...وَ اهْدِنِي فِيهِ لِبَرَاهِينِكَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِيَتِي إِلَى مَرْضَاتِكَ الْجَامِعَةِ...
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل وهجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
اگر رفتار و گفتار و فکر و ذکر انسان بر مدار جلب «رضایت» الهی تنظیم گردد و آدمی خود را در منظومه قدرت فراگیر و بیکران الهی ببیند؛ و بدین سان اگر همه چیز را او و جز او را هیچ بداند، بی تردید این ایمان قلبی و آرامش باطنی برایش به ارمغان می آید که عالم را جز مجرای ارادة او نبیند و جان و جهان را هیچ، جز وجهی که بی پرده، حق را می نماید.
باری؛
یا من بیده ناصیتی!
بندة حقیقی رب، جان و دل و دیدة خویش را، بی وقفه و بی کم و کاست، به دست قدرت معبود می سپارد و از این رهاورد، التجا و اطمینان و ایمان و آرامش می یابد و براستی که در روزگار آخرالزمان و در این وادی لغزندگی ایمان، هیچ چیزی جز این، دست دل را نخواهد گرفت و قفس تنگ زندگی مادی را برنخواهد شکافت و راه آسمان را به سوی انسان بازنخواهد کرد.
و آنک که راه آسمان باز شد و دل، از قفس جان، پریدن گرفت؛ دیگر هیچ پرده و حجابی میان بنده و معبود نباشد و دیوانة عشق لیلی، مجنون بیابان هجر و رهرو کوی وصل خواهد شد و... دیگر هیچ!
آنکس که تورا شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند