به گزارش خبرگزاری «حوزه»، آیت الله محمد تقی مصباح یزدی در بخشی از کتاب «آفتاب ولایت» به موضوع فلسفه غیبت حضرت ولی عصر(عج) پرداخته است که به مناسبت میلاد سراسر نور منجی عالم امکان، امام زمان(عج) تقدیم حضور علاقمندان می گردد.
* وظيفه شيعيان در مقابله با دشمنان
1. دورى از فتنه ها و شبهه هاى كفرآميز
خداوند مى فرمايد:
وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ ۚ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا/ و خداوند (اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده است كه هر گاه بشنويد افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مى كنند، با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازد؛ وگرنه شما هم مثل آنان خواهيد بود. خداوند، منافقان و كافران را يكجا در دوزخ جمع مى كند.
اين آيه مى فرمايد: شما چطور مى خواهيد با دشمنان خدا رابطه برقرار كنيد با اين كه خداوند در قرآن آورده است كه اگر ديديد يا شنيديد كسانى به آيات الهى اهانت مى كنند و امور مقدس دينى را به مسخره مى گيرند، تا وقتى كه مشغول استهزاى معارف دينى هستند، شما حق نداريد در مجالسشان بنشينيد و به سخن آنها گوش كنيد. اگر سخنرانى در جلسه اى ، معارف اسلامى را استهزا مى كند، فرد مسلمان حق ندارد در آن جا بنشيند؛ زيرا اگر در چنين مجلسى شركت كرديد و به سخن آنها گوش داديد، شما نيز مانند آنها خواهيد بود؛ يعنى شما نيز ايمانتان را از دست مى دهيد. اين كه اهانت بشنويد و سكوت كنيد، به معناى تاءييد اهانت است . بعد مى فرمايد: منافقانى كه با كافران ارتباط برقرار مى كنند و در مقابل اهانت هاى آنان به دين سكوت مى كنند، مثل آن ها كافر خواهند بود. و خداوند منافقان و كافران را يكجا در جهنم گرد خواهد آورد.
آيا مى دانيد نقطه آغاز نفاق و كفر كجا است ؟! نقطه آغاز كفر، شنيدن سخن كفرآميز است . اين كه دنيا اصرار دارد سخنان كفرآميز شايع شود، براى اين است كه اگر حرفى ده ها بار گفته شد؛ در روزنامه ها نوشته و در فيلم ها نمايش داده شد، كم كم قبح آن مى ريزد و عادى مى شود. آن وقت شما تعجب مى كنيد كه شخصى در يكى از پست هاى حساس كشور بگويد: ما به آن دينى كه آزادى را تضمين نكند، مرتديم . آزادى را نيز اين گونه تفسير كرده اند كه مردم آزاد باشند تا هر گاه خواستند نظام اسلامى را براندازند، هيچ تنشى در جامعه ايجاد نشود. اگر اسلام اين آزادى را تامين كند، قبولش داريم وگرنه به چنين دينى مرتديم ! معناى اين سخن اين است كه اگر اسلام اجازه دهد ريشه خودش را بكنند، به آن ايمان داريم ؛ اما اسلامى را كه در آن بگويند: شما حق نداريد نظام اسلامى را براندازيد، و احكام اسلامى را تعطيل كنيد، قبول نداريم و به آن مرتديم ؛ چون چنين دينى ، آزادى را تامين نمى كند.
كسانى در لباس روحانى گفته اند: حكم قطع دست سارق ، حكمى باز دارنده است و اگر بتوانيد از راه ديگرى جلو دزد را بگيريد، ديگر نبايد دست دزد را ببريد. اين حرف يعنى خط قرمز روى احكام ضرور و نص قرآن . فاصله بين كفر و ايمان چه ناچيز است : يصبح الرجل مؤ منا و يمسى كافرا.
امروز، ضروريات اسلام در نشريات پرتيراژ، در كتاب ها و در سخنرانى ها با صراحت انكار مى شود و نفس كسى در نمى آيد. اين بيش تر رنج آور است .
اين كفر و نفاق از كجا پديد مى آيد؟ از شنيدن سخنان كفرآميز و مسخره آميز درباره آيات الهى : اذا سمعتم آيات الله يكفر بها و يستهزاء بها. اگر اجازه دهيد حرف هاى كفرآميز به گوشتان وارد شود، كم كم اثر مى كند و به تدريج قبح آن مى ريزد. هنگامى كه زشتى اين شبهه ها از بين برود، كسانى جرأت خواهند كرد بگويند: دموكراسى بايد به جايى برسد كه مردم آزاد باشند تا هر وقت اراده كردند بتوانند حكومت خويش را عوض كنند؛ هر چند آن حكومت، اسلامى باشد.
ببينيد دست استعمار چه مى كند؟! كشور نيجريه، بزرگ ترين كشور اسلامى در قاره آفريقا است كه بيش از صد ميليون جمعيت دارد و با آن كه بيشتر مردم آن مسلمان هستند، حكومت آن حكومتى مسيحى است . در اين كشور نقشه كشيدند كه جشنواره دختر برگزيده را برگزار كنند؛ از اين رو به همه دنيا اعلام كردند كه بنا است چنين جشنواره اى در نيجريه برگزار شود و ملكه زيبايى دنيا را برگزينند. براى آن كه زمينه فرهنگى و اجتماعى اين توطئه نيز فراهم شود، نويسنده اى مسيحى را واداشتند به وجود مقدس پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) توهين كند تا ببينند مردم تا چه حد حساسيت دارند. مردم غيرتمند نيجريه در مقابل آن جشنواره و اين اهانت شورش كردند و صدها كشته و زخمى دادند كه چرا به پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) توهين شده است. چرا مسلمانان نيجريه اين گونه غيرت نشان مى دهند؟ چون وزارت فرهنگشان، هنوز فرهنگ تساهل و تسامح و بى غيرتى را ترويج نكرده است .
2. اعلان بيزارى و دشمنى
سوره ممتحنه اين گونه آغاز مى شود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُم مِّنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ ۙ/ به نام خداوند بخشنده بخشايشگر. اى كسانى كه ايمان آورده ايد! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگيريد. شما به آنها اظهار محبت مى كنيد؛ در حالى كه آنها به آن چه از حق براى شما آمده ، كافر شده اند و رسول الله و شما را از شهر و ديارتان بيرون مى رانند.
اين آيه ، خطاب به مؤمنان مى فرمايد: اى مؤمنان اگر واقعا به خدا و روز قيامت ايمان داريد، با دشمنان خدا رابطه دوستى برقرار نكنيد. شما به آنها اظهار محبت مى كنيد و ارتباط سرّى با آنها برقرار مى سازيد؛ ولى آنها از اين رفتار شما سوء استفاده مى كنند و آينده جامعه اسلامى را به خطر مى اندازند. از آنها فريب نخوريد. مقابل آن ها بايستيد و با صراحت بگوييد كه ما با شما دشمن هستيم و تا از خوى استكباريتان دست بر نداريد، هرگز با شما آشتى نخواهيم كرد.
ادامه آيات ، ما را به اسوه پذيرى از حضرت ابراهيم (عليه السلام) فرا مى خواند:
قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ / براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهيم و كسانى كه با او بودند، وجود دارد. هنگامى كه به قوم (مشرك ) خود گفتند: ما از شما و آن چه غير از خدا مى پرستيد، بيزاريم ؛ ما به شما كافريم ، و ميان ما و شما دشمنى هميشگى آشكار شده است تا آن زمان كه به خداى يگانه ايمان بياوريد.
اين آيه مى فرمايد: اى مسلمانان ! از ابراهيم ياد بگيريد. ابراهيم همراه آن چند نفرى كه به او ايمان آورده بودند، روياروى كشورى بت پرست و قدرت اهريمنى نمرود ايستادند و صاف و صريح گفتند كه ما چند نفر، از شما بيزاريم . يك اقليت پنج - شش نفرى ، در برابر جمعيت چند ميليونى بابل كه از عظيم ترين و پيشرفته ترين كشورهاى دنيا در آن زمان بود و در مقابل نمرود كه ادعاى خدايى مى كرد، ايستادند. اين كار، كار راحتى نبود. ايستادند و گفتند: ما همين اقليت ضعيف ، از شما و معبودها و بت هايتان بيزاريم .
3. سازش ناپذيرى
اهل تساهل و تولرانس مى گويند: به افكار ديگران و به مقدساتشان احترام بگذاريد؛ اما قرآن مى گويند: با صراحت اعلان كنيد كه ما از كافران بيزاريم:
كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ / ما به شما كافريم و براى هميشه بين ما و شما دشمنى برقرار خواهد بود، مگر اين كه ايمان بياوريد.
از اين كه عده شما كم است نترسيد. از اين كه آنها داراى ثروت ، علم و فن آورى و صنايع پيشرفته هستند نترسيد. شما خدا را داريد. اگر اهل استقامت و پايدارى باشيد، خدا شما را يارى خواهد كرد. همه چيز را از حضرت ابراهيم (عليه السلام ) ياد بگيريد، به غير از يك چيز:
إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ / جز آن سخن ابراهيم كه به پدرش (= عمويش آزر) گفت : براى تو آمرزش مى طلبم. ابراهيم (عليه السلام ) پس از گفت و گوى بى نتيجه اى كه با آزر داشت ، از روى رحمت و لطف و به سبب حقى كه آزر به گردنش داشت ، گفت : براى تو استغفار خواهم كرد. قرآن به مسلمانان مى گويد: شما اگر با كافرى مواجه شديد، چنان كه ابراهيم با آذر مواجه شد، حتى وعده استغفار هم به او ندهيد. بگوييد دشمنى ما با شما تا ابد ادامه خواهد يافت و هرگز براى شما استغفار نخواهيم كرد. اين تعليم قرآن است . به تعليم تأسی كنيد. حقيقتى را كه اسلام از ما مى خواهد، در اين نوع مسائل حياتى و سرنوشت ساز است .
4. ايمان به قدرت و يارى الهى
بايد به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) تاءسى كنيم كه در برابر احزاب ايستادگى كرد و خم به ابرو نياورد؛ چنان كه مؤ منان به او تأسی كردند:
فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن يَنتَظِرُ/ و از ايشان ، بعضى به شهادت رسيدند و بعضى هم در انتظار شهادتند.
اين گونه باشيد. از اين كه دشمن ما را احاطه كرده و قوى است و ما ضعيف هستيم نترسيد. دشمن قوى تر است يا خدا؟! مگر خدا نبود كه شما را يارى كرد:
وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنتُمْ أَذِلَّةٌ
در ماجراى بدر، شما ذليل و بيچاره بوديد و خدا به شما يارى رساند و پيروزتان كرد. مگر آن خدا، از خدايى اش دست برداشته است ؟! مگر خدا پير شده ، و قدرتش را از دست داده است ؟! خدا همان خدا است ؛ اگر شما همان بنده ها باشيد.
اگر شما همان بسيجى هايى باشد كه دلاورانه دشمن را از ميهن اسلامى رانديد و براى جهاد سر از پا نشناختيد و عاشقانه در راه خدا جنگيديد، خدا هم همان خدا است . اگر راست مى گوييد كه به خدا و قيامت ايمان داريد، چرا مى ترسيد؟! يا پيروزى دنيا از آن شما است يا سعادت آخرت و يا هر دو. ترديد به خود راه مدهيد! بايد تا نفس آخر و قطره آخر خون با دشمن جنگيد! فكر تسامح ، تساهل ، گفتمان ، زندگى مسالمت آميز و ترك مخاصمه را به مغزتان راه ندهيد! سرانجام واپسين امام ما، حضرت مهدى ((عجل الله تعالى فرجه الشريف ) با شمشير قيام خواهد كرد و به پيروزى نهايى خواهد رسيد. حضرت با گفتمان پيروز نخواهد شد. اين شعرها را مى گويند و اين لالايى ها را مى خوانند كه من و شما را خواب كنند. اگر آنها راست مى گويند كه دنياى امروز جنگ نمى پذيرد، پس در فلسطين و عراق و افغانستان چه مى گذرد؟! آيا ايشان با مردم مظلوم فلسطين و عراق گفتمان مى كنند؟! آيا حاضرند كوچك ترين حق اين مردم مظلوم را بدهند؟! پس چرا در اين كشورها كودكان و زنان را بمباران مى كنند؟! چرا بچه هاى شيرخوار را هدف تير قرار مى دهند؟! چرا بيمارستان ها، مدارس و انبارهاى غذا را منفجر مى كنند؟! چرا محصول زراعت و درخت هايشان را مى سوزانند؟! چرا از هر طرف آنان را محاصره مى كنند و دائم بر سرشان آتش مى بارند؟! آيا معناى طرفدارى از حقوق بشر اين است ؟! آيا معناى دموكراسى و آزادى اين است ؟! تا كى مى خواهيم از اين شياطين بدتر از ابليس فريب بخوريم و در برابر آنها دستمان را بلند كنيم و تسليم شويم . اگر بنا است كشته بشويم ، بگذار دست كم در راه خدا و راه دفاع از ايمان و عقيده و دينمان شهيد شويم . آنها به ما وعده مى دهند؛ ولى وقتى بر ماس مسلط شدند و به آرزوى خودشان رسيدند، ديگر هيچ كس را نمى شناسند. تجربه افغانستان و عراق كافى نيست ؟ در آينده ، تجربه سوريه و عربستان نيز خواهد بود. خدا نياورد روزى كه نوبت به تجربه بعضى از مسئولان فريب خورده مملكت ما برسد!