تاریخ، ابن ابی الحدید را با همین اثر ماندگار می شناسد و او را در آینه این کتاب که از سرچشمه ایمان و تعالی و معرفت نوشیده می بیند.
کتابی که به اذعان و اعتراف همه بزرگان اندیشه و معرفت و ادب، دریایی از زیبایی و صلابت و معارف آسمانی و حقایق عرفانی است و از مسلمان و غیرمسلمان و شیعه و اهل هر نحله و مکتب و مسلکی بر عظمت این دریای بی کران تأکید و تصریح دارد و این خود نشانه ای است بر حقانیت آفتاب، که چون بر می آید و بر همگان می تابد و هیچکس را یارای انکار آن نیست.
نهج البلاغه چه آنگاه که عالم شیعی بلندمرتبه ای همچون سید جعفر شهیدی یا علامه محمدتقی جعفری را به شور و شعور می آورد و چه آنگاه که جرجی زیدان مسیحی و ابن ابی الحدید اهل تسنن را مسحور خود می سازد، بارقه های ایمانی و مایه های عرفانی خویش را بر کرانه اندیشه و فهم و فکر آدمی در هر مقام و مقیاس و مرتبه ای ارزانی می دارد و این گویای کمال تام و تمامی است که این اثر برجسته و منبع بایسته و شایسته امیرالمومنین(ع) داراست و براستی که همان جمله امام خمینی(ره) را باید به یادآورد که گفت ما مفتخریم به اینکه نهج البلاغه از ماست.
براستی و درستی باید گفت شیعه باید به خود ببالد که پیرو امامی اینچنین است که تنها بارقه ای از وجود ذی جودش به خلق معجزه ای همچون نهج البلاغه انجامیده و چه منبع سرشار و دریای فیاضی است این گوهر تابناک و کلام ناب که می توان تا همیشه تاریخ و برای همیشه عمر از خرمن معارفش برگرفت و از سرچشمه معانی اش نوشید و جان و روان را به بهشت مصفا و شربت زلال اندیشه و فکر و عملش آراست و خدایی شد.
شرح نهج البلاغه به قلم ابن ابی الحدید ویژگی های متنی و شیوه های پژوهشی و نگارشی قابل توجهی به همراه دارد که از آن جمله می توان به توجه و دقت نویسنده بر ویژگی های واژگانی و ریشه یابی کلمات و معانی اصلی مستفاد از آن اشاره کرد گرچه این خصوصیت ذیل خصیصه اصلی نهج البلاغه که همانا غرقه شدن در دریای معارف الهی و حکمتهای معنوی و اندیشه و فکر و ذکر خدایی امیرالمومنین است قرار می گیرد و در آن محو می شود اما در عین حال باید گفت نهج البلاغه و به تبع آن شرح هایی که بر آن نگاشته شده متأثر از این ویژگی های متنی و کلام بلیغ و بیان فصیح آن است.
بی تردید باید گفت ابن ابی الحدید در زمره کسانی است که زیر نور ناب و تابناک معارف الهی و آسمانی نهج البلاغه ذوب شدند و در آستانة این منزلگاه عارفان و عالمان و عابدان منزله گرفتند.
هم زندگی و هم منش و روش و بیان و بنان ابی الحدید گویا و جویای شیفتگی و عشق او نسبت به ساحت مقدس حضرت علی(ع) است و در این وادی هم عمر و هم بهره قلمی و هم رهاورد پزوهشی خویش را بر طبق اخلا نهاد و مصروف این راه جاودانه و بهشتی کرد.
البته ابن ابی الحدید تنها کسی نبود که در دریای معارف علوی غوطه ور شد و اثری نفیس و تابلویی چشم نواز از خود بر جای گذاشت.
او قطره ای از دریای عاشقان و محبان علی(ع) بود که گرچه در مکتب فکری دیگری شهرت گرفت اما در فکر و ذکر و دل دوستدار و مجذوب امیر عاشقان بود و رهاورد همین اندیشه هم شرح گرانسنگ او بر نهجالبلاغه است.
تألیفات ابن الحدید پانزده کتاب را شامل می شود که از آن جمله بایستی به «الفلک الدائر علی المثل السائر»، «السبع العلویات یا قصائد السبع العلویات» و نیز نظم کتاب الفصیح ثعلب اشاره کرد.
ابن ابیالحدید در اول ذیحجه سال 586 قمری در شهر مدائن متولد شد، تحصیلات دینی را با فراگیری کلام و اصول در مداین و بعد هم با سفر به بغداد کسب نمود و با دانشمندان و بزرگان علمی دوران خود محشور گشت او همچنین در مجالس ادبی نیز شرکت میجست و به این حیطه هم علاقمند بود.
زندگی او از فراز و نشیبهای بسیاری سرشار است از اسارت در دوران حمله مغولان در سال 642 هجری تا انتخاب به عنوان ناظر در مراکز و محافل علمی و نهایتا کتابخانه بغداد.
سرانجام در سال 655 قمری در حمله هلاکوخان به بغداد به قتل، محکوم ولی با وساطت برخی از بزرگان عصر، رهایی یافت و نهایتا در 656ق در 70 سالگی دار فانی را وداع گفت.
بی تردید اثر ماندگار و جاودانه ابن ابی الحدید معتزلی در شرح کلمات نورانی مولی امیرالمومنین در نهج البلاغه باقیات الصالحاتی یگانه برای این مرد پاک اندیش و مصنف منصف روزگار خویش است.
باشد که همین تلاش ماندگار و مجاهدت علمی پایدار و صادقانه، دستگیر او در روز جزا و مایه هدایت و همنشینی او با ابرار گردد.