شیـر مـردِ ظهـرِ عـاشورا حبیبی یا حبیب
یاد ما کردی در این صحرا حبیبی یا حبیب
اجــرِ تـو بـا مـادرم زهرا حبیبی يا حبیب
شـاد کردی قلب زینب را حبیبی یا حبیب
ای کـه از روز ازل با مـا حبیبی یا حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
****
یاران اباعبدالله(ع) و آنانکه در مسلخ کربلا، شولای عاشورایی بر تن کردند و برای یاری دین حق و رسول عشق سالار شهیدان حسین بن علی(ع) به میدان آمدند، هر یک نام و نشانی زیبا و مانا و معرفت آمیز از رسم و منش و مرام خویش برجای نهادند و به صفتی آبروبخشیندند که تاریخ از آنها بدان یاد می کند.
در این میان نام حبیب ابن مظاهر به عنوان یار وفادار و سپیدموی حسین(ع) که در زمره مسن ترین یاران امام بود به شور و شرف در درخشش است.
جد و باب و مادرم امشب دعایت میکند
دلشکسته خـواهرم امشب دعـایت میکند
هم سکینه دخترم امشب دعـایت میکند
هـم عـلیّاکبرم امشب دعــایت مـیکند
مرحبـا ای بـوده از اول حبیب ما حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
****
حبیب و حضورش در کربلا و عقبه و سبقه زندگیش و خاصه خاطراتی که از دوران جوانی و میانسالی و حضور در محضر رسول خدا و علی مرتضی- علیهماالسلام- به یاد داشت و نیز خاطره همراهی در اوان نوجوانی در همزبانی و همبازی بودن با حسین ابن علی(ع) او را در هاله ای از خاطرات ناب و یادهای تابناک قرار داد و جلوه ای از تداعی روزگار از دست رفته ای را با همراهی حضرت عشق برایش بارور کرد که او را سخت نوازشگری نمود.
یاد روزهایی که عطر پیامبر در مدینه وزیدن گرفته بود و حضور خورشید علی در جهان بوی بهشت را پراکنده بود.
یاد روزهای همدمی و همراهی با حسین(ع) عزیز مصطفی(ص) که او را با خود به اعماق خاطراتی شگرف و سترگ و دلبرانه می برد.
قطره بودی وصل بر دریا شدی، دریا شدی
در تمـام عمـر بـا مـا بـودهای، تا ما شدی
ذره بــودی محـو در مهر جهـانآرا شدی
فـاش میگـویم حبیب مـادرم زهـرا شدی
گم شدی در ما و کردی خویش را پیدا حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
****
آری؛ حبیب ابن مظاهر چهارده سال پیش از هجرت پبامبر اکرم در خاندان بزرگ بنی اسد در یمن به دنیا آمد. سال نهم هجری با خانواده اش به مدینه آمد و آنجا ساکن شد.
در نوجوانی فقط مدت کوتاهی را در زمان پیامبر گذراند و در این مدت کوتاه، همانطور که گفتیم با دوستی حسین بن علی بن ابیطالب(ع) و با اینکه آندو حدود 10 تا 13 سال با هم اختلاف سن داشتند و حبیب بزرگتر بود در مقابل این کودک نازدانه خاندان رسول الله(ص) بسیار فروتن بود.
حبیب دوران جوانی و میانسالی خود را در کنار امیر المومنین علی علیه السلام با جنگ های صفین و نهروان پشت سر گذاشت و همواره یکی از سرداران و دلاور مردان سپاه آن حضرت بود.
در دوران خلافت امیر المومنین(ع) و با آغاز جنگ جمل، همراه آن حضرت راهی بصره شد و پس از پایان جنگ، کوفه را برای زندگی خود انتخاب کرد.
پس از شهادت علی علیه السلام، در کنار امام مجتبی علیه السلام و در سایه سار آن مولای مظلوم و غریب بود.
حبیب بن مظاهر، در این سالها در کنار آل بیت پیامبر غم ها و اندوههای فراوان از دشمنان اهل بیت(ع) دید تا به سن پیری رسید.
به هنگام خروج امام حسین از مدینه به مکه و دعوت مردم کوفه از آن حضرت، که حبیب هم جزو دعوت کنندگان آن حضرت بود و نامه ای در این زمینه به همراه چند نفر برای حسین بن علی نوشت. امام حسین علیه السلام هم نامه ای به حبیب نوشتند و او را به یاری خود دعوت نمودند.
حبیب به دنبال شنیدن خبر ورود امام حسین به کربلا، خود را از کوفه به آنجا رسانده و در رکاب حسین ابن علی جنگید و سرانجام در ظهر عاشورا به شهادت رسید.
این پیر دیر عشق و وفا هنگام شهادت 75 سال داشت.
تو شدی پروانه، من چون شمع آبت میکنم
بلکــه زیــر سایــه خــود آفتابت میکنم
بعد از این دیگر حبیب خود خطابت میکنم
مثــل عبــاس علمــدارم حسـابت میکنم
ای بــه گلـزار شهادت عـاشق شیدا حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب