یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

قرار است در این آدینه، حرف دلمان را بزنیم و از دردهایمان بگوییم؛ از دردها، امیدها، شعر و شعورمان؛ از غم‌ها، غصه‌ها و شوق و شیدایی‌مان که وقت انتظار از جنس همین چیزهایی است که گفتیم...

قرار است در این آدینه، حرف دلمان را بزنیم و از دردهایمان بگوییم؛ از دردها، امیدها، شعر و شعورمان؛ از غم‌ها، غصه‌ها و شوق و شیدایی‌مان که وقت انتظار از جنس همین چیزهایی است که گفتیم.وقت خوف و رجاست؛ وقت امید و یأس؛ وقت شادی و غم؛ همین وقت‌هایی که همه‌مان خوب می‌شناسیمش، حتی اگر نتوانیم تعریف و توصیفش کنیم.

خبرگزاری حوزه/ آدینه‌ای دیگر؛ کوله بار دلتنگی و چشمان به راه مانده‌ای که از نم انتظار و بارقه‌های امید، در تلألو است...

پر کن دوباره کیل مرا ایهاالعزیز

دست من و نگاه شما ایهاالعزیز

رو از من شکسته مگردان که سالهاست

رو کرده ام به سمت شما ایها العزیز

جان را گرفته ام به سر دست و آمدم

از کوره راه های بلا ایهاالعزیز 

وادی به وادی آمده ام از درت مران

وا کن دری به روی گدا ایهاالعزیز

چیزی که از بزرگی تو کم نمیشود

iین کاسه را...فاوف لنا...ایهاالعزیز

ما جان ومال باختگان را رها مکن

بگذار بگذرد شب ما ایهاالعزیز

دستم تهی است راه بیابان گرفته ام

محتاج یک نگاه تو یا ایهاالعزیز

حالا به هر سوی شهر که نگاه می‌کنم، نشانه‌های تو را می بینم.

از کودکان نوشکفته شیرین‌زبانی که برای جشن عاطفه‌ها، گل و آذین می‌آورند، تا پیران دیر، که گرد سپید روزگار، محاسنشان را به رنگ برف و دلشان را به شرح صدر، منور کرده است و معطر.

از زن، مرد، کودک، جوان و پیر و برنا، از پایین شهر تا بالای شهر، از این سو و آن سو، همه جا نام و یاد مهر در پرتو حضور بی ظهور تو موج می زند؛ موج...

این همایش جهانی که به بهانه تو برپاست، شرح اشتیاق است و شور عشق.

که عشق شوری در نهاد ما نهاد...

قلک شادمانی بچه‌ها، با سکه محبت بزرگت‌رها پر می‌شود، در آیین نورانی یاد تو، می‌شکند و باران طلای دل‌های بی تاب و ناب، باریدن می گیرد بر سر این سرزمین.

و این همه را از تو داریم و برای تو و با یاد تو...

با یادت ای بهشت من، آتش دوزخ کجاست...؟

حالا اما دلم می خواهد از روز آمدنت بگویم و از روزگار شکفتنت در ظهور دل‌های ناب.

جمعه، مدیر کل روزهای هفته، و وقت بارش نام توست بر کویر دل‌های ما.

جمعه، آفتاب طلایی خاطره‌ای است، به وسعت هزار و چهارصد سال و به پهنه قلب مومنین منتظر، بر ما و انتظارمان می‌تابد و عطر آرامش می پراکند.

آرامشی در هیاهوی این روزگار بی قرار و مسکنتی در موجاموج این دریای بی پایاب.

و چه خلسه معنوی و لنگرگاه مطئنی است کلام نورانی اهل بیت آب و آفتاب و ساکنان حرم ستر عفاف و ملکوت از تو درباره تو.

در این مجال، نگاه دل و گوش جان و نفس نفیسمان را می‌سپاریم به نجوای موسیقای درربار کلام پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع)، آنگاه که از مهدی (عج) می‌گویند و دل‌های بی‌قرارمان به تاب و توان یاد یار و اطمینان امدنش در فصل بهار، میهمان می کنند.

کلامهای گهرباری که هم نشانه های تلخ آخرالزمان و هم بارقه های امید در این زمانه را، توأمان به همراه دارند.

هم در بیان نام و یاد تواند و در توصیف مرامت، هم در نشانه گذاری یاران و منتظرانت و هم...

*زمینه های ظهور در وادی زمین و زمان

 

رسول اكرم صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله :

مَهْدىُّ اُمَّتِى الَّذى يَمْلاُ الاَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْرا وَ ظُلْما؛

مهدى امت من كسى است كه هنگام پر شدن زمين از بيداد و ظلم، آن را پر از قسط و عدل خواهد كرد.

كتاب سليم بن قيس هلالی ج 2 ، ص  910 (شبیه این حدیث در بحار الانوار (ط-بیروت)ج27 ،ص119 )

 

*اگر مومنینی بودند به قدر و قمیت یاران بدر

 

امام رضا سلام الله علیه :

لَو كانَ فيكُم عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ لَقامَ قائِمُنا.

اگر به تعداد اهل بدر [مؤمن كامل] در ميان شما بود، قائم ما قيام می ‏كرد.

مشكاة الأنوار فی غرر الاخبار  ص63

 

*مهدی از ماست، از سلاله زهرا(س)

 

امام علی علیه السلام :

المَهديُّ رَجُلٌ مِنّا مِن وُلدِ فاطِمَةَ

مهدى مردى است از ما، از نسل فاطمه(س).

التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن ص157

 

*اهل انتظار، گوهرهای شب چراغِ این روزگار  دیجور

 

امام سجاد علیه السلام :

اَلمُنتَظِرونَ لِظُهورِهِ أفضَلُ أهلِ كُلِّ زَمانٍ

منتظران ظهور امام مهدى(ع)، برترينِ اهل هر زمان‏اند.

کمال الدین و تمام نعمه ج1 ، ص320 - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج52 ، ص 122

 

*و آنگاه کلام مصفا و آرامش بخش مرد مردستان طاهاف جرعه ای زاز شهد شیرین ایمان و اعتقاد در کام منتظران آخرالزمان:

 

حضرت مهدی سلام الله علیه :

فإنّا یُحیطُ عِلمُنا بِأنبائِکُم وَ لا یَغرُبُ عَنَا شَیءُ مِن أخبارکُم

علم ما به شما احاطه دارد و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست

تهذیب الاحکام (تحقیق خراسان) مقدمه ج1 ، ص 38 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج53 ، ص175

*شعر: مریم سقلاطونی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha