اینکه یک عالم دینی نه تنها تحصیل و جهاد و جدیت در راه تحصیل علم و کسب معارف دینی بلکه حضور موثر و پرقدرت و بصیرانه و متعهدانه در عرصه های اجتماعی و خاصه سیاسی را مطمح نظر قرار دهد و این آوردگاه خطیر و حیاتی و حساس را از حضور ذیجود و ضروری خود خالی نگذارد و میدان را به دیگران که چه بسا از آن تعهد و صلاحیت لازم و کافی و وافی برخوردار نباشند واننهد یکی از رئوس اصلی و رموز مهم و حساسی است که تاریخ زندگی و سیره علمای برجسته شیعی در تمام ادوار با همه سختی ها و ویژگی های خاصشان گویا و جویای آن است.
این ویژگی در زندگی عالم ربانی آیتالله شیخ عبدالله لاهیجی معروف به حاج شیخ عبدالله مازندرانی کاملا بارز و مشهود است که مهم ترین آنها توجه و دخالت ایشان در مسئله مشروطیت و وقایعی است که در فراز و فرود این برهه حساس از تاریخ ایران ظهور و بروز یافت.
اما زندگی شخصی و منش درسی ایشان هم جای توجه و تأمل دارد. ایشان در محضر حاج اشرفی مازندرانی، تحصیل نمود، سپس به عراق مهاجرت کرد و در کربلا از محضر شیخ زینالعابدین مازندرانی بهره برد. از آنجا به نجف رفت و نزد شیخ مهدی کاشفالغطاء و ملا محمدفاضل ایروانی حضور یافت و کسب فیض کرد.
از جمله شاگردان ایشان می توان به آیتالله حاج شیخ محمدرضا تنکابنی و شیخ شعبان رشتی و میرزا محمدرضا کرباسی اشاره کرد.
شیخ اسماعیل تبریزی و میرزا هادی خراسانی از ایشان نقل روایت کرده اند و زعامت و مرجعیت تقلید مردم مازندران بر عهده ایشان بود.
این عالم ربانی از علماء و مدرسین برجسته نجف و از سرآمدان حوزه نجف اشرف بود. ایشان در کنار آخوند خراسانی و آیتالله میرزا حسین خلیلی تهرانی به نهضت ملی ایران توجه داشت و از طرفداران حرکت مصلحانة مشروطه بود.
آنچنانکه در تاریخ آمده است آیتالله شیخ عبدالله لاهیجی معروف به حاج شیخ عبدالله مازندرانی در جریان مشروطیت تلگرافها و پیامهایی از نجف به ایران ارسال می نمود و در آنها مردم را به ادامة مبارزه تشویق می نمود.
از جمله آثار برجستة این عالم آسمانی می توان به «اهبه العباد فی یومالمعاد» رساله علمیه؛ حاشیه بر «المکاسب»؛ رساله «الوقف»؛ شرح «الشرائع»؛ کتاب «التجاره»، «الرهن» و «الطلاق»؛ حاشیه بر «نجاه العباد»؛ حاشیه بر «النحبه» کرباسی؛ حاشیه بر «جامع عباسی» اشاره نمود.
همانطور که اشاره کردیم ایشان به همراه دو مرجع برجسته دیگر آن دوران از پیشگامان و رهبران جنبش مشروطه بودند چنانچه ایشان در شوال 1327 به همراه آخوند خراسانی در نامهای خطاب به مجلس مجاهدین و انجمنها چنین نوشتند:
«واجب است در تمام اردوهای ملی و دستجات مجاهدین تمام بلاد در تحت اداره وزارت جلیله جنگ به ریاست صاحبمنصبان نظامی به موجبات نظم و حفظ قواعد مملکت و تکمیل قواعد علمیه و عملیه قیام نموده، تشکیل اداره مستقله را بدون ابواب جمعی وزارت جنگ، دشمنی به دین و وطن دانند و به کلی تحرز نمایند.»
و این نشان از آن دارد که این مرجع عالیقدر شیعه تا چه حد به برقراری قانون و اجرای وظایف هر مسئولی با تدبیرهای نو و راهکارهای معاصر توجه داشته و به قولی فرزند زمانة خویشتن بوده است.
ایشان حتی معتقد بوده است که شاه هم باید خود را موظف به رعایت قوانین مشروطیت بداند.
ایشان به همراه آخوند خراسانی، آیتالله حاج میرزا حسین تهرانی طی تلگرامهایی خطاب به محمدعلی شاه قاجار در اجرای وظیفه امر به معروف و نهی از منکر شاه را به پیامدهای استبداد سیاسی هشدار میدادند.
شاه هم طی تلگرامی خود را «مستوجب اجر مجاهدین و مجددین دین» خواند و ادعا کرد با تمام قوای خود مشغول ترویج شرع شدهاست. اما آیات نجف طی پاسخی که از طریق مشیرالسلطنه به شاه ارسال شد خاطر نشان کردند که «تحریکاتی دولت و دولتیان خائن» را خاستگاه همه مفاسد میدانند.
معروف به حاج شیخ عبدالله مازندرانی در 19 جمادی الثانی سال 1330 هجری قمری دیار فانی را وانهاد و به ملکوت اعلی پرکشید و در مقبره شیخ جعفر شوشتری در جوار بارگاه ملکوتی امیرالمومنین علی(ع) تدفین گشت.
باری؛ زندگی آیتالله شیخ عبدالله لاهیجی معروف به حاج شیخ عبدالله مازندرانی را می توان نماد و نموداری از سیره علمای سلف در راه علم و فرهنگ و سیاست و انجام تعهد و وظایف برجسته و مهم و خطیر فردی و عمومی ای دانست که عالمان حقیقی شیعه در تمام طول تاریخ بیش از هزارسالة حوزه های علمیه خود را متعهد و مکلف به انجام آن می دانسته اند.
روحش شاد و یادش گرامی و راهش پر رهرو باد!