به گزارش سرویس علمی و فرهنگی خبرگزاری حوزه؛ آنچه در ذیل میخوانید بخشی از سخنان حجتالاسلام والمسلمین فاطمینیا به مناسبت لیالی قدر میباشد ضمن آرزوی توفیق عبادت و قبولی اعمال و طاعات شیعیان امیرالمومنین (ع) به روزه داران و شب زنده داران لیالی قدر به منظور درک بهتر لیالی مبارکه قدر تقدیم میکند.
شب قدر، شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان شبی است که بزرگان در آن به درگاه ایزد منان ابتهال و تضرع میکنند و در این شب حالتی داشتند که با همه اوقات فرق میکرد.
امشب شب بسیار پر اسراری است، همانطور که در قرآن کریم آمده است، در این شب، « تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ»؛ با توجه به این که تَنَزَّلُ فعل مضارع میباشد، یعنی در ابتدا تتَنَزَّلُ بوده و تَنَزَّلُ شده است. و فعل مضارع دلالت بر تجدد و دوام میکند؛ یعنی هر شب قدر، ملائکه بر مولی ما حضرت امام زمان(عج) نازل میشوند.
در این شب اسراری است که از عقول ما خارج است؛ امشب شب دعاست، یعنی امشب شبی است که دعا مستجاب میشود؛ متأسفانه دعا و استجابت دعا، آن گونه که باید، در جامعه ما جا نیفتاده است.
لازم به ذکر است که گفته شود، شیطان در هر زمانی که ببیند یک خیر قابل توجهی سراغ انسان میآید؛ حتی الامکان در صدد بر هم زدن آن بر میآید. به طور مثال اگر در این شب پر فضیلت، انسان بخواهد دعا کند، شیطان به سراغ او آمده و فرد را وسوسه میکند، تا جلوی دعا کردن به درگاه الهی را از وی بگیرد.
امشب شبی است که نباید اندک وسوسه شیطان را به خود راه دهیم؛ نقل است که روزی فردی مرتبا به درگاه خداوند زاری کرده و دعا مینمود؛ روزی شیطان آمد و به او گفت؛ این چه «یارب یارب» است، آیا این همه گفتهای جواب نشنیدهای؟!
این شخص دلش شکست و خوابید؛ در خواب، فرد بزرگی را دید، آن شخص به او گفت؛ چرا یارب نمیگویی! مرد پاسخ داد؛
لبیکم نمی آید جواب زان همی ترسم که باشم رّد باب
چه دعایی کنم در حالی که هنوز لبیکی از خداوند متعال نشنیدهام؛ میترسم مردود درگاه الهی باشم. آن شخص گفت؛ خدا مرا فرستاده تا این را به تو بگویم که این «یا رب یا رب» تو همان لبیک ماست.
یعنی خداوند متعال میفرماید؛ اگر من نخواهم صدای تو در درگاه من بلند شود، نمی گذارم اصلا «یا رب» بگویی.
چون خدا خواهد که غفّاری کند میل بنده جانب زاری کند
همین امشب در شب قدر، انسان توفیق یافته و آمده به درگاه خداوند متعال دعا میکند این نشان از دستگیری خداوند است که در این جا نشسته و دعا میکنی؛ این قرآنی که میخواهی روی سرت بگذاری این را خدا خواسته است؛ و این که زبانت «بک یا الله» بگوید و از خداوند کمک بخواهد؛ اینها همه لبیک الهی است.
در مورد دعا سخنها و نکتههای فراوانی ذکر شده است؛ برخی گفتهاند که وقتی خداوند متعال به انسان عقل و وسیله داده و همه چیز در جهان مشخص شده است؛ دیگر چرا باید دعا کنیم!.
« وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ » باید در جواب این افراد گفت؛ این کلام الهی است که پروردگار فرمودند؛ از من بخواهید؛ آنهایی که کبر میورزند، به حالت خواری وارد جهنم خواهند شد.
همانطور که در روایات و احادیث ذکر شده است؛ استکبار در عبادت، یعنی دعا را از روی تکبر ترک نمودن و این نشان از آن است که ترک کردن دعا دو گونه است؛ یکی از آنها این است که انسان حال دعا کردن را ندارد و زمانی وجود دارد که شخص حال دعا کردن را دارد، ولی استکباراً دعا را ترک کرده، در مقابل خداوند تبارک و تعالی رجز خوانی میکند و خود را بی نیاز میداند.
در این بین مطلب مهمی که مطرح میگردد؛ این است که عقل و اراده درست است و از ائمه معصوم(ع) عاقلتر و با ارادهتر در دنیا یافت نمیشود؛ حال آن که، ببینید اهل بیت(علیهم السلام) چقدر راز و نیاز به درگاه الهی نموده و اشک میریختد.
مهمترین علت عدم دعا از طرف مستکبر، ملحد بودن شخص است؛ و فرق بین انسان موحد و ملحد در این است که ملحد، تنها دنیای اسباب را میبیند؛ ولی موحدان افرادی هستند که ضمن درک دنیای اسباب، برای آن اسباب مسبب الاسباب قائل هستند؛ یعنی اعتقاد به کسی دارند که به اسباب سببیت میبخشد.
متأسفانه در جوامع کنونی، دعاهایی که از اهل بیت(علیهم السلام) روایت شده است؛ به اشتباه به گونهای جا افتاده است که آن را تنها به خاطر ثواب باید خواند؛ بارها گفته شده است، که دعاهای اهل بیت(علیهم السلام) دریای معارف است؛ نباید با اینها برخورد عوامانه داشت؛ به طور مثال دعای ابو حمزه ثمالی از جمله دعاهایی است که بزرگان، عرفا و علمای ما هنوز در آن سرگردان هستند؛ این دعاها کلماتی عرشی در باب خدا شناسی، برای تأمل، تعمق و تدبر بیشتر انسان میباشد.
با عنایت به دعای امام سجاد(ع) که میفرمایند؛ «بسم الله الرحمن الرحیم؛ يَا مَنْ تُحَلّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدّ الشّدَائِدِ، ... وَ تَسَبّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ» عجب مطالبی در خدا شناسی در این دعا وجود دارد، یعنی؛ ای خدایی که گرههای ناگواریها به دست تو باز میشود.
تا این که حضرت(ع) در ادامه دعا میفرماید؛ «تَسَبّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ» یعنی؛ اسباب به لطف تو قبول سببیت کردهاند.
به عبارتی میتوان گفت؛ خداوند متعال اگر از سببی، سببیت را بگیرد، آن دیگر سبب نمیشود؛ به طور مثال، میتوان به ماجرای حضرت ابراهیم(ع) اشاره نمود که در آن؛ خداوند سببیت را از آتش گرفته بودند، حضرت ابراهیم(ع) را نسوزاند.
در روایت آمده است؛ انسان وقتی دعا میکند؛ باید با ایمان قلبی دعا را بگوید؛ امشب در این شب قدر باید به گونهای دعا کنیم که اطمینان داشته باشیم یک چیزی به ما خواهند داد.
متأسفانه استجابت دعا این طور جا افتاده است که اگر انسان چیزی را از خدا بخواهد و خداوند نیز آن را بدهد، استجابت شده است؛ اگر نه که دعای انسان مستجاب نشده و زحمت او هدر رفته است.
استجابت چندین معنا دارد؛ اولین آن این است که خداوند متعال حاجت مورد نظر را به انسان میدهند؛ دیگری این است که اگر انسان گناهی داشته و یا صلاح او نباشد، این دعا ذخیره برزخ انسان میگردد و در برزخ است که انسان متوجه میشود که صور دعاهای به ظاهر مستجاب نشده او، آنجا نور افشانی میکند؛ آنجاست که انسان به خود میگوید؛ کاش تمام عمرم را دعا میکردم و هیچ کدام به صورت ظاهر مستجاب نشده، ذخیره میشد.
از آثار دعا میتوان به مواردی چون « دفع بلا از زن و فرزند انسان، طولانی شدن عمر، بالاتر رفتن درجه انسان، بخشش گناهان و .. نام برد.
حتی همین انسانی که گناهکار است، اگر دعا کند، دست او از درگاه خداوند تبارک و تعالی خالی برنخواهد گشت.
در برخی از موارد صلاح در این است که دعا با تأخیر مستجاب شود؛ دعاها و نالههای انسان میتواند انسان را به مراتب بالایی برساند؛ استجابت این است که در این شب عزیز و الهی، هیچ کس دست خالی نبوده، چیزی را از خداوند متعال دریافت خواهد کرد.