خبرگزاری حوزه/چهاردهم خرداد یادآور یکی از تلخ ترین فرازهای زندگی ملت ایران در فقدان ابرمرد تاریخ معاصر است که توانست بزرگترین انقلاب قرن اخیر را در پهنه ایران و در زیر چتر اسلام ناب محمدی(ص) رهبری کند.
حضرت روح الله که چونان اسطوره ای با جامه اساطیری پیامبران و مرشدان حقیقی و آسمانی تاریخ بشریت پا به میدان مبارزه و جهاد نهاد و مردم ایران را تحت لوای اسلام و انقلابی از جنس آزادگی و عدالت به مصاف تاریک ترین حکومتهای جهل و جور و جفا آورد و یکی از بزرگترین و مهم ترین و حقیقی ترین انقلاب های تاریخ بشر را به ظهور و بروزی راستین رساند.
در ارزشهای ناب و اصالتهای جاودانه این انقلاب عظیم بسی گفته ها و نوشته ها به مردمان جهان عرضه گشته، ولی هنوز هم قطره ای از دریای این عظمت روحانی و حقیقت آسمانی بیان نگردیده و این آیندگانند به کشف حقایق الهی و ذخایر نورانی این انقلاب ایمانی نائل خواهند آمد.
اما 14 خرداد هماره یادآور همان تلخی است که به کام مردم ولایی و عاشقان امام امت ریخته شد و جماران آفتاب عالم تاب خویش را از دست داد.
تصویر تو را چو خاک در قاب گرفت
آئینه شکست و گریه بر آب گرفت
ای هم نفسم نماز آیات بخوان!
خورشید به گل نشست و مهتاب گرفت
آنگاه که در طلیعه ای غمگنانه، جای خالی آفتاب جماران دل و دیده یاران را به گرد غم و مصیبت غربت برافروخت و داغ بر قلبشان نهاد، می شد حدس زد که چه قیامتی به پا خواهد شد و چه محشری!
ای امام ای خفته در دامان خاک
ای به هجرت، سینه ما چاک چاک
جرعه نوش چشمهایت بودهایم
آری آری مبتلایت بودهایم . . .
امام که عهدش را با ملت در جمهوری گل محمدی با عطر ولایت و نور هدایت و در پیوندی از جنس محبت و عشق بنا نهاده بود، توانست با ایمان و عزم راسخ خویش و در پرتو فقاهت و عرفان ناب و تابناک خود که از گلشن ایلام ناب محمدی برگرفته بود، دلهای مردم را متوجه وجه خدایی خویش نماید و نهضتی را بنانهد که هدفش احیای ارزشها و معارف الهی اسلام بود.
امام با مردم بود و مردم با امام و این پیوند پدرانه و رشته محبت ولایی را هیچ باد و بورانی یارای آسیب و خدشه نداشت و رمز آن استقبال عظیم و بدرقه بینظیر هم همین بود.
چه در 12 بهمن 57 و چه در 14 خرداد 68 هر دو میدان و هر دو تصویر از یک آبشخور بود و از یک منبغ فیض غنی نشأت می گرفت:
ایمان مردم به امام که آیتی حقیقی از خدا بود و براستی و روشنی و درستی «آیت الله».
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی
تو که فارغ شده بودی ز همه کان و مکان
دار منصور بریدی همه تن دار شدی . . .
اما چه باک که اگر غم فقدان امام تلخ و شکننده بود، جانشین و شاگرد پاکباز و وارسته ایشان با حضور خویش در جایگاه ولایت و امامت امت مسلمان، ولایت امر مسلمین را با پرچم هدایت و عنایت ولی عصر(عج) و با درایت و تدبیر و زعامت خردمندانه و فرزانه وارش به دست گرفت و جانی تازه و امیدی روشن و توانی نو به دل و دیده و جان و جهان مردم بخشید.
سید علی کشید عَلَم عشق را به دوش
مردی که از قبیله خورشید پا گرفت
کشتی به گل نماند و گذشت از غروب ها
سکان به دست خویش که این ناخدا گرفت
حبل المتین درد شد آن مرد مشرقی
وقتی که زخم ، حجم زمین را فرا گرفت
اینک مائیم و میراث خمینی بزرگ و عهدی که با او و با خدای خویش بسته ایم تا نگذاریم این انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیافتد؛
یادمان باشد پیام آفتاب
دست نااهلان نیافتد انقلاب