به گزارش خبرگزاری «حوزه»، تدوین کتاب های درسی از دیرباز یکی از دغدغه های موجود در حوزه بوده که به طور خاص در سال های اخیر مرکز مدیریت حوزه های علمیه اهتمام ویژه ای به آن داشته و انصافاً هم در این باره اقدام های خوبی صورت گرفته است.
در حاشیه نشست دو روزه اساتید و مسئولان این امر که چندی پیش در قم برگزار شد، فرصتی دست داد تا با حجت الاسلام رفیعی از دست اندرکاران تدوین کتاب های درسی جدید حوزه که اتفاقاً خود از جمله محققان و پژوهشگران حوزوی به شمار می رود، گپ و گفتی راجع به بایسته های تحول در کتاب های درسی حوزه به خصوص برای سطوح مقدماتی داشته باشیم که ماحصل این تلاش رسانه ای را در ادامه ملاحظه می فرمایید؛
به نظر شما تحول در کتب درسی حوزه باید به چه نحوی باشد که آسیب و مخاطره جدی نیز به همراه نداشته باشد؟!
این مساله بر میگردد به این که ما چه نگاهی به مقوله مذکور داشته باشیم و به طور دقیق دنبال چه اهدافی هستیم.
خوشبختانه یکی از مسایلی که کتاب های جدید تدوین یافته در حوزه دارد این است که در آن ها به شرایط زمانی و اقتضائات روز توجه خوبی شده، ضمن آن که اساساً باید به این نکته هم توجه جدی داشت که شیوه های آموزشی نیز در تدوین و آماده سازی کتاب های درسی تاثیر خود را می گذارد و نباید از آن غفلت کرد.
از سویی ناگفته نماند تالیف خیلی از کتاب های آموزشی در حوزه بعضاً به چند قرن قبل بازمی گردد البته از لحاظ محتوایی این ها در سطح خوبی بوده اند اما از لحاظ تکنولوژی آموزشی و به خصوص چگونگی بیان و انعکاس مطالب ، طبیعتاً می بایست به روز شوند تا بیشتر و بهتر مورد استفاده طلاب امروزی قرار بگیرند.
آنچه ضرورت دارد این است که حوزه باید ضمن تلاش برای حفظ محتوای قوی کتاب های نسبت به تکنولوژی ها و روش های نوین آموزشی توجه داشته باشد به این معنا و مفهوم که در نهایت غنای حوزوی آن ها حفظ شده و روش های جدید در خدمت اهداف درسی قرار گیرد.
از نگاه شما رعایت چه مولفه ها و اصولی برای بازسازی متون درسی قدیم و رعایت استانداردها در متون جدید لازم است تا این که به تراث عظیم علمی حوزه در عین به روز شدن خللی وارد نشود؟!
نکته مهم در این میان به عقیده بنده، حفظ چارچوب علمی است، چه آن که طبعاً هر علمی دارای چارچوبی است که دارای موضوع ، فصل بندی های مختلف و حدود و ثغور مشخصی هم می باشد.
طبعاً اگر چارچوب ها به خوبی رعایت شده و مسایل در همان چارچوب انعکاس داده شود با بهره گیری از روش های نوین آموزشی ، در این صورت چیزی از غنای محتوایی علم کاسته نشده و مشکلی هم ایجاد نمی گردد.
البته در برخی جاها لازم است حتی در چارچوب ها نیز تغییر داده شود ؛ مثلاً کتاب معالم که در گذشته چارچوبی داشته و امروز لازم است با توجه به اقتضائات روز یک تحولی حتی در آن چارچوب ایجاد شود، هر چند که در این خصوص نیز موضوع علم اصول همان است اما گاهی لازم است یک سری مطالب را زیاد یا برعکس کم کرد.
مثلاً در کتاب «الموجز» همان چارچوب اصلی است منتهای مراتب یک سری اضافاتی نیز با توجه به مسایل روز در آن وجود دارد، البته این تغییرات باید با حفظ اساس و محتوای اصیل کتب حوزوی باشد.
یکی از بزرگان حوزه می گفت ما گفتگوهایی با برخی از مراجع معظم تقلید داشتیم و این بزرگان می فرمودند ما با حفظ اصول در کتاب های حوزوی، با شیوه جدید نگارش و تدوین مخالفتی نداریم.
به هر صورت دغدغه جدی این است که علمیت طلاب جدید کاسته نشود و اگر این نگاه مراجع رعایت شود هیچ مشکل و چالشی هم پدید نمی آید.
بنابراین کسی طبعاً در محتوا حرفی ندارد اما بحث در شیوه هاست که آیا نیاز است تحولی در این باره باشد، البته بحث تحول نباید این طوری با آن برخورد شود که گویا تاحالا در حوزه مطرح نبوده؛ به این خاطر که جریان تحول از قدیم الایام با کم و کاستی ها در میان حوزویان مطرح بوده است.
به نکته خوبی اشاره کردید، آیا در میان بزرگان حوزه در گذشته رویکرد تحولی وجود داشته است؛ اگر بوده لطفاً در همین رابطه به نمونه هایی اشاره بفرمایید.
قطعاً در همه دوره ها وجود داشته و اساساً بزرگان حوزه دغدغه تحول متناسب با روز برای پاسخگویی به نیازهای جامعه شیعی را داشته اند.
به عنوان مثال شما می بینید مرحوم میرزای شیرازی کسی است که از سردمداران بزرگ تحول در مسایل آموزشی حوزه به شمار می رود؛ ایشان بعد از آن که تحصیلات خود را در نجف انجام دادند مکتب سامرا را راه اندازی کردند، آن هم با شیوه آموزشی متفاوت که حتی تحولات محتوایی را در خود داشت؛ یعنی دقیقاً همین دغدغه ها و نگاه هایی که ما الان راجع به تحول در متون و کتاب های حوزه داریم ایشان نیز داشتند و در برخی موارد آن ها را هم به فراخور شرایط آن زمان، لحاظ کردند.
بنابر این مشخص می شود این تحول ناظر به نیازهای روز است، لذا بعدها شاگردان مرحوم میرزا این نگاه و رویکرد ایشان را ادامه داده و خود منشا تحول شدند که از آن جمله می توان به بزرگانی چون مرحوم آیات عظام نایینی و مدرس اشاره کرد؛ مدرس از جمله شاگردان مرحوم میرازی شیرازی بود که در تهران مدرسه ای با سبک و شیوه نوین راه اندازی کرد.
و البته به شکل های دیگر نیز در تاریخ حوزه های علمیه این مساله ادامه یافته و از برکات این تغییر و تحولات حوزه استفاده مطلوبی کرده که مصداق بارز آن حرکت عظیمی است که حضرت امام(ره) پدید آوردند و خود ایشان هم بارها فرموده اند از جهت سیاسی تحت تاثیر منش و سیره مرحوم مدرس قرار داشته اند لذا این تحولات به هم مرتبط بوده و از هم تاثیر می گرفته است.
غرض بنده این است که بگویم بحث تحول بحثی نیست که الان مطرح باشد بلکه از قدیم به شکل های مختلف و کم و کیف متفاوت وجود داشته است.
به نظر من اگر این تحول خوب مدیریت شود منشا برکاتی می شود کما این که در گذشته نیز شد؛ مکتب سامرا مکتبی است که روش ها و شیوه هایی که امروزه داریم، مقایسه کنیم توجه می شویم که به این روش ها بسیار نزدیک است و در آن به طور خاص آموزش اگر پژوهش محور وجود داشته است.
در مجموع اگر ما تاریخ تحول در حوزه را بررسی کنیم به نتایج بسیار خوبی در رابطه با برکات و دستآوردهای تحول می رسیم، کما این که انقلاب اسلامی ما نیز به نوعی ریشه هایش به همین تحولات قبلی در حوزه برمی گردد.
بنابر این متوجه می شویم که همین مقولات تحولی در تاریخ حوزه مابه ازا دارد و بنده به عنوان مثال و تقریب به ذهن از مکتب سامرا نام بردم.
به عبارت دیگر ، دغدغه به روز بودن و تحول یکی از دغدغه های جدی مراجع و علما بوده که می شود گفت مثلاً مدارس سیار زمان علامه حلی چیزی شبیه همین آموزش های مجازی زمانه ما بوده، یا کارهایی که خواجه نصیر در روش ها و تحولات انجام داد و منشا خدماتی به حوزه های علمیه و جامعه شیعی گشت.
همه این ها نشان می دهد علمای ما در زمانه خود به روز ترین افراد بوده اند که به نیازها و اقتضائات زمان خود بیشترین توجه و عنایت را داشته و در راستای پاسخ به این نیازها در حد توان خود گام های خوبی هم برداشته اند.
همچنین نکته حایز اهمیتی که وجود دارد این که ما در تحول نمی خواهیم سنت ها را زیر پا بگذاریم بلکه اتفاقاً می خواهیم بازگشت به سنت های اصیل و ارزشمند داشته باشیم، چنان که رویه علمای گذشته ما نیز همین گونه بوده است.
در وضعیت کنونی چه ظرفیت ها و فرصت هایی برای تدوین کتب و متون درسی جدید در حوزه وجود دارد؟!
همین مرکز و مجموعه تدوین کتاب های و متون درسی در حوزه و کارشناسان و صاحب نظران فرهیخته در آن فرصتی بسیار مناسب است که این تحولات اتفاق بیافتد.
به لطف الهی تا آن جا که بنده ارتباط و اطلاع دارم، دست اندرکاران این دغدغه را دارند که در روند تدوین و آماده سازی متون درسی حوزه ، غنای سابق حوزه حفظ شده و در عین حال به الزامات و بایسته های روز توجه شود.
از سویی دست اندرکاران، محققان و صاحب نظران به خوبی با مسایل و ساختارهای امروزی آشنا هستند. البته باید به این نکته هم توجه داشت که اساساً ساحت های تحول در حوزه ، ساحت های مختلف و متنوعی است و یکی از آن ها شامل تحول در کتب و متون درسی می شود.
ما باید تحول در متون را جدی بگیریم و کارهای خوبی نیز در این مرکز صورت گرفته که قطعاً با اعتماد کردن به این مجموعه و کمک کردن به آن می توان افق های روشنی را نظاره گر بود.
این مساله هم واقعاً جای تقدیر و تشکر دارد که در امر تدوین کتاب های درسی جدید حوزه سعی شده از زبده ترین فرهیختگان حوزوی استفاده شود.
به عنوان یک استاد و صاحب نظر حوزوی، نقاط قوت و ضعف کتب سال تحصیلی جدید نسبت به کتاب های قبلی در چه می بینید؟!
به هر حال آنچه مسلم است این که در همین کارهای جدید نیز گام های رو به جلویی را مشاهده می کنیم که برداشته شده و نتیجه هم این گردیده که در همه کتاب ها تحول و پیشرفت را احساس می کنیم.
ازجمله نقاط قوت توجه به اصل به روز شدن مسایل و کارشناسی ها است. با این حال طبیعتاً کارهای انسانی قابل انتقاد است و احیاناً نواقص و ایراداتی هم دارد اما در مجموع این کارها امیدوار کننده است
به عنوان مثال درباره کتاب صرف نکته ای را بنده در یکی از جلسات کارشناسی به صورت موردی خدمت یکی از آقایان عرض می کردم که بعد دیدم اتفاقاً همان نکته و دغدغه در کتاب های جدید مورد توجه قرار گرفته و واقعاً خوشحال شدم که رویکرد و نگاه جدید بسیار خوب و کارآمد است.
چند ماهی است که از تدوین و عرضه کتاب های جدید سطوح مقدماتی حوزه سپری شده ، پیشنهاد شما برای این که در آینده نیز کتاب های تدوین یافته همچنان قوی و پرمحتوا باشند و در عین حال به نکات و نوآوری های روز در آن ها توجه شود، چیست؟!
در مورد همین کتاب های جدید نیز باید در مرحله اجرا و به تدریج بازخوردگیری کرد، چرا که بی شک نمی توان به صورت کلی نظری داد که فلان کتاب مناسب است و باعث پیشرفت طلبه می شود یا خدای ناکرده پسرفت او.
همین نشست ها و برنامه های اتاق فکری باید ادامه یابد و بعد ما مقایسه کنیم ببینیم که با این آثار طلبه ها قوی تر شده اند یا ضعیف تر که این واقع بینی ها در آمار و سنجش ها مشخص می شود.
آنچه مسلم است این که نباید به صورت کلی و زود قضاوت کرد و گفت فلان کتب طلبه را بی سواد می کند و یا فلان کتب با سواد بلکه باید ارزیابی دقیقی کرد و بازخوردگیری داشت؛ یعنی پس از کنترل ما بازخوردگیری داشته باشیم تا بعد از آن بتوانیم به خوبی نقاط ضعف و قوت را شناخته، برایش طرح بریزیم.