خدایا توفیقم ده در امروز که همراهی نیکان کنم، و من را از همراهي با بدان باز دار، و با مهر ورحمتت مرا در خانه آرامش (بهشت) جايم ده، به خدايي ات، اي خداي جهانیان.
در دعای امروز تکیه بر دو جهت شده است:
- لزوم موضع مناسب داشتن در رابطه با نیکان وبدان؛
- ترسيم آینده خوب وتلاش براي جاي گيري در بهشت.
اما جهت اول در دو موضع بیان شده است:
- اول: گروهی در زندگي مثبت هستند که ابرار و نیکانند.
- دوم: گروهی منفی هستند، که اراذل و اشرارند.
لزوم موضع مناسب داشتن در رابطه با نیکان وبدان
در حقیقت ما تنها نمی توانیم نظاره گر باشیم، باید خط خودمان را معین و مشخص کنیم که آیا همراه با نیکان هستیم ویا با بدان؟
در دسته بندی ها و جناح بندی ها؛ حزب گرایی ها مشخص شود که موضع گیری ها بر چه اساس است؟ آيا منافع شخصی ملاك است یا روي كرد ايماني ومنافع ملی؟
آیا برای دین خدا حسابی باز كرده ايم یا تنها منافع مادی مي انديشيم؟ آیا در موضع گیری ها از حساب و کتاب قيامت مي ترسيم ويا تنها تکیه بر صندلي رياست وقدرت برای ما مهم است؟ در مقابل مستکبران، آمريكا ورژيم صهيونيستي که خون مردم را می مکنند وبا زبان دم از حقوق بشر مي زنند واشك تمساح مي ريزند، ودر عمل از تروريستهاي خون آشام حمايت مالي، سياسي و لجيستيكي مي كنند چه موضعي داريم؟ ببينيد تمام جنگ ها و آشوب ها در خاورمیانه است، آتش فتنه ها در اینجا روشن می شود، اما خودشان در آسایش نگاه داشته اند، گويا جنگ وخونريزي اختصاص به اين نقطه زمين دارد، در برابر اين نقشه ها وعملكردها چه موضعي داريم؟
به هر حال رويارويي اشرار و ابرار، جنگ جنود شیطان و رحمن همیشگی است؛ اما ما باید چه کنیم؟ آیا فقط باید در موضع یک تحلیل گر سیاسی باشیم؟ بالاخره ظالمی هست و مظلومی؛ قاتلی است ومقتولی، ستمكاري هست وستمكشي، ما چه كار بايد بكنيم؟
نمي توان چشم بسته بود وبه نگاه خالي بسنده كرد، دست كم بايد موضع خود را مشخص كنيم، بی موضعی مردود است؛ ما در تاریخ اسلام از موضع نداشتن برخي چهره ها، بسیار ضربه خورده ایم.
برداشت نادرست ربیع بن خثیم از معنای زهد
ربیع بن خثيم از یاران امیرالمومنین (ع) بود که چهره ای زاهد منشانه داشت. در جنگ صفین خدمت امام علی(ع) رسید و گفت: از طرفی شما جانشین بر حق پیغمبر هستید؛ اما از سوی دیگر اين جنگ با مسلمانان است! و من نمی خواهم در اين خون ريزي باشم، واز طرفي هم نمي خواهم از دايره حكومتي شما بيرون روم، مرا به جايي بفرست كه ضمن خدمت اين مشكل را نداشته باشد!. حضرت به وی چیزی نگفتند و او را را روانه خراسان کردند تا به مرز داری بپردازد![1] آيا اين موضع گيري قابل دفاع هست؟ او وظيفه داشت زير پرچم امام خويش بجنگد وصحنه را ترك نكند، اين زهد نيست، بلكه پيروي از وسوسه هاي شيطاني است.
مي دانيد كه سه گروه فتنه در برابر امير مؤمنان شكل گرفت: ناکثین به رهبري طلحه و زبير و ...، و قاسطین به رهبري معاويه ومارقین كه خوارجند، اينها مقابل حضرت فتنه گري كردند، وخونها ريختند، ودست به انجام جنايت ها زدند، اينها در ظاهر دم از اسلام وقرآن مي زدند ولي در واقع به جنگ قرآن آمدند، مخصوصا خوارج که بسیار اهل نماز و گریه و دعا بودند.
"بصیرت" و جایگاه مهم آن
در این مواقع باید چه کرد؟ باید بصیرت داشت و نگاه کرد و دید علی (ع) در کجا ایستاده است. چرا که رسول خدا فرمود: «علي مع الحق والحق مع علی»[2] علي با حق است وحق با علي؛ «علي مع القرآن والقرآن مع علي»[3] علي با قرآن است وقرآن با علي.
روزي با يك جوان عماني صحبت مي كرم، در عمان اباضيه هستند كه امتداد خوارجند، به وي گفتم: شما (يعني گروهتان) چرا بر علي (ع) شوريديد؟ گفت: ما بر علي خارج نشوريديم بلكه از علي بريديم! گفتم: آيا قبول داريد كه رسول خدا (ص) در باره وي فرمود: علي با حق هست وحق با علي؟ گفت: آري، گفتن: بنابراين به اعتراف خودت شما از حق بريديد! حتي اگر بر او نشوريده باشيد كه شوريديد! چيزي براي پاسخ نداشت وساكت شد.
بی موضع بودن افتخار نیست؛ زمانی که امیرمؤمنان (ع) وارد جنگ شده است باید موضع را روشن کرد و به یاری حضرت پرداخت، واز اين جهت كاستي ها، سستي هاي بسياري را مي بينيم كه ناشي از نبود بصيرت، ويا فريفته شدن به جلوه هاي دنيوي، وتأثير اغواهاي نفساني ووسوسه هاي شيطاني است.
"حسن بصری" و "عبیدالله بن حر جعفی" دو نمونه از افراد بی بصیرت
حسن بصری از چهره هاي شاخصي است كه بسیار به زهد ودنياگريزي مشهور شده است! روزی بعد از جنگ صفین وی در حال وضو گرفتن بود؛ امیرمؤمنان(ع) به وی فرمود: خوب وضو بگیر؛ ای حسن پر آب وضو بگیر.
وی در جواب حضرت گفت: شما دیروز افرادی را کشتید که خیلی خوب و پر آب وضو می گرفتند!.
امام در جواب وی فرمود:آیا دل تو برای آن ها سوخت؟
حسن بصری پاسخ داد: آری
حضرت وی را نفرین کرد و فرمود:« همیشه غم و غصه داشته باشی.» و وی از آن تاريخ تا دم مرگ مبتلا به غم و غصه وافسردگي شد[4].
عبیدالله بن حر جعفی کسی بود که امام حسین (ع) از وی طلب یاری کرد؛ او اعلام بی طرفی کرد و در جواب حضرت گفت:« من اسبی دارم که تقدیم شما میکنم.» حضرت از وی قبول نکردند.
بعد از شهادت امام حسین (ع) ابن زیاد وی را خواست و از او پرسيد كجا بودي؟! وی در جواب مریضی را بهانه کرد. ابن زیاد به کنایه به وی گفت: تنت مریض بوده است یا دلت؟!
عبید الله که متوجه تهدید ابن زیاد شد، از کوفه فرار کرد و به کربلا آمد و اظهار ندامت شدیدی کرد که چرا توفیق حمایت از فرزند رسول خدا (ص) را پیدا نکرده است[5].
ابن اثير وسبط جوزی در تذکره الخواص اشعاری را از وی نقل کرده است که دال بر اظهار ندامت و پشیمانی وی است.[6] ولي ديگر چه سود؟ موضع گيري به وقت مهم است.
بنابراین در فراز اول این دعا از خداوند می خواهیم:«اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ»
خدایا توفیقم ده در امروز که همراهی نیکان کنم، و من را باز دار از آن که دوستی وهمراهي با بدان بکنم.
نگاهی به فردای خوب نیکان و ابرار
در فراز بعدی می خوانیم:« وآوِنی فیهِ بِرَحْمَتِكَ الى دارِ القَرارِبالهِیّتَكِ یا إلَهَ العالَمین»
و من را پناه بده در آن به رحمتت در بهشت، به پروردگاری ات، ای معبود جهانیان.
در این فراز از دعا نگاه به فردای خوب نیکان و ابرار است؛ به هر جهت دنیا خانه گرفتاری و مشکلات است اما برای مومنان فردایی خوب وتوأم با آسايش وآرامش در انتظار است.
منظور از دارِ القَرار محل استقراری است که در آن امنیت، آسايش وآرامش است و هسچ استرس واضطرابی در كار نیست، تمام لذت ها در بهشت است، وآنچه از نعمتها وزيبايي ها در دنيا مي بينيم بسان عكس وتصوير ونمايي از آن حقيقت است.
خداوند می فرماید: «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقينَ»[7]
و شتاب كنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتى كه وسعت آن، آسمانها و زمين است؛ و براى پرهيزگاران آماده شده است.
امیرمومنان(ع) می فرماید:« بهشت خانه امان و استقرار است.» همچنین از حضرت روایت شده است:« جان های شما بسیار گران بها است و بهای آن بهشت است اگر به کمتر از آن بدهید ضرر کرده اید.»
چه چیزی باعث می شود که انسان بهشتی شود؟
خداوند در سوره نساء می فرماید:« وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً»[8]
و كسى كه چيزى از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه ايمان داشته باشد، چنان كسانى داخل بهشت مىشوند؛ و كمترين ستمى به آنها نخواهد شد.
همچنین خداوند در سوره مریم می فرماید:« تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتي نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيًّا »[9]
اين همان بهشتى است كه به بندگان پرهيزگار خود، به ارث مىدهيم.
تقوای الهی و خوش اخلاقی دو عامل مهم در ورود بندگان به بهشت .
پیامبر اکرم (ص) می فرماید:« بیشترین چیزی که باعث می شود امت من وارد بهشت شوند تقوای الهی و اخلاق خوش است.»[10]
همچنین پیامبر اکرم (ص) می فرماید:« سه چیز است که اگر انسان همراه خودش تا لحظه مرگ داشته باشد وارد بهشت می شود: اول: خداوند را درهمه جا حاضر بداند. دوم: خوش اخلاقی، وسوم: بگو مگو را ترک کند هرچند که حق با او باشد»[11].
رسول اکرم (ص) می فرماید:« شش چیز را انجام دهيد تا بهشت را برايتان ضمانت کنم:
- زمانی که سخن می گوئید دروغ نگوئید
- اگر وعده ای داديد تخلف نورزيد (وبه وعده خود عمل كنيد)
- اگر امانت دار كسي شديد خیانت در امانت نکنيد
- چشمان خودتان را در مقابل محرمات ببنديد
- دست درازي نكنيد
- پاکدامن باشيد[12].
زخم زبان خيلي بد است، زخم وجراحت ناشی از نیزه وسلاح خوب می شود اما زخم زبان خوب نمی شود، چرا که سبب سوزش وآزردگي دل می شود و بس از مدتي پي آمدهاي خود را نشان می دهد.
وفرمود: بهشت بر سه شخص حرام است:
- کسی که منت بگذارد.
- کسی که اهل غیبت باشد.
- کسی که مرتب شراب بنوشد[13].
برخی هنگامی که پشت سر فردی صحبت می کنند برای تبرئه خویش می گویند من راست می گویم. معنای غیبت آن است که اگر این صحبتي كه راست هم هست والآن پشت سر فردي انجام می دهد، اگر رودر روی وی بگوید طرف مقابل ناراحت می شود، اين غيبت است، وگرنه اگر راست نباشد كه تهمت هست نه غيبت.
در آخر دعا می خوانیم: «بالهِیّتَكِ یا إلَهَ العالَمین»
خداوند را به پروردگاریش قسم می دهیم که ما را به همراهي با خوبان ودوري از بدان واستقرار در بهشت قرار ياريمان دهد.
حجتالاسلام محمد امین پورامینی-نمی از یم رمضان
[1]. قاموس الرجال، 4، ص335.
[2]. تاريخ بغداد14/ص322.
[3]. المعجم الصغير طبراني1/ص255.
[4]. الكنى والالقاب، ج2، ص84.
[5]. الكامل في التاريخ، ج4، ص288.
[6]. الكامل في التاريخ، ج4، ص288؛ تذكرة الخواص، ص270.
[7]. آل عمران آیه 133.
[8]. نساء آیه 124.
[9]. سوره مریم آیه 63.
[10]. مستدرك الوسائل، ج 11، ص 264 (أكثر ما تلج به أمتي في الجنة ، تقوى الله وحسن الخلق) .
[11]. الكافي، ج 2، ص 300 (ثلاث من لقي الله عز وجل بهن دخل الجنة من أي باب شاء : من حسن خلقه ، وخشي الله في المغيب والمحضر ، وترك المراء وإن كان محقا) .
[12]. نزهة الناظر، ص27، ح76 (اكفلوا لي ستا أكفل لكم الجنة ، إذا تحدث أحدكم فلا يكذب ، (واذا وعد فلا يخلف)، وإذا اؤتمن فلا يخن ، غضوا أبصاركم ، وكفوا أيديكم ، واحفظوا فروجكم).
[13]. وسائل الشيعة، ج 12، ص 281 ( تحرم الجنة على ثلاثة على المنان ، وعلى المغتاب ، وعلى مدمن الخمر) .