به گزارش خبرگزاری حوزه، هفته نامه افق حوزه در گفتوگو با متفکر و اندیشمند آرژانتینی دکتر سهیل اسعد به موضوع غدیر و جنبه های بین المللی آن پرداخته است که مشروح سخنان این متفکر آرژانتینی بدین شرح است:
اگر بخواهیم با نگاه بینالمللی به واقعه غدیر بپردازیم، این نگاه شامل چه محورهایی میشود؟
بحث غدیر در باب بینالملل را میتوانیم در چند محور خلاصه کنیم؛ اول: محور مفهوم ولایت و دوم: شخصیت امیر المؤمنین"ع" بهعنوان الگو و مدلی برای حکومت.
یکی از مسائلی که در حکومتها مطرح است و در مسائل تبلیغاتی و شعارهای انتخاباتی دیده میشود، معرفی الگوی عدالت است. مثلا در ونزوئلا آقای بولیوار که مربوط به پانصد سال پیش است، از تاریخ مبارزاتی ونزوئلا فراموش شده بود؛ اما آقای چاوز نام او را زنده کرد و در تمام سخنرانی هایش شعاری یا کاری از بولیوار را مطرح میکرد و او را بهعنوان الگو معرفی میکرد. چون در دنیای حاضر شخصی بهعنوان الگوی زنده عدالت خواه و آزاده واقعی وجود ندارد از متن تاریخ چنین الگویی را یافته و معرفی میکنند؛ البته با مرگ آقای بولیوار تفکر او نیز از میان رفت. اما به مرور زمان تفکرات امیر المؤمنین و ائمه اطهار"عهم" بیشتر زنده میشود.
در باب بینالملل رسم بر این است که در مسائل اجتماعی و سیاسی اقدام به معرفی الگوها میکنند. در ایالات متحده رؤسای جمهوری سابق را ذکر میکنند و در میان کمونیستها نیز این گونه است. این فرصت برای ما وجود دارد که امیرالمؤمنین"ع" را بهعنوان الگو و انسان کامل و در ابعاد مختلف و با عمقی عظیم معرفی کنیم. تفاوت اساسی و جوهری امیرالمؤمنین"ع" نسبت به دیگر بزرگان عالم این است که ایشان فقط نظریه پرداز نیستند. اگر شخصی مانند مارکس را در نظر بگیرید او را مانند یک کتاب یا نظریه میبینیم. آرمان شهر مارکس فقط در نظریه پردازی مطرح شده و به تحقق نرسیده است. سوسیالیزم نیز یک رؤیاست که همانند دولت عدل الهی در آخرالزمان بهعنوان یک آرمان شهر و در کتب معرفی میشود؛ در حالیکه امیر المؤمنین"ع" هم نظریهپرداز است؛ یعنی خودشان هم معارف عدالت را مطرح، تفسیر و ترجمه میکردند و هم اینکه این نظریات را اجرا میکردند و این نظریات در یک زمان و مکان خاص به اجرا درمیآمد. در دنیا چنین مثالی نداریم که شخصی در نظریه پردازی و در مقبولیت تفکرات مطرح بوده و هم اینکه این نظریات را اجرا کند.
امروزه گفته میشود که زردشت این طور گفت یا مارکس چنین نظریهای دارد یا ابن عربی اینچنین معتقد است؛ اما اینها تنها اقوال هستند و به اجرا درنیامدهاند. حتی گاهی تناقض میان نظریه پردازی و اجرای نظریات دیده میشود. یکی از فلاسفه معاصر کاپیتالیستی در غرب، چیزهایی در باب اخلاق مینوشت که بسیار ارزش بالایی داشت؛ اما خودش فردی شراب خوار بود و به فاحشه خانهها رفت و آمد داشت. فروید نیز فردی بود که صاحب نظریه بود؛ اما از باب اخلاقی طور دیگری بود. این افراد حرفهایی زدهاند که در مقام عمل نتوانستهاند، به گفتههای خود ملتزم شوند؛ اما ما میتوانیم بگوییم حضرت علی"ع" اینگونه عمل یا رفتار کرد و این نقطه قوت ما در الگوهایمان است. بسیاری از افرادی که مسلمان شدند میگویند: این سیره عملی اهلبیت"عهم" بود که ما را متحول کرده است. یک شخص میتواند با خواندن نهجالبلاغه امیر المؤمنین نیز مسلمان شود، اما تازه مسلمانان به سیره عملی اهلبیت"عهم" اشاره میکنند که از نقاط قوت ما راجع به شخص امیر المؤمنین و معصومین"عهم" است.
غدیر فرصتی برای ابراز نظر اسلام در باب عدالت و حکومت
سهم دین در عدالت و حکومت جزئی از تاریخ بینالملل شمرده میشود. امروزه در تمام دنیا به جز کشورهای معدودی مانند ایران، سکولاریزم حکومت دارد. بسیاری از کشورها حداقل به صورت ظاهری دین را از معادلات عدالت و حکومت حذف کردهاند. به نظر میرسد، غدیر فرصتی برای ابراز نظر اسلام در باب عدالت و حکومت و دینی و آسمانی بودن حکومت در کشورهای اسلامی است و این برای مردم جهان بهعنوان پدیدهای عجیب و غریب جالب است. بنده در دانشگاه، ادیان و مذاهب تقریبی را تدریس میکردم. مسائلی مانند ایمان، اعتقادات، اخلاقیات و معنویات جزء مشترکات است. همه یک خدا را میپرستند و به جهنّم و بهشت اعتقاد دارند؛ اما وقتی به باب عدالت میرسیدیم، همه دانشجویان جذب نگاه اسلام به این مقوله میشدند.
خدای ما باید مانند خدای این شیخ سهیل باشد!
در یکی از جلسات تدریس ادیان تقریبی، یک خاخام، یک کشیش و بنده حضور داشتیم که هرکدام یکی از ادیان ابراهیمی را تدریس میکردیم. خدای آنها معنویت، عشق، نماز، دعا و... بود؛ اما بنده مشخصات سه خدای یهودیان، مسیحیان و مسلمانان را روی تخته نوشتم و گفتم: همانطور که خاخام گفت خدای آنها این طور است و همان طور که کشیش گفت خدای آنها این طور است اما خدای ما مسلمانان طور دیگری است و بحث ارتباطات خدا با انسان و جامعه را مطرح کردم. بعد هم بحث جایگاه عدالت و کمکهای اجتماعی، بحث فقرا، بحث خمس و زکات، بحث قوانین شریعت مانند احکام معاملات، بحث جهاد و قیام علیه ظلم، بحث تحقق عدالت و ... را به نوبت گفتم. یکی از اشخاص حاضر که اسپانیایی بود، بلند شد و گفت: آقایان! خدای ما باید مانند خدای این شیخ سهیل باشد! این مطالب برایشان جالب بود.
خاطرهای دیگر برایتان نقل میکنم. خاطرم هست همراه با آقای رحیم پور ازغدی به ونزوئلا رفته بودیم و در همایش بین المللی متفکران جهان که مربوط به چپیها بود و همه کمونیست و ملحد بودند شرکت کردیم، آقای رحیم پور ۵ دقیقه از فضایل امیر المؤمنین"ع" گفتند که ایشان با یتیمان این طور رفتار میکرد و خودش بین فقرا نان توزیع میکرد. با بیوه زنان این طور رفتار میکرد، علی وقتی حاکم بود در جنگها از مظلومان دفاع میکرد و ... وقتی ۵ دقیقه صحبت ایشان تمام شد، تمام حاضرین قیام کردند و چند دقیقه ایشان را تشویق میکردند. در تصویری که آنها از دین (religion) دارند، دین به معنای تسبیح یا یک دعا یا سجده شمرده میشود؛ اما وقتی شما عدالت را بهعنوان اصل محوری غدیر مطرح میکنید، معادلات عوض میشود و برایشان بسیار جالب است؛ چرا که نقطه قوت ما همان نقطه ضعف آنهاست؛ چرا که سیاست را بهعنوان مسئلهای کثیف و همراه با بی عدالتی میشناسند و اخلاق را جدای از سیاست و ارزش ها را جدای از حکومت میشناسند. وقتی عدالت اسلامی را همراه با شخص امیر المؤمنین"ع" یا ماجرای غدیر مطرح میکنید، اوضاع عوض میشود و سیاست با ارزش ها، اخلاق، معنویت و مسئولیت همراه میشود. بیان این فضیلتها برای مردم جهان بسیار جالب است. سیاسیونی که مسلمان شدند، با عدالت امیرالمؤمنین"ع" مسلمان شدند.
حتی امروزه بحث شیعیان عدالتی مطرح است و اینها کسانی هستند که حتی نماز نمیخوانند؛ اما میگویند: ما مسلمانیم و دین ما دین علی"ع" است. آنان میگویند:ما کاری با خدا و آخرت نداریم و نماز هم نمیخوانیم، اما دین ما دین علی"ع" است. غدیر چنین فرصتی را برای ما ایجاد میکند که بتوانیم عدالت اسلامی و نظریه حکومت اسلامی را مطرح کنیم و امیرالمؤمنین"ع" مهمترین الگوی عملی قابل طرح برای جهان است.
عدالت جذاب ترین عنصر جهانی شخصیت امیرالمومنین"ع"
تجربه بنده در اروپا، خاور میانه، جنوب شرق آسیا و دیگر مناطق جهان این طور است که وقتی از علی"ع" صحبت میکنید، ذهن افراد به علی"ع" بهعنوان شخصی شجاع در جنگ، ذوالفقار و عدالت ایشان با عقیل و طلحه و زبیر متبادر میشود. ما امام سجاد"ع" را با دعا میشناسیم و امام حسین"ع" را با قیام میشناسیم و امام باقر"ع" و امام صادق"ع" را با علم و معارف و احادیث میشناسیم؛ اما ذهن همه ما با شنیدن نام علی(ع) به عدالت متبادر میشود. در بعلبک لبنان منطقهای وجود دارد که عاشق علی"ع" هستند و همه ذوالفقار دارند «و لافتی إلا علی و لاسیف إلا ذوالفقار» میگویند. اینها صحبتی از نماز هزار رکعتی علی"ع" نمیکنند؛ اما شجاعت علی"ع" برایشان مطرح است. اجرای عدالت بسیار سخت است. در بین راهبان مسیحی افرادی یافت میشوند که بتوانند هزار رکعت نماز بخوانند. بودائیان نیز با تمرین و ممارست به دریافتهایی میرسند؛ اما عدالت سخت است. همان بودایی که به جایی رسیده، آیا به فقرا هم کمک میکند" به نظر میرسد نقطه قوت و اسب جنگی ما که میتوانیم به وسیله آن دنیا را فتح کنیم مسئله عدالت است. امروز در باب بینالملل بیشترین خلاء در باب عدالت است. اعتراضات این روزهای ایالات متحده به چه دلیل صورت میگیرد" به این دلیل که ترامپ نماز شب نمیخواند" مشخص است که بحث، بحث عدالت است. تمام جنگها و اختلافات در طول تاریخ برای عدالت رخ داده است و عدالت حساسیت برانگیز است.
قدرت اقوال و کلمات امیرالمومنین"ع"
سخنان و اقوال امیرالمؤمنین"ع" بابی است که آن را تجربه کردهام. در مؤسسهای خارج از ایران عهدنامه مالک اشتر را ترجمه و منتشر کردیم که استقبال عمومی از آن به مراتب بیشتر از نهجالبلاغه بود. به گونهای که آقای پدرو از اروگوئه برای توضیح و تفسیر عهدنامه مالک اشتر، یک برنامه رادیویی ساخته است. همچنین شخص دیگری با مطالعه عهدنامه مالک اشتر شیعه شده بود. بنده یک نسخه از این ترجمه را به یکی از نمایندگان مجلس این کشور هدیه کردم و ایشان به من گفت: در تبلیغات انتخاباتی از بیانات امیرالمؤمنین"ع" استفاده میکردم.
در جلسهای که با یکی از نمایندگان پارلمان شیلی صحبت میکردم، در ابتدای جلسه یک نسخه از ترجمه این عهدنامه را به یکی از نمایندگان هدیه کردم. وی در طول جلسه فقط مشغول مطالعه عهدنامه مالک اشتر بود و به سخنرانی هیچ توجّهی نداشت و کاملاً جلسه را فراموش کرده بود.
غدیر و بُعد تمدّنی آن
دشمنان به ابعاد تمدّنی غدیر اعتراف کردهاند. توضیح مطلب اینکه گاهی میخواهید، از یک حادثه بما هو حادثه؛ یعنی یک اتفاق در همان زمان و همان مکان دفاع کنید. مانند اختلاف شیعه و اهل تسنّن در باب خلافت که یکی میگوید: این نزدیکتر از او بود یا او مسنتر از او بود. این مناقشه محدود به همان زمان و مکان میشود؛ اما گاهی میگویید: ما با آن واقعه کاری نداریم، بلکه با آثار آن واقعه سر و کار داریم تا ببینیم، خط فکری هر یک از آن افراد چه آثاری داشته است. افرادی که تاریخ اسلام را در امتداد زمانی تا به امروز تحلیل کردهاند، معتقدند که از حرکات اهل سنّت جنبشهایی مانند القاعده، طالبان و تکفیریها به وجود آمده؛ اما از حرکت ائمه شیعه"عهم" انقلاب اسلامی ایران، حزبالله لبنان و ... به وجود آمدهاند. حالا بین امام خمینی"ره" و بن لادن و بین حزبالله و داعش مقایسه کنید. این اختلاف مربوط به زمانه ما نیست؛ بلکه اختلاف به منبع اصلی در غدیر برمیگردد. امروز از شیخ ماهر حمّوت لبنانی که از مدافعان و فعالان فلسطین و اهل سنّت است، شنیدم که در لبنان گفت: قطع نظر از حقّانیّت اهل تسنّن یا شیعه، امروز ماجرای فلسطین به فضل شیعیان زنده است و دفاع از آرمان آن به فضل شیعیان صورت میگیرد.
در تمام حرکتهای مقاومت یک جمعیت شیعه را میبینید و یا یک جمعیت اهل تسنّن که شیعیان از آن پشتیبانی میکنند. مشخص است ایشان به اهل تسنّن میگوید: شما چه کرده اید" تمام محور مقاومت را شیعیان تأسیس کرده و تثبیت کردند و توسعه دادهاند و تقویت کردند. این بعد تمدّنی است. در علوم هم همین طور است؛ چندی پیش کنگره نقش شیعه در تأسیس و تثبیت علوم اسلامی در ساختار جامعه اسلامی برگزار شد که در راستای همین موضوع بود.
در این کنگره اشاره شد که بین اهل تسنّن تنوّع ایدئولوژیک وجود دارد و تکفیری، وهّابی سلفی، سکولار، صوفی، سیاسی و... و. در بین آنها بصورت متنوع وجود دارد و این مسئله بدلیل تزلزل تمدنی در تاریخ آنهاست اما جامعه شیعی این گونه نیست؛ بنابر این شیعه دارای صلابت و متانت خاصّی است که افراد آن یا متدیّن، حزب الهی هستند که آخر این خط شهادت است و یا اینکه اعتقادی به این مسائل ندارند و مانند غربیون سکولار هستند و حد وسطی وجود ندارد. این ناشی از آثار تمدنی علوی است.
اگر امتداد زمانی خط علی"ع" را نگاه کنید متوجه میشوید که علی"ع" در هر زمان متجلّی میشود تا به جمهوری اسلامی ایران میرسد. امتداد زمانی ایشان به جمهوری اسلامی ایران منجر شده که امروز بدل به یک قطب جهانی در مقابل جهان غرب شده است؛ اما خطی که با علی"ع" همراه نبود، به تفرقه رسیده است.
رهبری واحد
یکی از مسائلی که در کشورهای اسلامی غیرشیعه نسبت به آن غبطه میخورند، این است که مانند شیعه رهبری واحدی ندارند؛ یعنی امتداد زمانی علی"ع" با بحث امامت و ولایت، شیعه را به جایی سوق داده است که در نهایت به ولایت فقیه ختم شده است و آنچه که امروزه در فلسطین، یمن و سوریه دیده میشود، رهبری واحد شیعه یا همان ولایت فقیه است. در مقابل در جهان تسنّن اساساً مفهومی بنام رهبری دیده نمیشود که واحد یا متکثّر باشد.
توجه به جایگاه علمی امیرالمومنین(ع)
مسئله ای که در بعد تمدّنی، زیاد روی آن کار نشده است، باب علوم انسانی است که زیر سایه عدالت و شجاعت امیرالمؤمنین"ع" قرار گرفته و از این جهت ایشان مظلوم واقع شدهاند. شما در هر بابی از ابواب علوم اسلامی فقط به نهجالبلاغه رجوع کنید. نهجالبلاغه برای تأسیس علوم اسلامی غوغا میکند. بنده مشغول کاری در روان شناسی هستم و به صورت مجازی در لبنان تدریس میکنم. اوصافی را که امیر المؤمنین"ع" از نفس، روح، حالات و روان انسان دارد، بسیار زیباست و در ادعیه و صحبتهای ایشان این موضوع وجود دارد. مانند حکمت «المرأ مخبوء تحت لسانه»؛ اگر تمام تاریخ روان شناسی را مطالعه کنید، در نهایت به این چهار کلمه میرسید.
تأثیر مقایسه شخصیت امیرالمؤمنین"ع" و دیگران در باب بین الملل
تأثیر مقایسه شخصیت امیرالمؤمنین"ع" و دیگران در باب بینالملل نیز از مسائل مغفول مانده است. آقای روژه گارودی رئیس حزب کمونیست فرانسه و استاد دانشگاه سوربون بودند. یک خانم از شاگردان ایشان میگوید: ما در کتابهای شما میبینیم، صحبتی از یک فرد مسلمان میکنید و صحبتهای ایشان را مطرح میکنید که نامشان علی"ع" است. داستان این شخص چیست" آقای روژه گارودی از این خانم سؤال میکند، اگر تصادفی برای شما رخ بدهد و شما به مرگ نزدیک شوید، چه اتفاقی رخ میدهد" پاسخ میدهد یا از دنیا میروم و یا اینکه حالت بیهوشی به من دست میدهد. در این حالت از مرگ میترسم و نگران فرزندانم میشود و ... روژه گارودی به او میگوید: علی"ع" کسی است که وقتی در حال نماز بود، شخصی با شمشیر به گونهای بر سر او زد که سرش را دو شقه کرد. در چنین حالتی علی"ع" نزد فرزندانش میآید و به آنها در لحظات قبل از مرگ میگوید: با قاتل من به عدالت رفتار کنید؛ فقط او مقصّر است و خانواده او تقصیری ندارند و از آنها قصاص نکنید؛ از غذایی که میخورید و از آبی که خود میآشامید، به او بدهید؛ او را با زنجیر نبندید و ... ایشان سفارشات زیادی درباره قاتل خود به فرزندانشان دارند. آیا در تاریخ کسی را سراغ دارید که عدالت با همان قاطعیت و دلسوزی در چند ساعت قبل از مرگش برایش مهم باشد. و حتی بگوید اگر زنده ماندم، با خودم است که قاتل خود را عفو کرده یا قصاص کنم و اینطور راجع به او سفارش کند" چنین کسی الگویی برای بشریت است. از این ماجرا یک برنامه تلویزیونی ساخته شد و مجری این برنامه گفت: با کشتن شخصی مانند علی"ع" عدالت را کشتند. بنده میتوانم نمونههای متعددی از تأثیر مدلی مانند علی"ع" بر افراد در سراسر جهان ارائه کنم. گمان میکنم در باب استبصار، شاید اکثر مستبصران با علی"ع" مستبصر شدند. این تجربه عجیبی است که بنده داشته ام. خداوند به من توفیق داده و افراد زیادی با من مسلمان شدهاند که اکثر آنها با شناخت علی"ع" مسلمان شدهاند. امروزه در باب بینالملل میگوییم: اگر میخواهید تأثیرگذار باشید، از علی و حسین"عهما"صحبت کنید ما در صحبت هایمان در بینالملل از قرآن و خدا زیاد نمیگوییم و خداوند باب ولایت را برای جذب افراد به دین باز کرده است. در باب تبلیغ، امیرالمؤمنین"ع" عجیب است.
در کوبا در جمع نظامیان فیدل کاسترو که همگی کمونیست بودند، بحث مفهوم انسان در اسلام را مطرح کردم و به مناسبت روایتی از امیرالمؤمنین"ع" در مورد خلق بیان کردم که خداوند متعال حیوانات را از شهوت و جسم خلق کرد و ملائکه را از نور، عقل و روح خلق کرد و انسان دارای هر دو حالت حیوانی و ملکی است و امیرالمؤمنین"ع" میفرمایند: اگر بعد معنوی انسان غلبه پیدا کند، از ملائکه بالاتر میرود. چند روز بعد یکی از نظامیان به من مراجعه کرد و گفت: از روزی که این بیان امیرالمؤمنین"ع" را شنیده ام، زندگی من متحول شده است و میخواهم مسلمان بشوم. ایشان مسلمان شد و بعد همسرش و بعد هم فرزندان مسلمان شدند و به ایران آمده و طلبه شدند. بعد هم یک مرکز اسلامی در کوبا تأسیس کردند.