خبرگزاری حوزه/ صفحات زرین تاریخ علم شیعی و عالمان ربانی را ورق می زنیم و به نامی بلند و مرامی وارسته و نگاهی زیبا می رسیم که از دین و آیین، نشأت گرفته و بر عشق و شرف صحه گذارده و با علم و عمل عجین گشته است.
مردی که هم فقیه بود و هم حکیم و هم ادیب.
آقانجفی قوچانی، این تندیس علم و تجسم تقوا و نماد روحانیت، در روستای خسرویه از توابع قوچان به دنیا آمد.
سیدمحمد حسن بن سیدمحمد نجفی ۱۲۹۵-۱۳۶۳ق.
پدرش سیدمحمد؛ گرچه در ظاهر بیسواد بود و عام، ولی در باطن اهل دل بود و مرام.
در خسرویه به کشاورزی مشغول بود و کودک دلبند را به وادی علم و خرد رهسپار کرد.
دوست داشت فرزندش درس بخواند و در وادی علم و دین خردمند گردد؛ پس او را راهی مکتبخانه نمود.
سید محمد حسن در مکتبخانه، کتابهای فارسی و قرآن مجید و علوم دیگری همچون ترسّل و نصاب و حساب جُمَل و اعداد هندسی را فراگرفت.
در وادی علم رهسپار مشهدالرضا
سید محمد حسن در ۱۳ سالگی از خسرویه به شهر قوچان عازم گشت و پس از ۳ سال طی مراتب علمی در قالبها و مضامین متنوع مقدماتی با پای پیاده از راه سبزوار و نیشابور، به مشهد رفت و در مدرسه «دو درب» مشغول به تحصیل گشت و ادبیات و سطح را تا کتاب قوانین بیاموخت.
رو به سوی اصفهان؛ مهد علم و هنر و ایمان
در ۱۳۱۳ق/۱۸۹۵م بود که آقا نجفی به سن ۲۰ سالگی رسید.
همراه یکی از همدرسانش پیاده از راه کویر طبس وارد یزد شد و از آنجا به اصفهان رفت و در مسجد عربون ساکن گردید. در اصفهان منظومه حاجملاهادی سبزواری را نزد آخوند کاشی، رسائل را از شیخ عبدالکریم گزی و حکمت را نزد میرزاجهانگیرخان قشقایی فرا گرفت. گاهی نیز در درس فقه و خارج آقانجفی اصفهانی حاضر میشد.
تحصیلات آقانجفی قوچانی در اصفهان با دشواری بسیار همراه بود چنانکه گاه ناچار میشد برای گذران زندگی، برخی از کتابهای خود را به بهای اندک بفروشد.
حضور در نجف و تحصیل علم و شرف
آقا نجفی قوچانی در این مقطع به سان بسیاری از اقران و امثالش از طلاب علوم دینی و رهروان سلوک آیینی، پس از ۴ سال بیتوته در اصفهان، راهی عراق شد و با پای پیاده عزم نجف کرد.
وقتی به نجف اشرف رسید در حجرهای متروک واقع در یکی از مدارس شهر مقیم دیر عشق و عقل و علم گردید.
این عالم ربانی در نجف به محفل علمی و محضر فکری آخوند ملامحمد کاظم خراسانی رفت و همین تلمذ هم او را بر آن داشت تا مقیم نجف شود.
در محضر استاد الاساتید؛ هم علم و هم معرفت
جذبه علمی استادش و ارادت معرفتی به آخوند ملامحمد کاظم خراسانی بسیار و عمیق در او اثر کرد و نوعی از شیفتگی معنوی و کشش معرفتی را برایش تدارک دید و همین امر هم باعث شد تا در جنبش مشروطیت و قیام آخوند و علمای نجف از زمره طرفداران مشروطیت درآید و تاریخ این جنبش روحانیت را در کتاب سیاحت شرق ذکر نماید.
اساتید گرام و ملازمان کرام
از جمله برجسته ترین اساتید ایشان می توان به آیات عظام شریعت اصفهانی و محمدباقر اصطهباناتی اشاره نمود.
اجتهاد در 30 سالگی؛ نابغه ای در میان جمع
این آیت ربانی و فقیه روحانی توفیق یافت تا در ۳۰ سالگی به درجه اجتهاد نایل آید که این خود نشان از هوش و فراست و ذکاوت علمی و تلاش و تکاپوی مجدانه ایشان در وادی علم و عمل داشت.
ازدواج در فقر تنگدستی و غربت
آقا نجفی قوچانی، در شب هجدهم ماه رمضان المبارك 1325ه- ق، سال قیام مشروطیت ایران ازدواج می كند.
همسری از یك خانواده ایرانی ساكن كربلا و پیوندی که در اوج تنگدستی و غربت و محورمیت این عالم ربانی شکل می گیرد.
حکایت تلخ آن دوران و درد بی کسی و ضیق قوت و محدودیت های رنج آوری که آن عالم فرزانه را سخت در خود گرفته بود.
ایشان در نجف صاحب چهار دختر و یك پسر می شود و چه تلخ و غمبار و اشک آور اینکه به دلیل فقر و تنگدستی و بیماری و مصیبت، در طول مدتی دو دختر و پسرش از دنیا می روند و گرد غم غربت را بیش از پیش بر سیمای این مرد ربانی می نشانند.
همسر آقا نجفی قوچانی با مظلومیت و درد، برای امرار معاش خودش و آقا، با استفاده از چرخ خیاطی گاهی عرقچینی دوخته و در نجف، هر عرقچین را به یك قران و نیم می فروشد.
روزی سه الی چهارعرقچین و... آقا و زوجه اش با نماز استیجاری و دوختن عرقچین، با فقر و فاقه و زحمت و مرارت بسیار، روزگار می گذرانند.
هجران پدر و پایان سفر
وقتی خبر درگذشت پدر را به مرحوم آقا نجفی رساندند این مرد الهی پس از ۲۰ سال حضور در آن موقف شریف و موضع عظیم، در ۱۳۳۸ق/۱۹۲۰م به ایران بازگشت و ابتدا برای زیارت به مشهد رفت و پس از آن که قدری در مشهدالرضا(ع) سکنی گزید به اصرار مردم راهی قوچان گشت و در آن دیار رحل اقامت افکند.
جلوس بر کرسی حکمیت و قضاوت و دیانت
در این دوران بود که آقا نجفی قوچانی حدود ۲۵ سال از حیات طیبه خویش را با کوله باری از علم و تقوا و خرد و تکاپوی فکری، به فعالیت فرهنگی و احیای شرع و اقامه عدل در مقام فقاهت و حاکمیت شرع در شهر قوچان سپری کرد و حوزه علوم دینی قوچان را نیز اداره نمود.
آنک پرواز تا ملکوت اعلی
تا اینکه در شب جمعه ۲۶ ربیعالثانی ۱۳۶۳ق در ۶۸ سالگی در قوچان دار فانی را وداع گفت و راهی ملکوت اعلی گشت.
مردم از او بدرقه شایانی به عمل آوردند و پیکرش را در حسینیّه اش تدفین نمودند.
آرامگاهی که از آن دوران تا امروز زیارتگاه مردم است.
آثاری سترگ و کتبی شگرف
در میان آثار مختلف و متنوع آن عالم ربانی می توان نمونه های برجسته ای از معادن معرفت و معنویت و دینداری و نیز بارقه هایی از کشف و شهود و ایمان قلبی را بازیافت که هر یک عطر و بویی مصفا و متعالی دارد و از آن جمله اند:
شرح دعای صباح، (خطی) وی دعای صباح منسوب به امام علی (علیهالسلام) را به فارسی برگردانده و آن را شرح کرده است. نگارش این اثر در ۱۳۲۷ق/۱۹۰۹م پایان یافته است؛
عذر بدتر از گناه، درباره مشروطیت ایران است، انشای این رساله آمیزهای از نثر عربی و فارسی است، نگارش آن متعلق به ۱۳۲۸ق است.
سیاحت شرق، این اثر از تألیفات مهم آقانجفی است و درباره سوانح عمر از ابتدای زندگی، گزارش تحصیلات او در شهرهای قوچان، مشهد و اصفهان و چگونگی ورودش به نجف اشرف و تحصیلات نهایی تا رسیدن به درجه اجتهاد است.
ایشان در این کتاب ضمنِ شرح ماجرای زندگی و مشقّات دوران تحصیل که به مناسبت رویدادهای زندگیش پیش آمده، مباحث و معارف اسلامی را به استناد آیات و روایات با قلمی ساده شرح داده است. در این کتاب خواننده با نکات علمی و رویدادهای آن زمان آشنا میشود. چون آقانجفی خود در اوایل مشروطیت در نجف بوده، رویدادهای تاریخی و واکنش نهضت مشروطیت را در عراق بویژه در نجف، به تفصیل شرح داده است. مسائل تعلیم و تربیت و تزکیه نفس نیز در این کتاب به چشم میخورد. این کتاب در ۱۳۴۷ق نگارش یافته و در ۱۳۶۲ش در تهران چاپ شده است؛
سیاحت غرب، در کیفیت عالم برزخ و سیر ارواح بعد از مرگ است، و در ۱۳۵۲ق نگارش یافته است.
شرح و ترجمه رسالة تُفّاحیّه ارسطو از باباافضل کاشانی، خطی، نگارش ۱۳۵۴ق
سفری کوتاه به آبادیهای قوچان، که در ضمن آن به اوضاع اجتماعی و اعتقادی روستاییان نیز پرداخته است؛
اثبات رجعت، عربی و فارسی، نگارش
حیوةالاسلام فی احوال آیة الله الملک العلآم، خطی، در شرح حال آخوند ملامحمدکاظم خراسانی.
و دیگر کتب ارزشمند و آثار سترگ و شگرفی که بسان باقیات الصالحاتی از او برجای مانده و چراغی فرا راه سالکان طریق علم و معرفت است.
آری؛ وقتی صفحات زرین تاریخ علم شیعی و عالمان ربانی را ورق می زنم، به نامی بلند و مرامی وارسته و نگاهی زیبا می رسم.
او که از دین و آیین، نشأت گرفته و بر عشق و شرف صحه گذارده و با علم و عمل عجین گشته بود.
مردی که هم فقیه بود و هم حکیم و هم ادیب.
آقانجفی قوچانی، این تندیس علم و تجسم تقوا و نماد روحانیت که خدایش بیامرزاد و رحمت کناد و با اجداد طاهرینش محشور گرداناد!
*پی نوشتها:
گلشن ابرار/ ج7