خبرگزاری حوزه، کتاب شریف الثّاقب فى المناقب روایتی را از امام سجاد(ع) نقل کرده که در آن حضرت امام سجاد علیه السلام، ضمن بیان خبر غیبی به یکی از اصحاب خویش، ویژگی های شفاعت و آثار زیارت اهلبیت(ع) را تشریح مینماید و مقام زائران را بالاتر از مجاهد در این راه می داند.
به گزارش سرویس علمی و فرهنگی خبرگزاری حوزه، متن این روایت و ماجرای قبل از آن به شرح ذیل است:
ابن شهاب زُهرى حكايت میکند در جنگ مسلمانان و روميان ، يكى از برادران ايمانى من كه به او علاقه بسيارى داشتم شهيد شد؛ من همواره افسوس مى خوردم چرا همراه او نبودم تا به درجه شهادت نائل آیم.
شبى در عالم خواب او را ديدم، گفتم : پروردگارت را چگونه يافتى ؟ و با تو چه برخوردى داشت؟
پاسخ داد: خداوند متعال، به جهت شركت در جنگ و جهاد با دشمنان اسلام ، گناهان مرا مورد عفو و بخشش خويش قرار داد.
و به خاطر محبّت و علاقه اى كه به حضرت رسول و اهل بيتش صلوات اللّه عليهم داشتم ، مورد شفاعت امام زمانم ، حضرت علىّ بن الحسين ، زين العابدين عليه السّلام قرار گرفتم ؛ و در بهشت درجات عاليه اى ، عطايم گرديد.
زُهری میگوید در همان خواب به او گفتم من خیلی افسوس میخورم چرا شهادت شامل حال من نشد؟ در پاسخ گفت: هر چند شهید نشدهای، اما به واسطه بهرهمندی از چند امر، میتوانی مقام بالاتر و والاتری در پیشگاه خداوند داشته باشی.
گفتم چگونه میتوانم به این مقام والا برسم؟
گفت: چند ویژگی در شما است که از ارزش بسیاری برخوردار است، نخست اینکه هر روز جمعه توفیق زیارت جمال نورانی امام زمان خود حضرت سجاد(ع) را داری، دوم اینکه میتوانی بر محمد و آل او صلوات بفرستی و سوم اینکه میتوانی برای دیگران حدیث نقل کنی و فضایل اهل بیت را منتشر نمایید.
در همين حال از خواب بيدار شدم ، و با خود گفتم : اين ها همه خواب است و اعتبارى ندارد دوباره خوابيدم و همان دوست و برادرم به خوابم آمد و از من پرسيد: آيا درباره آنچه با تو گفتم و از آن آگاه ساختم ، شكّ دارى؟
سپس گفت: مواظب باش به خود هيچ شكّ و شبهه اى راه ندهى و آنچه را شنيدى يقين و اطمينان داشته باش و اين راز را براى كسى مطرح نكن ؛ براى اطمينان بيشتر، حضرت سجّاد عليه السّلام نيز به آنچه گفته ام خبر مى دهد و تو را از آن آگاه مى سازد.
وقتی از خواب بيدار شدم، نماز صبح را به جا آوردم ، شخصى نزد من آمد و گفت : من از طرف امام علىّ بن الحسين آمده ام ، آن حضرت با تو كار دارد، زودتر نزد حضرت بيا.
به همين جهت ، سريع بلند شدم و به سوى منزل سرور و مولايم رهسپار گشتم ، همين كه در محضر مبارك آن امام همام عليه السّلام شرفياب شدم ، فرمود: اى زُهرى ! ديشب در عالم خواب برادر ايمانى تو به خوابت آمد و با تو چنين و چنان گفت و تمام صحبت هاى آن دوست شهيد را برايم بازگو نمود و سپس افزود: بدان آنچه را كه او به تو خبر داده است ، صحّت دارد و بر آن گفته ها ايمان و اعتقاد كامل داشته باش . الثّاقب فى المناقب : ص 362، ح 301.