به گزارش خبرگزاری «حوزه» آنچه در ذیل می خوانید بررسی برخی تفاسیر اهل سنت، در خصوص تبیین مفهوم اهل بیت و مودت قربی است .
{ذَٰلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}.
ترجمه آیه
ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻣﮋﺩﻩ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ . ﺑﮕﻮ : ﺍﺯ ﺷﻤﺎ [ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﺭﺳﺎﻟﺘﻢ ] ﻫﻴﭻ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺟﺰ ﻣﻮﺩّﺕ ﻧﺰﺩﻳﻜﺎﻥ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ـ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎم ـ ﻫﺴﺘﻨﺪ ] ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺧﻮﺍﻫﻢ . ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﺎﺭ ﻧﻴﻜﻲ ﻛﻨﺪ ، ﺑﺮ ﻧﻴﻜﻲ ﺍﺵ ﻣﻰ ﺍﻓﺰﺍﻳﻴﻢ ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻋﻄﺎﻛﻨﻨﺪﻩ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻋﻤﻞ ﺍﻧﺪﻙ ﺍﺳﺖ .(الشورى؛ آیه 32)
معنی مودة
در مورد معنی مودة اهل لغت گفته اند مودة ابراز محبت می باشد یعنی ظهور دادن به یک محبتی را مودة می گیوند مثلا نوع افراد وقتی به کسی علاقه داشته باشند ر شادی او شاد و در غم او غمگین می شوند اگر علاقه از سنخ خاصی باشد مثل علاقه شاگرد به استاد که به خاطر آموختن علم است این علاقه سبب می شود که به حرف های او گوش کند و درس را کامل یاد بگیرد ما در این مقاله کیفیت مودة قربی را نیز بر اساس آیات قرآن بررسی خواهیم کرد.
چرائی اهمیت این آیه
این آیه یکی از دلائل مستحکم حقانیت مکتب تشیع می باشد، ما میخواهیم با بررسی اجمالی تفاسیر مهم اهل سنت در طول تاریخ در مورد مفاد این آیه به یک نتیجه عمومی برسیم. این آیه أجر رسالت را مودة قربی پیامبر قرار داده است و مفهوم أجر هر چیزی همیشه باید مساوی با آن یا امری در حد آن باشد تا بتوان گفت این کار أجر آن باشد، مثلا اگر من به شما بگویم شما پنج روز برای من کار کنید تا در قبالش برای شما یک شکلات به عنوان اجر بدهم بسیار ناراحت می شوید چرا که این شکلات اجر پنج روز کار کردن نیست! خداوند حکیم در این آیه یکی از اجر های رسالت جهانی دین خاتم را بیان می کند و معلوم است که این اجر نمی تواند چیز کوچکی باشد و یا یک مساله حاشیهای غیر مهم باشد!
حال برای اینکه بتوانیم تحقیق جامعی در مورد این آیه بیان کنیم به کتب تفسیری اهل سنت رجوع می کنیم تا ببینیم آنها در مورد این آیه چه گفته اند:
بررسی این آیه از اولین تفسیر:
«معانی القرآن» ابوزکریا یحیی بن زیاد
این تفسیر یک تفسیر ادبی است که اولین تفسیری است که اهل سنت برای قرآن نوشته اند این تفسیر در قرن دوم نوشته شده است در این کتاب در ج3، ص: 23 ذیل همین آیه 23 سوره شوری ابوزکریا یحیی ابن زیاد می نویسد:
((و قوله: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى؛ ذكر: أن الأنصار جمعت للنبى صلى اللّه عليه- نفقة يستعين بها على ما ينوبه فى أصحابه، فأتوا بها النبي- صلى اللّه عليه-، فقالوا: إن اللّه عز و جل قد هدانا بك، و أنت ابن
أختنا فاستعن بهذه النفقة على ما ينوبك، فلم يقبلها، و أنزل اللّه فى ذلك: قل لهم لا أسألكم على الرسالة أجرا إلا المودة فى قرابتى بكم.
و قال ابن عباس: «لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» فى قرابتى من قريش.))
ترجمه عبارت تفسیر ابوزکریا
او میگوید نقل است که یک وقتی انصار نفقه برای پیامبر بابت اجر رسالت جمع کرده بودند و به ایشان تقدیم کردند چرا که پیامبر سبب هدایت آنها شده است؛ پیامبر قبول نکرد واین آیه نازل شد که بگو ای پیامبر ﻫﻴﭻ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺟﺰ ﻣﻮﺩّﺕ ﻧﺰﺩﻳﻜﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺧﻮﺍﻫﻢ و ابن عباس می گوید مراد از «القربی» در آیه نزدیکی و فامیلی آنها با پیامبر می باشد یعنی به خاطر قرابت من با شما مرا دوست بدارید!
پاسخ به یک شبهه
در اینجا این شبهه پیش می آید که چرا باید اجر رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این باشد که ما به خاطر نزدیکی با او یا به نزدیکان او اظهار محبت بکنیم از طرفی در حدیث تمتع مادی را پیامبر رد می کنند و چطور ممکن است که پیامبر بگوید که به خاطر فامیل بودنتان به من محبت کنید در حالی که او آمده است تا اینکه مردم به خاطر خدا کار کنند؟
اشکال اساسی این معنی و این روایت
اشکال اساسی این است که اولا این نگاه ناسیونالیستی با مبانی اسلام سازگار نیست که چون با من فامیل هستید حرف را گوش کنید و من را دوست بدارید و دوما صدر این روایت در این معنا با ذیل آن نمی سازد و این روایت خود متناقض می شود چرا که در صدر این روایت بیان شده است که جمعی از انصار رفتند سراغ پیامبر درحالی که انصار به دو قبیله اوس و خزرج گفته می شد که در مدینه بودند نه قبیله قریش، که مومنین قریش از مهاجرین بودند!!! بیست و پنج طائفه برای قریش ذکر شده است که قبائل اوس و خزرج از این 25 قبیله نمی باشند. پس این نشان میدهد که دستی بر روایت خورده است و یا صدر روایت و یا ذیل آن دستکاری شده است.
احتمال دوم در معنی آیه
این احتمال مطرح است که مراد این باشد که به اقرباء من از قریش محبت کنید یعنی به انصار بگوید که به قریش محبت کنید و اینجا این اشکال مطرح است که اگر ما و یا انصار به خاندان پیامبر محبت داشته باشیم فقط به این دلیل که خاندان اوست و قریشی هستند و با قطع نظر از اینکه در این خاندان کمالاتی موجود است یا نه، این نیز یک امر دنیایی و خدمت دنیایی به پیامبر می باشد در حالی که ایشان از پذیرش امر دنیایی به عنوان اجر رسالت إباء داشتند! پیامبر اکرم آمده است که این عقائد خرافی جاهلی ناسیونالیتی را از بین ببرد و حال اجر رسالت او محبت به همه خاندان او باشد با هر روحیه ای که این خاندان داشته باشند! هیچ عاقلی این معنی را نمی تواند بپذیرد.
ابولهب از قربی پیامبر است
شبهه ای دیگر که پیش می آید اینکه ابولهب عموی پیامبر است و اگر مراد خداوند متعال اینجا در این آیه اظهار محبت به همه خاندان قریشی پیامبر بوده باشد، این آیه با آیه اول سوره مسد تناقض خواهد داشت در حالی که عقلا محال است که خداوند حکیم و عالم مطلق تناقض گویی کند در سوره مسد حضرت حق می فرماید:{تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ} یعنی
ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺑﺎﺩ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﺑﻮﻟﻬﺐ ، ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺑﺎﺩ ﺧﻮﺩﺵ؛ در حالی که ابولهب عموی پیامبر بود او یکی از دشمنان سر سخت دین اسلام بود و اینکه قربی را به همه اقوام قریشی پیامبر بزنیم علاوه بر اینکه یک امر دنیایی است و علاوه بر اینکه حس غلط ناسیونالیستی است اشکال سومی دارد و آن اینکه برخی از اقوام نزدیک قریشی پیامبر دشمن اسلام بودند و اصلا صریح در قرآن مورد لعن واقع شده اند؛ چطور ممکن است که أجر رسالت پیامبر دوستی با دشمن اسلام باشد!؟
نتیجه از بررسی آیه از تفسیر ابوزکریا
پس تا اینجا با توجه به آیات دیگر قرآن و مبانی دین اسلام این نتیجه را میگیریم که اگر هم مراد این آیه چنانچه ابن عباس می گوید؛ نزدیکی با پیامبر بوده باشد یعنی به خاطر نزدیکی و فامیل بودن با پیامبر از امر او اطاعت کنید؛ اشکال اساسی این است که اولا این نگاه ناسیونالیستی با مبانی اسلام سازگار نیست که چون با من فامیل هستید حرف را گوش کنید و من را دوست بدارید و پیامبر آمده که این مطالب را از بین ببرد و همه برای خدا کار کنند و دوما صدر این روایت در این معنا با ذیل آن نمی سازد چرا که در صدر این روایت بیان شده است که جمعی از انصار رفتند سراغ پیامبر درحالی که انصار به دو قبیله اوس و خزرج گفته می شد که در مدینه بودند نه قبیله قریش با 25 قبیله اش،
و در احتمال بعدی اینکه به انصار گفته شده به قریش محبت داشته باشید نیز این اشکالات مطرح است؛ أولا همه آنها نمی توانند مرجع محبت باشند و همه آنها خوب نیستند بلکه افراد خاصی باید منظور باشد و دوما این افراد ملاک خاصی و امتیاز خاصی بر دیگران دارند که اجر رسالت اظهار محبتی خاص به آنها می باشد و اجر رسالت پیامبر هیچگاه یک مساله ناسیونالیستی نمی تواند باشد.
بررسی این آیه ازتفسیر دوم:
جامع البيان في تفسير القرآن، طبری
طبری از علمای قرن چهارم می باشد که یک کتاب تاریخی مهم نیز دارد ما میخواهیم احتمالی که طبری برای این آیه مطرح کرده است را بیان کنیم
طبری چهار احتمال برای معنی این آیه درج25 تفسیر جامع البیان، ص 15 بیان می کند:
اول؛ این احتمال که مراد تقرب به خدا باشد که طبری این احتمال را رد می کند و راست می گوید چون این احتمال واضح البطلان است.
دوم؛ اینکه مراد آیه این باشد که من از شما پول نمی خواهم بلکه فقط از شما این را می خواهم که به خاطر اینکه فامیل هستیم به حرف هایم گوش کنید و بعد روایت آورده که پیامبر با همه قریش فامیل بود!! این احتمالی است که طبری می پذیرد.
اشکالات این معنی بر اساس مبانی اسلام
این معنی از جهات مختلف اشکال دارد؛ اول اینکه مخاطب این آیه طبق همان حدیث ابوزکریا هم فقط قریش نبودند بلکه اصلا در آن روایت می گوید که انصار آمدند و اکثریت انصار از دو قبیلع اوس و خزرج بودند.
دوم اینکه فرضا هم اگر بگویید که کل قریش فامیل پیامبر هستند این که پیامبر بگوید به خاطر فامیل بودن به من محبت کنید با مبانی اسلام نمی سازد اسلام آمده تا همه به خاطر خدا بهم دیگر محبت کنند.
سوم اینکه این روایت هم باز با صدر آن روایت سازگاری ندارد که پیامبر پول آنها را قبول نکرد و حال باید اجری برای رسالت بیان کند نه اینکه معنی آیه چنین باشد چون من فامیل شما هستم به حرفم عمل کنید این معنی با صدر آن روایات ناسازگار است آنجا میگوید میخواستند به پیامبر اجر بدهند و پیامبر پول را در کرد و این آیه نازل شد. و خوب یعنی آیه اجر دیگری برای رسالت بیان کرده است.
احتمال سوم؛ اینکه مراد اهل بیت پیامبرباشند
یعنی مراد علی و فاطمه و حسن و حسین و علی ابن الحسین (امام سجاد) و اهل بیت پیامبر علیهم السلام باشند. البته طبری این احتمال را با ذکر حدیثی از امام سجاد به طور دیگری مطرح می کند که خودش نشان از نیت پلید این مورخ در جعل تاریخ دارد؛، ببینید:
(( قال آخرون: بل معنى ذلك: قل لمن تبعك من المؤمنين: لا أسئلكم على ما جئتكم به أجرا إلا أن تودوا قرابتي. ذكر من قال ذلك: حدثني محمد بن عمارة، قال: ثنا إسماعيل بن أبان، قال: ثنا الصباح بن يحيى المري، عن السدي، عن أبي الديلم قال: لما جيء بعلي بن الحسين رضي الله عنهما أسيرا، فأقيم على درج دمشق، قام رجل من أهل الشام فقال: الحمد لله الذي قتلكم و استأصلكم، و قطع قربى الفتنة، فقال له علي بن الحسين رضي الله عنهما: أ قرأت القرآن؟ قال: نعم، قال:
أ قرأت آل حم؟ قال: قرأت القرآن و لم أقرأ آل حم، قال: ما قرأت قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى قال: و إنكم لأنتم هم؟ قال نعم.
فِي الْقُرْبى؛ قال: هي قربى رسول الله صلى الله عليه و سلم. حدثني محمد بن عمارة الأسدي و محمد بن خلف قالا: ثنا عبيد الله قال: أخبرنا إسرائيل، عن أبي إسحاق قال: سألت عمرو بن شعيب، عن قول الله عز وجل: قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى قال: قربى النبي صلى الله عليه و سلم.))
ترجمه حدیث
حدیث چنین است که وقتی اسرا به در شام رسیدند مردی از اهل شام به امام سجاد رو کرد و گفت شکر خدائی که شما را کشت و حضرت سجاد فرمودند: آیا میدانی ما چه کسانی هستیم؟ گفت: نه حضرت فرمود آیا این آیه را نخواندی و حضرت آیه 23 سوره شوری آیه مودة را قرائت می کنند طرف میپرسد آیا این قربی شما هستید و حضرت سجاد میفرماید: بلی.
خیانت دانسته طبری اینجا رو میشود!
جالب است که طبری قول اول و دوم گذشت و قول سوم اینکه مراد محبت تابعین از مومنین باشد و قول چهارم مراد محبت اقرباء پیامبر باشد؛ چهار قول برای این مطلب ذکر کرده است و این حدیث امام سجاد را ذیل احتمال چهارم نیاورده بلکه ذیل احتمال سوم اورده است
یعنی علت اینکه امام سجاد به آن شخص گفته بهما محبت واجب است این است که ما مومنین و تابعین پیامبرهستیم!!!! یعنی معنی عامی که همه مومنین را در برمیگیرد در حالی که امام سجاد میفرماید آیا ما را نشناختی و ظهور دارد که اینجا یک مصداقیت خاصی حضرت برای خود از این آیه تعریف می کند که در روایات آتی که زمخشری و فخر رازی بیان می کند این مطلب واضح است و بعد احتمال چهارم را طبری چنین مطرح می کند که مراد فامیل پیامبر است یعنی اجر رسالت محبت به فامیل پیامبر است و جالب است که مصداقی برای این فامیل ذکر نمی کند و این به معنی عام اشکالتی دارد که در بالا ذکر شد.
بررسی این آیه ازتفسیر سوم:
الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، زمخشری
زمخشری در تفسیر این آیه به صراحت بیان می کند که این آیه در مورد مولا علی علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است، و سه قول دیگر را با تضعیف و با بیان«قیل» مطرح می کند او در این باره در کتاب«الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل» ج4، ص 119 چند روایت را نقل می کند و مینویسد:
((روى أنه اجتمع المشركون في مجمع لهم فقال بعضهم لبعض: أ ترون محمدا يسأل على ما يتعاطاه أجرا؟
فنزلت الآية إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى أى: لا أسألكم أجرا إلا هذا، و هو أن تودوا أهل قرابتي))
ترجمه روایت اول
در این روایت زمخشری نقل می کند که مشرکان جمع شده بودند در یک جایی که برای آنها بود. و به همدیگر می گفتند آیا می بینید که محمد صلی الله علیه و آله برای تلاش هایش چه اجری میخواهد؟ پس این آیه نازل شد که به این معنی بود که اجر نمی خواهم مگر اینکه محبت و مودت داشته باشید به اهل بیت من.
روایت دوم
(( و روى أنها لما نزلت قيل: يا رسول اللّه، من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودّتهم؟ قال: «علىّ و فاطمة و ابناهما ))
مراد آیه از مودت در بیان رسول خدا
روایت است که وقتی این آیه نازل شد از رسول خدا پرسیدند که مراد ازاین آیه چه کسانی هستند که محبتشان بر ما واجب شده است؟ و حضرت فرمود: مراد علی و فاطمه و حسن و حسین می باشند.
روایت سوم، موید معنی روایت بالاست
(( و يدل عليه ما روى عن على رضى اللّه عنه: شكوت إلى رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم حسد الناس لي. فقال «أما ترضى أن تكون رابع أربعة: أوّل من يدخل الجنة أنا و أنت و الحسن و الحسين، و أزواجنا عن أيماننا و شمائلنا، و ذريتنا خلف أزواجنا»))
روایت چهارم هم موید همین روایت می باشد
(( و عن النبي صلى اللّه عليه و سلم: «حرمت الجنة على من ظلم أهل بيتي و آذاني في عترتي. و من اصطنع صنيعة إلى أحد من ولد عبد المطلب و لم يجازه عليها فأنا أجازيه عليها غدا إذا لقيني يوم القيامة»))
روایت پنجمی که زمخشری سنی نقل می کند!!
(( و روى. أنّ الأنصار قالوا: فعلنا و فعلنا، كأنهم افتخروا، فقال عباس أو ابن عباس رضى اللّه عنهما: لنا الفضل عليكم، فبلغ ذلك رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم، فأتاهم في مجالسهم فقال: «يا معشر الأنصار، ألم تكونوا أذلة فأعزكم اللّه بى»؟ قالوا بلى يا رسول اللّه. قال: «أ لم تكونوا ضلالا فهداكم اللّه بى»؟ قالوا: بلى يا رسول اللّه. قال: «أفلا تجيبونني» ؟
قالوا: ما نقول يا رسول اللّه؟ قال: «ألا تقولون: أ لم يخرجك قومك فآويناك، أو لم يكذبوك فصدقناك، أو لم يخذلوك فنصرناك» قال: فما زال يقول حتى جثوا على الركب و قالوا: أموالنا و ما في أيدينا للّه و لرسوله. فنزلت الآية. و قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم: «من مات على حب آل محمد مات شهيدا، ألا و من مات على حب آل محمد مات مغفورا له، ألا و من مات على حب آل محمد مات تائبا، ألا و من مات على حب آل محمد مات مؤمنا مستكمل الإيمان، ألا و من مات على حب آل محمد بشره ملك الموت بالجنة، ثم منكر و نكير، ألا و من مات على حب آل محمد يزف إلى الجنة كما تزف العروس إلى بيت زوجها، ألا و من مات على حب آل محمد فتح له في قبره بابان إلى الجنة، ألا و من مات على حب آل محمد جعل اللّه قبره مزار ملائكة الرحمة، ألا و من مات على حب آل محمد مات على السنة و الجماعة، ألا و من مات على بغض آل محمد جاء يوم القيامة مكتوب بين عينيه: آيس من رحمة اللّه، ألا و من مات على بغض آل محمد مات كافرا، ألا و من مات على بغض آل محمد لم يشم رائحة الجنة))
ترجمه روایت جایگاه محبت اهل بیت علیهم السلام از کتاب زمخشری
هر کس بر محبت آل محمّد از دنیا برود شهید مرده. متوجه باشید هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد آمرزیده است توجه کنید هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد با توبه از دنیا رفته هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد با ایمان کامل از دنیا رفته و هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد ملک الموت باو بشارت بهشت میدهد بعد از او نکیر و منکر هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد چنان با جلال او را به بهشت میبرند مانند عروسی که بخانه شوهر میرود هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد دربی از قبرش به بهشت گشوده می شود. توجه کنید هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد خداوند قبر او را جایگاه زیارت ملائکه رحمت قرار میدهد هر کس بر محبت آل محمّد بمیرد بر راه و روش پیامبر و جماعت مؤمنین مرده هر کس با کینه آل محمّد بمیرد روز قیامت که می آید بر پیشانی او نوشته است: مأیوس از رحمت خداست. هر کس بر بغض آل محمّد بمیرد کافر از دنیا رفته و هر کس بر بغض آل محمّد بمیرد بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.
سه قول دیگر در نظر زمخشری ضعیف می باشند
ودر ادامه سه قول را به شکل قیل که دال بر ضعف اقوال است مطرح می کند(( و قيل:لم يكن بطن من بطون قريش إلا و بين رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم و بينهم قربى، فلما كذبوه و أبوا أن يبايعوه نزلت..... و قيل: أتت الأنصار رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم بمال جمعوه ....قيل الْقُرْبى: التقرب إلى اللّه تعالى،.....))
بررسی این آیه ازتفسیر چهارم:
تفسیر کبیر، فخر رازی
فخر رازی در تفسیر کبیرش که نام دیگرش«مفاتيح الغيب» است در ج27، ص: 594
ابتدا سه قول را برای عوام مطرح می کند و میگوید مردم در اینباره سه احتمال داده اند و بعد سخن صاحب کشاف را نقل می کند و می گوید قطعا به نظر ما نیز همچون زمخشری به موجب این آیه ابراز محبت به علی و فاطمه و حسن و حسین علیه السلام واجب است و روایات نقل شده در کشاف را تایید می کند ودر ادامه شعری از شافعی نقل می کند که اگر محبت اهل بیت علی و فاطمه و حسن وحسین علیهم السلام سبب رافضی شدن( شیعه شدن، خروج از دین اهل سنت) می باشد پس جن و انس شهادت بدهند که من رافضی هستم چرا که محب اهل بیت علیهم السلام می باشم او فقط فرق شیعه و سنی را اینجا در این میداند که ما هم محبت اهل بیت علیهم السلام را واجب می دانیم و هم صحابه وخلفا را نیز تحت این آیه میدانیم و محبت آنها را واجب می دانیم ولی شیعهها فقط محبت اهل بیت را واجب میدانند؛ در اینجا عین متنهای فخر رازی را در این مساله ذکر می کنیم
((المسألة الثالثة: نقل صاحب «الكشاف»عن النبي صلى اللّه عليه و سلّم أنه قال: «من مات على حب آل محمد/ مات شهيدا .....
و أنا أقول: آل محمد صلى اللّه عليه و سلّم هم الذين يؤول أمرهم إليه فكل من كان أمرهم إليه أشد و أكمل كانوا هم الآل، و لا شك أن فاطمة و عليا و الحسن و الحسين كان التعلق بينهم و بين رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم أشد التعلقات و هذا كالمعلوم بالنقل المتواتر فوجب أن يكونوا هم الآل، و أيضا اختلف الناس في الآل فقيل هم الأقارب و قيل هم أمته، فإن حملناه على القرابة فهم الآل، و إن حملناه على الأمة الذين قبلوا دعوته فهم أيضا آل فثبت أن على جميع التقديرات هم الآل، و أما غيرهم فهل يدخلون تحت لفظ الآل؟ فمختلف فيه.))
هر معنی که برای این آیه در نظر بگیریم اهل بیت آل محمد هستند
در اینجافخر رازی میگوید این روایت که میفرماید هرکس بر محبت آل محمد بمیرد شهید است و گناهانش بخشیده می شود و... در هر حالتی مصداق تامش علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام می باشند وی می گوید آل را می شود دو جور معنی کرد یکبار اینطور که آل یعنی پیرو و تابع محمد صلی الله علیه وآله که در این حالت مصداق تام آن علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام می باشند و یا مراد از آل همان اقارب است که هیچ شکی وجود ندارد که تعلقی که بین پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین وجود داشته بزرگترین تعلق بین پیامبر و احدی بوده است که تحقق داشته است. و می گوید این با نقل متواتر ثابت است!!!
سپس روایات صاحب کشاف را نقل می کند که این آیه 23 سوره شوری در مورد علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نازل شده، و میگوید: ((فثبت أن هؤلاء الأربعة أقارب النبي صلى اللّه عليه و سلّم و إذا ثبت هذا وجب أن يكونوا مخصوصين بمزيد التعظيم و يدل عليه وجوه))
دلائل وجوب محبت اهل بیت از منظر فخر
یعنی ثابت می شود که این چهار نفر یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام اقارب پیامبر هستند و لذا واجب است که به اینها تعظیم خاصی صورت گیرد و اینکه تعظیم خاصی بر اینها واجب است از طرق مختلفی ثابت می شود:
((الأول: قوله تعالى: إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى و وجه الاستدلال به ما سبق))
دلیل اول همین آیه 23 سوره شوری است.
(( الثاني: لا شك أن النبي صلى اللّه عليه و سلّم كان يحب فاطمة عليها السلام
قال صلى اللّه عليه و سلّم: «فاطمة بضعة مني يؤذيني ما يؤذيها»
و ثبت بالنقل المتواتر عن رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلّم أنه كان يحب عليا و الحسن و الحسين و إذا ثبت ذلك وجب على كل الأمة مثله لقوله وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ [الأعراف: 158] و لقوله تعالى: فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ [النور: 63] و لقوله قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ [آل عمران: 31] و لقوله سبحانه لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ [الأحزاب: 21]))
دلیل دوم: اقتدا به پیامبر در شدت محبت اهل بیت علیهم السلام
فخر رازی می گوید شکی در این نیست که فاطمه بضعة رسول خدا ست و این حدیث را از رسول اکرم نقل می کند و همچنین می گوید شکی نیست و به نقل متواتر آمده است که پیامبر علی و حسن و حسین را دوست می داشت، و به موجب آیات زیادی که می آورد در ذیل این بحث تبعیت از منش پیامبر واجب است.
(( الثالث: أن الدعاء للآل منصب عظيم و لذلك جعل هذا الدعاء خاتمة التشهد في الصلاة و هو قوله اللّهم صل على محمد و على آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد، و هذا التعظيم لم يوجد في حق غير الآل، فكل ذلك يدل على أن حب آل محمد واجب، و قال الشافعي رضي اللّه عنه:
يا راكبا قف بالمحصب من منى و اهتف بساكن خيفها و الناهض
سحرا إذا فاض الحجيج إلى منى فيضا كما نظم الفرات الفائض
إن كان رفضا حب آل محمد فليشهد الثقلان أنى رافضي))
صلوات در نماز نشان از واجب بودن محبت اهل بیت است
فخر می گوید سومین دلیل وجوب محبت اهل بیت علیهم السلام این است که در نماز برای همه واجب است که هم در فقه شیعه این هست و هم در فقه اهل سنت که کنار پیامبر بر آل پیامبر نیز صلوات فرستاد و همین وجوب صلوات فرستادن بر آنها در نماز نشان دهنده عظمت اهل بیت می باشد و در ادامه شعری از شافعی نقل می کند که اگر محبت اهل بیت علی و فاطمه و حسن وحسین علیهم السلام سبب رافضی شدن( شیعه شدن، خروج از دین اهل سنت) می باشد پس جن و انس شهادت بدهند که من رافضی هستم چرا که محب اهل بیت علیهم السلام می باشم
تفاوت شیعه و سنی در نظر فخر
البته فخر در پایان تفاوت شیعه و سنی را تنها در این میداند که شیعیان می گویند فقط اهل بیت علیهم السلام هستند که محبتشان واجب است ولی ما معتقدیم که محبت صحابه نیز واجب است.
و باز این حدیث را از پیامبر نقل می کند که ((إنه صلى اللّه عليه و سلّم قال: مثل أهل بيتي كمثل سفينة نوح من ركب فيها نجا)) یعنی مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است هر کس سوار این کشتی شود گمراه نخواهد شد.
جمع بندی آنچه تا حال گفتیم
از آنچه گفتیم استفاده شد که مثل سائر انبیا حضرت محمد صلی الله علیه و آله نیز برای رسالت خود هیچ اجر مادی نخواسته است و قرآن در این آیه مودت قربی پیامبر را واجب می کند این قربی نمی تواند همه قریش یاشد چرا که برخی از قریش در قرآن ملعون هستند مثل ابولهب و لذا این آیه بیان مطلب ناسیونالیستی نیست بلکه بیان جایگاه خاص اهل بیت علیهم السلام است چنانچه ذکر شد حتی فخر رازی می گوید که برای وجوب محبت اهل بیت علیهم السلام آیات بسیاری و روایات متواتر دال هستند و این نشان می دهد که وجوب مودت اهل بیت یک امر قطعی در اسلام است.
چرائی وجوب مودت اهل بیت
محبت اهل بیت علیهم السلام برای این واجب است تا از حرفهای اینها تبعیت کنیم تا به عشق الهی برسیم چنانچه قرآن در مورد رسول خدا همین را مطرح می کند و می گوید اگر می خواهید خدا را از رسول خدا تبعیت کنید و همچنین است ما اگر بخواهیم خدا را باید از اهل بیت پیامبر تبعیت کنیم و این تبعیت همان اجر رسالت است که اگر انجام می شد نمی گذاشت که امروزه 1 و نیم میلیارد مسلمان مقابل سه میلیون یهودی ذلیل باشند!!
تحقیق و تهیه: حامد حسن زاده