مردی که اخلاق، عرفان، منش و روش او در سلوک الی الله، تا همیشه تاریخ، بر تارک زیباییها و خوبیها خواهد درخشید.
مردی که توانست مصداقی تام و تمام از یک «روحانی» در برابر مفهوم «جسمانی» باشد و مراتب رشد و اعتلای ویژگی های رفتاری خویش را در قامت دین و هیئت عرفان، به سلامت و حقیقت طی کرده و به قله های معرفت نایل آید؛ او کسی نیست جز آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی، مرد وارسته میدان علم و عمل.
ایشان در سال ۱۲۹۲ ق. در محله حسین آباد اصفهان در خانه آیتالله میرزا محمد جواد بیدآبادی به دنیا آمد.
پرورش در مکتب مهر پدر و محبت علم
در دامان پدری عالم و وارسته رشد کرد و از خوان کرامت علم و تقوا، زیر چتر پدری که بهترین مربی و مرشد فرزند دلبندش بود، قد کشید.
میرزا محمد علی، علوم مقدماتی را در نزد والد گرامیش فراگرفت و سپس، به درس برادر بزرگترش، شیخ احمد مجتهد که خود از زمره اساتید برجسته حوزه اصفهان بود، حاضر شد و بعد از طی سالها درس و بحث، به حضور آیتالله میرزا هاشم خوانساری رسید.
میرزا محمد علی پس از طی مراحل مقدماتی در کسب علوم اسلامی، در سال 1310 هجری قمری موفق به کسب درجه اجتهاد شد.
این عالم ربانی حدود شانزده سال در تهران اقامت نمود و طول این سالها در ضمن درس و بحث به کار و تلاش هم پرداخت و مصداقی شد برای عالمانی که نان از عمل خویش خورند و علم را در جامه کار و تلاش یدی به ظهور و بروزی دیگر رسانند.
عزم نجف و سکنی در وادی علم و معرفت
در سال ۱۳۲۰ ق بود که میرزا محمدعلی عازم اصفهان شد و بعد از دو سال بیتوته در شهر علم و هنر، راهی نجف اشرف گشت تا توفیق حضور در محضر علمی آیتالله العظمی محمد کاظم خراسانی را به دست آورد.
این عالم ربانی در نجف اشرف حدود هفت سال اقامت نمود و در این مدت، در دو دوره کامل درس خارج اصول آخوند خراسانی حضور یافت و طی آن، موفق شد یک دوره شرح بر کتاب کفایة الاصول بنگارد.
در نجف توفیق حضور در درس آیتالله شیخ فتح الله شریعت معروف به شیخ الشریعه و نیز آیتالله میرزا محمد حسن خلیلی نیز نصیب این مرد بزرگ و عارلم ربانی شد.
بعد از درگذشت آخوند خراسانی که استاد مبزر و مرشد علمی میرزای شاه آبادی بود، این مرد ربانی عازم سامرا شد و به حضور آیتالله العظمی میرزا محمد تقی شیرازی رسید.
و در این سالها بود که ایشان به جایگاه استادی تکیه زد و به تربیت و پرورش شاگردان بزرگ مبادرت ورزید.
اجازه اجتهاد از بزرگان علم دین
آیت الله شاه آبادی علاوه بر این که از میرزای شیرازی اجازه اجتهاد دریافت نموده بود، از بزرگانی هم چون آیات عظام شیخ الشریعه اصفهانی، سید اسماعیل صدر، شربیانی، میرزا خلیل تهرانی هم موفق به کسب درجه اجتهاد گردیده بود.
آیت الله شاهآبادی بعد از حدود هشت سال حضور در کشور عراق و حوزه علمیه نجف اشرف، بر خلاف خواست قلبی خویش و تنها به دلیل اجابت درخواست مادرش به ایران بازگشت و در تهران رحل اقامت گزید.
به رغم میل باطنی خود و به خاطر درخواست مادرش - که دوری از دیگر فرزندان کاسه صبرش را لبریز کرده بود - به طرف ایران حرکت کرد و آن گاه که علمای سامرا دریافتند که ایشان در حال آمادهسازی وسایل سفر برای حرکت به طرف ایران است با اصرار زیاد از ایشان خواستند که در سامراء بماند ولی ایشان رضایت مادر را که رضایت خداوند در آن بود، به تدریس و اقامت در سامرا ترجیح داده، به طرف اصفهان به راه افتاد.
این حضور ربانی که با اقامه نماز و انجام سایر فعالیتهای علمی و فرهنگی و تبلیغ دینی توسط ایشان همراه بود از سال ۱۳۳۰ ق. تا ۱۳۴۷ ق. ادامه داشت.
حضوری که نه تنها بار علمی و فواید معنوی بلکه تلاشهای سیاسی بر ضد رژیم شاهنشاهی را هم به دنبال داشت.
چنانکه امام خمینی(ره) در این باره می گوید:
«مرحوم آیتالله شاه آبادی علاوه بر آنکه یک فقیه و عارف کامل بودند یک مبارز به تمام معنا هم بودند.»
تلاشهای ایشان برای تحصن علما بر ضد رژیم دیکتاتوری در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و سخنرانی ها و دیگر تلاشهای جدی، پرصلابت و بصیرت آمیز ایشان در برابر عمال حکومت جائر پهلوی از برگ های زرین تاریخ زندگی سراسر شور، شعور، نور و ربانیت این روحانی حقیقی است.
ایشان تحصن اعتراضی خویش را پانزده ماه به انجام رساند و سپس در سال ۱۳۴۷ ق. عازم قم شد و با حضور در حوزه علمیه این شهر شریف به فعالیتهای علمی و پرورش طلاب علوم دینی پرداخت.
یکی از شاگردان مبرز آیت الله شاه آبادی، امام خمینی(ره) است که در محضر درس این عالم ربانی از جمله به فراگیری کتابهای فصوص الحکم، مفتاح الغیب و منازل السائرین پرداخت.
امام (ره)، از نحوه آشنایی خود با آیتالله شاه آبادی این گونه یاد میکند:
«من پس از آنکه توسط یکی از منسوبین مرحوم شاه آبادی با ایشان آشنا شدم، در مدرسه فیضیه ایشان را ملاقات کردم و یک مسأله عرفانی از ایشان پرسیدم. شروع کردند به گفتن: فهمیدم اهل کار است. به دنبال ایشان آمدم و اصرار میکردم که با ایشان یک درس داشته باشم و ایشان در ابتدا قبول نمیکردند، تا به گذر «عابدین» - یکی از محلات قم - رسیدیم و بالاخره ایشان که فکر میکرد من فلسفه میخواهم قبول کردند.
ولی من به ایشان گفتم که فلسفه خواندهام و عرفان میخواهم، ایشان دوباره بنا را گذاشتند بر قبول نکردن و من باز هم اصرار کردم، تا بالاخره ایشان قبول کردند و من حدود هفت سال نزد ایشان فصوص و مفتاح الغیب خواندم.»
رابطه عاطفی و عشق وافر میان استاد و شاگرد
علاقه میان شاگرد و استاد چونان رابطه عاطفی میان پدر و فرزند، به گونهای بود که نشانه های روشن گرمای این حس و عمق این محبت، به گوش جان می رسد.
وقتی استاد، شاگردش را «روح الله» خطاب می کند و شاگرد مبرزش هم استاد را با جمله «روحی له الفداء» همراهی مینماید، می توان رد این ارتباط عاطفی، محبت، عشق و علقه معنوی را به روشنی و زلالی نگریست و از دل این وازه ها به عمق این دریای عظمت و شولای این محبت دست یافت.
از دیگر شاگردان مبرز این عارف عامل آیتالله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی بود.
آیة الله شاه آبادی هفت سال در قم حضور داشت و بعد به درخواست مردم به تهران بازگشت.
ایشان در طول این سالها هرگز از مبارزه بر ضد حکومت ستمکار پهلوی دست نکشید تا آنجا که عمال رضا خان ملعون منبر ایشان را از مسجد دزدیدند و این مرد وارسته از آن پس ایستاده به خطابه و سخنرانیهای باشکوه، عالمانه و روشنگرانه اش می پرداخت.
ایشان پس از آن واقعه گفته بود: «منبر سخن نمیگوید، اگر میخواهید سخنرانی تعطیل شود، باید مرا ببرید و من هر روز قبل از اذان صبح تنهایی از منزل به طرف مسجد میآیم، اگر عرضه دارید آن وقت بیایید و مرا دستگیر کنید.»
آیت الله شاه آبادی در این حوزهها به تدریس می پرداخت:
۱ فقه و اصول (دورهسطح و خارج)؛
۲ تفسیر؛
۳ عرفان.؛
۴ فلسفه و منطق و...
در میان شاگردان ایشان میتوان نامهای بزرگی را دید که از خرمن معرفت و درخت معنویت ایشان جرعهها برگرفته و برگهای سبز و زیبایی را مشاهده نموده اند و از آن جمله:
1 حضرت امام خمینی (ره)؛
۲ آیتالله حاج شهاب الدین مرعشی نجفی؛
۳ آیتالله حاج میرزا هاشم آملی؛
۴ آیتالله شیخ محمد رضا طبسی نجفی؛
۵ آیتالله حاج محمد ثقفی تهرانی (پدر همسر حضرت امام) و...
در میان آثار ایشان کتابهای بسیاری قابل محاسبه است
آری؛ با وجود ربوده شدن و محو گردیدن تعدادی از تألیفات این عالم بزرگوار در یورش ماموران رژیم پهلوی به کتابخانه امام خمینی(ره)، که آن موقع در دست ایشان بوده، تعدادی از آثار ایشان هنوز در دسترس علاقهمندان علم و پژوهش است:
۱ شذرات المعارف نام دیگر این کتاب حرام الاسلام است و در ایران چند بار به چاپ رسیده است. این کتاب در دو جلد جبیبی و دوباره مطالب اخلاقی و مبارزه با تهاجم فرهنگی است.
۲ رشحات البحار که به زبان عربی و شامل ۳ بخش است:
القرآن و العتره، الایمان و الرجعه و الانسان و الفطره.
۳ مفتاح السعاده فی احکام العباده؛
۴ حاشیه نجاة العباد؛
۵ منازل السالکین؛
۶ حاشیه کفایة الاصول آخوند خراسانی؛
۷ حاشیه فصول الاصول؛
۸ رسالهالعقل و الجهل؛
۹ تفسیری مشتمل بر توحید، اخلاق و سیر و سلوک؛
۱۰ چهار رساله درباره نبوت عامه و خاصه؛
و...
پرواز به سوی بهشت پس از عمری تلاش ربانی
آری؛ پس از عمری مجاهدت، تلاش، معرفت آموزی و اخلاق افروزی، در چهارم صفر ۱۳۶۹ ق بعد از هفتاد و هفت سال حیات طیبه و پرسه در آسمان روحانیت و ربانیت، این عالم بزرگوار، مرد خلیق و دین مدار به دیدار یار شتافت و راهی بهشت برین شد.
پیکر مطهرش در آستان حضرت عبدالعظیم(ع) در مقبره شیخ ابوالفتح رازی به خاک سپرده شد.
درود خدا بر روح پرفتوح این رادمرد عظیم الشأن، یادش گرامی و رهش پررهرو باد.