پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
ایران و چین

حوزه/ استاد دانشگاه و کارشناس مسایل راهبردی با اشاره به اینکه مطالعات دقیق آینده پژوهان، جهان آینده را جهانی آسیایی می داند بر لزوم اهتمام دقیق و همه جانبه روی رویکرد راهبردی به شرق به خصوص چین تاکید کرد.

به گزارش خبرگزاری حوزه،  تفاهم نامه راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین در روزهای اخیر به نقل محافل اجتماعی و سیاسی و حتی فضای مجازی کشورما مبدل شده است. آنچه که بر اهمیت این مساله افزوده، گمانه زنی های فراوانی است که در دو ماه گذشته شدت گرفته است. اجاره قطعی جزایر ایرانی به خصوص کیش به چین، سرمایه گذاری ۷۰۰ میلیارددلاری چین در ایران، افزایش فروش نفت ایران به بیش از ۳ برابر دوران پیش از تحریم به چین و... از جمله این مباحث بوده است.

در این بین مقرر شده است که پس از رایزنی های مختلف این سند به مجلس ارائه شده و پس از تصویب میان دو کشور به امضایی نهایی برسد. به سراغ دکتر مجید غلامی استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسایل راهبردی آمدیم تا با ابعاد مختلف آینده پژوهی و سیاسی و اقتصادی این تفاهم نامه بیشتر آشنا شویم.

تفاهم راهبردی ایران و چین از حیث ضمانت اجرا و مفاد مورد اشاره چه نوع تفاهمی در حوزه بین المللی به شمار می رود؟

در حوزه دسته بندی اسناد بین‌المللی، سند همکاری راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین یک سند عام و دو جانبه است. «عام» به این معنی که به تمامی حوزه‌های موضوعی پرداخته شده است. یعنی این تفاهم همکاری به حوزه های مختلفی از جمله مباحث سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علم و فناوری و زیست محیطی و گردشگری و... پرداخته است.

از دیگر سوی، سندی دو جانبه از این منظر است که بر اساس قوانین حقوق بین الملل نیست و بر اساس مقررات داخلی دو کشور ایران و چین تنظیم می شود.

این سند قرارداد خاصی نیست و به مرحله قرارداد نرسیده است. این سند یک تفاهم نامه است که پس از طی مراحل دقیق تر و جزیی تر و مراحلی که در آینده رخ خواهد داد به توافقات جزیی و قراردادهای متعدد مبدل می شود که از دل تفاهم نامه به دست می آید.

در مساله ضمانت اجرا مایل هستم در حوزه مفاد اشاره کنم. این سند همکاری یک برگه دو صفحه ای است که دارای ۹ بند کلی و جامع است و ضمائم آن البته بیشتر مد نظر است. ضمائم آن موکول به آینده و قراردادهایی است که از دل آن بیرون می آید.

اصل بر روی کلیات ۹ گانه و بندهای ۹ گانه این سند مشترک است و چیزی بیشتر از آن در دسترس نیست.

در حوزه ضمانت اجرا یکی از مهمترین مسایل و مشکلات این سند ضمانت اجرا است که در واقع در برجام هم به مساله ضمانت اجرا برخوردیم.

در حوزه ضمانت اجرا هم دقیقا در متن سند ذکر شده است که در راستای حمایت اصل چند جانبه گرایی طرفین در مقابل فشارهای غیرقانونی طرف‌های ثابت از اجرای مفاد این سند حفاظت می نمایند که این مهمترین مساله ای است که به ضمانت اجرا بر می گردد.

هیچ موردی در این سند به ضمانت اجرای موکول به دو طرف اشاره نشده است. در واقع آن را به سمت تفاهم و حل اختلاف توسل گروه هایی که به شکل مشترک توسط دو کشور ایجاد می شوند برده که از مهمترین مشکلات آن است زیرا اگر ضمانت اجرای این سند به شکل کامل مشخص نباشد به احتمال فراوان با توجه به شرایط پیچیده بین المللی به مشکلاتی برمی خوریم.

به همین دلیل است که مایلیم به این نکته اشاره کنیم که این سند حالت تفاهم نامه دارد و در آن هیچ اشاره ای به مساله ضمانت اجرا نشده است. در واقع بیانگر راهبرد بلند مدت همکاری دو کشور است و به محض اینکه قراردادهای منتج از آن به بیرون درز کند به شکل مشخص نمی توان در خصوص آن بحث کرد.

 با توجه به اینکه چین در سالهای اخیر در اجرای تحریم های آمریکا علیه ایران همراهی داشته و از پروژه های سنگین خود در ایران دست کشیده است، آیا می توان به سرمایه گذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری او در ایران خوشبین بود؟

در وهله اول به یک مساله مهم اشاره می کنیم که بحث سرمایه گذاری ۶۰۰میلیارد دلاری است.در اینجا باید به این نکته دقت کنیم که این همکاری در حال حاضر یک تفاهم نامه است و هیچ آمار و ارقامی در آن ذکر نشده و صرفا به کلیات اشاره شده است و این آمار بیشتر تحلیل های شخصی است و در متن سند همکاری به هیچ عددی اشاره نشده است.

یکی از مشکلاتی که درسیاست خارجی در سالهای گذشته داشتیم عدم آینده پژوهی و راهبرد اندیشی است که از دل آینده پژوهشی جهان و روابط بین المللی برای سیاست خارجی مان استخراج می شود.

با وجود اینکه قراردادهای زیادی با کشورهای مختلف داریم ولی قراردادهای راهبردی و بلند مدت به شدت در کشور ما محدود است. این قراردادها موجود هستند ولی بسیار ضعیف و محدود هستند.

جهان آسیایی و انتخاب هوشمندانه

با مطالعات عمیق و تطبیقی به این نتیجه می رسیم که آینده جهان، جهان آسیایی است ولی سیاست خارجه ما اگر چرخش استراتژیک به آسیا، خصوصا به شرق آسیا نداشته باشد با مشکلات متعددی روبرو می شویم.

آزمون و خطاهای ۴۰ ساله در دوستی و دشمنی با اتحادیه اروپا نشان داد که نمی توانیم برنامه راهبردی و مدون با این اتحادیه داشته باشیم. سیاست های گره خورده اروپا به استراتژی های آمریکا واقعیتی است که تاریخ روابط بین الملل اسناد مختلفی از آن را به ما می دهد و لذا اروپا آینده خوبی برای ایران برای آینده پژوهی سیاست خارجی ایران رقم نمی زند.

همچنین تمرکز روی قاره آمریکا و به خصوص ایالات متحده آمریکا بخصوص با توجه به تضادهای استراتژیک به صلاح آینده پژوهشی سیاست خارجی ما نیست و همچنین همکاری استراتژیک با کشورهای امریکای لاتین از جمله ونزوئلا و برزیل و... هم با توجه به هزینه و فایده و هزینه هایی متعددی که این راهبرد ها دارد، لذا قاره آمریکا هم نمی تواند گزینه مناسبی برای ما در آینده باشد. البته این مساله را  باید در کنار مصلحت ها و شرایط خاص دید.

تنها با توجه به علایق ژئوپلوتیکی ما در قلب کره خاکی با توجه به قاره خودمان و جهش های کشور شرق قاره آسیا، به خصوص در حوزه تجارت و اقتصاد می توانیم از آینده جهان به آینده جهان آسیایی تعبیر کنیم. اگر سیاست خارجی ما با ابعاد بیشتری در حوزه روابط آسیایی باشد قطعا سیاست خارجه موفق تری خواهیم داشت.

اینکه بگوییم که چین حمایتی از ما در مقابل آمریکا و در مجامع بین المللی نکرده است نمایانگر واقعیت نیست. اگر حمایت چین و روسیه را در رد قطعنامه ها نداشتیم وضع اقتصادی ما وخیم تر بود. این رویکرد ما می تواند منافع ما را در مقابل چین راهبردی کند.

همکاری های جسته وگریخته ای با چین داریم که چه بهتر که راهبردی و بلند مدت و آینده دار باشد که به شکل ملموس تری بشود از این منافع استفاده کرد.

 آیا ایران به نوعی به دنبال ایجاد موازنه مثبت بین قدرت های نوظهور هند و چین برای تعریف امتیازهای مزیت دار در کشور است؟

هرچند که هند هم به عنوان یکی از قدرت های جهان در آینده مطرح است و مورد توجه بسیاری از کارشناسان است ولی در واقع مقایسه چین و هند به عنوان قدرت آینده یک قیاس مع الفارق است و ابزارهایی که در اختیار چین است در حوزه قدرت سازی از جمله اقتصاد و تجارت و سیاست و نظامی و تکنولوژیک و... شرایط بسیار متفاوتی نسبت به هند قرار می دهد. هند با ایران هم رابطه مثبتی داشته و در بندر چابهار همکاری هایی با هند آغاز کردیم ولی شاید این سند همکاری ایران و چین یک فتح البابی برای همکاری با سایر قدرت های آینده از جمله هند باشد.

برخی بر این باور هستند که شاید نتوان روی چین به عنوان قطب اول اقتصاد دنیا در سالهای آینده حساب کرد و ایران روی مهره چین اشتباه کرده است. نظر شما چیست؟

سیاست خارجه عرصه آزمون وخطا و قمار بازی نیست. بلکه ماحصل فرایندهای پیچیده آینده پژوهی و استفاده از ظرفیت های متعدد علمی و تخصصی برای شناسایی آینده جهان است. در این راستا آینده پژوهی قدرت مندی چین درآینده جهان ماحصل نظرسنجی ها و افکارسنجی های متعددی است که از متخصصین امر در داخل کشور اخذ شده است. اینکه چین قطب اول اقتصادی آینده جهان است یک واقعیتی است که نه تنها کارشناسان داخلی بلکه کارشناسان بین المللی هم به آن اذعان دارند و نمودار رشد تکنولوژی جهش گونه چین در۵۰ سال گذشته و وابستگی تکنولوژیک بسیاری از کشورهای جهان به چین، همچنین وابستگی تخصصی به ظرفیت هایی از جمله ظرفیت های علمی، فنی، بازرگانی بین المللی، حتی ظرفیت دموگرافی و جمعیت شناختی چین فرصت هایی هستند که جهان آنها را شناسایی کرده و ما هم باید روی آنها محاسبه منطقی داشته باشیم.

به همین دلیل باید نگاه بلند مدت تری نه تنها در حوزه همکاری های محدود بلکه همکاری راهبردی داشته باشیم. از این طریق می توانیم از ظرفیت های تاکتیکی سریع چین برای بهبود شرایط خودمان استفاده کنیم.

کشور چین در این تفاهم روی اولویت های خاص خود تمرکز دارد. اولویت اصلی آنها در سند همکاری روی اتصال بی واسطه به اروپا برای سرمایه گذاری بیشتر است. چین به کشور ما به عنوان کشوری بسیار مهم و یک کمربند استراتژیک می نگرد و به ظاهرا روی  ظرفیت های جغرافیایی ایران حساب بازکرده تا بتواند بهتر و کم هزینه تر به جهان غرب برسد.

ما نیز ظرفیت های بسیار خوبی برای همکاری با چین از جمله توسعه میدان های نفتی داریم که می توانیم از این علاقه مندی چین به همکاری استفاده کنیم.

دلیل ناراحتی اپوزسیون بخصوص خارجی و آمریکا نسبت به این تفاهم نامه راهبردی چیست؟ آیا آمریکا می تواند مانع این توافق شود؟

چین همکاری هایی متعددی با بسیاری از کشورها درجهان دارد. وزارت خارجه آمریکا نه تنها به همکاری مشترک ایران وچین واکنش منفی نشان داد حتی با همکاری چین و با اتحادیه اروپا و کشورهای حاشیه خلیج فارس و سایر کشورهای جهان نیز مقابله می کند.

البته این مساله در خصوص ایران شدت بیشتری دارد. دلیل مخالفت آمریکا نسبت به این تفاهم نامه این است که دو رقیب راهبردی آمریکا یعنی چین در عرصه اقتصادی و ایران در عرصه سیاسی همگرایی راهبردی ایجاد می کنند و رفاقت راهبردی یک رقیب سیاسی و یک رقیب اقتصادی آمریکا پیامدهایی برای قدرت آمریکا خواهد داشت و این کشور را تحت فشار قرار می دهد.

سیاست خارجی نه تنها عرضه آزمون خطا نیست بلکه عرصه هیچ اثبات و ثبوتی هم نیست. هر حادثه ای در عرصه سیاست خارجی گریز ناپذیر است. آمریکا در عرصه افزایش رقابت های اقتصادی با چین با توجه به امتیازات و اختلافات خود با چین ممکن است راهبردهای مختلفی را در پیش گیرد و ممکن است که در این مسیر سنگ اندازی کند. ولی احتمال زیادی بر این قضیه نمی رود.

جمع بندی نهایی

در جمع بندی به این نکته مهم اشاره کنیم که تاکنون بیشتر از حمایت های سیاسی چین بهره برده ایم و ما هنوز هم باید از این شرایط استفاده کنیم ولی معتقدم که زمین بازی چین برای ایران یک زمینه سه ضلعی است که نه تنها می توانیم از حمایت های سیاسی استفاده کنیم بلکه روی ظرفیت های سرمایه گذاری و فناوری چین هم برنامه ریزی راهبردی داشته باشیم.

خوبی این سند روی حمایت های سیاسی و برنامه های سرمایه گذاری و استفاده از تکنولوژی چین که مورد نیاز سریع ما است می باشد که می تواند در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت امتیازات بسیاری را برای کشورمان به ارمغان داشته باشد.

مساله بعدی این است که زمینه های همکاری که در این سند پیش بینی شده است در حول چهار محور کلی انرژی، شامل نفت خام و پتروشیمی و انرژی های تجدید پذیر و انرژی هسته ای غیر نظامی و سایر موارد مرتبط به انرژی، مباحث ریلی از جمله اتصالات دریایی، خط آهن و بزرگراهی به منظور ارتقای نقش ایران در ابتکار کمربند جاده ای شرق به غرب جهان، همکاری های بانکی و مساله چهارم در زمینه علمی و آکادمیک و گردشگری و تبادل تجاری در حوزه نیروی انسانی و ریشه کنی فقر وتوسعه مناطق کمتر توسعه یافته کشورمان است.

باید این نکته را بدانیم که این سند یک تفاهم نامه است و تنها نگرانی این است که شاید این سند در حوزه جزییات مثل برجام مسائل دامن گیری داشته باشد و به همین دلیل است که باید با دقت نظر و با کمک گرفتن از تمام ظرفیت های علمی و فنی و دانشگاهی در کشور که مورد تاکید سیاست خارجی ما است به بهترین شکل ممکن از این ظرفیت استفاده کنیم.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha