به گزارش خبرگزاری حوزه، سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر نیز به کار خود پایان داد. این فستیوال سینمایی که از آن میتوان به عنوان مهمترین اتفاق هنری در کشورمان حرف زد، اتفاقی همانند آنچه بود که در سالهای گذشته شاهدش بودیم؛ جشنوارهای که در آن تنها آثار تلخ اجتماعی تصویر شده و معدود کارهایی که به موضوعات نگاهی ارزشی دارند نیز قربانی برخی غرضورزیهای جشنواره میشوند. نکته عجیب اینکه هر ساله این اتفاق ادامه پیدا کرده، بدون اینکه برای آن راه درمانی اندیشیده شود.
اما اینکه چرا این فستیوال که در چند دهه پیش محلی برای نمایش آثار دینی و انقلابی بود به محلی تبدیل شده که در آنها بیشتر فیلمهای تلخ و سیاه به نمایش در میآید چند دلیل دارد که به اختصار به آنها اشاره میکنیم. اولین دلیل این است که الگوهای فجر برای برگزاری به نوعی نگاه به آن سوی مرزها دارد، درصورتیکه در گذشته، معیار تنها تامین آرمانهای انقلاب اسلامی بود.
مطلب دیگر به سیاست گذاریهایی بر میگردد که مسئولان سینمایی در این سالها پیش گرفتهاند. نگاه مدیران سینمایی از نگاه من دیگر چندان در جهت برآورد کردن خواست هنرمندان متعهد سینما نیست، بلکه بیشتر سینماگرانی مد نظر هستند که آثارشان مقبول جشنوارههای خارجی هستند. بگذارید فیلم «خروج» را مثال بزنم. این فیلم سینمایی به لحاظ ساختار یکی از اتفاقات خوب سینماست که به لحاظ کارگردانی میتوان به آن نمره ای خوب داد، اما وقتی این فیلم نمیتواند هیچگونه موفقیتی کسب کند، پرواضح است که معیارهایی غیر از اصول سینمایی بر داوریها حاکم شده است.
مطلب بعدی که روی آن تاکید دارم این است که جشنواره فجر در گزینش هیئت انتخاب و داوران تنها به یک معیار توجه دارد آنهم آشنایی با سینماست. در صورتیکه در این حوزه باید دو اصل مد نظر باشد که یکی از آنها داشته های سینمایی است، ولی آنچه بیش از این شرط اهمیت دارد توجه اعضا به آرمانهای انقلاب است، بهویژه که در سینمای ما متخصصان خبره کم نیستند که هم سینمای را میشناسند هم اینکه آرمانهای انقلاب اسلامی برایشان در اولویت است.
آسیب بعدی به ظاهرگرایی جشنواره فجر بر میگردد. برای مثال به جایزهای اشاره میکنم که امسال به اسم سردار حاج قاسم سلیمانی به فیلم برگزیده (آبادان یازه 60) داده شد. اینکه چنین جایزهای داده شود به نظرم اتفاق خوبی است، اما به شرطی که در باطن هم سیاستهای جشنواره در راستای آرمانهای این سردار حرکت کند، اما وقتی میبینیم فیلمهای که از موضوعات انقلابی بهره میبرند، همیشه قربانی آثار تلخ اجتماعی هستند دیگر چه فایدهای دارد که ما در ظاهر چه کاری انجام میدهیم.
البته کم اثر شدن جشنواره فجر به نوعی در جامعه سینمایی به امری رایج تبدیل شده است، چون به راحتی برخی افراد آن را تحریم کرده و در آن حاضر نمیشوند. اتفاقی که در جهت ضربه زندن به سیاستهای کشور از سوی رسانههای غربی معنا شد، اما در کمال تشکر هیچ اتفاقی برای افرادی که ناخودآگاه به ابزاری برای تبلیغ علیه نظام تبدیل شدند نیفتاد، حتی به برخی جایزه نیز دادند!
سخن پایانی، جشنواره فیلم فجر اتفاقی مهم است که هر روز از اعتبارش کاسته میشود، چون همانگونه که گفتم از اصالتش دور شده است؛ اصالتی که ریشههایش در عنوانی این جشنواره (فجر) است. برای رهایی از این وضعیت نیز نمیتوان تنها با چند تغییر به شکل آرمانی دست یافت، بلکه باید کلیت و سیاستهای سینما همانند دهه شصت مجدداً به روز رسانی شود تا آرمانهایی انقلاب بار دیگر هدف اصلی جشنواره شود.
به قلم، داوود کنشلو